در این مطالعه به بوسیله شقوقی از رویکرد استقرایی و با ابزار گونه شناسانه نظری و تجربی ، با هدف ترسیم مرزی مشخص و معین میان سازمان های دولتی و عمومی برمبنای ویژگی های ساختاری و فرایندی به تحلیل های پردامنه ای از سازمان ها اقدام شده است. در این راستا، ابتدا به شناسایی عو أکثر
در این مطالعه به بوسیله شقوقی از رویکرد استقرایی و با ابزار گونه شناسانه نظری و تجربی ، با هدف ترسیم مرزی مشخص و معین میان سازمان های دولتی و عمومی برمبنای ویژگی های ساختاری و فرایندی به تحلیل های پردامنه ای از سازمان ها اقدام شده است. در این راستا، ابتدا به شناسایی عواملی بمنظور گونه شناسیِ مفهومی این سنخ سازمانها اقدام و سپس متعاقب آن بر مبنای نتایجِ مطالعاتِ پیشین ،به سنخ شناسی تجربی سازمان های مذکور اقدام شده است. پس از تحلیل های گونه شناختی بعمل آمده ، یک طبقه بندی موردمبناء از سازمانهای عمومی و دولتی بر اساس معیارهایی همچون (غیر بهره منداز انحصار،انحصاری و رقابتی- ترتیبات تنظیم و مقررات گذاری- تامین مالی غیردولتی دولتی و غیره) ارایه شده است که تمامی ترتیبات ساختاری و فرایندی سازمان های دولتی و عمومی را لحاظ نموده است.این پژوهش ضمن ارایه الگویی از مرزبندی و طبقه بندی معین از سازمان های دولتی و عمومی، مدیران و ذینفعان این سنخ از سازمان ها را در گذار و رهایی از بندِ تعلقات، تقلیدها، اجبارهاو هنجارهای نهادی در شناختِ سازمانهای متبوع خود یاری رسانده و می تواند به عنوان یک چارچوبِ مرجع در انتخابهای مرتبط با ساختارو فرایند سازمانی مطرح گردد.
تفاصيل المقالة
این تحقیق به تحلیل نقش همسوسازی عناصر سازمانی وتدوین برنامه عملیاتی به عنوان متغیرهای اصلی اثرگذار بر اجرای استراتژی میپردازد. تحقیق بر اساس نتیجه، توسعهای؛ بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی، بر اساس نوع داده، کمی است و استراتژی تحقیق پیمایش، مدلسازی معادلات ساختاری (حداقل أکثر
این تحقیق به تحلیل نقش همسوسازی عناصر سازمانی وتدوین برنامه عملیاتی به عنوان متغیرهای اصلی اثرگذار بر اجرای استراتژی میپردازد. تحقیق بر اساس نتیجه، توسعهای؛ بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی، بر اساس نوع داده، کمی است و استراتژی تحقیق پیمایش، مدلسازی معادلات ساختاری (حداقل مربعات جزیی) است. نتایج بدست آمده از پیمایش (Smart PLS) نشان داد؛ از آنجائیکه مقادیر ضرائب معناداری t در تمامی سازهها بالاتر از 1/96 و حتی بالاتر از 2/58 میباشند بنابراین در سطح معناداری 1/01 و با اطمینان 99% میتوان صحت رابطه تمامی سازههای مدل اجرای استراتژی شرکت آب و فاضلاب را تائید کرد. مقادیر R Square بدست آمده نشان داد که سازههای مکنون همسوسازی با 0/671 و عوامل کارکردی با 0/814 از برازش مدل ساختاری قوی و سازههای مکنون تدوین برنامه عملیاتی با 0/592، عوامل ساختاری رفتاری با 0/633 از برازش متوسط بالا و سازه تناسب عوامل محیطی با 0/352 از برازش متوسط برخوردار است و لذا میتوان نتیجه گرفت که سازههای فوق از برازش مدل ساختاری مناسب و بسیارخوبی برخوردار هستند. همچنین مدل مذکور با توجه به GOF بدست آمده 0/61 از برازش مدل کلی قوی برخوردار است و بدین صورت به عنوان مدل مناسب اجرای استراتژی شرکت آب و فاضلاب استان تهران تائید گردید.
تفاصيل المقالة
هویت نام تجاری در کانون فعالیتهای کسبوکار هر شرکتی قرار دارد و مدیریت فرایند کسبوکار کلید دستیابی سازمان به هویتی متمایز نزد مصرفکنندگان است. در این مطالعه به ارائه مدل هویت نام تجاری شرکت مبتنی بر مدیریت فرایند کسبوکار پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک أکثر
هویت نام تجاری در کانون فعالیتهای کسبوکار هر شرکتی قرار دارد و مدیریت فرایند کسبوکار کلید دستیابی سازمان به هویتی متمایز نزد مصرفکنندگان است. در این مطالعه به ارائه مدل هویت نام تجاری شرکت مبتنی بر مدیریت فرایند کسبوکار پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری دادهها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه مدیریت فرایند کسبوکار کاندوس و دبرا (2016) و پرسشنامه هویت برند باتاچاریا و سن (2003) استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و ضریب Rho بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی همگرا، روایی واگرا و شاخص HTMT بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل مدیران شرکت گلچین بوده و با روش تحلیل توان 210 نفر در این مطالعه شرکت کردهاند. برای بررسی مدل مفهومی پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج نشان داده است که عوامل سازمانی، فرایندی، فنی و مدیریتی هریک به صورت جداگانه بر هویت نام تجاری شرکت تاثیر مثبت و معناداری دارند. براساس دستاوردهای این مطالعه مشخص شده است مدیریت فرایند کسبوکار نقش عمدهای در تبیین هویت نام تجاری شرکت دارد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: مدیریت الکترونیک منابع انسانی یکی از راه های اجرای راهبرد ها منابع انسانی،سیاست ها و عملیات مربوط به منابع انسانی در سازمان ها است. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی جهت بهینه سازی استقرار مدیریت الکترونیک منابع انسانی در نظام بانکداری ایران(مورد مطالعه: حوزه ست أکثر
زمینه و هدف: مدیریت الکترونیک منابع انسانی یکی از راه های اجرای راهبرد ها منابع انسانی،سیاست ها و عملیات مربوط به منابع انسانی در سازمان ها است. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی جهت بهینه سازی استقرار مدیریت الکترونیک منابع انسانی در نظام بانکداری ایران(مورد مطالعه: حوزه ستادی بانک رفاه)است. روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی،هدف پژوهش اکتشافی،نوع داده ها کمی و کیفی و روش اجرا به صورت میدانی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه بوده است.روایی و پایائی پرسشنامه ها مورد تایید قرار گرفت.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران و کارکنان حوزه ستادی بانک رفاه بود. نمونه آماری به وسیله فرمول کوکران و به تعداد 277 نفر از کارکنان و مدیران بانک رفاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. که روش های آزمون آماری بهینه سازی زنجیره مارکوف پنهان جهت تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت که این آزمون های آماری توسط نرم مطلب انجام شد. یافته ها:6 دسته از عوامل مهم در استقرار بهینه مدیریت الکترونیک منابع انسانی در بانک رفاه تاثیر گذار هستند که شامل عوامل سازمانی، محیطی(دولت)، فرایندی، فرهنگی، فناورانه و فردی می باشند.همچنین نتایج نشان میدهدکه در بانک رفاه با عوامل فرایندی 708/23،عوامل سازمانی 603/10،عوامل فناورانه 652/12، عوامل محیطی 960/11،عوامل فرهنگی 218/15،عوامل فردی 663/26 استقرار مدیریت الکترونیک منابع انسانی را بهینه خواهد بود. نتایج: نتایج نشان داد که عوامل فردی از نظر نگرش اسلامی کارکنان بیشترین تاثیر و بعد به ترتیب عوامل فرایندی، فرهنگی، فناورانه، فرهنگی، محیطی و سازمانی در استقرار بهینه مدیریت الکترونیک منابع انسانی نقش خواهد داشت.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications