پس از پایان جنگ سرد و تغییر نظام دو قطبی جهان و تأثیرات شگرف آن بر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی اوراسیا، فضای جدیدی برای رقابت بین کشورها جهت بهره برداری از فرصتهای موجود شکل گرفت. چین با ارائه طرح ابتکار کمربند- جاده، رقابت منطقهای گستردهای را آغاز کرد. این پژوهش برآن اس أکثر
پس از پایان جنگ سرد و تغییر نظام دو قطبی جهان و تأثیرات شگرف آن بر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی اوراسیا، فضای جدیدی برای رقابت بین کشورها جهت بهره برداری از فرصتهای موجود شکل گرفت. چین با ارائه طرح ابتکار کمربند- جاده، رقابت منطقهای گستردهای را آغاز کرد. این پژوهش برآن است تا نقش طرح ابتکار کمربند- جاده چین را در رقابتهای منطقهای آسیا مورد بررسی قرار داده و به این سؤال پاسخ دهد که نقش این طرح در رقابتهای منطقهای آسیا چگونه است و آیا موجب تعمیق روابط کشورهای منطقه خواهد شد؟ از این رو تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نقش طرح ابتکار کمربند- جاده چین در رقابت های منطقه ای آسیا می پردازد. منابع و اطلاعات از منابع کتابخانهای، اسناد، کتاب، اینترنت و مصاحبه با صاحبنظران بدست آمده است و مفرض است که طرح ابتکار کمربند- جاده در تسهیل همکاری ها و بهبود روابط کشورهای آسیایی با یکدیگر نقش مهمی ایفا می کند که در عین حال ممکن است با مشارکت فعالتر برخی کشورهای آسیای مرکزی، غرب و جنوب آسیا، فضای جدیدی برای گسترش همکاریها میان ایران و کشورهای دیگر منطقه نیز فراهم گردد، در حال حاضر چین و هند و روسیه به عنوان قدرتهای نوظهور منطقه ای به دنبال ایفای نقش فعال در آسیا هستند و با توجه به تحلیل و تبیین این طرح، رقابتهای منطقهای در آن بسیار مشهود میباشد رقابتهایی که گاه به همکاری و گاه به منازعه ختم میگردد.
تفاصيل المقالة
براساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف میکنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی سا أکثر
براساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف میکنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی ساختار جهانی به هم گره خوردهاند. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون رعایت ملاک های حقوق بشری، ارتقای جامعه مدنی و رعایت حقوق محیط زیست در تاسیس و برسمیت شناختن مناطق اهمیت میابند. سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات مفهومی در بعد نومنطقهگرایی به عنوان یک شیوه فهم در درک ساختار جهانی، در حال حاضر آیا اطلاق واژه "منطقه" به غرب آسیا حایز معیارهای علمی است؟ فرضیه مقاله با روش های مبتنی بر تحلیل و تبیین، با توجه به گذار ادبیات نومنطقه گرایی از صرف معیارهای جغرافیایی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیشفرض های اولیه و بنیادین تشکیل منطقه غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای حرکت به سوی چند قطبی شدن، تحقق مردمسالاری و جامعه مدنی، تحقق ملاک ها و ارزش های حقوق بشری و اهمیت دارا بودن خرد زیست محیطی در سیاست گذاری های ملی کشورهای این محدوده جغرافیایی می داند. نظر به نوپدید بودن مباحث مربوط به نومنطقه گرایی و شاخص های منطقه بودگی در غرب آسیا پیشینه پژوهی، منبع خاصی را نشان نمی دهد.
تفاصيل المقالة
بر اساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف میکنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی س أکثر
بر اساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف میکنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی ساختار جهانی به هم گره خوردهاند. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون رعایت ملاک های حقوق بشری، ارتقای جامعه مدنی و رعایت حقوق محیط زیست در تاسیس و برسمیت شناختن مناطق اهمیت میابند. سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات مفهومی در بعد نومنطقهگرایی به عنوان یک شیوه فهم در درک ساختار جهانی، در حال حاضر آیا اطلاق واژه "منطقه" به غرب آسیا حایز معیارهای علمی است؟ فرضیه مقاله با روش های مبتنی بر تحلیل و تبیین، با توجه به گذار ادبیات نومنطقه گرایی از صرف معیارهای جغرافیایی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیشفرض های اولیه و بنیادین تشکیل منطقه غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای حرکت به سوی چند قطبی شدن، تحقق مردمسالاری و جامعه مدنی، تحقق ملاک ها و ارزش های حقوق بشری و اهمیت دارا بودن خرد زیست محیطی در سیاست گذاری های ملی کشورهای این محدوده جغرافیایی می داند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications