هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتماد سازمانی و مدیریت دانش در بین کارکنان اداری در دانشگاه ارومیه انجامشده است. روش پژوهش: روش مناسب برای انجام این تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد مطالعه کارکنان اداری دانشگاه ارومیه میباشد، 223 نفر به روش نمونه أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتماد سازمانی و مدیریت دانش در بین کارکنان اداری در دانشگاه ارومیه انجامشده است. روش پژوهش: روش مناسب برای انجام این تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد مطالعه کارکنان اداری دانشگاه ارومیه میباشد، 223 نفر به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم هر یک از دانشکدهها و با استفاده از فرمول کوکران بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای: مدیریت دانش و اعتماد سازمانی استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامهها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 912/0α= و 883/0 α=بهدستآمده است و دادهها بر اساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین مؤلفههای اعتماد سازمانی با کل ابعاد مدیریت دانش، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، مؤلفههای اعتماد بین کارکنان، اعتماد به مدیر و اعتماد مؤسسهای نیز میتواند بهطور مثبت و معناداری، ابعاد خلق دانش، تسهیم دانش، کاربست دانش و حفظ دانش را پیشبینی کند. نتیجهگیری: افزایش سطح اعتماد در سازمان باعث تسهیل در اجرایی شدن، فرایندهای مدیریت دانش در سازمان میشود.
تفاصيل المقالة
توسعه فرهنگ کار مطلوب سازمانی، در سازمانهای موفق بستگی به توانمندی و خلاقیت افراد برای مشارکت فعالانه در اقدامات و مدیریت صحیح فرهنگ کار دارد. هدف این پژوهش مطالعه ی جامعه شناختی فرهنگ کار و اثرات آن بر ارتقاء بهره وری کارکنان اداری دانشگاه های دولتی شهرستان سبزوار می أکثر
توسعه فرهنگ کار مطلوب سازمانی، در سازمانهای موفق بستگی به توانمندی و خلاقیت افراد برای مشارکت فعالانه در اقدامات و مدیریت صحیح فرهنگ کار دارد. هدف این پژوهش مطالعه ی جامعه شناختی فرهنگ کار و اثرات آن بر ارتقاء بهره وری کارکنان اداری دانشگاه های دولتی شهرستان سبزوار می باشد. روش تحقیق بر اساس رهیافت علمی و از نوع پیمایشی است و از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان 205 نفر محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که بین مولفههای فرهنگ کار با هر یک از مولفههای بهرهوری کارکنان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در بین مولفههای فرهنگ کار، بعد سازمانی، با ضریب همبستگی 754/0، قوی ترین و بعد اقتصادی، با ضریب همبستگی 484/0، ضعیف ترین رابطه را با فرهنگ کار داشته و در بین مؤلفه های بهرهوری کارکنان، بعد مشارکت، با ضریب همبستگی 805/0، قوی ترین و بعد تعهد سازمانی، با ضریب همبستگی 557/0، ضعیف ترین رابطه را با بهره وری کارکنان داشته است. همچنین بر اساس ضریب بتای رگرسیون، مجموع ابعاد فرهنگ کار 68 درصد از واریانس بهره وری کارکنان را تبیین میکنند.
تفاصيل المقالة
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی در دانشگاه اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری معاونتهای (اداری و مالی، فرهنگی و دانشجویی، پژوهشی، آموزشی) دانشگاه اصفهان به تعداد 344 نفر در س أکثر
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین ساختار سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی در دانشگاه اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری معاونتهای (اداری و مالی، فرهنگی و دانشجویی، پژوهشی، آموزشی) دانشگاه اصفهان به تعداد 344 نفر در سال 95-1394 بود. حجم نمونه پژوهش با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، به تعداد 182 نفر تعیین گردید. روش نمونهگیری، تصادفی متناسب با حجم بود. برای جمعآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شد: ساختار سازمانی محقق ساخته بر اساس پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز (1987) و چن و هوانگ (2007)؛ پرسشنامه قابلیت یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007) بود. تجزیهوتحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که ساختار سازمانی با قابلیت یادگیری سازمانی و مؤلفههای آن رابطه منفی و معناداری دارد. علاوه بر این نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ساختار سازمانی و ابعاد آن قادر بهپیش بینی قابلیت یادگیری سازمانی میباشند (05/0 ≥P). همچنین نتایج آزمون t و تحلیل واریانس نشان داد بین ادراک کارکنان از ساختار سازمانی بر اساس ویژگیهای جمعیت شناختی به جزء سابقه خدمت تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0≤P)؛ و بین قابلیت یادگیری سازمانی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی به جزء جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 ≥P).
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی (مورد مطالعه استان تهران) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل افراد خبره در حوزه آموزش ضمن خدمت کارکنان و در بخش کمّی کلیه کارکنان رسمی و قراردادی غیرعضو هیات علمی دانشگا أکثر
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی (مورد مطالعه استان تهران) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل افراد خبره در حوزه آموزش ضمن خدمت کارکنان و در بخش کمّی کلیه کارکنان رسمی و قراردادی غیرعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. ابزار گردآوری دادهها، در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محققساخته بود. تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ انجام شدند. نیکویی برازش ابزار برابر 0.91، خطای اندازه گیری مدل برابر 0.072 و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ کل برابر 0.812 به دست آمد. نتایج به دست آمده به شناسایی 3 بُعد، 8 مولفه و 42 شاخص منجر شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد مدل تدوین شده جهت سنجش و اندازه گیری کمی ها و کاستی ها در این حوزه و در نهایت ارتقاء آموزش اثربخش ضمن خدمت کارکنان اداری دانشگاه آزاد اسلامی مناسب می باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications