گویش لمزانی در فاصلۀ بین گویش پسکرانهای استان هرمزگان؛ یعنی خانوادۀ گویشهای لارستانی و گویش کرانههای خلیج فارس؛ یعنی گویش بندری واقع شده است. گویش این شهر و بخش مهران از خانوادۀ گویشهای لارستانی است که به علت بکرماندن منطقه، بسیاری از ویژگیهای فارسی کهن در آن پو أکثر
گویش لمزانی در فاصلۀ بین گویش پسکرانهای استان هرمزگان؛ یعنی خانوادۀ گویشهای لارستانی و گویش کرانههای خلیج فارس؛ یعنی گویش بندری واقع شده است. گویش این شهر و بخش مهران از خانوادۀ گویشهای لارستانی است که به علت بکرماندن منطقه، بسیاری از ویژگیهای فارسی کهن در آن پویا و زنده است. یکی از جنبههای حائز اهمیت این پژوهش آن است که گویش لمزانی از یک سو به گویشهای جنوب فارس؛ یعنی دری لارستانی تعلّق دارد و از سویی دیگر، مردم این منطقه به عنوان آخرین گویشوران لارستانی با بندریزبانها در ارتباط و تعامل مستقیم هستند و از این رهگذر، توصیف مشخصههای دستوری و صرفی این گویش میتواند در شناخت بهتر گویشهای کرانهای و پسکرانهای هرمزگان سهمی بسزا داشته باشد. مواد زبانی و دادههای گویشی این پژوهش، طی ده سال تهیه شده است و برای تلفظ صحیح و رفع خطاهای آوایی، از افراد کهنسال و میانسال کمک گرفته شده است و در نهایت، پژوهشگر با استفاده از شمّ زبانی خود به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته است. برآیند نهایی تحقیق نشان میدهد که تداول برخی ساختهای کهن فعلی، ویژگی ارگاتیو، نقش برجسته و تمایزی تکیه در تصریف افعال، وجود نداشتن ساخت آینده، استفاده از بن گذشته در ساخت حال مستمر و استعمال وندهای کهن فارسی، از مشخصههای این گویش است.
تفاصيل المقالة
گویش دالینی یکی از گویش های جنوب غربی ایران است که امروزه گویش رایج مردم روستای دالین است. این روستا در استان فارس، حد فاصل شیراز و اردکان قرار دارد.گویش دالینی زیر شاخۀ گویش اردکانی از گویشهای شاخهٔ ایرانی نو غربی است. این مقاله به بررسی ساختار فعل در گویش دالینی می أکثر
گویش دالینی یکی از گویش های جنوب غربی ایران است که امروزه گویش رایج مردم روستای دالین است. این روستا در استان فارس، حد فاصل شیراز و اردکان قرار دارد.گویش دالینی زیر شاخۀ گویش اردکانی از گویشهای شاخهٔ ایرانی نو غربی است. این مقاله به بررسی ساختار فعل در گویش دالینی می پردازد. مواد زبانی این تحقیق در تابستان 1391 از میان مردم این روستا و بخصوص خاندان رئیسی و اسدی دالینی جمعآوری شده است. در این مقاله مباحثی مانند ساخت ماده های ماضی و مضارع، ساخت مصدر و صفت مفعولی، ادات فعلی، انواع فعل از نظر وجه، زمان و نمود و ساخت فعل مجهول ارائه شده اند. فعل درگویش دالینی با فعل در فارسی معیار در بسیاری از موارد فرق دارد. از جمله در چگونگی ساختن زمان های مختلف فعل، صرف فعل ها، چسبیدن شناسه ها به فعل، افعال کمکی و موارد دیگر که همه به تفصیل در این مقاله آمده است. قسمت های عمدهٔ گویش های استان فارس و بوشهر به گروه زبان های جنوب غربی ایران تعلق دارند. در برخی از این گویش ها، ویژگی مهمی از جمله ساخت ارگاتیو که از لحاظ تاریخی، ادامهٔ صورت تحول یافتهٔ ساخت مجهول دوره باستان است، در افعال ماضی متعدی در تقابل با افعال لازم ماضی که خود بازمانده زبان فارسی میانه است، به جای مانده است. افعال ماضی متعدی دالینی، همچون زبان پهلوی، به کمک عامل و ماده ماضی ساخته می شود. عامل، همیشه پیش از مادۀ ماضی می آید و می تواند اسم (مفرد یا جمع) یا ضمایر شخصی متصل یا ضمایر منفصل غیر صریح یا غیر فاعلی باشد؛ چیزی که به فارسی امروزی نرسیده است. شباهت فعل در گویش دالینی با فارسی معیار ، اندک و انگشتشمار است که این موضوع گویش دالینی را گویشی خاص و درخور توجه می سازد. در گویش دالینی برای ساختن وجه ها و زمانهای مختلف، قواعد خاصی وجود دارد؛ مثلاً برخی افعال خاص با استثناءهایی همراهند که نشان دهندهٔ ظرافت این گویش و دقت در ساخت فعلهاست.
تفاصيل المقالة
طبقهبندی افعال بر اساس رفتار نحوی، معیار درجات شکلگرفته، نقشهای موضوعی، عناصر ادراکی و واژگانی و چارچوب معناشناختی آنها از مواردی است که در دورههای مختلف مباحث متفاوتی را پیش کشیده است. مطالعهی رخدادهای فرعی جایگرفته در افعال و بررسی رابطهی علت/نتیجه یا رابطهی ا أکثر
طبقهبندی افعال بر اساس رفتار نحوی، معیار درجات شکلگرفته، نقشهای موضوعی، عناصر ادراکی و واژگانی و چارچوب معناشناختی آنها از مواردی است که در دورههای مختلف مباحث متفاوتی را پیش کشیده است. مطالعهی رخدادهای فرعی جایگرفته در افعال و بررسی رابطهی علت/نتیجه یا رابطهی اسلوب/ شیوه در کنار تبیین وجود یا عدم وجود همزمان ارتباطهای ذکر شده نیز نظرات متعددی مطرح ساخته است. عتبهالکتبه نوشتهی منتجبالدین بدیع که از نمونههای ترسل در قرن ششم هجری است، تمایزهای سبکی خاصی را نشان میدهد که گاه در قالب چارچوبهای معناشناختی شکلیافته با معیارهای شناخته شده وتعاریف واژگانی و اصطلاحی، نمیگنجد.در این کتاب افعال ضرورتاً چارچوبهای معناشناختی ثابتی را در بر نمیگیرند و گروهی از افعال با ساخت ربطی که نیازی به عامل یا کارگزار ندارد، در معنی ساخت هایی که می آید که به فاعلی ارجاع داده می شود و جدای از آنکه رابطه ی اسلوب و شیوه را نشان می دهد، همزمان رابطه ی علی را نیز تبیین می کند؛ این تمایزها چنانکه گلدبرگ مطرح می کند حاصل محدویت واحد فرهنگی نیست و به سبک و گزینش های خاص منتجب الدین بدیع ارتباط دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications