افزایش تصاعدی جمعیت شهری و ساخت و ساز مسکن در قالب مجتمعهای مسکونی و نگاه کمیگرایانه به عناصر کالبدی، پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی دارد. هدف این تحقیق را میتوان ارائه راهکارهای طراحی فضاهای باز مسکن در جهت افزایش حس مکان در محیط مسکونی أکثر
افزایش تصاعدی جمعیت شهری و ساخت و ساز مسکن در قالب مجتمعهای مسکونی و نگاه کمیگرایانه به عناصر کالبدی، پیامدهایی نظیر بیگانگی انسان با مکان و کاهش حس مکان را در پی دارد. هدف این تحقیق را میتوان ارائه راهکارهای طراحی فضاهای باز مسکن در جهت افزایش حس مکان در محیط مسکونی دانست. در مرحله نخست، از مطالعات کتابخانهای استفاده شده است. عوامل موثر بر حس مکان در 4 دسته شامل عوامل کالبد فیزیکی، محیط اجتماعی، عوامل تداعیکننده معنا و مشخصات جمعیتی شهروندان طبقهبندی شدند. در ادامه پژوهش تکنیک دلفی بهکار گرفته شده است و افراد متخصص از اساتید دانشگاههای شهید بهشتی و علم و صنعت ایران در حوزه معماری مسکن انتخاب گردیدهاند. از تکنیک دلفی برای شناسایی و غربال مهمترین شاخصهای تصمیمگیری استفاده شده است. با وجود اینکه روش دلفی یک روش تصمیمگیری چندمعیاره نیست اما در بسیاری موارد قبل از بکارگیری تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره از این تکنیک برای غربال شاخصها یا رسیدن به یک توافق در زمینه اهمیت شاخصهای تصمیمگیری استفاده میشود. براساس یافتهها، عواملی مانند تراکم کم واحدها، کاهش ارتفاع در سمت دارای دید و منظر بهتر، دید واحدها به فضای سبز، روشنایی و نورپردازی در شب، در ارتقای حس مکان در یک مجتمع مسکونی تاثیر بسزایی دارند.
تفاصيل المقالة
نبود رابطه منطقی بین کالبد شهر و عناصر سازنده هویت آن یک مسئله عام در شهرهای امروز است. هدف این تحقیق حل بحران هویتی شهرهای معاصر ایران از طریق شناسایی عناصر و پدیدههای طبیعی و تعیین روشی برای چگونگی اثربخشی آنها در هویت شهرها است. فرضیه تحقیق بیان میکند که عناصر طبی أکثر
نبود رابطه منطقی بین کالبد شهر و عناصر سازنده هویت آن یک مسئله عام در شهرهای امروز است. هدف این تحقیق حل بحران هویتی شهرهای معاصر ایران از طریق شناسایی عناصر و پدیدههای طبیعی و تعیین روشی برای چگونگی اثربخشی آنها در هویت شهرها است. فرضیه تحقیق بیان میکند که عناصر طبیعی شهرها در ارتقاء کیفیت کالبدی شهرها میتوانند اثربخش باشند و هویت شهر به شدت متأثر از نحوه ترکیب این عناصر در یکدیگر است. این پژوهش با بهکارگیری روش توصیفی و از طریق مطالعه اسنادی، به تدوین چهارچوب نظری مفاهیم هویت و طبیعت میپردازد و با روش مقایسه تطبیقی و تحلیلی معیارهای هویتبخش شهر، که شامل معیارهای برنامهریزی و طراحی شهری میگردد را استخراج مینماید. نتایج تحقیق در شهر نمونه مورد آزمون نشاندهنده این است که عناصر طبیعی نقش مهمی در ایجاد هویت در شهر داشته و برای ایجاد هویت های جدید ضرورت دارد از آنها الهام گرفته شود.
تفاصيل المقالة
به نظر میرسد که ریشة بحرانهای زیست محیطی کنونی را باید در نگرشی جست که انسان به طبیعت، جهان مادی و به تعبیر امروزی محیط زیست داشته است. با نظر به حضور همه جانبة دین در تمامی عرصههای زندگی در جوامع سنتی پیشین، بدیهی است که در فهم چگونگی ارتباط انسان و طبیعت، و در نتیج أکثر
به نظر میرسد که ریشة بحرانهای زیست محیطی کنونی را باید در نگرشی جست که انسان به طبیعت، جهان مادی و به تعبیر امروزی محیط زیست داشته است. با نظر به حضور همه جانبة دین در تمامی عرصههای زندگی در جوامع سنتی پیشین، بدیهی است که در فهم چگونگی ارتباط انسان و طبیعت، و در نتیجه رفتار او در هر سنت دینی، باید به آموزهها و تعالیمی که عمدتاً در متون دینی بازتاب یافته و مجموعه گزارههای معنوی آنها را شکل بخشیده است توجه داشت. در این پژوهش در نخستین سرودههای زرتشت، گاتها و نیز در متون متاخر اوستا، همچنین در دیگر متون مهم زرتشتیان از جمله دینکرد، مینوی خرد و شایست و ناشایست به بررسی اهمیت آبادانی زمین و تأکید بر مراقبت و کوشش در حفاظت از آب، گیاهان و حیوانات پرداخته میشود تا با واکاوی روابط انسان و طبیعت در این متون و احکام و مقرراتی که مستقیم و یا غیرمستقیم می تواند در محیط زیست تأثیر بگذارد، تصویری کلی از نوع مواجهه مزدیسنان با طبیعت نشان داده شود. علاوه بر این، با توجه به رویکردهای مختلف دربارة رابطة دین، هم به طور کلی و هم مصداقی، در تعالیم زرتشتی با مسائل و مباحث زیست محیطی تلاش شده تا با نگاهی نو در این متون و نیز با نظر به دیدگاهی که دین زرتشتی دربارة جهان و هستی دارد، چگونگی تأثیر عملکرد دینداران بر محیط زیست و نحوه تلقی انسان دیندار در این خصوص بحث شود.
تفاصيل المقالة
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشههای خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جستهاند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان میشود مفاهیم مجرد و تجربههای عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آنه أکثر
پژوهندگان عرفان و تصوف در بیان افکار و اندیشههای خویش از عنصر پر تأثیر تمثیل بسیار بهره جستهاند. باید اشاره داشت بسیاری از مفاهیمی که در نثرهای صوفیانه بیان میشود مفاهیم مجرد و تجربههای عرفانی است. عارف برای بیان کردن و انتقال دادن این گونه مفاهیم به مخاطب باید آنها را حسی و ملموس نماید تا فهم و پذیرش مطالب آسانتر شود، در نتیجه یکی از شیوههای تسهیل این گونه امور در قالب داستان و تمثیل است. در این میان نجم الدین رازی، مؤلف مرصادالعباد، در آغاز هر فصل از اثرش ابتدا آیه و حدیثی متناسب با موضوع بیان داشته است. این نویسنده مانند دیگران کوشیده است تا عناصر تمثیل و مثال را از امور آشنا برای مردم انتخاب نماید. شیوه او در نقل و روایت و تمثیل در کمال سادگی و روانی است. از جمله مواد و عناصر تمثیلی بر کاربرد این مؤلف در توضیح و تبیین مقولات عرفانی و دینی، اعلام انسانی و طبیعت است که در این پژوهش نویسندگان سعی کردهاند به روش تحلیلی و اسنادی این موضوع را دنبال کنند و به واکاوی پارهای از این نوع تمثیلات کارا و مؤثر، همت گمارند.
تفاصيل المقالة
در ادبیات فارسی و ادبیات لری به عنوان یکی از شعبهها یا هم ریشههای این زبان، از قدیم توجّه و استفاده از عناصر طبیعت رواج گستردهای داشته است. مطالعه و بررسی ادبیات قوم لر اعم از شعر و نثر نشان میدهد که عناصر طبیعی و مناظر و مضامین حاصل از آن ها بیشترین کاربرد را در سر أکثر
در ادبیات فارسی و ادبیات لری به عنوان یکی از شعبهها یا هم ریشههای این زبان، از قدیم توجّه و استفاده از عناصر طبیعت رواج گستردهای داشته است. مطالعه و بررسی ادبیات قوم لر اعم از شعر و نثر نشان میدهد که عناصر طبیعی و مناظر و مضامین حاصل از آن ها بیشترین کاربرد را در سروده ها و نوشتههای این قوم دارد. این عناصر شامل کوهها، جنگلها، درختان، گیاهان، برف، باران و... میشوند و به همان سادگی و بیپیرایگی طبیعت در شعر شاعر لر بازتاب یافته است. در این میان درختان و گیاهانی هستند که در بازتاب دادن این نگاه نوستالوژیک و احساسی نقش پررنگتری را بازی میکنند. از این منظر گیاه معطّر چویل بیشترین تأثیرگذاری را در بیان رابطۀ عاشقانۀمعاشیق دارد. کاربرد درخت بلوط در شعر لری نشان دهندهی استقامت و نیرومندی افراد این قوم دارد و نماد عزّت و افتخار قوم لر است. درختانی مانند چنار و بید به خاطرسایهی دلکش وآرام بخش آن ها مورد توجّه هستند. درخت بوته ای بنگرو نماد بی ارزشی وبی فایدگی در شعر لری به حساب می آید.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications