شخصیت یکی از ارکان اصلی داستان است که بدون آن خلق داستان امکان پذیر نیست؛ اما پردازش این عنصر داستانی یکی از سازوکارهایی است که توانمندی نویسنده را در آفرینش اثری ماندگار نشان می دهد. هوشنگ گلشیری یکی از داستا ن نویسان صاحب سبک معاصر است که آثار برجسته ای از خود برج أکثر
شخصیت یکی از ارکان اصلی داستان است که بدون آن خلق داستان امکان پذیر نیست؛ اما پردازش این عنصر داستانی یکی از سازوکارهایی است که توانمندی نویسنده را در آفرینش اثری ماندگار نشان می دهد. هوشنگ گلشیری یکی از داستا ن نویسان صاحب سبک معاصر است که آثار برجسته ای از خود برجای گذاشته است. برۀ گمشدۀ راعی از داستان های بلند، پرکشش و تأثیرگذار اوست که به بازتاب سرخوردگی روشنفکران در دهۀ پنجاه پرداخته است. شخصیت پردازی در این اثر برجستة ادبی موضوع مقالة حاضر است که نگارنده تلاش نموده به روش توصیفی- تحلیلی به کشف شیوه های شخصیت پردازی در این اثر دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد گلشیری با روش های مختلف شخصیت پردازی آشناست و از هریک به اندازه و فراخور موقعیت و فضای داستان استفاده نموده است. نام ها را نسبتاً قدیمی انتخاب کرده که رنگ مذهبی برجسته تری دارند و غالباً با مسمای خود مناسبت دارند. توصیف شخصیت ها، محیط، گفت وگوها و... در خدمت فضای داستان هستند. شیوۀ جریان سیال ذهن در تمام اجزای داستان محسوس است. رمزگونگی از نکات اصلی این داستان است و نویسنده تلاش نموده در فضای سیاسی- اجتماعی معاصر، خلف صدقی از آثار نمادین گذشته برجای بگذارد.
تفاصيل المقالة
یکی از مباحث اساسی در نقد اصالت زن(فمنیسم) و زبان شناسی تفاوت زبان زن و مرد است که در تمام جنبه های زبان قابل مشاهده است. در گذشته بهترین گفتار را آن می دانستند که بیانش مردانه باشد، اما در داستان پردازی معاصر به جنسیت توجهی ویژه می شود. زبان شناسی جنسیت ابعاد مختلفی دا أکثر
یکی از مباحث اساسی در نقد اصالت زن(فمنیسم) و زبان شناسی تفاوت زبان زن و مرد است که در تمام جنبه های زبان قابل مشاهده است. در گذشته بهترین گفتار را آن می دانستند که بیانش مردانه باشد، اما در داستان پردازی معاصر به جنسیت توجهی ویژه می شود. زبان شناسی جنسیت ابعاد مختلفی دارد که آواها، تکواژها، واژه ها، نظام صرفی و نحوی و گفتمانی زبان را شامل می شود. کاربرد این نمودها در زبان زنان و مردان متفاوت است. لذا در مقاله حاضر کوشش شده تفاوت های واژگان به کار رفته در زبان زنان و مردان رمان شازده احتجاب شامل متغیرهایی چون رنگواژه ها، دشواژه ها (رکیک و غیررکیک)، سوگندواژه ها، تشدیدکنندهها، تعدیلکننده ها، صفات و واژه های عاطفی، واژه های جنسیتی(صریح و ضمنی) و دایره ی واژگان در مکالمات شخصیت های رمان با توجه به موازین علمی زبان شناسی و گاه روان شناسی نقد و بررسی شود. هوشنگ گلشیری اگر چه در مواردی زبانی متناسب با جنسیت قهرمانان خود خلق کرده، لیکن به دلیل عدم توجه به یافته های علمی زبان شناسان اجتماعی مخصوصاً زبان و جنسیت، در مواردی هم موفق به خلق زبانی متناسب با جنسیت قهرمانان خود نشده است.
تفاصيل المقالة
چکیده: داستاننویسانی که از شهر اصفهان برخاستهاند، ویژگیهای مشترکی در آثار خود بر جا گذاشتهاند. این ویژگیهای مشترک فقط در حیطۀ اقلیم خلاصه نمیشود؛ بلکه مجموعهای از عناصر هویتبخش را در بر میگیرد و ساحتهای همسویی را در حوزۀ زبان، اندیشه، جغرافیا، اقتصاد، اخلاق أکثر
چکیده: داستاننویسانی که از شهر اصفهان برخاستهاند، ویژگیهای مشترکی در آثار خود بر جا گذاشتهاند. این ویژگیهای مشترک فقط در حیطۀ اقلیم خلاصه نمیشود؛ بلکه مجموعهای از عناصر هویتبخش را در بر میگیرد و ساحتهای همسویی را در حوزۀ زبان، اندیشه، جغرافیا، اقتصاد، اخلاق، آداب و رسوم و باورها نمایان میسازد. این مقاله در ساختار آثار داستانی دو تن از نمایندگان شاخص مکتب اصفهان یعنی بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری واکاوی کرده و خصوصیات مشترکِ وحدتبخش و سبکآفرین آنها را استخراج نموده است. نتیجه اینکه این ساختارها در مواردی همچون تصویرآفرینیهای طنزآمیز و هجوآمیز، تکنیک و فرم متفاوت در کلام، شخصیتپردازیهای خاص، فضاسازیهای گوتیک و نامشخص، آغازها و انجامهای ناگهانی، چرخش در زاویهدید و خلافآمد در روایت، گفتوگوهای زیاد و توصیفات کم، توجه به اساطیر و تاریخ و متون کهن، سوژهگزینیهای نادر و نامگزینیهای مدرن و نثر صیقلخورده و شعرگونه، تحلیل و تشریح میشود. کلیدواژهها: عناصر بومی، مکتب اصفهان، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، ادبیات داستانی.
تفاصيل المقالة
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوانبندی اندیشههای گلشیری را تشکیل میدهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایهه أکثر
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوانبندی اندیشههای گلشیری را تشکیل میدهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایههای پنهان ذهن شخصیتها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوستۀ زمان پرداخت و با بهرهگیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطۀ فراموشی سپرده شده بود. نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافتهاند که شازده احتجاب توانسته مدرنگرایی نویسندهاش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصههای عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخشدگی، برانگیختن خندۀ تلخ و نفرتآور، جانبخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعبآور، تشریح شکنجههای هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهرهگیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
تفاصيل المقالة
جنبش ادبی رمان نو یکی از جریان‎های پیشرو و شالوده‎شکن در داستان‎نویسی جهان بوده‎است. این جریان ادبی در فرانسه بسیاری از اصول داستان‎نویسی سنتی را تحت‎الشعاع قرار داد و نوعی شالوده‎شکنی در عرصۀ نوشتار و سنت‎های ادبی به وجود آورد. رمان نو ک أکثر
جنبش ادبی رمان نو یکی از جریان‎های پیشرو و شالوده‎شکن در داستان‎نویسی جهان بوده‎است. این جریان ادبی در فرانسه بسیاری از اصول داستان‎نویسی سنتی را تحت‎الشعاع قرار داد و نوعی شالوده‎شکنی در عرصۀ نوشتار و سنت‎های ادبی به وجود آورد. رمان نو که از جریان‎های تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار می‎رود در جامعۀ ادبی ایران نیز نویسندگان و علاقه‎مندانی را به خود جلب کرد. در دوره‎ای که رئالیسم وجه غالب داستان‎نویسی در ایران بود، هوشنگ گلشیری متأثر از رمان نو به‎دنبال به‎کارگیری شیوه‎های نوینی در روایت و تکنیک داستان‎نویسی بوده‎است. این مقاله می‎کوشد اثبات کند که گلشیری در برخی از آثار خود تحت تأثیر رمان نو بوده‎است. نگارندگان در ابتدا نگاهی مختصر به جنبش رمان نو داشته، سپس به بیان شباهت‎ها و تفاوت‎های رمان نو در فرانسه و ایران پرداخته‎اند. در بحث اصلی مقاله نیز با لحاظ برخی از تفاوت‎ها در درون‎مایه و مضمون، نشان خواهیم داد که همنوایی و همپیوندی برخی از آثار گلشیری با رمان نو قابل تأیید و اثبات است.
تفاصيل المقالة
از همان آغاز نگارش و ظهور تفکر و اندیشه، این دو در هم تاثیر و تاثر داشتند که با توجه به زمانها و مکانها، متفاوت و مختلف بوده و هست. این امر در ایران نیز کم و بیش جاری و ساری است و شاید بتوان گفت در صد و اندی سال اخیر بیشتر مشهود گردیده و اخیراً تحت عنوان جریانهای فکری ج أکثر
از همان آغاز نگارش و ظهور تفکر و اندیشه، این دو در هم تاثیر و تاثر داشتند که با توجه به زمانها و مکانها، متفاوت و مختلف بوده و هست. این امر در ایران نیز کم و بیش جاری و ساری است و شاید بتوان گفت در صد و اندی سال اخیر بیشتر مشهود گردیده و اخیراً تحت عنوان جریانهای فکری جاافتاده است. بی شک در این میان، نثر جایگاه خاص خود را دارد که نویسندگان ایرانی با بهره گیری از اندیشه های خود و همچنین دیگر نویسندگان داخل و خارج جریانهای مختلف فکری، که از هر نظر متنوع و گوناگون می باشد، زمینه ی بروز افکار خود را پایه ریزی نموده و رشد و نمو داده اند و اندیشه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و غیره را در همان قالب فکری و به سبک داستان تعقیب نموده اند، در میان این نویسندگان مورد نظر هوشنگ گلشیری جایگاه ویژه خود را دارد که در نظر گرفتن جوانب فرهنگی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی موثر و متاثر او با اشاره ی کوتاهی به موقعیت های اجتماعی و سیاسی و فکری دوران قبل از او و زمان او به بررسی و تجزیه و تحلیل محتوای داستانهای او با توجه به رویکردهای فکری معاصر خواهیم پرداخت ، و مشخص خواهد شد او نیز به شدت تحت تاثیر آن جریانها بوده و همچنین او خواهد تاثیر گذار بوده است .
تفاصيل المقالة
اصطلاح پست مدرنیسم اگر چه امروز در ایران از طرف نویسندگان و حتی منتقدان بارها و بارها بکاربرده میشود، اما به علّت عدم آشنایی با خاستگاهها، اصول و مؤلفههای این نوع ادبی، قائل بودن به چنین جریانی را در ادبیات داستانی ایران همواره با تردید همراه میسازد. این که چه خص أکثر
اصطلاح پست مدرنیسم اگر چه امروز در ایران از طرف نویسندگان و حتی منتقدان بارها و بارها بکاربرده میشود، اما به علّت عدم آشنایی با خاستگاهها، اصول و مؤلفههای این نوع ادبی، قائل بودن به چنین جریانی را در ادبیات داستانی ایران همواره با تردید همراه میسازد. این که چه خصایصی را میتوان به عنوان مبنا جهت قیاس مؤلفهها مدّنظر قرار داد و آیا آن ویژگیها تنها به جهت اقتباس از شیوههای جهانی صورت یافته است، به همراه این مسأله که این متون به همان اندازة شالوده شکنانه بودنشان آیا به گذشته و امکانات بومی زبان فارسی پایبند بوده است، از مهمترین پرسش هایی است که این تحقیق با بررسی و تحلیل برخی از آثار هوشنگ گلشیری چون داستانهای کوتاه شب شک، مردی با کراوات سرخ، عکسی برای قاب عکس خالی من، معصوم اول، زندانی باغان و داستانهای بلند و رمانهای شازده احتجاب، کریستین و کید و آیینههای دردار در نظر دارد پاسخگوی آنها باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications