هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقت ورزی بر افسردگی و سرمایه های روان شناختی افراد دارای بیماری ام اس انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام افراد مبتلا به ام اس أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر خودشفقت ورزی بر افسردگی و سرمایه های روان شناختی افراد دارای بیماری ام اس انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام افراد مبتلا به ام اس شهر تهران در سال 1396 بود که به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیراحتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین افراد مبتلا به ام اس مراجعهکننده به مراکز درمانی تهران، تعداد 30 نفر به صورت دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه این مداخله را در طول فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی(بک و همکاران، 1994) و پرسش نامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر خودشفقت ورزی بر افسردگی و سرمایه های روان شناختی افراد دارای بیماری ام اس موثر بوده است (P<0.001). بدین صورت که این درمان از طرفی توانسته افسردگی را کاهش داده و از طرف دیگر سرمایه های روان شناختی افراد مبتلا به ام اس را افزایش دهد. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که از درمان مبتنی بر خودشفقت ورزی جهت کاهش افسردگی و افزایش سرمایه های روان شناختی بیماران مبتلا به ام اس استفاده گردد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایههای فرهنگی و روان شناختی در مشارکت ورزشی زنان بود. جامعهآماری تحقیق شامل؛ اعضای هیات علمی دانشگاه، مدیران، ورزشکاران و مربّیانِ زن فعال در سطوح قهرمانی استان خوزستان بودند. برای نمونهگیری از روش گلولهبرفی استفاده شد و با 14 نفر از ا أکثر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایههای فرهنگی و روان شناختی در مشارکت ورزشی زنان بود. جامعهآماری تحقیق شامل؛ اعضای هیات علمی دانشگاه، مدیران، ورزشکاران و مربّیانِ زن فعال در سطوح قهرمانی استان خوزستان بودند. برای نمونهگیری از روش گلولهبرفی استفاده شد و با 14 نفر از افراد جامعه مذکور مصاحبه شد که از مصاحبه دوازدهم اشباع نظری حاصل گردید. روش پژوهش کیفی با رویکرد اکتشافی بود. جهت ساخت الگوی پیشنهادی پژوهش از روش نظریه برخاسته از دادهها (گرندد تئوری) استفاده شد. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. برای تحلیل و کدگذاری داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج نشان دادکه 5 مضمون اصلی (شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها) و 23 مقوله محوری استخراج گردید. عوامل علی در دو بخش سرمایه فرهنگی (برابری جنسیتی، سطح اقتصادی، عوامل اجتماعی) و سرمایه روان شناختی (تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی، خوشبینی) تقسیم شد. عواملزمینهای (تربیت فرهنگی، آموزش و آگاهی، رسانهها،)، عوامل مداخله گر (تصورات قالبی، تبعیض جنسیتی، فرهنگ نگرانی از ظاهر، فقدان حمایت اجتماعی، بیعدالتی، محدودیتهای اقتصادی)، راهبردها (آگاهی افزایی فرهنگی، حمایت اجتماعی، توسعه زیرساختها، پشتیبانی مالی) و پیامدها (ابعاد روان شناختی، ابعاد اجتماعی، و ابعاد فرهنگی) بودند. هم چنین مشخص شد سرمایه های فرهنگی و روان شناختی میتوانند به تشکیل نگرشهای مثبت نسبت به مشارکت زنان در ورزش کمک کرده و به بروز توانمندی زنان و بالندگی اجتماعی بیافزایند.
تفاصيل المقالة
هدف: هدف پژوهش آموزش تحول مثبت به والدین و بررسی اثربخشی آن بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع اول متوسطه مدارس دخترانه منطقه یک تهران و نمونه پژوهش 30 أکثر
هدف: هدف پژوهش آموزش تحول مثبت به والدین و بررسی اثربخشی آن بر سرمایه های روان شناختی و اضطراب نوجوانان دختر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع اول متوسطه مدارس دخترانه منطقه یک تهران و نمونه پژوهش 30 نفر از دانش آموزان دختر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته در برنامه ی آموزشی تحول مثبت حسین آباد و همکاران(1397) شرکت نمودند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه اضطراب (اسپیلبرگر، 1970) و سرمایه های روان شناختی (لوتانز، 2007) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در سرمایه های روان شناختی افزایش معنیداری پیدا کرده است (05/0>, P199/21F=) و در مؤلفه ی حالت اضطراب کاهش معنی داری پیدا کرده است(05/0>, P688/4F=) که حاکی از اثربخشی آموزش تحول مثبت به والدین بر حالت اضطراب و سرمایه های روان شناختی نوجوانان میباشد. نتیجه گیری: تأکید بر مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی در آموزش مهارت های فرزندپروری به والدین منجر به کاهش اضطراب نوجوانان و ارتقای سرمایه های روان شناختی در آن ها می شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications