• فهرس المقالات پارسایی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی تطبیقی سیمای زن در اشعار نظامی و سعدی
        خدیجه مرتضایی احمد حسنی رنجبر
        این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر بزرگ، نظامی و سعدی، از دیدگاه نقد سیمای زن می‌پردازد. این دیدگاه‌ها در مورد مدح و ذم‌ها درباره زن جایگاه بارزی پیدا می‌کند. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی صفات زن در اشعار این دو شاعر به سیمای حقیقی زن در آ أکثر
        این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر بزرگ، نظامی و سعدی، از دیدگاه نقد سیمای زن می‌پردازد. این دیدگاه‌ها در مورد مدح و ذم‌ها درباره زن جایگاه بارزی پیدا می‌کند. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی صفات زن در اشعار این دو شاعر به سیمای حقیقی زن در آن دوران پی ببریم و با اشاره به پاره‌ای از اشعار به دیدگاه حقیقی آن‌ها درباره زن عینیت بخشیم و نشان دهیم که در بسیاری از اوقات تنها تأثیر اوضاع اجتماعی نیست که موجب نگاه مردسالاری در نویسنده یا شاعر می‌شود، بلکه خصلت‌های فردی، خانوادگی، محیط و باورهای سنتی بسیار مؤثر است. در این مقاله ابتدا نکات مثبت سپس جنبه‌های منفی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. در نقد شخصیت زنان در آثار نظامی و سعدی می‌توان گفت که شخصیت‌های اصلی زنان شامل مهین بانو، شیرین، مریم، شکر، نوشابه بردعی و ماریه قبطی می‌باشند و در آثار سعدی از زن خاصی نام برده نشده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - عید عارفان مواجهة آدمی با بی‌ نهایت
        علی صنایعی
        در این نوشتة کوتاه، قصد دارم یکی از مهم‌ترین آموزه‌ های مولانـا جلال الدّین محمّد بلخی را در حدّ توان خویش بازگو کنم؛ و آن، تلقّی وی از عید است. شاید بتوان گفت؛ مفهوم عید نزد مولانا، با تلقّی آن نزد سایر مکاتب و عرفا، تفاوتی گوهرین دارد و همین تفاوت است که مرا برانگی أکثر
        در این نوشتة کوتاه، قصد دارم یکی از مهم‌ترین آموزه‌ های مولانـا جلال الدّین محمّد بلخی را در حدّ توان خویش بازگو کنم؛ و آن، تلقّی وی از عید است. شاید بتوان گفت؛ مفهوم عید نزد مولانا، با تلقّی آن نزد سایر مکاتب و عرفا، تفاوتی گوهرین دارد و همین تفاوت است که مرا برانگیخت تـا بـه رسم ادب شاگردی نزد وی و شاگردانش، اندکی سخن بگویم. هم‌چنین یکی از عللی که اهمیت توضیح دربارة این مفهوم را نشـان می‌دهد، آن است که صاحب این مکتب، خود را عید خوانده، و عید شدن در او، به مثابة امری جاری و طبیعی است؛ باز آمدم چون عید نو، تـا قفل زنــدان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم تفاصيل المقالة