گردشگری روستایی به عنوان فرآیندی در توسعه روستایی قلمداد می شود که با ایجاد فعالیت های مکمل کشاورزی، می تواندزمینه توسعه اقتصادی و زیست محیطی روستایی را در زمینه افزایش درآمد، اشتغال زایی و معیشت پایدار روستایی فراهم کند که بهبودکیفیت زندگی و توزیع متعادل و مناسب خدمات أکثر
گردشگری روستایی به عنوان فرآیندی در توسعه روستایی قلمداد می شود که با ایجاد فعالیت های مکمل کشاورزی، می تواندزمینه توسعه اقتصادی و زیست محیطی روستایی را در زمینه افزایش درآمد، اشتغال زایی و معیشت پایدار روستایی فراهم کند که بهبودکیفیت زندگی و توزیع متعادل و مناسب خدمات و تسهیلات را درچارچوب توسعه منطقه ای و محلی، به همراه دارد. در این میانقابلیت ها و جاذبه های طبیعی مناطق روستایی ایران، می توانند منابع و در عین حال فرصت هایی در توانمندسازی روستایی به شمارروند. علاوه بر این، نوع رویکرد توسعه گردشگری روستایی (راهبردی، بازساخت کارکردی و راهبردی)، اثرات مثبت و تبعات منفیاجتماعی، اقتصای و زیست محیطی در هنگام مداخله در نواحی روستایی را باعث می شود. در این پژوهش که از رو ش توصیفی و روشفرا تحلیل بهره برده است، تلاش شه تا با بررسی و ارزیابی کیفی رویکردهای گردشگری روستایی، امکان انتخاب بهترین راهکار مداخله درمی تواند ب ا ، (SWOT) نواحی روستایی فراهم شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که رویکرد راهبردی در رویه تحلیل عوامل راهبردیبرخورداری از نگاه همه جانبه و انعطاف پذیر به متغیرها و مولفه های گردشگری روستایی، بیشینه کارآمدی در حوزه برنامه ریزی، طرحریزی و اجرا در توسعه گردشگری روستایی را فراهم آورد که می بایستی در ساختار فعلی اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاستیایران، مورد ارزیابی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
امروزه شناخت رویکردهای مطلعهی دانش آموزان و وجود ابزارهای مناسب به منظور اندازه گیری آن به یک امر مهم در هر نظام آموزشی مبدل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی پرسشنامه ی رویکردها و مهارت های مطالعه (ASSIST) اینتویستل (2000) با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی أکثر
امروزه شناخت رویکردهای مطلعهی دانش آموزان و وجود ابزارهای مناسب به منظور اندازه گیری آن به یک امر مهم در هر نظام آموزشی مبدل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی پرسشنامه ی رویکردها و مهارت های مطالعه (ASSIST) اینتویستل (2000) با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. روش این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی است. نمونهی تحقیق 312 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دبیرستان های شهرستان بانه در سال تحصیلی 93-1392 بودند که با توجه به گستردگی حجم جامعه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان مقاطع دوم، سوم و چهارم انتخاب شدند. به منظور ارزیابی کفایت مدل با استفاده از نرم افزار AMOS 18 از شاخص برازش تطبیقی، شاخص توکر-لویس، شاخص برازش هنجار شده ی مقتصد، شاخص برازش تطبیقی مقتصد، ریشه ی میانگین مربعات خطای برآورد، شاخص نیکویی برازش، شاخص نیکویی برازش اصلاح شده و Chi-Square استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشان دهنده ی این است که الگوی سه عاملی برازش قابل قبولی با خرده مقیاس های پرسشنامه دارد. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که ASSIST از پایایی نسبتاً قابل قبولی برخوردار است. در مجموع، نتایج این پژوهش به تقویت این ایده کمک کرد که مقیاس ASSIST اینتویستل (2000) ابزاری روا و پایا در پیش بینی رویکردهای مطالعه ی دانش آموزان دورهی متوسطه می باشد.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکردهای مطالعة عمقی، سطحی و راهبردی دانشجویان و رابطة این رویکردها با پیشرفت تحصیلی و برداشت از مفهوم یادگیری بود. جامعة آماری پژوهش همة 5800 دانشجو دانشگاه ایلام بودند که با بهرهمندی از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و فرمول حجم نمونهکوکران، 534 أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکردهای مطالعة عمقی، سطحی و راهبردی دانشجویان و رابطة این رویکردها با پیشرفت تحصیلی و برداشت از مفهوم یادگیری بود. جامعة آماری پژوهش همة 5800 دانشجو دانشگاه ایلام بودند که با بهرهمندی از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و فرمول حجم نمونهکوکران، 534 نفر از دانشجویان دانشکدههای علوم انسانی، علوم پایه، فنی مهندسی و کشاورزی دانشگاه ایلام (310 دختر و 224 پسر) بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. آزمودنیها به پرسشنامة مهارتهای مطالعه و یادگیری دانشجویان (انتویستل، 1997) که قسمت اول آن مفهوم یادگیری را نیز میسنجد و چکلیست اطلاعات فردی و پیشرفت تحصیلی پاسخ دادند. دادههای با استفاده از جدول توافقی، ضریب کای- مربع پیرسون، گاما، همبستگی اسپیرمن و همبستگی پیرسون و با کمک نرمافزار SPSS16 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین رویکردهای مطالعة عمقی (0001/0>p، 22/0=r) و راهبردی (005/0>p، 18/0=r) با پیشرفت تحصیلی، ارتباط مستقیم و بین رویکرد سطحی (05/0>p، 11/0-=r) و پیشرفت تحصیلی ارتباط معکوس وجود دارد. همچنین یافتهها نشان میدهند که بین برداشت دانشجویان از مفاهیم یادگیری و رویکردهای مطالعه (05/0>p) ارتباط معناداری وجود دارد.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش ارزشیابی ناکارآمدی برنامهی آموزشی کارشناسی رشتهی مهندسی معماری و تعیین میزان مطلوبیت سرفصلها با رویکرد راهبردی برای جوابگویی هر چه بیشتر به نیازهای ضروری، واقعی و صالح جامعه در جهت ساماندهی وضعیت ساختار آموزش معماری با تبیین آسیبها و گسستگیهای میان آ أکثر
هدف این پژوهش ارزشیابی ناکارآمدی برنامهی آموزشی کارشناسی رشتهی مهندسی معماری و تعیین میزان مطلوبیت سرفصلها با رویکرد راهبردی برای جوابگویی هر چه بیشتر به نیازهای ضروری، واقعی و صالح جامعه در جهت ساماندهی وضعیت ساختار آموزش معماری با تبیین آسیبها و گسستگیهای میان آموزشهای نظری و عملی در جهت رسیدن به اهداف این رشته در ایران است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و متخصصان رشته معماری است، که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و غیراحتمالی در دسترس 67 نفر بعنوان نمونه انتخاب شد و از ابزار پرسشنامه محققساخته استفاده شده که دارای 37 سؤال و 5 مؤلفه اثربخشی درونی، اثربخشی بیرونی، اثربخشی نهانی، پیوند نظریه و عمل و نیازها و اهداف بازنگری میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه از تحلیلعاملی تأییدی استفاده کردیم. با توجه به نتایج در برنامههای بازنگریشده اخیر هیچ کدام از نیازها برآورده نشدهاند و لزوم بازنگری مجدد برنامهدرسی آموزش کارشناسی معماری ایران با ضرورت توجه به پیوند نظریه و عمل در چارچوب توسعه دانش معماری در مرتبه اول و در نظر گرفتن نیازهای ضروری، واقعی و صالح جامعه در برنامه بازنگری در جهت رسیدن به اهداف که در مرتبه دوم ضرورت میباشد وجود دارد که در این راستا پیشنهادانی ارائه شدهاست.
تفاصيل المقالة
ایران طی سالیان اخیر بهمنظور تثبیت و توسعۀ منافع ملی خود، با تأسی از راهبرد سنتیِ نگاه به شرق، توجه ویژهای را به برقراریِ رابطۀ تنگاتنگ و تعامل وثیق با کشورهای حاضر در آوردگاه راهبردی ایندو پاسیفیک مبذول داشته است. با عنایت به دگردیسیهای راهبردی که بر دستگاه دیپلماسی أکثر
ایران طی سالیان اخیر بهمنظور تثبیت و توسعۀ منافع ملی خود، با تأسی از راهبرد سنتیِ نگاه به شرق، توجه ویژهای را به برقراریِ رابطۀ تنگاتنگ و تعامل وثیق با کشورهای حاضر در آوردگاه راهبردی ایندو پاسیفیک مبذول داشته است. با عنایت به دگردیسیهای راهبردی که بر دستگاه دیپلماسی ایران سایه افکنده است، نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با بهکارگیری مفروضاتِ تئوریکِ مستتر در نظریۀ نو منطقهگرایی کوشیدهاند تا به چرایی این پرسش راهبردی پاسخ گویند که ویژگی، ابعاد، وجوه و ضرورت توجه و تمرکز فزایندۀ ایران به حوزۀ قدرت آفرین ایندو پاسیفیک، چگونه ارزیابی میگردد؟ فرضیهای که از معبر پرسش فوق مطرح گردیده ناظر بر آن است که متأثر از صعوبتهای تحمیلیِ ناشی از تحریمهای بیسابقۀ مجموعۀ غرب و همچنین با عنایت به جایگاه ویژهای که حوزۀ راهبردی ایندو پاسیفیک در معادلات ژئوپلیتیکیِ پسا جنگ سرد احراز کرده است، دستگاه دیپلماسی ایران، بهمنظور حضور هرچه فعالتر در سامانههای چندجانبۀ منطقهای و افزایش سطح تعاملات سیاسی ـ اقتصادی خود با منظومۀ قدرتهای شرق آسیایی همچون چین، جهت، محور و گسترۀ سیاست خارجی خود را به سمت مناطق فراسویِ مرزهای شرقی معطوف داشته است.
تفاصيل المقالة
به نام خدا روابط راهبردی ایران و سوریه علیرغم فرازوفرودهای کمسابقهای که طی سالیان اخیر تجربه کرده است، نمونهای تام عیار از ناگسستنیترین روابط دوجانبه در محیط امنیتی غرب آسیا تلقی میگرددکه در فضای پسا بحران بهمنظور تحکیم دستاوردهای بهدستآمده نیازمند نقشآفرینی، أکثر
به نام خدا روابط راهبردی ایران و سوریه علیرغم فرازوفرودهای کمسابقهای که طی سالیان اخیر تجربه کرده است، نمونهای تام عیار از ناگسستنیترین روابط دوجانبه در محیط امنیتی غرب آسیا تلقی میگرددکه در فضای پسا بحران بهمنظور تحکیم دستاوردهای بهدستآمده نیازمند نقشآفرینی، مدیریت و مهندسی ویژهتر نسبت به قبل است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل سیاست خارجی ج.ا.ایران در سوریه در دوره پسا داعش این پرسش را مطرح کرده است که الزامات رفتاری ایران برای مدیریت سوریۀ پسا بحران چگونه ارزیابی میگردد؟ با استفاده از روش مطالعه توصیفی و کتابخانهای و بهعنوان پاسخی احتمالی، پژوهش حاضر به جهت ارائۀ راهبردی بهینه بر مبنای مدیریت تحولات داخلی سوریۀ پس از اتمام بحران این فرضیه را مطرح میکند که بهرغم کامیابی جمهوری اسلامی ایران در ممانعت از سقوط نظام سیاسی تحت هدایت بشار اسد، تداوم دستاوردهای سیاسی ـ نظامی بهدستآمده نیازمند راهبرد پردازی جامع و مبتنی بر ملاحظات داخلی جامعه سوریه بر اساس علایق و خصایص فرهنگی، مذهبی و ژئوپلیتیکیِ مشترک است.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش، با هدف شناسی کاربردی-توسعه ای و با روش شناسی توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا به تحلیل چالشها و نارساییهای موجود در ساختار طرح ریزی توسعه شهری از نگاه رویکرد برنامه ریزی راهبردی در کلان شهر اهواز پرداخته شود. بنابراین دو سؤال اصلی پژوهش به صورت ارزیابی چگو أکثر
در این پژوهش، با هدف شناسی کاربردی-توسعه ای و با روش شناسی توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا به تحلیل چالشها و نارساییهای موجود در ساختار طرح ریزی توسعه شهری از نگاه رویکرد برنامه ریزی راهبردی در کلان شهر اهواز پرداخته شود. بنابراین دو سؤال اصلی پژوهش به صورت ارزیابی چگونگی اولویت چالشهای مراحل ساختاری طرح ریزی راهبردی در کلان شهر اهواز و چگونگی تأثیر این مراحل بر تحقق پذیری رویکرد راهبردی در طرح ریزی توسعه شهری در کلانشهر اهواز میباشد. جامعه نمونه پژوهش 60 نفر از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش میباشد. برای جمع آوری دادهها به روش دلفی هدفمند و پیمایشی به صورت ابزار پرسشنامه اقدام شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که اولاً بر اساس نتایج مدل فازی مرحله ساختاری تهیه طرح ها با توجه به چالشهای شناسایی شده دارای بیشترین اولویت برای بهبود شرایط در بین مراحل ساختاری هشتگانه رویکرد راهبردی در کلانشهر اهواز می باشد و ثانیاً با توجه به نتایج مدل معادلات ساختاری AMOS مرحله سیاست گذاری دارای تأثیر معناداری در راستای تحقق رویکرد برنامه ریزی راهبردی در فرایند طرح ریزی توسعه شهری در کلان شهر اهواز می باشند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications