وضعیت سنجی جامعه مدنی، حقوق بشرو حقوق محیط زیست در غرب آسیا با تاکید بر نو منطقهگرایی
نسا زاهدی
1
(
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
)
حنانه درشتی
2
(
مدرس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد
)
الکلمات المفتاحية: جامعه مدنی, غرب آسیا, همگرایی منطقه ای, نو منطقه گرایی, منطقه بودگی,
ملخص المقالة :
براساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف میکنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی ساختار جهانی به هم گره خوردهاند. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون رعایت ملاک های حقوق بشری، ارتقای جامعه مدنی و رعایت حقوق محیط زیست در تاسیس و برسمیت شناختن مناطق اهمیت میابند. سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات مفهومی در بعد نومنطقهگرایی به عنوان یک شیوه فهم در درک ساختار جهانی، در حال حاضر آیا اطلاق واژه "منطقه" به غرب آسیا حایز معیارهای علمی است؟ فرضیه مقاله با روش های مبتنی بر تحلیل و تبیین، با توجه به گذار ادبیات نومنطقه گرایی از صرف معیارهای جغرافیایی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیشفرض های اولیه و بنیادین تشکیل منطقه غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای حرکت به سوی چند قطبی شدن، تحقق مردمسالاری و جامعه مدنی، تحقق ملاک ها و ارزش های حقوق بشری و اهمیت دارا بودن خرد زیست محیطی در سیاست گذاری های ملی کشورهای این محدوده جغرافیایی می داند. نظر به نوپدید بودن مباحث مربوط به نومنطقه گرایی و شاخص های منطقه بودگی در غرب آسیا پیشینه پژوهی، منبع خاصی را نشان نمی دهد.