• فهرس المقالات نقد ادبى

      • حرية الوصول المقاله

        1 - درآمدی بر تصویرشناسی معرفی یک روش نقد ادبی و هنری در ادبیات تطبیقى
        بهمن نامور مطلق
        روابط انسانى برپایة نظرها و دیدگاه هاى فردى و گروهى شکل مى گیرد؛ و بررسى ایندیدگاه ها از جنبه هاى گوناگون، وظیفة تصویرشناسى است. این مبحث مهم علمى که در قلمروهاى مختلف علمى مطرح مى شود، در ادبیات تطبیقى نیز اهمیت بسیارى دارد.هدف از نگارش مقالة حاضر، معرفى تصویرشناسى درق أکثر
        روابط انسانى برپایة نظرها و دیدگاه هاى فردى و گروهى شکل مى گیرد؛ و بررسى ایندیدگاه ها از جنبه هاى گوناگون، وظیفة تصویرشناسى است. این مبحث مهم علمى که در قلمروهاى مختلف علمى مطرح مى شود، در ادبیات تطبیقى نیز اهمیت بسیارى دارد.هدف از نگارش مقالة حاضر، معرفى تصویرشناسى درقالب روش نقد ادبى و هنرى است؛که در آن، ضمن تعریف این مبحث، نظرهاى موافقان و مخالفان آن بررسى خواهد شد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسى تطبیقى اندیشه هاى نقدى قدامه بن جعفر، ارسطو و افلاطون
        عبّاس مدنى
        سیر نقد یونانیان، شکوفایى علمى عظیمى را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهاى ترجمه و نقل تمامى آثار عملى باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنورى، موجب شد. کمترین شکى وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را مى شناختند و از محتویات أکثر
        سیر نقد یونانیان، شکوفایى علمى عظیمى را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهاى ترجمه و نقل تمامى آثار عملى باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنورى، موجب شد. کمترین شکى وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را مى شناختند و از محتویات آنها که آرا و نظریات ارسطو را درباب شعر یونانى و سخنورى یونانى دربر مى گرفت آگاهى داشتند. به نظر مى رسد که ادبیات عرب به خصوص در دوره عباسیان، تح تتأثیر یونانیان، به ویژه در فلسفه و منطق، باعث ایجاد بعضى جه تگیرى هاى فکرى در زندگى عقلى اعراب شد، که در شکوفایى علم کلام نزد اعراب و نیز پیدایش فلسفه اسلامى سهیم بود. بر همین اساس، به طور حتم،عرصه ادبیات عرب در محاصرة تأثیر فرهنگى اى قرار داشت که در محیط هاى فکر عربى و اسلامى رواج یافته بود و آن فرهنگى بود که تنها به آثار فکرى عربى یا اسلامى اکتفا نمی کرد، بلکه تمامى آنچه اعراب از آثار یونانیان و دیگران بهدست آورده بودند را دربر مى گرفت و این گونه بود که ادبیات عرب توانست حیات فکرى جدیدى را به تصویر بکشد. قدام به نجعفر یکى از منتقدان برجستة عصر عباسى اول است که در افکار نقادانة خود از اندیشه هاى ارسطو، افلاطون و نیز نقادان دیگر عصر خویش بهره برده است. در مقاله حاضر، اندیشه هاى مهمى که باعث شد بسیارى از علماى بزرگ بلاغت بعد از وى از او تبعیت کنند، بررسى می شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - معارضه یکى از ویژگى‏ هاى مهم سبک هندى
        محمدامین احمدپور قدرت‏ اللّه ضرونى
        اگر نگاهى گذرا به تذکره هاى نوشته شده در عهد صفوى داشته باشیم، این نکته به خوبى آشکار مى شود که شاعران این دوره، در نقدِ شعر دستى توانا داشته و هر کدام به گونه اى، سعى در نقد اشعار دیگرى داشته اند، این نقدها باعث ایجاد یک ویژگى سبکى مهم در شعر این دوره شده است، ویژگى مو أکثر
        اگر نگاهى گذرا به تذکره هاى نوشته شده در عهد صفوى داشته باشیم، این نکته به خوبى آشکار مى شود که شاعران این دوره، در نقدِ شعر دستى توانا داشته و هر کدام به گونه اى، سعى در نقد اشعار دیگرى داشته اند، این نقدها باعث ایجاد یک ویژگى سبکى مهم در شعر این دوره شده است، ویژگى مورد نظر؛ معارضه شعراء با یکدیگر و به عبارتى نقد شعر با شعر است که به صورت هاى مختلفى در شعر این دوره دیده مى شود. شاعران سبک هندى بیشتر از هر سبک دیگرى در شعر فارسى، به معارضه با یکدیگر پرداخته اند، به همین خاطر بررسى و تحلیل آن ها از منظر سبک شناسى و نقد ادبى، بسیار مهم و ارزشمند است. در این مقاله معارضه هاى شاعران این سبک را مورد نقد و تحلیل قرار مى دهیم و ضمن دسته بندى آن ها، دلایل عمده شکل گیرى این معارضه ها را بررسى مى کنیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - بررسى "واو ربط" در تصحیح دیوان باباکوهى
        محمدرضا اکرمی
        در بررسى نسخه هاى خطى دیوان باباکوهى کمبود، افزایش یا جابه جایى هایى در نگارش "واو ربط" مشاهده مى گردد. این امر معلول نوع رسم الخط، سرعت کتابت و بى دقتى کاتبان است که مایه خوانش اشتباه و بدفهمى متن شده و در نسخه مصحّح آن نیز راه یافته و بسیارى از ابیات را از معنى و مقصو أکثر
        در بررسى نسخه هاى خطى دیوان باباکوهى کمبود، افزایش یا جابه جایى هایى در نگارش "واو ربط" مشاهده مى گردد. این امر معلول نوع رسم الخط، سرعت کتابت و بى دقتى کاتبان است که مایه خوانش اشتباه و بدفهمى متن شده و در نسخه مصحّح آن نیز راه یافته و بسیارى از ابیات را از معنى و مقصود اصلى مؤلف دور ساخته است. این مقاله در پى آن است که تأثیر "واو ربط" را از منظر نقد و تصحیح متن در این دیوان بررسى کند. محدوده بررسى در مقاله حاضر، دیوان باباکوهى و منابع اصلى در انجام این کار دو نسخه خطى، یک نسخه چاپ سنگى و یک نسخه چاپى دیوان است. با مقابله این منابع، همه موارد مشابه در نگارش "واو ربط" بررسى و خطاهاى ناشى از آن که به تنها نسخه چاپى این متن راه یافته، با ارائه مدارک، نقد و تصحیح قیاسى شده است. نتایج به دست آمده از این نقد و بررسى، تصحیحاتى را شامل مى شود که در سه بخش، کمبود واو ربط (28 مورد)، افزایش واو ربط (17 مورد) و جابه جایى واو ربط (1 مورد) را نشان مى دهد. موارد ارائه شده کل مواردى است که در دیوان باباکوهى راه یافته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - معناباختگى در مجموعه داستان "سنگر و قمقمه‏ هاى خالى"
        قدرت‏ اللّه طاهرى فاطمه اسماعیلى‏ نیا
        ادبیات معناباخته، یکى از جریان هاى ادبى معاصر است که بر پایه نگاه یأس آلود و بدبینانه نسبت به انسان و هستى شکل گرفته است. این جریان، تقریبا همزمان با غرب، در طىّ دو دوره استیلاى استبداد رضاشاه و بعد از آن در جریان وقوع کودتاى 28 مرداد 1332 و شکست جنبش ملى شدن صنعت نفت د أکثر
        ادبیات معناباخته، یکى از جریان هاى ادبى معاصر است که بر پایه نگاه یأس آلود و بدبینانه نسبت به انسان و هستى شکل گرفته است. این جریان، تقریبا همزمان با غرب، در طىّ دو دوره استیلاى استبداد رضاشاه و بعد از آن در جریان وقوع کودتاى 28 مرداد 1332 و شکست جنبش ملى شدن صنعت نفت در ادبیات ایران مجال ظهور پیدا کرد. در داستان هاى بهرام صادقى، مؤلفه هاى معناباختگى به اشکال گوناگون بى هدفى، بى ایمانى، بى هویّتى، شک و بدبینى، اضطراب، تنهایى، یأس و ناامیدى و مرگ اندیشى نمایان مى شود و مى توان علل و عوامل متعدّد فردى و اجتماعى، براى بروز آن در نظر گرفت. در این پژوهش، سعى شده است مؤلفه هاى بحران معنا و عوامل و اشکال بروز آن ها در آثار بهرام صادقى با تکیه بر مجموعه "سنگر و قمقمه هاى خالى" مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - مفهوم بینامتنیت در منابع بلاغت فارسى
        رضا قنبرى عبدالملکى
        هدف این مقاله، بررسى ریشه هاى نظریه بینامتنیت در مباحث بلاغت سنتى فارسى است. بینامتنیت طبق نظر "ام.اچ. ایبرمز" از طریق موارد زیر صورت مى گیرد: نقل قول هاى صریح و ناصریح، تکرار و تغییر ویژگى هاى شکلى و مضمونى، یا صرفا از طریق مشارکت ناگزیر در استفاده از گنجینه سنت ها و ق أکثر
        هدف این مقاله، بررسى ریشه هاى نظریه بینامتنیت در مباحث بلاغت سنتى فارسى است. بینامتنیت طبق نظر "ام.اچ. ایبرمز" از طریق موارد زیر صورت مى گیرد: نقل قول هاى صریح و ناصریح، تکرار و تغییر ویژگى هاى شکلى و مضمونى، یا صرفا از طریق مشارکت ناگزیر در استفاده از گنجینه سنت ها و قواعد زبانى و ادبى و روندهایى که از پیش همواره موجودند. مقوله "بینامتنیت" از نگاه منتقدین کلاسیک ادبیات ایران نیز - البته با اصطلاحاتى خاصّ و متفاوت با اصطلاحات نقد ادبى مدرن - پنهان نمانده است؛ سایه روشنى از مباحث مربوط به این نظریه، همواره در میان خالقان آثار ادبى و علماى بلاغت دنیاى اسلام مورد اعتنا و اهتمام بوده است، هم در ذیل مباحثى که علماى بلاغت درباره اصطلاحاتى نظیر اقتباس، تلمیح، تقلید و حسن اتباع طرح کرده اند مى توان پاره اى از اجزاى آنچه به عنوان گفت وگوى متن ها یا بینامتنیت شناخته مى شود یافت و هم در فصولى از کتب بلاغى که به بحث درباره "سرقات ادبى "اختصاص یافته است. این مقاله مى کوشد به بررسى این موضوع بپردازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - نقد و بررسى نشانه‏ ها در داستان "لکه ‏ها" از زویا پیرزاد
        سمیه رشیدى الناز معتمدى
        نشانه شناسى از مباحث قابل تأمل در عرصه نقد ادبى است. منتقد ادبى، نشانه را در متن، به مثابه عنصرى معنى دار در نظر مى گیرد که بر مبناى نظام هاى نشانه شناختى فرهنگى قابل تأویل است. به طور کلى هدف غایى نشانه شناسى کشف همین تأویل هاى متن است. در این رویکرد که مى توان متن را أکثر
        نشانه شناسى از مباحث قابل تأمل در عرصه نقد ادبى است. منتقد ادبى، نشانه را در متن، به مثابه عنصرى معنى دار در نظر مى گیرد که بر مبناى نظام هاى نشانه شناختى فرهنگى قابل تأویل است. به طور کلى هدف غایى نشانه شناسى کشف همین تأویل هاى متن است. در این رویکرد که مى توان متن را به عنوان نظامى از نشانه ها دید که بازشناسى آن ها به خصوص در عرصه داستان مدرن، به شناسایى بهتر روایت مى انجامد. از پرکاربردترین انواع نشانه هاى داستان، نماد است. هدف از این مقاله بررسى موجز انواع نمادهاى موجود در داستان و هم چنین نقد عملى روایت داستان "لکه ها" از مجموعه طعم گس خرمالو اثر "زویا پیرزاد" با تکیه بر نمادهاى آن است. توجه به این نکته نیز ضرورى است که هدف، ارائه الگویى واحد براى همه داستان ها نیست؛ چه هر داستانى با توجه به چگونگى در هم بافته شدن نشانه هاى آن الگویى منحصر به خود دارد. این مقاله به روش کتابخانه اى به این نتیجه مهم دست یافت که نویسنده با استفاده آگاهانه از نمادها و نشانه ها در داستان خود مى تواند نوآورى هاى قابل توجهى در روایت داستان ایجاد کند. تفاصيل المقالة