خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانستهاند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور همنشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیههای د أکثر
خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانستهاند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور همنشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیههای دو همسان کمآهنگترین کلمات قافیهاند. این نوع قافیه در شعر خواجو بیش از سلمان است. وجود قافیههای سه همسان و بیشتر در شعر سلمان بیانگر این است که وی بیش از خواجو به موسیقی کناری حاصل از قافیه اهمیت داده است. خواجو تمایل چندانی به استفاده از ردیفهای تصنّعی نشان نداده، حال آنکه ردیفهای سلمان اغلب ساده و پیشوندی است. ردیف در غزلیات هر دو شاعر متنوع است. بکارگیری فعل مضارع بیش از ماضی، بیانگر خلاقیت و تحرّک تصاویر شعری آنان است.
تفاصيل المقالة
زبان مهمترین ابزار برقراری ارتباط است که از طریق آن انسان می تواند به بیان مفاهیم و نیازهای گوناگون خود بپردازد؛ یکی از این نیازها، بیان حسرت ، دل تنگی و غم غربت نسبت به گذشته است که نوستالژی نامیده می شود.مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است. غربت درت أکثر
زبان مهمترین ابزار برقراری ارتباط است که از طریق آن انسان می تواند به بیان مفاهیم و نیازهای گوناگون خود بپردازد؛ یکی از این نیازها، بیان حسرت ، دل تنگی و غم غربت نسبت به گذشته است که نوستالژی نامیده می شود.مفهوم غربت با اندیشه، احساس و رفتار آدمی درآمیخته است. غربت درتصوف و عرفان اسلامی، حضوری قابل اعتنا دارد و صاحب ابعاد معنایی و تفسیرهای گوناگون است، همچنین غم غربت از موثرترین انفعالات روحی درادب فارسی به ویژه در قرن هشتم قلمداد می شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی اشعار خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی در حوزۀ نوستالژی عرفانی صورت گرفته تا بتوان از نگاه این شاعران عارف انواع غم غربت و عوامل مؤثر در ایجاد این اندیشه بررسی و تبیین گردد. مهمترین دستاورد این پژوهش شناسایی عوامل مختلف تاثیرگذار بر فکر و ذهن شاعر و بررسی میزان انعکاس آن برای درک و ارتباط بهتر با اشعار ایشان می باشد. دوری از وطن اصلی و معشوق حقیقی، مضمون نوستالژی دو شاعر است. نتایج این مقاله بیانگر آّن است که سلمان ساوجی مانند خواجوی کرمانی، غربت عرفانی برخاسته از فراق محبوب حقیقی و دوری از وطن اصلی را دریافته است.
تفاصيل المقالة
سلمان ساوجی از شاعران شهیر قرن هشتم هجری است که اشعارش تجلیگاه تفکرات مختلف اجتماعی، دینی و عرفانی است. او اگر چه به مدح ارباب قدرت پرداخته و در زمان خود از حرفۀ شاعری تمتعی تمام یافته، اما این خصیصه هیچگاه باعث نشد بُعد معنوی زندگی خود را رها سازد. این جستار که مبتنی أکثر
سلمان ساوجی از شاعران شهیر قرن هشتم هجری است که اشعارش تجلیگاه تفکرات مختلف اجتماعی، دینی و عرفانی است. او اگر چه به مدح ارباب قدرت پرداخته و در زمان خود از حرفۀ شاعری تمتعی تمام یافته، اما این خصیصه هیچگاه باعث نشد بُعد معنوی زندگی خود را رها سازد. این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای است و با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی انجام شده، به تحلیل و تفسیر مضامین رندانه و قلندرانه در غزلیات سلمان ساوجی میپردازد؛ ابتدا مقدمهای دربارۀ مکتب ملامتیه و الهیات رندی و قلندری بیان میشود و سپس به تحلیل و تفسیر تفکر ملامتی و قلندری در غزلیات سلمان ساوجی پرداخته خواهد شد. غور در اشعار سلمان بیانگر این حقیقت است که وی در عرصۀ عرفان نیز یکهتاز بوده، البته نه عرفان مرسوم خانقاهی بلکه عرفانی فارغ از راه و رسم اهل خرقه که نه تنها اصول حاکم بر نظام خانقاه را زیر سؤال میبرد بلکه با برجسته کردن امور ضد ارزشی، بر آنها حمله میبرد و تابوها را میشکند. سلمان، سریان عشق را در نظام آفرینش درک کرده، با تندادن به این ودیعۀ الهی، از نام و ننگ گریخته، مسجد و خانقاه را رها کرده و به خانۀ خمّار، التجا میجوید. انسان کامل مد نظر سلمان، رندِ قلندری است که با پشت پا زدن به همۀ ظواهر شرع، بر سر کوی مغان مأوا میگزیند. در نظرگاه او، تنها راه رستگاری انسان، قدم گذاشتن در مسلک قلندری است؛ مسلکی که خرقۀ ریایی صوفی را به می طهارت میدهد و به فرجاماندیشی زاهد، وقعی نمینهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications