زنجره مو (Kolenati, 1857) Cicadatra alhageos به عنوان آفت درجه اول در ایران شناخته شده است. در عین حال تا کنون وجود دو گونه زنجره دیگر از خانواده Cicadidae شامل (Chloropsalta smaragdula Haupt, 1920 و (Melichar, 1920) Chloropsalta ochreata) روی مو در ایران گزارش شده که أکثر
زنجره مو (Kolenati, 1857) Cicadatra alhageos به عنوان آفت درجه اول در ایران شناخته شده است. در عین حال تا کنون وجود دو گونه زنجره دیگر از خانواده Cicadidae شامل (Chloropsalta smaragdula Haupt, 1920 و (Melichar, 1920) Chloropsalta ochreata) روی مو در ایران گزارش شده که شباهت ظاهری بسیاری با گونه اول دارند و شناسایی صحیح آن ها در سطح مزرعه و بدون بررسی ژنیتالیا ساده نیست. در این تحقیق با استفاده از انتخاب لندمارک در قالب مرفومتریک هندسی و آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی، تفاوت های ظاهری شکل بال در هر گونه به نحوی مشخص گردید که جدا کردن این سه گونه از یکدیگر را در سطح مزرعه با خطای کمتری امکانپذیر سازد. آنالیزهای انجام شده، اختلافاتی را در موقعیت هندسی لندمارک ها در سه گونه مورد بررسی نشان داد. از این میان، نسبت بخش انتهایی به بخش ابتدایی رگبال CuA1 و همچنین نسبت بخش قاعدهای رگبال M با بخش اول رگبال M 1+2 بهترین صفتها برای تمایز سه گونه در سطح مزرعه تشخیص داده شدند.
تفاصيل المقالة
زنجره مو با نام علمی Psalmocharias alhageos، یکی از آفات مهم درختان انگور در ایران می باشد. خسارت عمده این آفت مربوط به تغذیه طولانی مدت پوره ها از شیره نباتی ریشه درختان مو و تخم گذاری حشرات کامل روی سرشاخه ها می باشد. حشرات بالغ زنجره مو در شرایط آب و هوایی قم از أکثر
زنجره مو با نام علمی Psalmocharias alhageos، یکی از آفات مهم درختان انگور در ایران می باشد. خسارت عمده این آفت مربوط به تغذیه طولانی مدت پوره ها از شیره نباتی ریشه درختان مو و تخم گذاری حشرات کامل روی سرشاخه ها می باشد. حشرات بالغ زنجره مو در شرایط آب و هوایی قم از اردیبهشت ماه شروع به خروج از خاک می نمایند. این تحقیق به منظور مقایسه کارایی حشره کش های دیازینون، کارباریل و ایمیداکلوپرید و روش عملیات باغبانی انجام گرفت. حشره کش های مورد نظر در سایهانداز درختان مو در نیمه دوم فروردین مورد استفاده قرار گرفته و در تیمار عملیات باغبانی هرس سرشاخه ها و بیل زدن پای درختان انجام گرفت. تیمارهای آزمایش براساس تعداد پوسته های پورگی و عملکرد محصول درختان مورد مقایسه قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده، کمترین تعداد پوسته پورگی (9/4 پوسته در درخت) و نیز بالاترین عملکرد محصول (1/54 کیلوگرم در درخت) در تیمار ایمیداکلوپرید و در مقابل بیشترین تعداد پوسته پورگی (2/14 پوسته در درخت) و نیز پایین ترین عملکرد محصول (7/15 کیلوگرم در درخت) در تیمار شاهد مشاهده شد. لذا با توجه به اختلاف معنی دار تیمار ایمیداکلوپرید در مقایسه با سایر تیمارها، کاربرد حشره کش ایمیداکلوپرید (کنفیدور® Sc350) به مقدار 20 میلی لیتر به ازای هر درخت انگور در زمان خروج پوره های زنجره مو از خاک تاثیر خوبی در کاهش خسارت آفت و افزایش عملکرد محصول دارد.
تفاصيل المقالة
هدف از این تحقیق، بررسی خواص ضدمیکروبی و مقایسه اثر عصاره سیر و ریفامپین بر روی بیان ژن بیوفیلم icaD بود. دو سویه بیمارگر و یک سویه استاندارد از S. aureus، انتخاب و تأیید گردید. در این تحقیق از تستهای آنتیبیوگرام، پایینترین غلظت مهارکنندگی (MIC) و پایینترین غلظت باک أکثر
هدف از این تحقیق، بررسی خواص ضدمیکروبی و مقایسه اثر عصاره سیر و ریفامپین بر روی بیان ژن بیوفیلم icaD بود. دو سویه بیمارگر و یک سویه استاندارد از S. aureus، انتخاب و تأیید گردید. در این تحقیق از تستهای آنتیبیوگرام، پایینترین غلظت مهارکنندگی (MIC) و پایینترین غلظت باکتریکشی (MBC) با غلظتهای مشخصی از آنتیبیوتیک ریفامپین و عصاره سیر (قرص گارسین) استفاده گردید. آزمون فنوتیپی بیوفیلم نیز با میکروپلیت 96 چاهکی و با غلظتهای مختلف ریفامپین و گارسین انجام شد. به دنبال استخراج RNA از نمونههای متأثر از ریفامپین و گارسین و نیز شاهد، سنتز cDNA و سپس Real time PCR صورت گرفت و سطح بیان ژن icaD در نمونههای مورد مطالعه سنجیده شد. MIC و MBC تحت تیمار ریفامپین و ترکیب گارسین و ریفامپین برای همه سویهها به ترتیب 375 و 750 میکروگرم بر میلیلیتر تعیین گردید. بر اساس نتایج Real time PCR، بیان ژن icaD تحت تاثیر عصاره سیر و ریفامپین واقع شده و در سویههای مورد مطالعه دچار کاهش معنیداری گردید و علاوه بر این، ترکیب ریفامپین و عصاره سیر، منجر به کاهش بیشتری در بیان این ژن شد. براین اساس استفاده از هر یک از دو عصاره سیر و ریفامپین در سویه استاندارد، به ترتیب به میزان ۳۸ و ۵۶ درصد و استفاده توأم از این دو ماده به میزان ۶۷ درصد، بیان ژن icaD را کاهش داد.
تفاصيل المقالة
سابقه و هدف: استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس از اعضای فلور طبیعی پوست انسان، سیستم تنفسی و دستگاه گوارش است که مهمترین فاکتور بیماریزایی آن توانایی تشکیل بیوفیلم است. هدف از این مطالعه بررسی مقاومت آنتیبیوتیکی و قابلیت تولید بیوفیلم در جدایههای بالینی استافیلوکوکوس اپیدرمی أکثر
سابقه و هدف: استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس از اعضای فلور طبیعی پوست انسان، سیستم تنفسی و دستگاه گوارش است که مهمترین فاکتور بیماریزایی آن توانایی تشکیل بیوفیلم است. هدف از این مطالعه بررسی مقاومت آنتیبیوتیکی و قابلیت تولید بیوفیلم در جدایههای بالینی استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس در گیلان است.
مواد و روشها: جدایههای استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس از نمونههای بالینی در رشت جداسازی شد. مقاومت آنتیبیوتیکی جدایهها به روش انتشار از دیسک و بررسی فنوتیپی قابلیت تولید بیوفیلم به روش میکروپلیت مورد ارزیابی قرار گرفت. حضور ژنهای موثر در تشکیل بیوفیلم شامل icaA، icaD، bhp وaap به روشPCR بررسی شد.
یافتهها: از بررسی 70 جدایه استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، بیشترین میزان مقاومت جدایهها نسبت به آنتیبیوتیک پنی سیلین و موثرترین آنتیبیوتیک ونکومایسین بود. در بررسی فنوتیپی، 38 جدایه (54/3 درصد) قابلیت تولید بیوفیلم داشتند که از این تعداد به ترتیب در 94/7 درصد، 55/3 درصد و 42/1 درصد از جدایهها حضور ژنهای icaA،icaD وaap شناسایی شد. در هیچکدام از جدایههای مورد بررسی ژنbhp شناسایی نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر مقاومت آنتیبیوتیکی بالا و قابلیت تولید بیوفیلم در جدایههای استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس در گیلان و در نتیجه پتانسیل بالای این جدایهها در کلونیزه شدن، بیماریزایی و کسب مقاومتهای دارویی چندگانه میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications