این مقاله به بررسی تطبیقی مفهوم "آلوده" در شعر تولدی دیگر فروغ فرخزاد با تفکر "طرد" در قدرتهای وحشت جولیا کریستیوا میپردازد. این مقاله در پی آن است که تصاویر "آلوده" را بر اساس خوانشی تطبیقی با قدرتهای وحشت کریستوا در تولدی دیگر فروغ مورد مطالعه قرار دهد. دلیل انتخاب أکثر
این مقاله به بررسی تطبیقی مفهوم "آلوده" در شعر تولدی دیگر فروغ فرخزاد با تفکر "طرد" در قدرتهای وحشت جولیا کریستیوا میپردازد. این مقاله در پی آن است که تصاویر "آلوده" را بر اساس خوانشی تطبیقی با قدرتهای وحشت کریستوا در تولدی دیگر فروغ مورد مطالعه قرار دهد. دلیل انتخاب فروغ فرخزاد این است که نظریه کریستیوا بسیار قابلیت پیاده سازی روی اشعار وی را دارد. این نظریه البته گستره وسیعتری از اشعار فرخزاد را در بر میگیرد که از حوصله این مقاله خارج است. از سوی دیگر اشعار او به عنوان پایهای مرکزی برای روشنگری نظریه کریستیوا در باب پدیده آلوده انگاری نیز بسیار گویا است. آلوده انگاری یکی از اساسیترین جریانهای سوژه در فرآیند است: یعنی حالتی از طرد و واپس زنی آنچه که برای خود، دیگری محسوب میشود و خود به این وسیله مرزهایی برای یک من همواره ناپایدار ایجاد میکند. آلوده چیزی است که شخص آن را طرد میکند، پس میزند و تقریباً به شدت از خود بیرون میراند.
تفاصيل المقالة
نویسندگان این مقاله دو نمایش نامده ملودی شهر بارانیا ثدر اکبر رادی واحمق اثر ادوارد باند را بدر مبندای نقدد جامعه شناختی و در نظرگرفتن اوضاعاقتصادی و بافت تاریخی-اجتماعی قرن بیستم ایران و قرن نوزدهم انگلستانمورد بررسی قرار داده اند تا نشان دهند که این دو نمایش نامه نویس أکثر
نویسندگان این مقاله دو نمایش نامده ملودی شهر بارانیا ثدر اکبر رادی واحمق اثر ادوارد باند را بدر مبندای نقدد جامعه شناختی و در نظرگرفتن اوضاعاقتصادی و بافت تاریخی-اجتماعی قرن بیستم ایران و قرن نوزدهم انگلستانمورد بررسی قرار داده اند تا نشان دهند که این دو نمایش نامه نویس طرز تفکرمشابهی دارند و وضایت اقتصادی افراد را عامل مهم و تعیین کننده در شکلگیری ویژگی های انسانی و رفتاری ایشان می دانند. با وجود تفاوت های فرهنگیکه زاده زندگی در دو بافت اجتماعی متفاوت اسدت، رادی و باندد افکار ونگرش های مشترک دارند و با به تصویردرآوردن موقایت شخصیت های نمایشینشان می دهند که جایگاه اجتماعی افراد تا چه حد بر نحوه زندگی، طرز تفکر وروابط ایشان با دیگران تاثیر می گذارد.
تفاصيل المقالة
این جستار به بررسی رمان احتمالا گم شدهام اثر سارا سالار با استفاده از رویکرد ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن پرداخته است و کوشیدهایم ساختارهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر فضای ذهنی نویسنده و جامعه را مورد تحلیل قرار دهیم. پژوهش حاضر با روش اسنادی، تحلیل و نقد متن به همراه أکثر
این جستار به بررسی رمان احتمالا گم شدهام اثر سارا سالار با استفاده از رویکرد ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن پرداخته است و کوشیدهایم ساختارهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر فضای ذهنی نویسنده و جامعه را مورد تحلیل قرار دهیم. پژوهش حاضر با روش اسنادی، تحلیل و نقد متن به همراه شواهدی، سعی در نمایاندن فضای اجتماعی حاکم بر دنیای نویسنده خواهد داشت تا بیان کند که ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ ایران در شکل گیری ساختارهای ذهنی نویسنده و پیدایش این رمان چه تاثیری گذاشته و چه پیوند و رابطه ای میان ساختارهای جامعه با ساختارهای رمان وجود دارد. با بررسی دقیق و موشکافانۀ مؤلفههای مدنظر در این رمان مشخص شد که این رمان یک اثر کاملاً اجتماعی و محصول ذهنیت و تفکر ایدئولوژیک نویسنده است که در آن ضمن بررسی تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه ی عصر خود، بازتابی از واقعیات اجتماعی و حاکم بر جامعه را نشان داده است.در این رمان که حاصل کنش های نسل معاصر و دغدغه های آن ها است، نویسنده با انتخاب زندگی زنی متأهل ، مشکلات و مسائل زنان در زندگی، فضای مردسالارانه، عدم هویت یابی زنان و ... را به تصویر می کشد و نشان میدهد که راوی داستان خود را گم کرده است و به دنبال بخش گمشدۀ خود به هرجایی سرک میکشد. سارا سالار با در نظر گرفتن یکی از مضمون های اجتماعی؛ یعنی هویت زنانه و فضای مردسالارانه، ساختاربندی حاکم بر جامعۀ یک دوره در ایران را به نمایش گذاشته است
تفاصيل المقالة
جامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی، از نگاه جامعه شناختی است که رابطۀ بین ادبیات و عناصر اجتماعی را نشان می دهد. در واقع این نوع تحلیل به بررسی تأثیر متقابل ادبیات و جامعه بر همدیگر می پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبی، فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده. اهمیت آ أکثر
جامعه شناسی ادبیات، بررسی متون ادبی، از نگاه جامعه شناختی است که رابطۀ بین ادبیات و عناصر اجتماعی را نشان می دهد. در واقع این نوع تحلیل به بررسی تأثیر متقابل ادبیات و جامعه بر همدیگر می پردازد. خوانشِ متفاوت اثر ادبی، فرآیندی است دو سویه بین نویسنده و خواننده. اهمیت آن از آنجایی است که سنّت های ادبی در پی مطلق گرایی معنا هستند، نگاهی تک بعدی که انسان مُدرن، آن را برنمی تابد و به نوعی خواننده را دچار بی میلی می کند. اما نقد بر پایۀ جامعه شناسی به عنوان یک تحلیل جدید، باعث پیوند ذهن خواننده با ابعاد مختلف زیبایی شناسی متن می گردد. برای این منظور رُمان دل کور اسماعیل فصیح که دوران مختلف پرالتهاب تاریخ ایران از جمله سال های حکومت پهلوی و انقلاب مشروطه را در برمی گیرد، مورد نقد جامعه شناختی قرار گرفته تا ارتباط ادبیات با محیط و طبقات اجتماعی آن عصر را نشان دهد. در این پژوهش، ابتدا به تشریح نظریات نقد جامعه شناسی ادبیات و دسته بندی مؤلفه های جامعه شناسانه از دیدگاه گلدمن، لوکاچ، باختین و اسکارپیت پرداخته شده سپس این مؤلفه ها در بافت جامعۀ موردِ نظرِ نویسنده پیاده شدند تا بتوانیم نوع زندگی مردم، طبقات اجتماعی مختلف به خصوص قشر مستضعف و پایین جامعه، مشاغل آنها، جایگاه اجتماعی زنان و محرومیت هایشان ، مباحث تاریخی، زیرساخت های اجتماعی، نبود بهداشت، شیوع بیماری ها و قحطی، استفاده از طب سنتی به جای درمان های به روز، آسیب های اجتماعی، فقر، فحشا، تجاوز، خشونت، رباخواری، اسیدپاشی، باورهای مذهبی،باورهای عامیانه، خرافات آن عصر و ... را بهتر درک کنیم. لازم به ذکر است این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی انجام پذیرفته است.
تفاصيل المقالة
مقالهی حاضر به نقد جامعه شناختی رمانسفر می پردازد، نقد جامعه شناختی رمان به عنوان گرایش مهمی در جامعه شناسی ادبیات، به تعامل رمان و جامعه و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر می پردازد. در نخستین رمان های فارسیاز دوره مشروطه تا رمان های اخیردوره معاصر، بین ساختار و محتوای رم أکثر
مقالهی حاضر به نقد جامعه شناختی رمانسفر می پردازد، نقد جامعه شناختی رمان به عنوان گرایش مهمی در جامعه شناسی ادبیات، به تعامل رمان و جامعه و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر می پردازد. در نخستین رمان های فارسیاز دوره مشروطه تا رمان های اخیردوره معاصر، بین ساختار و محتوای رمان فارسی و جامعه ایرانی همواره رابطه معین وجود داشته است بنابراین با پیچیدهتر شدن روابط حاکم بر جامعه ایرانی در عرصه های اجتماعی- سیاسی و فرهنگی، ساختار رمان فارسی نیز به سمت واقعگرایی انتقادی تمایل بیشتری پیدا کرده است. در رمان سفر به عنوان اثری که حاصل تحولات دوره گذار است نویسنده با انتخاب زندگی یک خانواده معمول حاشیه شهری ابعاد تراژیک این طبقه اجتماعی را در اثر آن تحولات ترسیم می کند. بنابراین در این جستار ابتدا به نظریه های مسلط و رایج در باب نقد جامعه شناختی اشاره شده است، سپس براساس شواهدی از رمان سفر با روش اسنادی به تحلیل نظری- استنباطی آن پرداخته است.
تفاصيل المقالة
در این مقاله ارزشها، کنشها، مهارتها، سوگیری و کنترلهای اجتماعی اشخاص در خسرو و شیرین نظامی گنجوی نقد و بررسی شده است. سؤال اصلی این است که شخصیّتهای اصلی داستان در منظومه خسرو و شیرینِ نظامی، از منظرهای گوناگون جامعه شناختی، چگونه هستند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- ت أکثر
در این مقاله ارزشها، کنشها، مهارتها، سوگیری و کنترلهای اجتماعی اشخاص در خسرو و شیرین نظامی گنجوی نقد و بررسی شده است. سؤال اصلی این است که شخصیّتهای اصلی داستان در منظومه خسرو و شیرینِ نظامی، از منظرهای گوناگون جامعه شناختی، چگونه هستند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و دادهها با استفاده از شیوۀ تحلیل محتوا به روش کتابخانهای، بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که در خسرو و شیرین نظامی بزرگ منشی، فرهیختگی و اعتماد به نفس، موهبتی است که فضای آزاد اجتماعی و نگرش واقع بینانه جامعه به زن، در اختیار دختران و زنان منظومة خسرو و شیرین قرار داده است تا با بهره گیری از آن بر قلمرو روح و جسم و سرنوشتشان حاکم باشند و خود را مقهور و مغلوب هیچ مردی ندانند. از منظر کنترلهای اجتماعی، خسرو در اوج درگیریهای داخلی و وضع آشفته کشورش مصالح جامعه را نادیده می گیرد و خواسته های نفسانی او را بر می انگیزد که در پی شیرین روانه گردد، اما به دروغ وانمود میکند که به شکار می رود. علاقه خسرو نیز در رفتار اجتماعی خویش با شیرین از بابت زیاده خواهی پادشاهانه و انحصارطلبی اوست؛ زیرا مایل است هرچه خوبی و زیبایی در دنیاست از آن او باشد.
تفاصيل المقالة
بهمنظور تعیین جایگاه سولرس در جامعه و ادبیات معاصر فرانسه و تاثیر پسامدرنیسم به مثابهی یکی از اصلیترین الگوهای جامعه شناختی بر ساختار نوشتار او چه درزمینهی رمانی و چه درزمینهی جستاری، شناخت ویژگیهای بارز آثارش ضروری است که مهمترینِ آنها عبارتاند از حضور مؤلفهه أکثر
بهمنظور تعیین جایگاه سولرس در جامعه و ادبیات معاصر فرانسه و تاثیر پسامدرنیسم به مثابهی یکی از اصلیترین الگوهای جامعه شناختی بر ساختار نوشتار او چه درزمینهی رمانی و چه درزمینهی جستاری، شناخت ویژگیهای بارز آثارش ضروری است که مهمترینِ آنها عبارتاند از حضور مؤلفههای ساختاری پسامدرن همچون نقلقول، انواع بینامتنیت و سرعتبالای روایت داستان؛ همچنین پرهیز از هرگونه اضافه گویی و درنتیجه ریتم بسیار سریع روایت، رفتوآمد پرسوناژ بین رُمان و جستار، وامگیری از ادبیات اجتماعی، وفور مولفههای جامعه شناختی و درنهایت نوع لحن و زبان پرسوناژهای داستان از طبقات اجتماعی مختلف . این مؤلفهها را میتوان تعیینکنندهی سبک نوشتاری فیلیپ سولرس دانست.
در مقالهی پیشِ رو، سعی خواهیم کرد این مؤلفههای ساختاری پسامدرن را بهصورت موردی و با بهکارگیری مثالهای ملموس بررسی کنیم تا درنهایت به این نکتهی بسیار مهم دست پیدا کنیم که اگر جهانِ آثار ارزشمند سولرس، که بازنمای منبعی غنی از الهام و الگوهای زیباییشناختی و جامعه شناختی است، در جایگاه بالایی قرار دارد، به دلیل وجود ساختارهای اصلی تشکیلدهندهی پسامدرنیسم موجود در جامعهی معاصری است که او در جستارها و رمانهایش به تصویر کشیده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications