• فهرس المقالات Native literature

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل و مقایسه عناصر داستان «یوسف و زلیخا»ی نورمحمّد عندلیب و عبدالرّحمان جامی
        خوجه سید سیدمحمدی محمد فاضلی رضا اشرف‌زاده
        رسالت ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و پیوندهای ادبی ملّت‌هاست که باید با شناساندن میراث های تفکّر مشترک، برای تفاهم و دوستی دیگر ملل کارآمد باشد. تقابل دو فرهنگ با دو دیدگاه و عوامل محیطی در پردازش داستان به گونه ای متفاوت، نمود پیدا می‌کند. در این جستار، عناصر تشکی أکثر
        رسالت ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و پیوندهای ادبی ملّت‌هاست که باید با شناساندن میراث های تفکّر مشترک، برای تفاهم و دوستی دیگر ملل کارآمد باشد. تقابل دو فرهنگ با دو دیدگاه و عوامل محیطی در پردازش داستان به گونه ای متفاوت، نمود پیدا می‌کند. در این جستار، عناصر تشکیل دهنده داستان: پی‌رنگ، شخصیت، زاویه دید و ...، همچنین شیوه پردازش دو سخنور با زبان و فرهنگ متفاوت با یاری جستن از رویکرد تطبیقی- تحلیلی، به روش کتابخانه ای مورد بررسی و تبیین قرار گرفته و یوسف و زلیخای عندلیب، شاعر، نویسنده و مترجم(قرن دوازدهم) با یوسف و زلیخای جامی(قرن نهم) مقایسه شده است، تا وجوه افتراق و اشتراک این دو اثر ترکمنی و فارسی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج کلّی پژوهش: جامی با توصیفات زنده و گویا بر وسعت داستان می افزاید و عندلیب با آوردن مطالب بیش‌تری از رویدادها و وقایع، اثر خویش را می گستراند. هر دو راوی از زاویه دید دانای کل بهره برده اند. بسامد عوامل متافیزیکی در عندلیب نقش اساسی را در شکل گیری پی‌رنگ داستان دارد؛ ولی جامی در پردازش خود از طرحی باورمندانه و منطقی تر بهره برده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی مقایسه ای عناصر بومی و اقلیمی در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و محمّد بهمن بیگی
        آسیه فقیه پرشکوهی اصغر عیسی پور کهلبونی
        متون ادبی از دیرباز مهم ترین جلوه گاه لغات و اصطلاحات محلی و ضرب المثل ها، آداب و رسوم، باورها و عقاید منطقه ای بوده اند؛ از این رو نقد و بررسی عناصر بومی و اقلیمی در آثار ادبی، نقش بسزایی در جهت ماندگاری و انتقال این مفاهیم به آیندگان دارد. اگرچه کاربرد عناصر بومی أکثر
        متون ادبی از دیرباز مهم ترین جلوه گاه لغات و اصطلاحات محلی و ضرب المثل ها، آداب و رسوم، باورها و عقاید منطقه ای بوده اند؛ از این رو نقد و بررسی عناصر بومی و اقلیمی در آثار ادبی، نقش بسزایی در جهت ماندگاری و انتقال این مفاهیم به آیندگان دارد. اگرچه کاربرد عناصر بومی در متون ادبی ایران، قدمتی دیرینه دارد اما اصطلاح "ادبیات بومی و اقلیمی" از اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات شده و از نظر مردم شناسی مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی مقایسه ای عناصر بومی و اقلیمی در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و محمد بهمن بیگی است که هر دوی آن‌ها به معرفی و انتقال میراث فرهنگی اقلیم خود همت گماشته اند. آداب و رسوم، باورها و عقاید و دانش بومی در آثار این دو نویسنده به روش توصیفی نقد و بررسی شده است. علاوه بر تفاوت های کمّی، در آثار بهمن بیگی به شیوۀ واقعه نگاری، آگاهانه این قبیل مباحث با ذکر جزییات تشریح می شوند اما هوشنگ مرادی کرمانی، ذهن و زبان سنّت گرای خود را در قالب داستان به کار می گیرد تا اصالت بومی و اقلیمی را به تصویر بکشد. ضرورت و رسالت چنین پژوهش هایی، شناسایی، توجه و معرفی فرهنگ عامۀ مناطقی است که کمتر به آن‌ها پرداخته شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بازتاب سوگندهای عاشقانه در دوبیتی‌های بومی و محلی مازندران و خراسان
        ویدا ساروی
        سوگندها همانند تمامی پدیده‌ ها و آفریده‌ های روزمرّه و در جریان کار و تلاش و تداوم هستی مردم هر سرزمینی، از نمادها، باور ها و نشانه ‌های اساطیری و باستانی سرشارند. سوگندها، در واقع بازتاب باورها و انگاره ‌ها، اعتقادات و فرهنگ، چگونگی سازش و مدارا و تداوم حیات اجتماعی مر أکثر
        سوگندها همانند تمامی پدیده‌ ها و آفریده‌ های روزمرّه و در جریان کار و تلاش و تداوم هستی مردم هر سرزمینی، از نمادها، باور ها و نشانه ‌های اساطیری و باستانی سرشارند. سوگندها، در واقع بازتاب باورها و انگاره ‌ها، اعتقادات و فرهنگ، چگونگی سازش و مدارا و تداوم حیات اجتماعی مردمان در هر دوره ‌ای هستند که با ویژگی‌های زیستی، جغرافیایی و فرهنگی خاصّ آن دوره، درآمیخته و در مباحث و جستجوهای مردم‌شناسی، عناصر گویا و ارزشمندی به شمار می‌ روند. ترانه‌های بومی و محلی، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می‌ گردد. در بومی سرودها، قالب مناسب برای بیان احوال و عواطف عاشقانه ، دوبیتی است. در این پژوهش، با روش کتابخانه‌ ای و میدانی، سوگندهای عاشقانه در دوبیتی ‌های بومی مازندران و خراسان بررسی شده است. با مطالعۀ بیش از 3000 دوبیتی بومی مازندرانی و خراسانی، 120 دوبیتی؛ یعنی حدود چهار درصد سوگند عاشقانه مشاهده شد. این سوگندها از نظر محتوایی به دو دستۀ عمومی و اختصاصی تقسیم شده‌ اند. براساس دسته ‌بندی انواع سوگندهای عاشقانه و یافته‌ های تحقیق، می ‌توان گفت که در مازندران، سوگند عاشق به خداوند و در خراسان، سوگند عاشق به قرآن بیشترین بسامد را داراست. در بقیۀ سوگندها همانند سوگند عاشق و معشوق در برابر یکدیگر؛ سوگند به مقدّسات مذهبی در برابر معشوق؛ سوگند به خال روی و چشم و ابروی معشوق؛ سوگند به جان معشوق و برادرش و سوگند عاشق به پدیده ‌های طبیعی، آمار سوگندهای عاشقانۀ دو استان نزدیک به هم است. تفاصيل المقالة