با تسلط نظام بینالملل و تمدن غربی از سال 1500 میلادی تاکنون، تمدنهای کهن شرقی تجربهای مشترک و مشابه مبنی بر بهحاشیهراندگی داشتهاند. باز تولید عناصر مشابه در فرهنگ راهبردی این تمدنها، منجر به ایجاد مطالبهای مشترک مبنی بر بازگشت به نقش و جایگاه پیشین خود در نظام ب أکثر
با تسلط نظام بینالملل و تمدن غربی از سال 1500 میلادی تاکنون، تمدنهای کهن شرقی تجربهای مشترک و مشابه مبنی بر بهحاشیهراندگی داشتهاند. باز تولید عناصر مشابه در فرهنگ راهبردی این تمدنها، منجر به ایجاد مطالبهای مشترک مبنی بر بازگشت به نقش و جایگاه پیشین خود در نظام بینالملل شده است. سوال اصلی این است که چه عواملی منجر به نزدیک شدن تمدنهای کهن شرقی تجدیدنظرطلب و شکلگیری بلوک تاریخی- تمدنی شرقی در نظام بینالملل شده است؟ نتیجه کلی پژوهش نشان دهنده آن است که جنگ تمدنی دیرینه، بهحاشیهراندگی و همچنین فرهنگ راهبردی مشابه میان تمدنهای ایرانی، چینی و روسی منجر به تشکیل بلوک تاریخی- تمدنی شرق شده که به دنبال ایجاد دو نظم محدود شرقی و غربی، در مقابل نظم بینالملل غربی است. روش مورد استفاده در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری آن نیز بر پایه نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون و نظریه انتقادی رابرت کاکس قرار دارد.
تفاصيل المقالة
چکیده
بیان مسأله: این مقاله فرهنگ راهبردی ایران را در یکی از مهم ترین نقاط عطف خود؛ یعنی دهه نخست پس از انقلاب اسلامی به کاوش گذاشته است. نویسندگان، با مبنا قرار دادن نقشه ادراکی امام خمینی (ره) بهعنوان مهمترین تصمیمگیرنده امنیتی و راهبردی کشور در این مقطع، تصویری ف أکثر
چکیده
بیان مسأله: این مقاله فرهنگ راهبردی ایران را در یکی از مهم ترین نقاط عطف خود؛ یعنی دهه نخست پس از انقلاب اسلامی به کاوش گذاشته است. نویسندگان، با مبنا قرار دادن نقشه ادراکی امام خمینی (ره) بهعنوان مهمترین تصمیمگیرنده امنیتی و راهبردی کشور در این مقطع، تصویری فراگیر و مبتنی بر روششناسی علمی از فرهنگ راهبردی کشور طی دوران مذکور ارائه کردهاند.
طرح سؤال: این مقاله درپی پاسخ دادن به این سؤال است که مؤلفهها و ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران پس از انقلاب چه بوده است؟
یافتههای تحقیق: این مقاله نشان می دهد که به رغم وجود عناصری چون: قدرت ملی، توان نظامی، روحیه ملی و حمایت مردمی، مؤلفه هایی چون: عاملیت الهی، شهادت طلبی، عدالت و... ویژگی های خاصی به فرهنگ راهبردی این دوره می بخشند. در نتیجه، مؤلفهها و ویژگیهای فرهنگ راهبردی ایران در این دوران، نشان دهنده وجود یک شیوه متفاوت با روش های مألوف برای پاسخ دادن به تهدید و دفاع از کشور است و تفاوت این شیوه ملی با سبکها و فرهنگهای راهبردی موجود، میتواند زمینه شکل گرفتن یک نظریه امنیتی ایرانی در حوزه روابط بینالملل و مطالعات امنیتی باشد.
روش و ابزار تحقیق: نویسندگان مقاله با استفاده از روش نقشهبرداری ادراکی و تحلیل محتوای ۳۲ سخنرانی امام خمینی(ره)، نقشه ادراکی نگرش راهبردی امام خمینی را به عنوان مبنای تحلیل فرهنگ راهبردی ایران پس از انقلاب ترسیم کرده اند.
تفاصيل المقالة
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر مؤلفه های فرهنگ راهبردی ایرانیان بر واکنش تهران در برابر دیپلماسی قهرآمیز واشنگتن است و این پرسش مطرح شده است که فرهنگ راهبردی ایرانیان چه تأثیری بر پاسخ تهران در برابر خواسته های واشنگتن مبنی بر کوتاه آمدن از آرمان های انقلاب اسلا أکثر
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر مؤلفه های فرهنگ راهبردی ایرانیان بر واکنش تهران در برابر دیپلماسی قهرآمیز واشنگتن است و این پرسش مطرح شده است که فرهنگ راهبردی ایرانیان چه تأثیری بر پاسخ تهران در برابر خواسته های واشنگتن مبنی بر کوتاه آمدن از آرمان های انقلاب اسلامی داشته است؟ یافته های پژوهش که با روش شناسی استنتاجی بدست آمده و با تکیه بر قوه فهم فردی تجزیه و تحلیل شده اند، نشان می دهند که 9 مؤلفه اصلی فرهنگ راهبردی ایرانیان در حوزه دیپلماسی و دفاعی شامل شهادت طلبی، مقاومت، تأکید بر بازدارندگی، انعطاف پذیری تاکتیکی، ابهام راهبردی، صبر راهبردی، خوداتکایی، تنهایی راهبردی و احساس آسیب پذیری و رسالت رهبری اسلام و منطقه و 5 ویژگی نهفته در آنها شامل دست یافتن به حقیقت توکل، شجاعت، زیرکی و خردگرایی، رهبری هوشندانه و مدبرانه و ماهیت ترکیبی و چندبعدی باعث شده است تا ایرانیان با درک ماهیت زیاده خواه و خودتقویت کننده دیپلماسی اجبار و پی بردن به اهمیت مقاومت در برابر فشارهای ایالات متحده مانع از شروع دومینوی باج خواهی های واشنگتن شوند. به همین دلیل، برهم کنش‎های چهار دهه گذشته میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده همواره یا برپایه اصل امتیاز در برابر امتیاز یا عمل متقابل بوده است.
تفاصيل المقالة
فرهنگهای مشترک اروپایی با لایه بنیادین فرهنگ مبتنی بر سکولاریسم تعیینکننده هویت مشترک اروپایی است. هویتی اروپایی به لحاظ نظری همزمان در کنار سایر هویتهای ملی یا فرهنگی وجود دارد و در واقع افراد هویتی چندلایه و سلسلهمراتبی به لحاظ اهمیت مولفههای ملی یا فرهنگی دارند أکثر
فرهنگهای مشترک اروپایی با لایه بنیادین فرهنگ مبتنی بر سکولاریسم تعیینکننده هویت مشترک اروپایی است. هویتی اروپایی به لحاظ نظری همزمان در کنار سایر هویتهای ملی یا فرهنگی وجود دارد و در واقع افراد هویتی چندلایه و سلسلهمراتبی به لحاظ اهمیت مولفههای ملی یا فرهنگی دارند. تقویت هویت مشترک اروپایی که در آن مردم اتحادیه اروپا فرهنگ مبتنی بر سکولاریسم را مشخصه ارزشها و هنجارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود تلقی کنند، برای یکپارچگی طولانیمدت این اتحادیه حیاتی است. دولتهای عضو اتحادیه اروپا به رغم شباهتها و اشتراکات دینی و فرهنگی، خردهتفاوتهایی نیز دارند که به پدیدار شدن هویتی خاص برای آنها شده و در نتیجه فرهنگ راهبردی و اولویتهای راهبردی متفاوتی دارند. این فرهنگ راهبردی متفاوت از جمله عوامل کلیدی است که سبب شده این کشورها به ویژه در مواقع بحران نتوانند به سیاست منسجم امنیتی و دفاعی دست یابند. در واکاوی ابعاد مختلف فرهنگ در اروپا و و جایگاه و اثرگذاری آن بر هویت مشترک اروپایی، با تکیه بر نظریه سازهانگاری و رویکرد فرهنگ راهبردی باید گفت فرهنگ مبتنی بر سکولاریسم به عنوان لایه اصلی هویت مشترک اروپایی به شمار میرود و نقش بنیادین در همگرایی اتحادیه اروپا و معیار اصلی در پذیرش اعضای جدید در این اتحادیه بوده است.
تفاصيل المقالة
چکیده تشریح الگوهای حاکم بر رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تبیین چرایی بروز وضعیت کنونی میان دو کشور از رهگذر رهیافتهای متعارف سیاست خارجی و سیاست بینالملل به پژوهشهایی ناکارآمد و ناکافی میانجامد. تشر أکثر
چکیده تشریح الگوهای حاکم بر رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تبیین چرایی بروز وضعیت کنونی میان دو کشور از رهگذر رهیافتهای متعارف سیاست خارجی و سیاست بینالملل به پژوهشهایی ناکارآمد و ناکافی میانجامد. تشریح واقعیتهای تاریخی برای تبیین این وضعیت و یا استفاده از تحلیلهای مبتنی بر نگرشهای واقعگرایانه، اگرچه برای شناخت وضعیت کلی نه جنگ نه صلح کنونی مفید هستند، اما گویای چرایی تداوم وضعیت و فراتر از آن عدم ادامه و تسری همکاریهای مقطعی نیز نیستند. تحلیل این مناقشه و خصومت دامنهدار میان ایران و آمریکا از یکسو مستلزم توجه به ساختارهای مادی قدرت و تضاد ژئوپلتیک میان دو کشور بوده و از سوی دیگر لاجرم میباید بر بنیانهای شناختی و غیرمادی کنش هر یک از دو دولت مذکور متمرکز شود. بهنظر میرسد چهارچوب فرهنگ راهبردی بهعنوان الگویی که در عین توجه به کنش عینی و قابل محاسبه میتواند الگویی کارآمد برای مطالعه ابعاد و علل مناقشه میان ایران و آمریکا باشد. بر این اساس مقاله پیش رو با عنایت به وجوه پر رنگ امنیتی مناقشه مذکور بر آن است که از رهگذر مطالعه مقایسهای عناصر و مؤلفههای فرهنگ راهبردی دو کشور، تصویری دقیقتر از مناقشه ایران و آمریکا به دست دهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications