طراحی پلانهای طبقات و سیستمهای گردشی برای جهتیابی کارآمد، بهعنوان یکی از مسائل مهم طراحی مورد توجه معماران است. در این مطالعه، از روش الگوی حرکت دایرهای مبنی بر سهولت مسیریابی با روش تکنیک نحو فضا، جهت تعیین الزامات طراحی و فرمیابی مدل استریوتومیک استفاده شده است. این پ أکثر
طراحی پلانهای طبقات و سیستمهای گردشی برای جهتیابی کارآمد، بهعنوان یکی از مسائل مهم طراحی مورد توجه معماران است. در این مطالعه، از روش الگوی حرکت دایرهای مبنی بر سهولت مسیریابی با روش تکنیک نحو فضا، جهت تعیین الزامات طراحی و فرمیابی مدل استریوتومیک استفاده شده است. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و ماهیت با روش تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته طبقهبندی شده است. درگردآوری دادههای پژوهشی از مطالعات کتابخانهای و نرمافزارهای شبیهسازی به کار گرفته شده است. برای تحلیل آزمونهای نقشه محوری، گراف نمایانی نحو فضا، شاخصهای اتصال، و همپیوندی و برای فرمیابی مدل، از نرمافزار راینو استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که طرح حرکت شعاعی با ویژگی شاخص فضای میانی مرکزی با بیشترین مقدار در هر دو آزمون باعث سهولت مسیریابی براساس تحلیلهای نحو فضا است. بنابراین فضای میانی مرکزی بهعنوان پارامتر اصلی طراحی در ارائه مدل استریوتومیک مورد توجه قرار گرفته است.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: فضاهای میانی با هدف اتصال، ارتباط و دارا بودن مفاهیم و معانی متعدد، ماهیتی دو وجهی مییابد که هم فرایند و هم محصول میشود. تاثیر فضای میانی در پیوستگی فضایی عناصر معماری و شهری در ایران، اوج هنر معماری ایرانی را در ساخت و سازمان دهی فضایی مجموعههای معماری أکثر
زمینه و هدف: فضاهای میانی با هدف اتصال، ارتباط و دارا بودن مفاهیم و معانی متعدد، ماهیتی دو وجهی مییابد که هم فرایند و هم محصول میشود. تاثیر فضای میانی در پیوستگی فضایی عناصر معماری و شهری در ایران، اوج هنر معماری ایرانی را در ساخت و سازمان دهی فضایی مجموعههای معماری و شهری، نحوه اتصال مقیاس کلان شهری به مقیاس میانهای محله و در نهایت پیوند دادن آن با مقیاس خرد میباشد. این کار از طریق شناسایی و سازمان دهی متناسب عناصر میانی در طیف وسیعی از مقیاسها امکانپذیرگردیده است. مساجد در جایگاه یکی از مهمترین ارکان هویت شهر اسلامی و بهعنوان یک مکان جمعی محسوب میشوند و از طرفی یکی از وجوه روابط و تعاملات پویای مسجد، ویژگیهای فضایی معماری و نوع روابط و چیدمان فضایی آن است، لذا پژوهش حاضر به نقش فضاهای میانی در در نظام توده- فضا و چگونگی آن بر نحوه رفتارهای جمعی در مساجد میپردازد.روش بررسی: ردیابی فعالیتها، گردآوری دادهها و فنون کار میدانی در سه مسجد شهر قزوین مورد مطالعه قرار گرفته است و به منظور بررسی نقش و جایگاه فضای میانی با دیدگاه ساختاری و هندسی به صورت شبیه سازی از تئوری نحو فضا با بکارگیری شاخصهای چیدمان فضایی- با نرمافزار depthmap10 بهرهگیری شده است و در ادامه برای با طرح کردن پرسشنامه و با بهره گیری از "نرمافزار آماری Spss22 " وزن مولفههای موثر بر چگونگی رفتارهای جمعی مورد تحلیل همبستگی قرار گرفتند.یافته ها : حاکی از آن است که؛ وجود فضاهای میانی سبب تفکیک فضایی، قلمرویابی در عرصههای مختلف مسجد میشود که این امر تاثیر بهینهای بر سازمان عملکردی فضاهای جمعی دارد.بحث و نتیجه گیری: بنابراین قرارگاه رفتایی ایجاده شده توسط فضای میانی می تواند فعالیت های متنوعی را در حیطه های مختلف؛ به طور مثال از قلمرو خلوت تا حس تعامل کاربران را جوابگو باشد، این موضوع خود میتواند سبب جذب افراد بیشتری به فضای مسجد شود.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: فضای میانی همزمان قسمتی از قلمرو عمومی و خصوصی میباشد که به وسیله این دو تعریف شده و از سویی آنها را تعریف میکند. عرصه میانی در مجتمعهای مسکونی دارای سلسلهمراتبی از روابط اجتماعی، حریم خلوت و قلمروهای مختلف است. اﻣﺮوزه ﺑﻪ دﻟﯿﻞ از ﺑﯿﻦ رﻓﺘﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻌﻤﺎ أکثر
زمینه و هدف: فضای میانی همزمان قسمتی از قلمرو عمومی و خصوصی میباشد که به وسیله این دو تعریف شده و از سویی آنها را تعریف میکند. عرصه میانی در مجتمعهای مسکونی دارای سلسلهمراتبی از روابط اجتماعی، حریم خلوت و قلمروهای مختلف است. اﻣﺮوزه ﺑﻪ دﻟﯿﻞ از ﺑﯿﻦ رﻓﺘﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺗﺎرﯾﺨﯽ، ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻋﺮﺻﻪ میانی ﻧﯿﺰ دﭼﺎر ﮐﻤﺒﻮدﻫﺎﯾﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ. تأثیر معیارهای کالبدی و رفتاری در فضاهای میانی مجتمعهای مسکونی شهر تهران بر میزان دلبستگی ساکنان به مجتمع میباشد.
روش بررسی: در پژوهش موردنظر ابتدا؛ جمعآوری اطلاعات، با ثبت رویدادها و فنون کار میدانی در سه مجتمع مسکونی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته است و از آنجایی که برای ارزیابی وزن مؤلفههای مؤثر بر دلبستگی به صورت کیفی نمیتوان به تنهایی از روش بالا بهره جست، در ادامه از طریق پرسشنامه و بررسی دادهها ازطریق نرمافزار آماری spss22 مورد تحلیل همبستگی قرار میگیرند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در میزان دلبستگی استنباط میگردد.
یافتهها: بیانگر این مطلب میباشد که مؤلفههای معیار کالبدی نظیر پوشش فضای سبز، تناسبات، توزیع، سلسلهمراتب و معیار عملکردی با مؤلفههای گوناگونی و انطباقپذیری رفتاری در فضاهای میانی مجتمع های مسکونی، به ترتیب بیشترین تأثیرگذاری را بر میزان حس دلبستگی ساکنان ایفا میکنند.
بحث و نتیجه گیری: حاصل از تأثیر مؤلفههای کالبدی و عملکردی فضاهای میانی سبب این امر میشود، که حوزههای مختلف رفتاری در جهت برآورده ساختن طیف گستردهای از نیازهای ساکنان، از جمله میل به تعامل اجتماعی، داشتن حریم و خلوت شخصی شکل گیرند و حس رضایتمندی در نتیجه میزان دلبستگی آنان به مجتمع محل سکونت ارتقا یابد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications