امروزه با توجه به آشکار شدن اثرات سوء مصرف داروهای شیمیایی برای بیشتر مصرفکنندگان، تمایل جوامع محلی از جمله مناطق روستایی که انسان به طبیعت نزدیکتر میباشد نیز به مصرف گیاهان دارویی افزایش یافته است. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و به شیوه توصیفی- تحلیلی است. أکثر
امروزه با توجه به آشکار شدن اثرات سوء مصرف داروهای شیمیایی برای بیشتر مصرفکنندگان، تمایل جوامع محلی از جمله مناطق روستایی که انسان به طبیعت نزدیکتر میباشد نیز به مصرف گیاهان دارویی افزایش یافته است. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و به شیوه توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل تمام خانوارهای روستایی دهستان زوارم(N=2095) شهرستان شیروان است که با استفاده از فرمول کوکران و اصلاح نمونهها، تعداد 139 نفر خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزاراصلی پژوهش پرسشنامه محقق ساخته که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ(908/0) محاسبه شد که نشان دهنده اعتبار مناسب ابزار پژوهش میباشد. نتایج یافتهها نشان داد بیشترافراد ترجیح میدهند از گیاهان دارویی که از طبیعت تهیه میکنند جهت درمان و حداقل یک بار در طول عمرکه تاثیر تجربه استفاده از آن در مقایسه باطب شیمیایی بهتر بوده است استفاده نمایند. منبع آگاهی افراد در استفاده از گیاهان دارویی به صورت سینه به سینه از نسلهای قبل بوده است. بین عوامل موثر در گرایش روستائیان به استفاده از گیاهان دارویی شاخص سازگاری فرهنگی و سازگاری گیاهان دارویی با بدن نسبت به دیگر شاخصهای تحقیق به ترتیب(39.37و39.93) موثرترین عوامل در تمایل روستائیان به استفاده از گیاهان دارویی محسوب میشوند. همچنین الویتبندی روستاها با استفاده از مدل وایکور نشان داد که میزان تمایل افراد در استفاده از گیاهان دارویی برمبنای شاخصهای (20گانه) در روستای حسین آباد با کسب رتبه (1) بالاترین رتبه و روستای عبدآباد باکسب رتبه (10) پایینترین رتبه را دارا میباشد.
تفاصيل المقالة
وضعیت نامطلوب زندگی پیاده در شهرها، عدم توجه کافی به مسیرهای عابرین پیاده در طرح های شهری و وضعیت نابسامان شبکه معابر و پیاده روها از جمله مسایلی هستند که دامن گیر شهرهای امروزی شده اند. این پژوهش برآنست تا با تبیین معیارهای یک محیط پیاده مدار، بر اهمیت آن به عنوان أکثر
وضعیت نامطلوب زندگی پیاده در شهرها، عدم توجه کافی به مسیرهای عابرین پیاده در طرح های شهری و وضعیت نابسامان شبکه معابر و پیاده روها از جمله مسایلی هستند که دامن گیر شهرهای امروزی شده اند. این پژوهش برآنست تا با تبیین معیارهای یک محیط پیاده مدار، بر اهمیت آن به عنوان الگویی مناسب برای جایجایی در محیط شهری، تاکید کرده و هر کدام از معابر پیاده را برای امر بهسازی و نوسازی که نقش مهمی در تجدید حیات دوباره شهرهای از پا افتاده دارند، ایجاد نماید. یکی از معضلات شهر زابل نداشتن پیاده روهای مناسب درسطح شهر می باشد که تنها 30 درصد از پیاده روهای سطح شهر برای تردد مناسب می باشد. این امر ضرورت پرداختن به این مسأله را امری بدیهی می نماید. در واقع هدف اصلی که در این پژوهش به دنبال آن هستیم، این است که پیاده راه ها را به عنوان یک فضای عمومی برای امر بهسازی و نوسازی از طریق چندین شاخص که نقش موثری در خلق یک پیاده رو در شأن شهروندی دارد، بررسی و اولویت بندی نماید، تا به یک شهر انسان مدار و پایدار که در جهت حقوق شهروندی خود فعال است تبدیل شود. روش شناسی تحقیق حاضر، توصیفی و تحلیلی بوده و با استفاده از مدل وایکور 320 نفر از جمعیت شهر زابل به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته که در فرایند انجام آن، پس از محاسبه و زن ها با استفاده از تحلیل فرآیند سلسله مراتبی AHP، اولویت بندی پیاده روهای شهر زابل جهت بهسازی و نوسازی با استفاده از مدل وایکور مشخص می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که وضعیت پیاده روهای شهر زابل از لحاظ شاخص های مطرح شده در این پژوهش از صد درصد وضعیت خوب و ایده آل عدد 37 درصد را به خود اختصاص داده اند که از این لحاظ در شرایط نامساعدی قرار دارند. و جوابگوی یک شهر انسان مدار و پایدار شهری نیستند. بنابراین این پژوهش، با شناسایی و اولویت بندی کردن معابر پیاده شهر جهت بهسازی و نوسازی دوباره آن ها، در واقع کمک شایانی به شهرداری به عنوان نهاد مسئول، جهت ارتقای شهری انسان مدار، پایدار و مناسب شهروندان خود نموده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications