زمینه و هدف: سه عامل کربنات، ظرفیت تبادل کاتیونی و سطح ویژه نقش قابل توجه ای در نگهداری آلاینده های فلز سنگین توسط خاک ایجاد می کنند. از سوی دیگر میزان و نقش هرکدام از این سه عامل در قابلیت نگهداری آلاینده فلز سنگین به وضوح مشخص نیست. بر این اساس، هدف این تحقیق مطالعه آ أکثر
زمینه و هدف: سه عامل کربنات، ظرفیت تبادل کاتیونی و سطح ویژه نقش قابل توجه ای در نگهداری آلاینده های فلز سنگین توسط خاک ایجاد می کنند. از سوی دیگر میزان و نقش هرکدام از این سه عامل در قابلیت نگهداری آلاینده فلز سنگین به وضوح مشخص نیست. بر این اساس، هدف این تحقیق مطالعه آزمایشگاهی نقش هر کدام از عوامل فوق در قابلیت خاک به نگهداری آلاینده های فلز سنگین برای استفاده در پروژه های ژئوتکنیک زیست محیطی است. در این مقاله با استفاده از نمونه های رسی بنتونیت (با حضور 8% کربنات طبیعی، سطح ویژه قابل توجه و ظرفیت تبادل کاتیونی زیاد)، کائولینیت (با حضور 4% کربنات طبیعی، سطح ویژه کوچک و ظرفیت تبادل کاتیونی کم)، نانو رس صنعتی کلوزایتNa+ (عدم حضور کربنات، سطح ویژه بزرگ و ظرفیت تبادل کاتیونی قابل توجه)، نانو رس صنعتی کلوزایتB30 (عدم حضور کربنات، سطح ویژه بسیار بزرگ و ظرفیت تبادل کاتیونی کم)، و نمونه نانو رس آزمایشگاهی اس-ال-بی (SLB) (عدم حضور کربنات، سطح ویژه بزرگ و ظرفیت تبادل کاتیونی قابل توجه)، بررسی سه عامل تاثیر گذار فوق بر قابلیت خاک های رسی در نگهداری آلاینده فلز سنگین مورد ارزیابی آزمایشگاهی قرار گرفته است. روش بررسی: در این پژوهش با انجام یک سری آزمایش های ژئوتکنیک زیست محیطی، فرایند اندرکنش نمونه های رسی کائولینیت و بنتونیت و نانورس های صنعتی کلوزایتNa+ و کلوزایتB30 و نانو رس آزمایشگاهی با نام اخـتـصــار اس-ال-بی (SLB) با آلایـنده های فلز سنگین سرب و مس مورد مطالعه، تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی قرار گرفته است. بحث و نتیجه گیری: بررسی ظرفیت بافرینگ، پراش اشعه ایکس و میزان نگهداری فلزات سنگین سرب و مس به وسیله نانوذرات اصلاح شده نشان می دهد که در مقایسه ظرفیت تبادل کاتیونی، سطح ویژه و کربنات، بخش قابل توجهی از ظرفیت بافرینگ خاک ناشی از حضور کربنات است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر مشخص شد که ترتیب تأثیر عوامل حضور کربنات، ظرفیت تبادل کاتیونی و سطح ویژه در قابلیت نگهداری آلودگی خاک را می توان به شرح ذیل نتیجه گیری نمود: کربنات > ظرفیت تبادل کاتیونی > سطح مخصوص
تفاصيل المقالة
در این پژوهش، نانوپودر بتا تری کلسیم فسفات از روش رسوب شیمیایی سنتز گردید و اثر مواد سورفکتانت مختلف بر نوع فازها و توزیع اندازه ذرات مورد پژوهش قرار گرفت. در نهایت پس از سنتز نمونهها، روی آنها تستهای XRD، FTIR و TEM برای بررسیهای فازی و مورفولوژی انجام گرفت. بررسی أکثر
در این پژوهش، نانوپودر بتا تری کلسیم فسفات از روش رسوب شیمیایی سنتز گردید و اثر مواد سورفکتانت مختلف بر نوع فازها و توزیع اندازه ذرات مورد پژوهش قرار گرفت. در نهایت پس از سنتز نمونهها، روی آنها تستهای XRD، FTIR و TEM برای بررسیهای فازی و مورفولوژی انجام گرفت. بررسیهای فازی نشان دادکه در این شرایط فاز غالب فاز -TCPβ میباشد. نتایج حاصل از FTIR برای همه نمونههای سنتز شده، ارتعاشات باندهای مولکولهای -TCPβ را نشان دادند همچنین تصاویر TEM نشان دادکه در زمان چرخش h 48 با ماده سورفکتانت Aliquat336 کوچکترین اندازه ذرات تقریبا بین nm 50-45 بدست میآیدکه نانوذرات دارای توزیع و پراکندگی مناسب بدون آگلومره شدن میباشند.
تفاصيل المقالة
آلومینا نوعی بیوسرامیک خنثی دارای خواص مکانیکی بهتری نسبت به کلسیم فسفاتهایی مانند هیدروکسیآپاتیت است. آلومینای متخلخل را میتوان با اصلاح سطح از حالت خنثی به زیست فعال تبدیل نمود. در این تحقیق، با استفاده از اصلاح سطح داربست آلومینایی و تشکیل بنیانهای هیدروکسیل، موا أکثر
آلومینا نوعی بیوسرامیک خنثی دارای خواص مکانیکی بهتری نسبت به کلسیم فسفاتهایی مانند هیدروکسیآپاتیت است. آلومینای متخلخل را میتوان با اصلاح سطح از حالت خنثی به زیست فعال تبدیل نمود. در این تحقیق، با استفاده از اصلاح سطح داربست آلومینایی و تشکیل بنیانهای هیدروکسیل، مواضع فعال روی سطوح جهت ایجاد بستری مناسب برای سیلانه نمودن داربست ایجاد شد. از نتایجXRD درجه کریستالی، پارامترهای شبکه، ثابت شبکه و نیز اندازه کریستالیتهای داربست های آلومینایی خنثی و دارای سطح فعال تعیین شد. نتایج نشان داد که شدت پیکها بعد از اصلاح سطح کاهش یافته است که نشان از کاهش درجه بلورینگی و افزایش فاز آمورف دارد. همچنین، محاسبات تئوری نیز نشان داد که درجه کریستالی داربست از 77 به 66% کاهش یافت. ساختار کریستالی و پارامترهای شبکه داربست اولیه بسیار نزدیک به کوراندوم طبیعی است. ساختار شیمیایی داربست آلومینایی قبل و بعد از هیدراته شدن با استفاده از دستگاه FTIR مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل به وسیله نرمافزار OMNIC مربوط به دستگاه FTIR مورد ارزیابی نسبی قرار گرفت. تصاویر SEM از سطح داربستها حاکی از آن است که تخلخلهای این داربستها به هم پیوسته و دارای اندازههای مناسبی جهت کاربردهای ترمیم بافت استخوان میباشند.
تفاصيل المقالة
گرمایش کره زمین و تاثیرات ناشی از آن در محیط زیست، از بحرانهای پیش روی انسان است. یافتن راهی جهت کاهش عوامل تشدید کننده این گرمایش، در مدیریت و کنترل این بحران تاثیرگذار میباشد. از مهمترین عوامل افزایش درجه حرارت اتمسفر، گازهای گلخانهای هستند. کارخانجات تولید سیمان ب أکثر
گرمایش کره زمین و تاثیرات ناشی از آن در محیط زیست، از بحرانهای پیش روی انسان است. یافتن راهی جهت کاهش عوامل تشدید کننده این گرمایش، در مدیریت و کنترل این بحران تاثیرگذار میباشد. از مهمترین عوامل افزایش درجه حرارت اتمسفر، گازهای گلخانهای هستند. کارخانجات تولید سیمان با انتشار مقادیر عمده CO2 نقش ویژه ای در افزودن این گاز در جوّ دارند. یافتن راهی جهت کاهش مصرف سیمان، می تواند گامی موثر در کنترل افزایش سالیانه دمای کره زمین باشد. دراین مطالعه بمنظور یافتن طرح بهینه جایگزینی پوزولان معدنی محلّی با بخشی از سیمان، دو طرح اختلاط با چهار گونه 5، 10، 15 و 20 درصد وزنی جایگزین بخشی از سیمان بتن گردید و آزمونهای مقاومت فشاری وکیفیت بتن درآنها مورد ارزیابی قرارگرفت. عناصر تشکیل دهنده بتن و تاثیر افزودن پوزولان معدنی محلی، توسط آزمون XRD و همچنین ریخت شناسی و رفتار ریزساختاری بتن توسط آزمایشSEM بررسی شد. نتایج نشان داد که بهترین میزان جایگزینی این پوزولان به سیمان دربتن، معادل 15درصد وزنی سیمان است و باعث افزایش 24 درصدی مقاومت فشاری نسبت به بتن سیمانی معمولی میشود. واکنش پوزولانی مطلوب باعث کاهش میزان Ca(OH)2 و CaCO3 در بتن شد. همچنین این پوزولان باعث کاهش منافذ، افزایش بهبود و یکپارچگی ناحیه انتقال سطحی (ITZ) در بتن در مقایسه با بتن سیمانی معمولی گردید. با توجه به اثرات این پوزولان در تقویت ساختار و کاهش مصرف سیمان در بتن، پوزولان معدنی محلی مورد مطالعه را میتوان به عنوان مادهی کاهنده سیمان با افزایش مقاومت در بتن و دوستدار محیطزیست معرفی کرد.
تفاصيل المقالة
پس از اخذ مجوز از پژوهشکده باستان شناسی، بیست قطعه سفال کلینکی به دو روش پیمایشی و در مواردی که طی بررسی سطحی، امکان یافت نمونه ای که شرایط لازم برای انجام آزمایشات را نداشت، از نمونه های جمع آوری شده در بانک سفال استان کردستان، استفاده شد. همچنین نمونههای خاک رس نیز أکثر
پس از اخذ مجوز از پژوهشکده باستان شناسی، بیست قطعه سفال کلینکی به دو روش پیمایشی و در مواردی که طی بررسی سطحی، امکان یافت نمونه ای که شرایط لازم برای انجام آزمایشات را نداشت، از نمونه های جمع آوری شده در بانک سفال استان کردستان، استفاده شد. همچنین نمونههای خاک رس نیز، از روستای هشمیز استان کردستان، جهت آزمایش و تجزیه عنصری، با هدف به دست آوردن تکنولوژی تولید و شناسایی منشاء این نوع سفال جهت پاسخ به بوم آور بودن یا وارداتی بودن این نوع سفال شاخص استخراج شد. آزمایشهای صورت گرفته شامل پراش اشعه ایکس(XRD)، آنالیز حرارتی افتراقی(DTA/TG) و طیف سنجی فلورسانس اشعه ایکس(XRF) بود. به استثنای یک نمونه، آنالیزهای به دست آمده معرف یک گروه شیمیایی و کانی شناسی همجنس بودند. فازهای کانی شناسی مشاهده شده عبارت بودند از کوارتز، فلدسپات پتاسیم (میکرو کلین) و پلاژیوکلاز (آلبیت و اولیگوکلاز). از مطالعه ی آزمایشهای XRD، دو نمونه خاک رس بومی این منطقه، حضور کوارتز، کائولینیت، میکا، فلدسپات و پلاژیوکلاز مشاهده شد. وجود پیک گرماگیر در آنالیز حرارتی افتراقی (DTA/TG) در نمونه ی شاهد و عدم وجود آن در منحنی نمونه سفالها، نشان داد که دمای پخت سفالها بالاتر از 550-600 درجه سانتی گراد بوده است؛ آزمایش پخت در دمای بین 400-1200 درجه سانتیگراد در محیط احیاء نشان داد که کانی میکا در دمای بیش از 900 درجه سانتی گراد ناپدید می گردد. از این رو، دمای پخت سفالها باید بالاتر از 900 درجه سانتیگراد باشد. نزدیک بودن نتایج آزمایشهای شیمیایی سفالها و تجزیه ی عنصری خاک رسهای برداشته شده از منطقه، نشان دهنده ی تولید بومی این نوع سفال است.
تفاصيل المقالة
هدف از انجام این پژوهش بررسی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی و کانیشناسی واحدهای مختلف فیزیوگرافی خاکهای اراضی مرتعی منطقه دریاچه پریشان کازرون در استان فارس، با رژیم رطوبتی و حرارتی یوستیک و هایپرترمیک میباشد. به منظور انجام این مطالعه، تعداد مشخص خاکرخ بر اساس م أکثر
هدف از انجام این پژوهش بررسی خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیکوشیمیایی و کانیشناسی واحدهای مختلف فیزیوگرافی خاکهای اراضی مرتعی منطقه دریاچه پریشان کازرون در استان فارس، با رژیم رطوبتی و حرارتی یوستیک و هایپرترمیک میباشد. به منظور انجام این مطالعه، تعداد مشخص خاکرخ بر اساس موقعیتهای مختلف فیزیوگرافی منطقه حفر شد که در نهایت چهار خاکرخ به عنوان نماینده منطقه به ترتیب از زمین نماهایهای پلاتو، تپه ماهور، دشت دامنه ای و اراضی پست انتخاب شدند. سپس نمونه برداری از هر افق انجام گرفت و نمونه ها هوا خشک شده و پس از کوبیدن و عبور از الک دو میلیمتری، مطالعات آزمایشگاهی روی آنها صورت گرفت. بر اساس نتایج، خاک های موجود در منطقه شامل راسته های انتی سول ها و اینسپتی سولها با افق سطحی اکریک و افقهای زیرسطحی کلسیک و جیپسیک بود. اراضی مورد مطالعه در دریاچه پریشان که در چهار واحد فیزیوگرافی واقع شدهاند تحت کاربری مرتعی میباشند و در این منطقه به دلیل کم بودن میزان بارندگی و آهکی بودن خاکها عوامل خاکساز نتوانسته اند تاثیر چندانی در تحول و تکامل خاکها داشته باشند و به نظر میرسد که از میان عوامل پنجگانه خاکسازی، دو عامل پستی و بلندی و زمان نقش پررنگتری را ایفا نمودهاند. نتایج نشان داد که کانیهای رسی موجود در واحدهای فیزیوگرافی تقریباً یکسان و عمدتاً شامل ایلیت، اسمکتیت، کلریت و یالیگورسکیت است ولی فراوانی نسبی آنها متفاوت می باشد میزان ایلیت و کلریت در واحد فیزیوگرافی جلگه (پلاتو) حداکثر مقدار را دارا بود و اسمکتیت در اراضی پست به دلیل زهکشی ضعیف، نسبت به سایر واحدها مقادیر بیشتری نشان داد. منشا کانی اسمکتیت را در منطقه میتوان موروثی، نوسازی و تغییر شکل یافته دانست. کلریت، ایلیت و کوارتز منشا موروثی دارند و منشا پالیگورسکیت موروثی و نوسازی در نتیجه وجود گچ و کلسیت می باشد. و در نهایت بیشتر ویژگیهای شیمیایی خاک از جمله مادهآلی، شوری و گچ و ... از واحد فیزیوگرافی جلگه به سمت شیب کمتر و واحد اراضی پست روند افزایشی داشتند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications