خیابان های بزرگ و اصلی شهر در دوران کنونی قلب شهرها محسوب می شوند. امروزه این شریان های حیاتی با چالش های جدید اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی روبرو هستند و باید با عدم قطعیت شهر نیز مقابله کنند. حال سوال مهم این است که چگونه میتوان خیابان های اصلی شهر را طوری طراحی و برن أکثر
خیابان های بزرگ و اصلی شهر در دوران کنونی قلب شهرها محسوب می شوند. امروزه این شریان های حیاتی با چالش های جدید اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی روبرو هستند و باید با عدم قطعیت شهر نیز مقابله کنند. حال سوال مهم این است که چگونه میتوان خیابان های اصلی شهر را طوری طراحی و برنامه ریزی کرد که انتظارات مختلف جامعه را برآورده کند و در عین حال بتواند با تحولات آتی سازگار باشد. بسیاری از برنامه ریزان و طراحان شهری در جهان در فکر ایجاد استراتژی هایی برای بازگرداندن نقش خیابان های بزرگ به موقعیت اصلی خود به عنوان مکانی در خدمت بازدیدکنندگان، کسب کارها و سهام داران می باشند که همه مردم توانایی استفاده از آن را داشته باشند. رویکرد خیابان مجهز در ادبیات جهانی مطالعات شهری در چند سال اخیر بسیار مطرح شده است اما تاکنون در حوزه تحقیقاتی متون و منابع فارسی حوزه تخصصی شهرسازی صحبتی از آن صورت نگرفته است.هدف این پژوهش نگاهی به کارکرد خیابان از طریق ارائه مدل مفهومی از خیابان مجهز می باشد و در جهت اعتبار بخشی و معرفی بهتر این رویکرد نوین دو خیابان مهم در شهر تبریز (خیابان امام خمینی، خیابان فروغی) از منظر مدل مفهومی "خیابان مجهز برای همگان" مورد مقایسه قرار گرفته است. جهت گردآوری اطلاعات و داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. حجم کل نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل در نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، مولفه های مهم رویکرد "خیابان مجهز برای همگان" نمود قوی تری در خیابان امام خمینی نسبت به خیابان فروغی دارد و تنها خیابان فروغی در دو شاخص "برندسازی شخصی، وجود برندهای معروف تجاری" دارای اولویت بیشتری می باشد. به منظور ایجاد خیابان های مجهز باید سطح همه شمولی مکان را در تمامی ابعاد از جمله ارتباط انسان با محیط قوی نمود. همچنین توجه به شاخص های ایجاد کسب کارهای پایدار (محیط کار اشتراکی)، استفاده از ابزارهای تکنولوژی نوین، تقویت زیرساخت های اجتماعی، امکان پیاده روی موثر از ارکان اصلی در این رویکرد است.
تفاصيل المقالة
در پژوهش حاضر، مساله تبدیل خیابان امام در بافت مرکزی شهر گلپایگان به پیادهراه بر مبنای تحلیل یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر تحلیلی-تفسیری است و به منظور انجام تحلیل یکپارچه، در ابتدا مولفههای موثر در تبدیل خیابان به پیادهراه از متون معتبر داخلی و خ أکثر
در پژوهش حاضر، مساله تبدیل خیابان امام در بافت مرکزی شهر گلپایگان به پیادهراه بر مبنای تحلیل یکپارچه مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر تحلیلی-تفسیری است و به منظور انجام تحلیل یکپارچه، در ابتدا مولفههای موثر در تبدیل خیابان به پیادهراه از متون معتبر داخلی و خارجی استخراج گردیده است. سپس وضعیت خیابان امام در ابعاد کالبدی-عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و مدیریتی مورد ارزیابی قرار گرفته است و نقاط قوت، ضعفها، فرصتها و تهدیدهای پیشرو مشخص شدهاند. در ادامه با استفاده از ماتریس-های عوامل داخلی و خارجی، به ارزیابی کمی وضعیت خیابان پرداخته شده است و به منظور وزندهی به عوامل از روش دلفی (نظرات 30 کارشناس) استفاده شده است. در نهایت با ترسیم نمودار اولویتبندی راهبردها، مشخص گردید شرایط تبدیل خیابان امام به پیادهراه در موقعیت تهاجمی قرار دارد که بیانگر برتری نقاط قوت و فرصتها نسبت به نقاط ضعف و تهدیدها و فراهم بودن شرایط برای تبدیل خیابان امام به پیادهراه است. با این وجود، پیشنهاد میشود به منظور کسب موفقیت حداکثری از اجرای طرح، راهبردهایی چون تهیه طرح جامع حمل و نقل و ترافیک با رویکرد پیادهمداری، توجه به انعطافپذیری و انطباقپذیری طرح، ارتقاء شبکه حمل و نقل عمومی، توجه به نظرات ساکنین و ذینفعان و ... در اولویت قرار گیرند . همچنین اجرای چندمرحلهای طرح، ساماندهی وضعیت پیادهروهای بافت مرکزی شهر، حذف کاربریهای ناسازگار از پیرامون پیادهراه و تقویت سامانه حمل و نقل عمومی از جمله پیشنهادات اولیه برای اجرای پیادهراه است.
تفاصيل المقالة
منظرشهری، در واقع اولین سطح برخورد و ارتباط میان شهروندان و محیط شهری است که از طریق آن شهر را درک میکنند از جمله فضاهایی که این منظرشهری در آن حیات مییابد، خیابانهای شهری بوده که به منظور تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای عمومی مردم ایجاد می شوند.این تحقیق سعی در شناسای أکثر
منظرشهری، در واقع اولین سطح برخورد و ارتباط میان شهروندان و محیط شهری است که از طریق آن شهر را درک میکنند از جمله فضاهایی که این منظرشهری در آن حیات مییابد، خیابانهای شهری بوده که به منظور تعاملات اجتماعی و رفع نیازهای عمومی مردم ایجاد می شوند.این تحقیق سعی در شناسایی منظر عینی در فضاها و چگونگی اعمال روشهایی جهت تدوین راهنمای منظر شهری خیابان امام ارومیه دارد برای دست یافتن به هدف مورد نظر رویکرد نظری-عملی با استفاده از روشهای کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. شناخت حاصل از محدوده مورد مطالعه نشان از آشفتگی در کالبد و فعالیت خیابان امام ارومیه دارد تا پژوهش مورد نظر سعی در ارتقا منظر عینی باشد. محدوده مورد مطالعه دارای سه سکانس اصلی است: سکانس یک با حاکمیت منظر اجتماعی (حد فاصل میدان ولایت فقیه تا چهارراه عطایی)، سکانس دو با حاکمیت منظر فرهنگی-آموزشی (حد فاصل چهارراه عطایی تا چهارراه خیام)، سکانس سه با حاکمیت منظر سیاسی (حد فاصل چهارراه خیام تا میدان انقلاب) است تا در ادامه مطالعه برای تقویت حاکمیت مناظر و ارتباط بین آنها پژوهش با تدوین ضوابط طراحی منظر سعی در ارتقا کیفی خیابان باشد
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications