فداء را یکی از تعالیم اساسی پولس میدانند که بیشتر در رسالههای غلاطیان و رومیان به طورگستردهای طرح و بسط یافته است. این تعلیم بنیادین به مرور زمان در اندیشههای آنسلم و آکویناس به شکل آموزهای منسجم در کنار دیگر آموزههای اصلی قرار گرفت. در دورة حاضر و با توجه به چرخش أکثر
فداء را یکی از تعالیم اساسی پولس میدانند که بیشتر در رسالههای غلاطیان و رومیان به طورگستردهای طرح و بسط یافته است. این تعلیم بنیادین به مرور زمان در اندیشههای آنسلم و آکویناس به شکل آموزهای منسجم در کنار دیگر آموزههای اصلی قرار گرفت. در دورة حاضر و با توجه به چرخشهای الهیاتی، و این که سخن از الهیات پولسی در مقام مفسر و بنیانگذار دوم مسیحیت مطرح شده است، متفکران معاصر به تبیین این آموزه پرداختهاند. در واقع پس از شکلگیری روش نقد تاریخی و اسطورهزدایی، فداء به مثابة یکی از اساسیترین آموزهها نزد متفکران مسیحی مورد بازخوانی قرار گرفت. این نوشتار میکوشد به شرح آرای آن دسته متألهانی بپردازد که در زمان معاصر با روش نقد تاریخی آرای خود را شرح دادهاند. افزون برمتفکران مسیحی، متفکران مسلمان نیز در شرح و نقد این آموزه کوشیدهاند. در این پژوهش بررسی فداء در الهیات پولسی، و نیز آرای توماس میشل، فیلیپ کویین و مایکل گولدر در جهان مسیحی به دلیل کاربرد روش نقد تاریخی، وعلامه طباطبایی و رشیدرضا دو متفکر معاصر مسلمان به سبب رجوع مستقیم به متون مسیحی، از موضوعات اساسی است.
تفاصيل المقالة
عرفان در حیات دینی مسیحی از آغاز پیدایش مسیحیت شکل گرفت و در طی تکّون و تطور خوداز دو منبع درونی و بیرونی اثر پذیرفت. این پژوهش درصدد برشمردن عناصر شکل دهندة عرفانمسیحی در سده های اولیه است که در دو بخش بررسی می شود: بخش اول به میراث یهودی، یعنیارتباط تاریخی و محیطی دو أکثر
عرفان در حیات دینی مسیحی از آغاز پیدایش مسیحیت شکل گرفت و در طی تکّون و تطور خوداز دو منبع درونی و بیرونی اثر پذیرفت. این پژوهش درصدد برشمردن عناصر شکل دهندة عرفانمسیحی در سده های اولیه است که در دو بخش بررسی می شود: بخش اول به میراث یهودی، یعنیارتباط تاریخی و محیطی دو جامعة یهودی و مسیحی، شباهت های آن دو جامعه در باب عقایددینی، مراسم و آیین ها ، تأثیر کتاب مقدس عبری و نقش فیلون، و سپس تاثیر ادیان رمزی و متونیچون دیداخه، متون مکاشفاتی و آپوکریفایی و نیز آیین های گنوسی و هرمسی بر عرفان مسیحیمی پردازد و در ادامه به تأثیر مکاتب افلاطونی و نوافلاطونی در گرایش مسیحیت به عرفان اشاراتیمی شود. در بخش دوم در بیان تحول درونی به تأثیر انجیل ها، تعالیم عرفانی مسیح، پولس و یوحنااشاره شده است. این پژوهش نشان می دهد که عرفان مسیحی به رغم اثرپذیری از منابع بیرونی،بیشتر از انجیل ها و تعالیم عرفانی، اخلاقی و زندگی زهدانة مسیح متأثر بوده است.
تفاصيل المقالة
اهمیت و نقش پولس رسول درتاریخ مسیحیت امری مسلم است. زیستِ مسیحیِ پولس با مکاشفۀ روحانی او از عیسی مسیح آغاز شد؛ این رخدادِ ایمانی، آراء الاهیاتی و اخلاقیِ پولس را به بار نشاند، بهطوریکه قلب آموزههای پولس را عرفانِ مسیح او تلقی کردهاند. بر این مبنا، آموزههای الاهیات أکثر
اهمیت و نقش پولس رسول درتاریخ مسیحیت امری مسلم است. زیستِ مسیحیِ پولس با مکاشفۀ روحانی او از عیسی مسیح آغاز شد؛ این رخدادِ ایمانی، آراء الاهیاتی و اخلاقیِ پولس را به بار نشاند، بهطوریکه قلب آموزههای پولس را عرفانِ مسیح او تلقی کردهاند. بر این مبنا، آموزههای الاهیاتی و اخلاقیِ او با هم مرتبطاند. عنصر اصلی اخلاقیات پولس، عشق به عنوان موهبتروح، در تناظر با ایمان (ثمرۀ فیض)، عنصر اصلیِ الاهیات او، تحقق شریعت حقیقی را میسر میکند؛ فرد مسیحی با عشق و ایمان به مسیح، که تجسم روح و فیض خداست، با کسب وضعیت وجودیِ جدیدی، به انسان جدیدِ اخلاقی متبدّل میشود. براساس عرفانِ پولس، بودن در مسیح، خلقت جدید در پارسایی و تقدّس را در پی دارد. این نگرش با کمک تبیین اخلاقی-عرفانی از مناسک، شریعت عشق را بجای شریعت اعمال، در آموزههای الاهیاتی او جایگزین میسازد. در این پژوهش، آموزههای اخلاقی پولس را با توجه به ویژگیهای خاص شخصیت او، مواجهه با بحرانِ روحی در شریعتگرایی سختِ او و نهایتاً شکلگیری آنها بر محور مکاشفۀ عرفانیاش از عیسی مسیح، مورد کنکاش قرار دادهایم. ادامه این جستار با فرض ایدۀ عرفانِ اخلاقی به اخلاقیات پولسی و رواقی و وجوه اشتراک و افتراق آن دو، پرداخته است.
تفاصيل المقالة
با آنکه دیدگاه پولس در بارة شریعت هستۀ اصلی الهیات او را تشکیل نمیدهد، اما این موضوع یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال پردامنهترین مباحث الهیاتی است. بسیاری از الهیدانان و متکلمان بر این عقیدهاند که او منکر شریعت، و بهویژه شریعت موسوی بود و به تعبیری او شریعت را أکثر
با آنکه دیدگاه پولس در بارة شریعت هستۀ اصلی الهیات او را تشکیل نمیدهد، اما این موضوع یکی از بحث برانگیزترین و در عین حال پردامنهترین مباحث الهیاتی است. بسیاری از الهیدانان و متکلمان بر این عقیدهاند که او منکر شریعت، و بهویژه شریعت موسوی بود و به تعبیری او شریعت را عامل رهایی نمیشناخت. برخی دیگر نیز او را تحریف کنندۀ تعالیم مسیح میدانند. اما به واقع آرای او در بارۀ شریعت برخاسته از نوع مسیح شناسی اوست و بدون توجه به این نکته، درک دیدگاه او در زمینة شریعت، درکی ابتر و ناقص خواهد بود. نکتۀ دیگری که باید در نظر داشت آن است که چنانکه آندر هیل معتقد است، پولس را باید بیشتر یک عارف دانست تا یک متکلم و الهیدان عقلگرا. از این رو، او به موضوع شریعت از منظر یک عارف مینگریست و نه از منظر یک متکلم. همچنین باید این نکته را در نظر داشت که او با باز تعریف مفاهیم دین یهود، بهویژه شریعت آن، در پی برقراری پیوند میان یهودیان و غیر یهودیان بود. در این مقاله تلاش شده است تا نشان داده شود که نفی شریعت توسط پولس امری نسبی است و نه مطلق، و اینکه میزان توجه افراد به شریعت با توجه به موقعیت قومی، دینی و ایمانی آنان تغییر میکند.
تفاصيل المقالة
سخنان متناقض پولس دربارۀ شریعت درنامههایش، متفکران را به بحث در این باره وا داشته است. مسأله این است که پولس با آنکه خود، فریسی متعصب و شریعت مداری بوده و اعتقاد داشته که شریعت روحانی و مقدس است و همۀ -شریعت باید انجام شود، موضوع آزادی از شریعت را مطرح میکند و تصر أکثر
سخنان متناقض پولس دربارۀ شریعت درنامههایش، متفکران را به بحث در این باره وا داشته است. مسأله این است که پولس با آنکه خود، فریسی متعصب و شریعت مداری بوده و اعتقاد داشته که شریعت روحانی و مقدس است و همۀ -شریعت باید انجام شود، موضوع آزادی از شریعت را مطرح میکند و تصریح میکندکه هیچکس با اعمال شریعت پاک و درستکار شمرده نمیشود. در اینجا این سؤال مطرح میشودکه اگرکسی با اعمال شریعت پاک و درستکار شمرده نمیشود، پس چرا خداوند شریعت را عطا کرد؟ به نظر میرسد راز نگاه منفی پولس به شریعت در پاسخ او به این سؤال نهفته است. پولس معتقد است که اعمال شریعت، ثمرۀ ایمان و نشانۀ نجات هستند ولی بدون ایمان نجات بخش نبوده بلکه سبب محکومیت و هلاکت ابدی میشوند و غضب الهی را بیشتر برمیانگیزند. بنابراین او، دراین باره که چگونه انسان میتواند پاک و درستکار شمرده شود و نجات یابد، همواره گفته است: از طریق مسیح و نه بهوسیلۀ اعمال شریعت. بحث پولس در اینجا علیه شریعت نبوده، بلکه بحثی بسیار خاص و نیازمند تبیین است. در این مقاله به بررسی دیدگاه پولس دربارۀ شریعت و رابطۀ آن با نجات به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته میشود.
تفاصيل المقالة
منابع و متون مقدس دینی از جمله مهمترین عوامل تعیین کنندۀ نگرش، انگیزش و کنش انسان درباره مسائل مختلف است و کتاب مقدس به عنوان متن دینی مقدس و مرجع دارای حجیت و در طول تاریخ مسیحیت، منشأ استخراج و استنباط تعالیم و احکام مختلف درباره زن بوده و جایگاه او را در عرصه های مخت أکثر
منابع و متون مقدس دینی از جمله مهمترین عوامل تعیین کنندۀ نگرش، انگیزش و کنش انسان درباره مسائل مختلف است و کتاب مقدس به عنوان متن دینی مقدس و مرجع دارای حجیت و در طول تاریخ مسیحیت، منشأ استخراج و استنباط تعالیم و احکام مختلف درباره زن بوده و جایگاه او را در عرصه های مختلف حیات، تعیین و تبیین کرده است. نامه های پولس به عنوان مهمترین شخصیت شکل دهندۀ مسیحیت رایج، بخش قابل ملاحظه ای از عهد جدید را تشکیل می دهد و در آموزه های خود وامدار تعالیم عهد قدیم و به ویژه سفر پیدایش از تورات است. تعالیم این بخش از تورات، منشأ استنباط احکام خاصی در حوزۀ مسائل زنان از جانب پولس شده است که در طول تاریخ مسیحیت، محرومیت هایی را برای زنان به دنبال داشته است. تعالیم و محرومیت هایی که مورد تأیید قرآن کریم نیست.
تفاصيل المقالة
نوعدوستی در روابط اجتماعی در دو دین اسلام و مسیحیت اهمیت ویژه ای دارد به طوری که از دیدگاه امام علی (ع ) و پولس رسول، دو تن از استوانه های این دو دین، تضعیف آن باعث فروریزی روابط انسانی می گردد. از آنجا که در اسلام و بالاخص در نگاه امام علی مردم اهل و عیال خداوند ند و د أکثر
نوعدوستی در روابط اجتماعی در دو دین اسلام و مسیحیت اهمیت ویژه ای دارد به طوری که از دیدگاه امام علی (ع ) و پولس رسول، دو تن از استوانه های این دو دین، تضعیف آن باعث فروریزی روابط انسانی می گردد. از آنجا که در اسلام و بالاخص در نگاه امام علی مردم اهل و عیال خداوند ند و در مسیحیت و نگاه پولس رسول، عضوی از بدن مسیح محسوب می شوند، محبت به آنها در واقع محبت به خود خداوند است، توصیه میکند، مسیحیان مهمان نواز باشند، از مریضان و داغدیدگان مراقبت نموده و در برابر کسانى که در احتیاج هستند سخاوتمند باشند. بجاى کار کردن براى رفع احتیاجات و خواسته هاى خود، مى بایست دید به همه مسیحیان داشته و براى سهیم شدن درآمد خود با دیگران حریص مى بودند. از مصادیق نوعدوستی در نگاه امام علی می توان به ایثار، مهربانی، کمک به نیازمندان، مهمان نوازی، و گذشت....اشاره کرد، از نظر امام اصل و جوهره زندگی، ملایمت و همواری نسبت به رنج های مردم است و آرامش نیز از رهگذر دوستی با مردم تحقق می یابد. از وصایای امام، توجه به وجدان اخلاقی در روابط با دیگران است، در این خصوص می فرمایند؛ ای پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده .پژوهش حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای نشان می دهد، اگر محبت به مردم که نمودار محبت به پروردگار است بر روح آدمی حاکم گردد انسانی خدمتگزار و پرتلاش میسازد که هیچ گاه از خدمت به دیگران غفلت نمی ورزد
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications