کشفالمحجوب یکی از متون مهم عرفانی است. این کتاب و نیز سایر متون عرفانی به دلیل مطرح نمودن مفهوم انسان کامل، قابلیت بررسی از دیدگاه روانشناسی کمال و به طور ویژه، نظریة خودشکوفایی آبراهام مزلو را دارند. مزلو در نظریة خود، ملاکهایی برای افراد خود شکوفا برمیشمارد. این م أکثر
کشفالمحجوب یکی از متون مهم عرفانی است. این کتاب و نیز سایر متون عرفانی به دلیل مطرح نمودن مفهوم انسان کامل، قابلیت بررسی از دیدگاه روانشناسی کمال و به طور ویژه، نظریة خودشکوفایی آبراهام مزلو را دارند. مزلو در نظریة خود، ملاکهایی برای افراد خود شکوفا برمیشمارد. این ملاکها کمابیش در حالات و کردار عارفان قابل مشاهده است. به همین منظور در این پژوهش، پس از ذکر توضیحات لازم در مورد کتاب، مفاهیم و اصطلاحات مربوط به نظریة مزلو بیان شده و شواهدی از متن ذکر شده است. میتوان گفت دیدگاه نویسندة کشفالمحجوب با نظریة خودشکوفایی مزلو شباهتهایی دارد، اما هنوز تا تطبیق کامل با آن فاصله دارد. توزیع فراوانی عوامل فردی خودشکوفایی نسبت به عوامل اجتماعی آن نشان میدهد که شیوة تربیت عرفانی هجویری در کتاب کشفالمحجوب، بیشتر یک شیوة خودسازی فردی است تا اجتماعی. بنابراین اگر چه هر دو نفر، ملاکهای کمال یا خودشکوفایی را بیان میکنند، اما نوع نگاه هجویری نسبت به مسألة خودشکوفایی با نگاه مزلو متفاوت است.
تفاصيل المقالة
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیرۀ عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو ش أکثر
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیرۀ عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو شخصیت نامی در حوزۀ عرفان اسلامی یعنی علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری به زمینه های کاربست کرامات در سیرۀ عملی اهل تصوف بپردازیم. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. همچنین، جامعۀ آماری پژوهش، کتاب های کشف المحجوب ورسالۀ قشیریه می باشد.کرامت در نظرگاه هجویری و قشیری، دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. به این معنا که عارفان گاهی برای تحقق خواسته های شخصی و گاهی برای نفع عمومی از کرامت استفاده کرده اند. در مجموع، زمینه های مشترک کاربست در دو اثر مذکور عبارتند از: ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ صحبت با پیامبران در حیات و ممات؛ ارتباط با حیوانات؛ شفای بیماران. وجوه تمایز کاربست کرامت در این دو اثر، تنوع و گستردگی بیشتر رسالۀ قشیریه و تعدد مصداق ها و شاهدمثال های آن نسبت به کشف المحجوب و برجسته تر بودن وجه نظری اثر هجویری است. دیگر آنکه، هجویری به کراماتی چون: گفت وگو با خداوند و نقش بستن عبارت بر بدن شیخ متوفی اشاره کرده و در اثر قشیری از کراماتی چون: اطلاع از غیب، تصرف در اشیاء، گفت وگوی شیخ با درخت، و مرگ و حیات ارادی سخن به میان آمده است.
تفاصيل المقالة
بیپرواییهای حلاج در شکستن سنّتهای مورد قبول صوفیان و طرد شدن از حلقۀ نزدیکان مشایخ عصر، علیالخصوص جنید بغدادی، باعث شد صوفیان در بسیاری از آثار اولیۀ خود، توجه چندانی به او نکنند و تنها به ذکر چند حکایت کوتاه از او بسنده نمایند؛ اما هجویری اولینبار در کشفالمحجوب ب أکثر
بیپرواییهای حلاج در شکستن سنّتهای مورد قبول صوفیان و طرد شدن از حلقۀ نزدیکان مشایخ عصر، علیالخصوص جنید بغدادی، باعث شد صوفیان در بسیاری از آثار اولیۀ خود، توجه چندانی به او نکنند و تنها به ذکر چند حکایت کوتاه از او بسنده نمایند؛ اما هجویری اولینبار در کشفالمحجوب با مطرح ساختن اتهامات حلاج، در پی پاسخگویی به آنها برآمد. هجویری که وابسته به مکتب جنیدیه است، مخالفتهای جنید با حلاج را نادیده میگیرد، تا بتواند به گونهای حلاج را تبرئه کند که تهمتی متوجه جنید نباشد. با جستجو در عبارات هجویری در خصوص حلاج به تناقضات زیادی برمیخوریم که حاصل همین رویکرد دوگانه است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، علاوه بر نشاندادن بخشی از این پریشانگوییها، رویکرد هجویری را به شخصیت حلاج با دقت در لقب اعطایی او، یعنی مستغرق معنی و مستهلک دعوی، بررسی کردهایم. ضمن برشمردن مصادیق مختلف دعوی و معنی در کشفالمحجوب، مشخص شد که زبان عبارت و اشارت مهمترین مصداق معنی و دعوی در کشفالمحجوب است. از این منظر، هجویری سعی دارد بیپروایی حلاج را در افشاء اسرار الهی از مقولة دعوی بشمارد و با پیوندزدن آن به بحث سکر و صحو، نظر جنید را مبنی بر ترجیح سکوت بر کلام تأیید کند.
تفاصيل المقالة
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانههای یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی أکثر
در نسل سوم نشانه شناسی، توجّه خاصی به نظام های معناورزی، تولید و انتقال معنا شده و با رویکردهای مختلف، سازوکارهای معناپردازی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این رویکردها، نشانه شناسی فرهنگی است که با تمرکز بر نشانههای یک فرهنگ، فرایندهای فرهنگیِ معناساز را بررسی می کند. در این پژوهش با معرفی ابرالگوی معناساز فرهنگ ـ طبیعت، سازوکارِ تولید معنا در متن عرفانی کشفالمحجوب، به روش توصیفی ـ تحلیلی در چهارچوب دیدگاه نشانهشناسی فرهنگی تبیین می شود. نتایج حاکی از آن است که بنیان مطالب کشف المحجوب بر مدار ابرالگوی معناساز فرهنگ ـ طبیعت و از عمق معتقدات ایدئولوژیکی و فرهنگی هجویری نشأت گرفته است. وی برای این کار از سه زیر الگوی فرهنگ/ پادفرهنگ، طرح کوسموس یا نظمی عرفانی در برابر غیاب یا نفی آن و خود/ دیگری بهره برده است. به منظور تثبیت و هویتسازی، الگوی فرهنگ/ پادفرهنگ برای جناحبندی و ارزشگذاری دالّ های حوزة فرهنگ عرفانی و انباشت پدیدارهایی در قالب پادفرهنگ بهکار برده می شود. چینشِ پرشمار دوگان های نظم مندی ـ بی نظمی نیز در این متن، حکایت از غالبیّت و ارجمندی نشانه های حوزة عرفان داشته و حیطة مقابل را فضایی غیر اصیل و مغلوب نشان می دهد. همچنین از طریق ضبط کنش های مشایخ صوفیه در جایگاه آرمانیترین خود و با برساختِ بیشترین میزان دشمنی با نفس انسانی و شرح دقایق شناخت و مواجهة با آن، دورترین دیگری در پرتو الگوی خود/ دیگری ساماندهی می شود.
تفاصيل المقالة
تاکنون دربارة ادبیات تصوف مطالب بسیار گفته و تحقیقاتی گوناگونی انجام شده و دربارة حکمتهای موجود در آن نیز پژوهشهایی انجام گرفته است. در این مقاله، ویژگیهای گونهای خاص از حکمت بررسی شده است. این حکمتها، که از آنها به "حکمت تجربی" یاد میشود، بیش از آنکه بر پایة اصول أکثر
تاکنون دربارة ادبیات تصوف مطالب بسیار گفته و تحقیقاتی گوناگونی انجام شده و دربارة حکمتهای موجود در آن نیز پژوهشهایی انجام گرفته است. در این مقاله، ویژگیهای گونهای خاص از حکمت بررسی شده است. این حکمتها، که از آنها به "حکمت تجربی" یاد میشود، بیش از آنکه بر پایة اصول دینی یا مسلکی باشند، برگرفته از تجارب زیستی بشر در طی نسلها هستند. تتبع در تحقیقات انجام شده بر آثار صوفیه، فقدان بحث و بررسی در این زمینه را بهروشنی نشان میدهد. در پژوهش پیشرو، وضعیت اینگونه از حکمت در سه اثر عمدة صوفیه کشفالمحجوب هجویری، مرصادالعباد نجم رازی و مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه عزالدین محمود کاشانی از نظر کمی و کیفی بررسی شده است. گذشته از اینکه این آثار از مهمترین مکتوبات اهل تصوفاند، سیر تحولات حدود چهار قرن، از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری، یعنی دورة اصلی رواج تصوف و ادبیات مربوط به ایشان را دربر میگیرند.
تفاصيل المقالة
در این مقاله آراء معرفتشناختی هجویری در باب جبر و اختیار بررسی میشود و در خلال آن برخی مسائل دیگر که به نحوی با آن در ارتباط هستند، مورد تحلیل قرار میگیرند. از آنجایی که برخی از متصوفه نظیر هجویری به این نتیجه رسیدهاند که برای بر کنار داشتن آثارشان از انحرافات فکری أکثر
در این مقاله آراء معرفتشناختی هجویری در باب جبر و اختیار بررسی میشود و در خلال آن برخی مسائل دیگر که به نحوی با آن در ارتباط هستند، مورد تحلیل قرار میگیرند. از آنجایی که برخی از متصوفه نظیر هجویری به این نتیجه رسیدهاند که برای بر کنار داشتن آثارشان از انحرافات فکری و اجتماعی، تبیین معرفتی آنها ضروری است لذا، تحلیل آرای آشکار و پنهان معرفتی صاحبان چنین آثاری در شناخت موضع معرفتی و مذهب آنها بسی راهگشاست و ضروری به نظر میرسد. در بررسی دیدگاههای هجویری چنین به نظر میرسد که جز مسئلۀ قبض و بسط که بیشتر ناظر بر حالات درونی و نفسانی انسان است، آن دسته از آرای او که به نحوی مربوط به اعمال و حوزۀ اختیارات و مسئولیتهای انسانی است، غالباً متأثر از آراء ماتریدیه باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications