هدف این تحقیق بررسی تاثیر تغییرات نرخ ارز بر قیمت کالاهای صادراتی کشورهای منتخب جنوب و جنوب شرق آسیا است. بدین منظور از روش اثرات ثابت پانل دیتا برای تخمین روابط بین متغیرها استفاده شده است. در این تحقیق از متغیرهای نرخ ارز، شاخص قیمت تولید کننده و شاخص قیمت وارداتی به أکثر
هدف این تحقیق بررسی تاثیر تغییرات نرخ ارز بر قیمت کالاهای صادراتی کشورهای منتخب جنوب و جنوب شرق آسیا است. بدین منظور از روش اثرات ثابت پانل دیتا برای تخمین روابط بین متغیرها استفاده شده است. در این تحقیق از متغیرهای نرخ ارز، شاخص قیمت تولید کننده و شاخص قیمت وارداتی به عنوان متغیرهای توضیحی برای قیمتهای صادراتی استفاده شده است و متغیرهای مذکور به صورت لگاریتمی در مدل به کارگرفته شده اند. آمار و اطلاعات مورد نیاز سالیانه بوده و مربوط به دوره زمانی 2008-1980 می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که شاخص قیمت وارداتی و شاخص قیمت تولید کننده تاثیر مثبتی بر قیمت کالاهای صادراتی کشورهای مذکور دارد. در حالی که رابطه بین نرخ ارز با قیمتها صادراتی منفی میباشد.
تفاصيل المقالة
چکیده
اختلافات ارضی نسبت به تعدادی از جزایر غیر مسکونی در دریای چین شرقی به مسئله مهمی در روابط دو کشور ژاپن و چین در سالهای اخیر تبدیل شده است. جزایر مورد اختلاف در ژاپن به سنکاکو و در چین به دیائویو شناخته میشوند. این جزایر که در قلمرو دریایی، انحصاری اقتصادی دو کش أکثر
چکیده
اختلافات ارضی نسبت به تعدادی از جزایر غیر مسکونی در دریای چین شرقی به مسئله مهمی در روابط دو کشور ژاپن و چین در سالهای اخیر تبدیل شده است. جزایر مورد اختلاف در ژاپن به سنکاکو و در چین به دیائویو شناخته میشوند. این جزایر که در قلمرو دریایی، انحصاری اقتصادی دو کشور ژاپن و چین واقع شدهاند، مورد ادعای مالکیت هر دو کشور میباشند. هدف این نوشتار واکاوی علل مناقشه ژاپن و چین بر سر جزایر سنکاکو یا دیائویو و تبیین ریشهها و پیامدهای ژئوپلیتیکی و چشمانداز تحولات این مناقشه در سطح منطقهای و فرامنطقهای با روش توصیفی-تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که پیامدهای ژئوپلیتیکی در سطح منطقهای: تشدید تعارضات ژئوپلیتیکی و رشد ملیگرایی، تغییر در توازن ژئوپلیتیکی و برهم زدن امنیت منطقه، تداوم بحران ژئوپلیتیکی و اخلال در همکاریهای اقتصادی کشورهای منطقه را بدنبال دارد؛ در سطح فرامنطقهای نیز ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی از یک سو حامی ژاپن و از سوی دیگر خواهان ثبات در منطقه با سیاست چرخش به آسیا برای پیشبرد اهداف راهبردی خود در شرق آسیا میباشد، که فرصتهایی را نیز برای نقشآفرینی بیشتر ایران در خاورمیانه فراهم میکند.
تفاصيل المقالة
مالزی یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی است که روند توسعه اقتصادی- اجتماعی خود را در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، و به طور مشخص از دهه 1970م آغاز کرد. این کشور با بهره مندی از مدیریت دقیق اقتصادی، بهرهگیری از تجربه نسل اول توسعه در این منطقه (ژاپن و کرهجنوبی)، سرمایهگذاری أکثر
مالزی یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی است که روند توسعه اقتصادی- اجتماعی خود را در دوره بعد از جنگ جهانی دوم، و به طور مشخص از دهه 1970م آغاز کرد. این کشور با بهره مندی از مدیریت دقیق اقتصادی، بهرهگیری از تجربه نسل اول توسعه در این منطقه (ژاپن و کرهجنوبی)، سرمایهگذاری خارجی و آزاد سازی اقتصادی، به سرعت رو به توسعه نهاد و امروزه یکی از کشورهای توسعه یافته مسلمان به شمار میرود. در عین حال، سیاست در این کشور، همچون ممالک توسعه یافته، دموکراتیک نیست اما رو به سوی دموکراسی دارد و در حال نزدیک شدن به آن است. نوشتار حاضر به بحث پیرامون چگونگی فرایند توسعه و بخصوص توسعه سیاسی و دموکراسی در این کشور بخصوص در سالهای نخست وزیری ماهاتیر محمد (2003-1981م) میپردازد.
تفاصيل المقالة
چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلحآمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امر أکثر
چین به تنهایی بسیاری از مفروضات دنیای پس از جنگ سردِ به نفع امریکا را زیر سوال برده. سوال این است که آیا صعود چین، طبق روالی که تاکنون طی کرده، مسیری صلحآمیز را طی خواهد کرد؟ در پاسخ به این سوال حالات مختلف را باید در نظر بگیریم. حالت نخست صلح به معنای تسلیم چین به امریکا و پذیرش منویات این کشور در آسیای شرقی و مناطق دیگر است. حالت بعدی رویارویی با ایالات متحده امریکا و ورود به جنگ در نقاط تحت نفوذ این کشور به خصوص در آسیای شرقی است. اما حالتی سوم و بینابین وجود دارد. در این حالت یک کشور نه آنقدر توان رویارویی مستقیم را دارد و نه منافع و میزان قدرتش اجازه میدهند که مماشات کامل کند. فرضیه ما این است که چین از منطق حالت سوم یعنی نه جنگ، نه صلح تبعیت میکند. اما اگر صعود چین به همین منوال پیش برود در دهههای آتی منازعات آن در حوزه آسیای شرقی افزایش چشمگیری خواهد داشت. این مقاله از روش توصیفی- کتابخانهای و از چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی استفاده میکند. سعی میکنیم در این چهارچوب این دو را طبق روش تاریخی و همین طور بر اساس شواهد تجربی به خوبی نشان دهیم.
تفاصيل المقالة
منطقه شرق آسیا یکی از کلیدی ترین مناطق اقتصادی دنیا است. طبق پیش بینی ها این منطقه در آینده نزدیک مهمترین رکن اقتصادی نظام بین الملل خواهد بود. این موضوع و وجود قدرتهای بزرگی همچون چین، ژاپن و قدرت فرامنطقه ای آمریکا و وجود سلاح های هسته ای در این منطقه، بر اهمیت صلح و أکثر
منطقه شرق آسیا یکی از کلیدی ترین مناطق اقتصادی دنیا است. طبق پیش بینی ها این منطقه در آینده نزدیک مهمترین رکن اقتصادی نظام بین الملل خواهد بود. این موضوع و وجود قدرتهای بزرگی همچون چین، ژاپن و قدرت فرامنطقه ای آمریکا و وجود سلاح های هسته ای در این منطقه، بر اهمیت صلح و ثبات در این منطقه افزوده است. برخی از تحلیلگران معتقدند که که یکی از دلایل توسعه اقتصادی اعجاب آور شرق آسیا وجود ثبات در آن منطقه است. بعضی ها نیز معتقدند که به دلیل فقدان دموکراسی، وابستگی متقابل اقتصادی و نهادهای چند ملیتی در شرق آسیا، تنش در حال افزایش است. امکان دارد که به هم خوردن صلح و ثبات در منطقه شرق آسیا، کل نظام بین الملل را نیز تحت تاثیر قرار دهد. با آگاهی از این مطلب اندیشمندان بین المللی راهکار های صلحی ارائه داده اند که مهمترین آن کنسرت قدرت ها است. به اعتقاد این دسته، کنسرت قدرت ها یا همان امنیت دسته جمعی متشکل از آمریکا، چین و ژاپن می تواند از امنیت و صلح و ثبات در منطقه حفاظت کند. سوال اساسی نوشتار پیش رو این است که آیا اساساً امکان به وجود آمدن چنین کنسرت قدرتی در شرق آسیا وجود دارد یا خیر؟ فرضیه مورد آزمون قرار گرفته در پاسخ به این سوال این است که، این توازن قوا است که تا آینده ای قابل پیش بینی مبنای محاسبه معادلات شرق آسیا است و می تواند از بروز یک جنگ همه گیر در منطقه جلوگیری کند. مقاله در چارچوب رئالیسم ساختاری کنت والتس به رشته تحریر درآمده است. در رئالیسم ساختاری والتس موازنه قوا بهترین سازوکاری است که بویژه در نظام دوقطبی، صلح(شکننده) را حفظ می نماید. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و منابع گردآوری داده ها، کتابخانه ای می باشد. یافته نوشتار این است که به دلایلی همچون نبود ایدئولوژی سیاسی واحد و نبود استراتژی یکسان درمورد چگونگی توزیع قدرت در ساختار منطقه ای، عملاً امکان به وجود آمدن کنسرت قدرت در شرق آسیا تاآینده قابل پیش بینی امکان پذیر نیست.
تفاصيل المقالة
چکیده
اختلافات ارضی نسبت به تعدادی از جزایر غیر مسکونی در دریای چین شرقی به مسئله مهمی در روابط دو کشور ژاپن و چین در سالهای اخیر تبدیل شده است. جزایر مورد اختلاف در ژاپن به سنکاکو و در چین به دیائویو شناخته میشوند. این جزایر که در قلمرو دریایی، انحصاری اقتصادی دو کش أکثر
چکیده
اختلافات ارضی نسبت به تعدادی از جزایر غیر مسکونی در دریای چین شرقی به مسئله مهمی در روابط دو کشور ژاپن و چین در سالهای اخیر تبدیل شده است. جزایر مورد اختلاف در ژاپن به سنکاکو و در چین به دیائویو شناخته میشوند. این جزایر که در قلمرو دریایی، انحصاری اقتصادی دو کشور ژاپن و چین واقع شدهاند، مورد ادعای مالکیت هر دو کشور میباشند. هدف این نوشتار واکاوی علل مناقشه ژاپن و چین بر سر جزایر سنکاکو یا دیائویو و تبیین ریشهها و پیامدهای ژئوپلیتیکی و چشمانداز تحولات این مناقشه در سطح منطقهای و فرامنطقهای با روش توصیفی-تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که پیامدهای ژئوپلیتیکی در سطح منطقهای: تشدید تعارضات ژئوپلیتیکی و رشد ملیگرایی، تغییر در توازن ژئوپلیتیکی و برهم زدن امنیت منطقه، تداوم بحران ژئوپلیتیکی و اخلال در همکاریهای اقتصادی کشورهای منطقه را بدنبال دارد؛ در سطح فرامنطقهای نیز ایالات متحده به عنوان بازیگر اصلی از یک سو حامی ژاپن و از سوی دیگر خواهان ثبات در منطقه با سیاست چرخش به آسیا برای پیشبرد اهداف راهبردی خود در شرق آسیا میباشد، که فرصتهایی را نیز برای نقشآفرینی بیشتر ایران در خاورمیانه فراهم میکند.
تفاصيل المقالة
چین را می توان مهم ترین قدرت بزرگی تلقی کرد که در دوران پس از جنگ سرد و به ویژه در دو دهه اخیر چالش اساسی برای جایگاه ایالات متحده ایجاد نموده است. رشد قابل توجه اقتصادی چین و مبدل شدن به دومین اقتصاد بزرگ جهان، پیشرفت قابل توجه در حوزه نظامی و فضایی و بسط نفوذ در مناطق أکثر
چین را می توان مهم ترین قدرت بزرگی تلقی کرد که در دوران پس از جنگ سرد و به ویژه در دو دهه اخیر چالش اساسی برای جایگاه ایالات متحده ایجاد نموده است. رشد قابل توجه اقتصادی چین و مبدل شدن به دومین اقتصاد بزرگ جهان، پیشرفت قابل توجه در حوزه نظامی و فضایی و بسط نفوذ در مناطق مختلف دنیا سبب تقویت چشم انداز گسترش این چالش شده است. ایالات متحده در راستای راهبرد کلان موازنه گری از دور از یک سو، تلاش داشته تا بخشی از مسئولیت مهار چین را به دولت هایی که دارای تمایل و توان برای مهار چین احاله نماید و از سوی دیگر، اقدام به موازنه گری مستقیم می کند. موازنه گری مستقیم ایالات متحده در قالب نوعی جنگ هیبریدی است. پیچیدگی و چندبعدی بودن رهیافت ایالات متحده در این جنگ هیبریدی سبب شده پاسخ چین به این جنگ دارای ابعاد چندگانه ای باشد که می توان آن را قالب رهیافت موازنه گری هیبریدی مفصل بندی کرد. از این منظر پرسش اصلی این پژوهش مطرح میگردد که راهبرد چین برای مقابله با جنگ هیبریدی ایالات متحده چیست؟ در پاسخ، نوشتار حاضر بر این ادعاست که پاسخ چین به جنگ هیبریدی ایالات متحده مبتنی بر موازنه گری هیبریدی است که در سه بعد موازنه گری سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی صورت می پذیرد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
تفاصيل المقالة
چکیده
آمریکا مدتهاست که خود را قدرت منطقه پاسیفیک میداند و هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از ایجاد یک قدرت بزرگ یا مجموعهای از قدرتها با هدف کنترل اوراسیاست. پیشتر، این مسئله در سال 2011.م سبب چرخش دولتاوباما از جنوب آسیا و خاورمیانه به منطقه آسیا-پاسیفیک شده أکثر
چکیده
آمریکا مدتهاست که خود را قدرت منطقه پاسیفیک میداند و هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا جلوگیری از ایجاد یک قدرت بزرگ یا مجموعهای از قدرتها با هدف کنترل اوراسیاست. پیشتر، این مسئله در سال 2011.م سبب چرخش دولتاوباما از جنوب آسیا و خاورمیانه به منطقه آسیا-پاسیفیک شده بود. این مقاله سیاست خارجی آمریکا در آسیای شرقی را با تأکید بر تاریخ مشترک و چالشهای اخیر مورد بررسی قرار میدهد. همچنین روابط آمریکا را با چهار موجودیت سیاسی کلیدی یعنی ژاپن، جمهوری کره (کره جنوبی)، چین و تایوان بررسی میکند. هدف اصلی مقاله حاضر پاسخ به این پرسش کلیدی است که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در منطقه شرق آسیا چگونه قابل ارزیابی است؟ در پاسخ به پرسش مذکور فرضیه اساسی که مطرح میشود آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، آسیا بار دیگر به کانون توجه سیاست خارجی آمریکا درآمد و چرخش دولت اوباما به سمت آسیای شرقی را میتوان بارزترین نشانه اشغال از پیش فرض شده منطقه توسط آمریکا تلقی نمود که از نقش پر رنگ آسیا در سیاست خارجی این کشور حکایت داشت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هدف استراتژیک و اقتصادی آمریکا، مهار رشد و پویایی آسیاست و از منظر رویکرد واقعگرایی و منطق بازدارندگی، آمریکا به یقین تلاش خواهد کرد تا از خیزش چین به عنوان یک رقیب استراتژیک در شرق آسیا جلوگیری نماید.
تفاصيل المقالة
برآمدن شرق آسیا در قامت قدرت جهانی و توسعه شگرف این منطقه در قرن بیست و یکم، یکی از مهمترین اتفاقها در عصر جهانیشدن به شمار میرود؛ از این رو، امروزه بیش از پیش شرق آسیا و شیوه حرکت این منطقه به سمت توسعه و پیشرفت مورد توجه جهانیان قرارگرفته و حجم انبوهی از تعاملات أکثر
برآمدن شرق آسیا در قامت قدرت جهانی و توسعه شگرف این منطقه در قرن بیست و یکم، یکی از مهمترین اتفاقها در عصر جهانیشدن به شمار میرود؛ از این رو، امروزه بیش از پیش شرق آسیا و شیوه حرکت این منطقه به سمت توسعه و پیشرفت مورد توجه جهانیان قرارگرفته و حجم انبوهی از تعاملات بینالمللی در عرصه جهانی را به خود اختصاص داده است. در این میان، ایران نیز به عنوان کشوری در حال توسعه، با تاکید بر موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی خود به دنبال بهرهوری از ظرفیتهای شرق آسیا، حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت را در اولویت اهداف کلان کشور و سیاستخارجی خود قرارداده است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، با تبیین ظرفیتهای بینالمللی شرق آسیا و اهمیت جایگاه این منطقه در نظام بینالملل با طرح این سؤال که: فرصتها و تهدیدهای شرق آسیا در پیشبرد سیاستخارجی ایران در این منطقه کدامند؟ به بررسی این موضوع میپردازد. یافتهها حاکی از آن است که موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران درزمینه انرژیهای فسیلی و کریدور بینالمللی در کنار نیاز روزافزون کشورهای منطقه شرق آسیا به انرژی به عنوان موتور محرکه رشد و توسعه فرصتهای فراوانی پیش روی سیاستخارجی ایران در شرق آسیا به وجود آورده است؛ اما ایران برای پیگیری سیاستخارجی خود در شرق آسیا با موانعی در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی روبهرو است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications