نظرات غزّالی در باب علم و معرفت از جهت احاطه به علوم مختلف از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله تفاوت معرفت وحیانی به عنوان یک معرفت خاص که ویژه انبیاء است در مقایسه با علوم بشری و به ویژه علوم دنیوی مشخص شده است. غزّالی با تقسیم علوم به لحاظ متعلق، روش و غایت به چکیده کامل
نظرات غزّالی در باب علم و معرفت از جهت احاطه به علوم مختلف از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله تفاوت معرفت وحیانی به عنوان یک معرفت خاص که ویژه انبیاء است در مقایسه با علوم بشری و به ویژه علوم دنیوی مشخص شده است. غزّالی با تقسیم علوم به لحاظ متعلق، روش و غایت به بیان تفاوت علوم پرداخته و برتری وحی را نشان داده است و معتقد است تنها وحی را میتوان معرفت نامید. به علاوه اینکه معرفت وحیانی از دو جهت ارزش دارد یکی اینکه معرفتی یقینی است و دوم اینکه بدون آن نمیتوان به سعادت رسید، لذا جایگزینی ندارد. با این وجود علوم دیگر را بی اعتبار نمیداند. او برای تبیین معرفت نبوی از مفاهیم فلسفی و کلامی بهره میگیرد اما معرفت نبی را در نهایت فراتر از آنها این میداند، این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی تلاش دارد تا نگاه غزّالی را در حوزه معرفت تبیین نماید.
پرونده مقاله
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعهای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد میکند. طبق معرفتشناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق چکیده کامل
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعهای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد میکند. طبق معرفتشناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق و کاشفی شده است که باید به کشف خودش بپردازد. ازنظر دکارت شناختِ یقینی امکانپذیر است. در سبک شناختی ساختارگرایانۀ او، عمل تابع صورت است درحالیکه سبک شناخت دیویی عملکردگرایی است که در آن صورت تابع عمل و رفتار است. دیویی با بررسی پیامدهای نگاه داروینی به جهان دیدگاه دکارت را نقد نموده و بیان میکند که شناخت درگرو تجربۀ انسان است و پرسشی که از امکان شناخت و معرفت آدمی میشود اساساً نادرست بوده است. دیویی در رویکرد پراگماتیستی خود با نگاهی دوباره به امر مطلق، نامشروط و یقینی، آن را تنها بهعنوان ابزاری پذیرفته که در صورت داشتن نتایج موفقیت بار به کار بسته میشود. شناخت، سازماندهی ذهنی از حقیقتی ابدی و مطلق نیست، بلکه فناوری، روش و تکنیک است و بایستی ابزاری برای اصلاحات اجتماعی، تنظیم و بهبود رفتار انسان و جامعه باشد.
پرونده مقاله
وجود و معرفت به عنوان دو مؤلفة اصلی در فلسفه، دارای نظام معنایی و روابط خاصی هستند. در هریک از نظام های فلسفی، نظر به معنا و مصداق خاصی که از وجود یا معرفت مدنظر است، نوساناتی در رابطة دو جانبه این دو ایجاد شده است. این پژوهش درصدد بررسی تاریخی و طبقهبندی سطوح مختلف را چکیده کامل
وجود و معرفت به عنوان دو مؤلفة اصلی در فلسفه، دارای نظام معنایی و روابط خاصی هستند. در هریک از نظام های فلسفی، نظر به معنا و مصداق خاصی که از وجود یا معرفت مدنظر است، نوساناتی در رابطة دو جانبه این دو ایجاد شده است. این پژوهش درصدد بررسی تاریخی و طبقهبندی سطوح مختلف رابطه وجود و معرفت، نیز، فراز و فرودهای آن در حکمت متعالیه است. ماهیت تحقیق بنیادی بوده و به صورت توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش فراترکیب نگاشته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از ابتدای حکمت مشاء تا حکمت اشراق و سرانجام در حکمت متعالیه، نسبت وجود و معرفت یک سیر را از تباین مطلق تا تساوی مطلق طی نموده است، بلکه با تتبع متوجه یک سیر ترقیق مى شویم و این، نه در مکتب مشا و اشراق، که قایل به تباین محض اند، بلکه از همان حکمت متعالیه شروع شده است که از بررسی سطوح نظریات ملاصدرا در ماهوی بودن یا وجودی بودن علم روشن می شود.
پرونده مقاله
فخررازی متکلم شهیر مسلمان، آراء قابل توجهی در بحث علم النفس فلسفی دارد. او نفس را جوهری مغایر بدن میداند، و تعدادی از حالات نفسانی و برخی ویژگیهای آنها را نیز بررسی کرده است. پژوهش حاضر به این پرسش میپردازد که حالات و کیفیات نفس از دیدگاه فخر رازی با ذهنمندی در فلسفه چکیده کامل
فخررازی متکلم شهیر مسلمان، آراء قابل توجهی در بحث علم النفس فلسفی دارد. او نفس را جوهری مغایر بدن میداند، و تعدادی از حالات نفسانی و برخی ویژگیهای آنها را نیز بررسی کرده است. پژوهش حاضر به این پرسش میپردازد که حالات و کیفیات نفس از دیدگاه فخر رازی با ذهنمندی در فلسفه ذهن معاصر چه نسبتی دارند؟ از این رو ابتدا رابطهی حالات ذهنی با یکدیگر را در فلسفهی ذهن مشخص کرده و بر این اساس، آرای فخر دربارهی حالات و کیفیات نفس بررسی میگردد. او با نقد تعاریف ابن سینا از درد و لذت، به نکات ارزشمندی که امروزه در فلسفه ذهن معاصر مطرح است اشاره کرده است. حاصل این پژوهش این است که برخی از شباهتها در آراء فخر رازی با ذهنمندی معاصر یافته شد از جمله این که او به کیفیت پدیداری حالات احساسی و ادراکی در آرائش اشاره کرده و همواره تلاش برای اثبات این ویژگی داشته است. او همچنین به علم که از حالات شناختی است، توجه کرده و به نظر میرسد با طرح نظریهی اضافه، حالت توجه آگاهانهای را که برای نفس حاصل میشده، مورد نظر داشته است. در این جستجو به برخی اختلافات نیز اشاره میشود از جمله این که او به ویژگیها و چگونگی حصول دیگر حالات شناختی همچون قصد، آرزو، میل داشتن و ... نپرداخته است و مفهوم حیث التفاتی در فلسفهی ذهن با نظریهی اضافهی فخر تفاوت دارد. همچنین رویکرد فخر رازی و ذهنمندی معاصر از دو جهت با یکدیگر متفاوت هستند: 1- پیش فرضهای فخر رازی و فلسفهی ذهن معاصر در نفس داشتن تفاوت دارد. 2- به دلیل چارچوب تاریخی، هدف او در طرح این مباحث، پاسخ به مسائل متفاوت از مسائل فلسفهی ذهن معاصر بوده است.
پرونده مقاله
تکلّم خداوند با شخص رسول و چگونگی دریافت وحی یکی از مشکلات متکلمان و فیلسوفان مسلمان در طول تاریخ اسلام بوده است، متفکران اسلامی از جمله فارابی و ابن عربی با این مساله مواجه بوده اند که از چه ساحتی و به چه صورتی بر رسول نازل میگردد و آیا افراد دیگری نیز غیر رسول همچون چکیده کامل
تکلّم خداوند با شخص رسول و چگونگی دریافت وحی یکی از مشکلات متکلمان و فیلسوفان مسلمان در طول تاریخ اسلام بوده است، متفکران اسلامی از جمله فارابی و ابن عربی با این مساله مواجه بوده اند که از چه ساحتی و به چه صورتی بر رسول نازل میگردد و آیا افراد دیگری نیز غیر رسول همچون فیلسوفان و عرفا به آن ساحت دسترسی دارند یا خیر و اگر جواب سؤال مثبت است، فرق فیلسوف و عارف با نبی در چیست؟ فارابی برای تبیین وحی به قوة تخیّل روی آورده است تا از طریق محاکات قوّة مخیلة رسول، اشکال فلسفی ارتباط خدای مجرد و بسیط را در تکلم و انزال قرآن کریم به نبی که انسانی مرکب و دارای تغییر و زمانمند است، حل نماید. و همین باعث شده که برخی دانشمندان معاصر به رؤیایی بودن وحی روی آورند. اما ابن عربی درنقد فارابی، خیال را در افقی فراتر از عقل نشانده و عقل را مادون خیال دانسته که در استنتاج خود محتاج به حواس و حافظه و قوّه مفکره است لذا خطاپذیر میباشد و از آنجائیکه دیدگاه فارابی از جهاتی زیربنای دیدگاه رؤیای رسولانه در عصر حاضر است از اهمیت خاصی برخوردار است و پاسخ ابن عربی به فارابی بحثی جدید است که کسی تاکنون مطرح ننموده است. لذا این مقاله با استفاده از دیدگاه ابن عربی به این دستاورد رسیده است که خیالی فرض کردن وحی، نوعی تقلیل گرایی وحی است که آنرا تا حد مکاشفه پایین میآورد و الفاظ قرآن کریم را که قول به وجود است با الفاظ بشر که قول به لفظ است، برابر میکند در حالیکه وحی اشاره است و الفاظ بشر عبارت اند.
پرونده مقاله
آراء متفاوتی درباره ی شأن هستی شناختی میم ها وجود دارد. دستهای از پژوهشگران از جمله بلکمور (Blackmore) و دنت(Dennett) میمها را موجوداتی در سطح فرهنگ درنظر میگیرند و دستهی دیگر آنها، از جمله لینچ (Lynch)و برادی (Brodie) میم ها را هستوندهایی ذهنی میدانند و برخی از چکیده کامل
آراء متفاوتی درباره ی شأن هستی شناختی میم ها وجود دارد. دستهای از پژوهشگران از جمله بلکمور (Blackmore) و دنت(Dennett) میمها را موجوداتی در سطح فرهنگ درنظر میگیرند و دستهی دیگر آنها، از جمله لینچ (Lynch)و برادی (Brodie) میم ها را هستوندهایی ذهنی میدانند و برخی از جمله گترر (Gatherer) و بنزون (Benzon)وجودی فیزیکی برای آن ها قائل هستند. برخی از منتقدان از جمله بوید و ریچرسون (Boyd and Richerson)و طرفداران نظریه ی هم تکاملی ژن-فرهنگ وجود میم را انکار میکنند و به طور کل وجودی برای آن ها قائل نیستند. این مناقشهها و اختلاف نظرها شرایط را برای ایجاد مسألهای هستیشناسانه در نظریه میمها رقم زده است. این مقاله تلاشی ست برای تحلیل اختلاف نظرها به کمک نظریه ی سه جهان پوپر. پس از معرفی اختلافنظرها در هستیشناسی میمها، و هم چنین اشارهای مقدماتی به نظریهی سه جهان پوپر، به نفع تکثرگرایی وجودی میمها دلایلی عرضه میکنیم. تکثرگرایی میمها به دو معنای متفاوت و قابل جمع در مقاله به کار رفته است. نخست آن که، برخی میمها هم زمان در یک، دو یا هر سه جهان از جهانهای سهگانه وجود دارند و بنابراین نباید همهی میمها را به لحاظ وجودشناسی یکسان درنظر گرفت. دوم آن که، ممکن است برخی از آن ها در یک زمان در دو یا سه جهان وجود داشته باشند و در زمانی دیگر تنها در یک جهان. نظریه ی هستی شناختی سه جهان پوپر (به ویژه جهان 3) به جهت ارتباط وثیقی که با معرفتشناسی تکاملی و نحوهی ارتباط سه جهان پوپر در این نظریه دارد، میتواند ظرفیت مناسبی برای توضیح و تبیین وضعیت هستی شناسی میمها ارائه دهد.
پرونده مقاله
یکی از مسائل بنیادین در سیر تعالی انسان، کسب معرفت است. معرفت انسان، هر چه متعالیتر باشد میتواند نفس را به کمال ویژهاش نزدیکتر کند. همین امر مهم و اساسی اندیشمندان متعددی را به فکر واداشته است. بهطوریکه در طول تاریخ متفکران شیوههای مختلفی را در این رابطه ارائه کرد چکیده کامل
یکی از مسائل بنیادین در سیر تعالی انسان، کسب معرفت است. معرفت انسان، هر چه متعالیتر باشد میتواند نفس را به کمال ویژهاش نزدیکتر کند. همین امر مهم و اساسی اندیشمندان متعددی را به فکر واداشته است. بهطوریکه در طول تاریخ متفکران شیوههای مختلفی را در این رابطه ارائه کردهاند. تفاوت اساسی این شیوهها میزان بهرهمندی از عقل یا ایمان (وحی) است. در نتیجه برخی از این شیوهها اساس عقلی و برخی اساس ایمانی- وحیانی دارند. از جمله اثرگذارترین افراد در سیر این امر، امام محمد غزالی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوه معرفتی غزالی بر سیر فلسفه به روش تحلیلی-توصیفی است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ این سؤالات است که بیانات غزالی بر کدام شیوه معرفتی استوار است؟ شیوه ایشان چه تأثیراتی را بر سیر فلسفه به ویژه تفکرات ملاصدرا داشته است؟ برخورد غزالی با فلاسفه برداشتهای متفاوتی را به همراه داشته است. به طوری که حتی برخی ایشان را فردی عقل ستیز میدانند. اما موضع دقیق ایشان جای بررسی جامعتر و واضحتری دارد. در حقیقت غزالی با بیاناتش شیوه جدید عقلگرایی اعتدالی را در میان اندیشمندان استوار کرد. این تأثیر را میتوان در سیر عقلگرایی فلسفه و ظهور آن را به ویژه در ملاصدرا میتوان یافت. به نحوی که ملاصدرا هم نظر با غزالی، عقل فلسفی را از ارائه نظر در همه زمینهها قاصر دانسته و بهرهمندی از وحی در کنار عقل را مطمئنترین شیوه معرفتی میداند.
پرونده مقاله
علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان میدهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم همنظر نبودهاند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغر چکیده کامل
علم جغرافیا یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر است که درگذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی به دنبال داشته است. این تحول نشان میدهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم همنظر نبودهاند؛ اما باوجوداین تنوع موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی‎های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش های تخصصی جدیدی گردیده است. فلسفه دانش جغرافیا بهمثابه اساسنامه یا قانون اساسی نظام علمی این دانش، نقشی کلیدی و مرکزی در حیات علمی آن دارد. اگرچه تحول در زندگی بشر و ضرورتهای نوین آن در بدو امر به تخصصگرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخههای علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل گردید تا با نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفة علم جغرافیا پرداخته شود و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را بررسی نماید. امروزه موضوع معرفتشناسی در دانش جغرافیا از اهمیت ویژهای برخوردار است. این اهمیت متأثر از مکتبهای فلسفی مانند اثباتگرایی، هرمنوتیک و پساساختارگرایی است. در این مقاله تلاش شده است تا این مسئله مورد بررسی قرار گیرد و اهمیت آن برای دانش جغرافیا آشکار گردد.
پرونده مقاله
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسی و واکاویِ تعریفِ قصد/عمد در فلسفهی دیویدسُن و صدرالمتألّهین و هدف از آن تمایزِ کُنشِ قصدی از غیرِقصدی است. روشن شدنِ ماهیّت این کُنش و تعریفِ دقیقِ آن، در حکمتِ عملی و علومی همچون فقه، حقوق و اخلاق حائزِ اهمیّت است؛ زیرا موضوعِ این علوم، کُ چکیده کامل
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسی و واکاویِ تعریفِ قصد/عمد در فلسفهی دیویدسُن و صدرالمتألّهین و هدف از آن تمایزِ کُنشِ قصدی از غیرِقصدی است. روشن شدنِ ماهیّت این کُنش و تعریفِ دقیقِ آن، در حکمتِ عملی و علومی همچون فقه، حقوق و اخلاق حائزِ اهمیّت است؛ زیرا موضوعِ این علوم، کُنشِ قصدی یا همان عمل است. دیویدسُن قصد را یک حالتِ ذهنیِ مستقلّ نمیداند و آن را به علیّتِ باور و میل در نسبت با انجامِ یک عمل تحویل میکند؛ بنابراین یک فعل، قصدی است اگر و تنها اگر معلولِ میل و باورِ عامل باشد. صدرالمتألّهین نیز در بابِ قصد تحویلگراست امّا برخلافِ دیویدسُن کُنشِ قصدی را عملی ناشی از اراده و آگاهیِ مرتبه دوّمِ عامل به غرضِ فعل میداند. نتایجِ این پژوهش که بر اساسِ روشِ توصیفی - تحلیلی و از طریقِ تحلیلِ لوازمِ منطقیِ مفهومِ قصد بهدستآمدهاست نشان میدهد تعریفِ دیویدسُن بخاطرِ اشکالاتی همچون عدمِ تحویلِ میل به اراده و اشکالِ انحراف در سلسلهی علّی مانعِ اغیار نیست؛ در نتیجه تعریفِ صدرالمتألّهین از قصد و کُنشِ قصدی قابلِ دفاعتر از تعریفِ وی است.
پرونده مقاله
معرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کث چکیده کامل
معرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کثرت مُخبران و عدم امکان عادی تبانی بر دروغ، کافی است. تقسیم دوگانه تواتر به لفظی و معنوی و زیر مجموعه آن با نگاه به نوع معرفت دلالت آن در قالب تطابقی و تضمّنی و التزامی محدوده معرفت شناختی حاصل از خبر متواتر را توسعه خواهد داد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی عدم دستیابی به یقین از راه تواتر را چنان که فخر رازی ادّعا نموده به چالش کشد و اثبات کند برای مخبرانِ خبر متواتر که از اهالی عرف محسوب می شوند، یقین روانشناختی و اطمینان مفید و کافی خواهد بود. بدیهی یا نظری بودن علم حاصل از تواتر مهم نیست؛ زیرا با توجه به نظریه احتمالات شهید صدر یا تدریجی الوصول بودن علم مذکور در نگرگاه غزّالی، بدیهی یا نظری بودن آن علم قابل جمع است. همچنین شبهات مطرح در حسی بودن علم مخبر تواتر از قبیل تغییرپذیر بودن محسوسات، با قائل شدن به تفصیل در مسأله قابل پاسخ است.
پرونده مقاله
یکی از مهم ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی اخلاق، گفتگو در باب مبانی است. گرچه هر یک از عوامل میل، انگیزه، غایات الزامی، عواطف، وحی و شهود به عنوان مبنای معرفت اخلاقی شناخته شده اند اما همواره توجه خاصی معطوف مبنای عقل بوده است. بااین وصف، اگر میزان تأثیر عقل در کشف ارزش چکیده کامل
یکی از مهم ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی اخلاق، گفتگو در باب مبانی است. گرچه هر یک از عوامل میل، انگیزه، غایات الزامی، عواطف، وحی و شهود به عنوان مبنای معرفت اخلاقی شناخته شده اند اما همواره توجه خاصی معطوف مبنای عقل بوده است. بااین وصف، اگر میزان تأثیر عقل در کشف ارزش های اخلاقی از یک سو و سایرمبانی از سوی دیگر مورد سنجش قرارگیرد نحوه تأثیر هریک از مبانی مذکور چگونه خواهد بود و چه روابطی میان این مبانی معرفتی با مبنای عقل می توان تصور نمود؟ باربارا هرمن فیلسوف آمریکایی و ملاصدرا از آراء قابل تأملی در تبیین این مسئله برخوردارند لذا بررسی دیدگاه آنها حائز اهمیت و ضروری بود. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تحلیل متن صورت گرفته و یافته ها نشان داد با فرض سایر مبانی معرفت اخلاقی در کنار عقل سه رابطه متفاوت می توان استخراج نمود. هر دو متفکر مدعی بودند میل، انگیزه و غایات واجب، از جمله مبانی نیازمند و وابسته به عقل اند لذا با عقل رابطه اثرپذیری دارند. ملاصدرا مبانی وحی و شهود را پشتیبان عقل می دانست پس رابطه وحی و شهود با عقل از نوع رابطه اثرگذاری تلقی شد و نهایتا هرمن عواطف را نه پشتیبان عقل و نه به آن وابسته بلکه مبنایی کاملا مستقل از عقل می دانست ازاین رو دو مبنای عواطف و عقل در یک رابطه مستقل قرارگرفتند.
پرونده مقاله
در ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و چکیده کامل
در ادبیات مربوط به مسألۀ معیار جان لاک را روش گرا معرفی می کنند: کسی که معیار معرفت را بر مصادیق آن مقدم دانسته و باور دارد بر اساس معیار معرفت می توان مصادیقی را از آن یافت. با این حال، هیچ تحقیق مستقلی در اثبات این اسناد صورت نگرفته است. این یعنی، مستقلاً استدلال ها و شواهدی که مؤید روش گرایی لاک است، ارائه و بررسی نشده اند. مقالۀ پیش رو به همین امر توجه دارد. از اینرو، نویسنده پس از بررسی اجمالی مسألۀ معیار و پیشینۀ آن، دلایل و شواهدی له روش گرا بودنِ لاک ارائه میکند که عبارتند از استدلال بر پایۀ انکار معرفت فطری (NIKA)، استدلال بر پایۀ لوح سفید (TRA) و استدلال بر پایۀ ردّ اقتدارگرایی معرفتی. سپس، از چند و چون روش گرایی او و در واقع، نوع نگاه لاک به معیار معرفت بحث می شود. در ضمن این بحث، بررسی می شود که آیا لاک معیار معرفت را ناظر به حصول معرفت می داند یا توجیه. سپس، از این سخن می گوییم که چنان چه معیار معرفت در نظر لاک ناظر به حصول معرفت باشد، آیا باید معرفت شناسی او را طبیعی شده قلمداد کرد؛ و اگر بله، بحث از تقدم معیار معرفت بر مصادیق آن، که بحثی هنجاری ست، چه جایگاهی نزد لاک دارد.
پرونده مقاله