معناباختگى در مجموعه داستان "سنگر و قمقمه هاى خالى"
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیقدرت‏ اللّه طاهرى 1 , فاطمه اسماعیلى‏ نیا 2
1 - عضو هیئت علمى دانشگاه شهید بهشتى.
2 - دانش آموخته دانشگاه شهید بهشتى
الکلمات المفتاحية: نقد ادبى, ادبیات داستانى, ادبیات معناباخته, بهرام صادقى, سنگر و قمقمه هاى خالى,
ملخص المقالة :
ادبیات معناباخته، یکى از جریان هاى ادبى معاصر است که بر پایه نگاه یأس آلود و بدبینانه نسبت به انسان و هستى شکل گرفته است. این جریان، تقریبا همزمان با غرب، در طىّ دو دوره استیلاى استبداد رضاشاه و بعد از آن در جریان وقوع کودتاى 28 مرداد 1332 و شکست جنبش ملى شدن صنعت نفت در ادبیات ایران مجال ظهور پیدا کرد. در داستان هاى بهرام صادقى، مؤلفه هاى معناباختگى به اشکال گوناگون بى هدفى، بى ایمانى، بى هویّتى، شک و بدبینى، اضطراب، تنهایى، یأس و ناامیدى و مرگ اندیشى نمایان مى شود و مى توان علل و عوامل متعدّد فردى و اجتماعى، براى بروز آن در نظر گرفت. در این پژوهش، سعى شده است مؤلفه هاى بحران معنا و عوامل و اشکال بروز آن ها در آثار بهرام صادقى با تکیه بر مجموعه "سنگر و قمقمه هاى خالى" مورد تحلیل و بررسى قرار گیرد.