سیرجان یکی از مناطق مهم کشاورزی استان کرمان و دشت زیدآباد مهم ترین منطقه کشاورزی شهرستان سیرجان می باشد که قسمت اعظم آن به کشت پسته اختصاص یافته است. در سه دهه اخیر توسعه کشت بیش از حد، برداشت بی رویه آب های زیرزمینی، خشک سالی های مکرر و تبخیر شدید باعث افت سطح آب های ز أکثر
سیرجان یکی از مناطق مهم کشاورزی استان کرمان و دشت زیدآباد مهم ترین منطقه کشاورزی شهرستان سیرجان می باشد که قسمت اعظم آن به کشت پسته اختصاص یافته است. در سه دهه اخیر توسعه کشت بیش از حد، برداشت بی رویه آب های زیرزمینی، خشک سالی های مکرر و تبخیر شدید باعث افت سطح آب های زیرزمینی شده است. نتیجه آن پیشروی آب شور از طرف کفه نمک زیدآباد ( اراضی پست[1]) به سمت اراضی تحت کشت پسته مجاور می باشد. پیشروی جبهه آب شور در این منطقه باعث نامطلوب شدن کیفیت آب آبیاری، تغییر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و کاهش بسیار شدید عملکرد پسته شده است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر پیشروی آب شور بر کیفیت آب آبیاری و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تحت کشت خصوصاً شور شدن اراضی و عملکرد پسته در منطقه یادشده انجام گرفته است. در راستای انجام تحقیق ابتدا نقشه های توپوگرافی به مقیاس 1:25000 و تصاویر ماهواره منطقه تهیه شد. سپس تعدادی نقطه مطالعاتی انتخاب و در هر نقطه از خاک و آب نمونه هایی برداشته و برای تجزیه کامل به آزمایشگاه ارسال شد. مرحله بعد بین پارامترهای مختلف خاک و آب نظیر pH ، EC، کلسیم، منیزیم، سدیم، کلراید و بی کربنات توسط نرم افزاراکسل[2] روابط رگرسیونی برقرار تا رابطه بین پارامترهای مختلف در آب آبیاری با خاک های مطالعه شده در شرایط مختلف مشخص شود. نتایج نشان داد که تمامی پارامترهای آب آبیاری به غیر از pH اثر مستقیم بر فاکتورهای موجود در خاک دارند و این امر تاثیر آب های نامتعارف را بر تغییر خصوصیات خاک به ویژه شور شدن اراضی منطقه نشان می دهد. همچنین در مناطقی که تحت تاثیر پیشروی آب شور قرار گرفته اند، میزان پارامترهای اندازه گیری شده به گونه ای است که از لحاظ استانداردهای موجود نظیر فائو[3] 1991غیر قابل استفاده برای هر گونه کشت و کار هستند و عملاً تولید پسته با این آب ها امکان پذیر نمی باشد. ولی باغ های که هنوز تحت تاثیر پیشروی آب شور قرار نگرفته اند، تولید اقتصادی پسته در آن ها امکان پذیر می باشد. همچنین نامطلوب شدن آب آبیاری بستگی به مدت زمانی که تحت تاثیر پیشروی آب شور قرار گرفته، نیز دارد. در نهایت برای هر منطقه مطالعاتی پرسشنامه های مخصوص تکمیل گردید تا با آن بتوان با توجه به نتایج مطالعات آب و خاک راهکار کاربردی جدید پیشنهاد نمود.
4- Low land
5- Excel
6- FAO
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بقایای گیاهان پوششی زمستانه بر سرعت سبز شدن سیب زمینی و درصد کربن آلی، وزن مخصوص ظاهری و دمای خاک در سال زراعی 88- 1387 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد.تیمارهای اعمال أکثر
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بقایای گیاهان پوششی زمستانه بر سرعت سبز شدن سیب زمینی و درصد کربن آلی، وزن مخصوص ظاهری و دمای خاک در سال زراعی 88- 1387 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد.تیمارهای اعمال شده شامل گیاهان پوششی زمستانه چاودار، جو و کلزا هر کدام در دو تراکم کاشت معمول (چاودار و جو ١٩٠ کیلوگرم در هکتار و کلزا ٩ کیلوگرم در هکتار) و سه برابر معمول (چاودار و جو 570 کیلوگرم در هکتار و کلزا 27 کیلوگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون گیاه پوششی) بودند. نتایج نشان داد چاودار و جو با تراکم کاشت سه برابر، به ترتیب با تولید 1503.5 و1392.2 گرم در متر مربع، بیوماس بیشتری را نسبت به سایر تیمارها داشتند. ویژگی های فیزیکوشیمیایی خاک به طور معنی داری تحت تأثیر گیاهان پوششی قرار گرفت. به طوری که، تیمارهای چاودار، جو و کلزا با تراکم کاشت سه برابر و چاودار با تراکم کاشت معمول، دارای بیشترین میزان درصد کربن آلی خاک بودند و کود سبز چاودار، جو با تراکم کاشت سه برابر و تیمار چاودار با تراکم کاشت معمول به ترتیب 17.3، 18 و 18 درصد وزن مخصوص ظاهری خاک را نسبت به تیمار شاهد (قبل از کشت گیاهان پوششی) کاهش دادند. چاودار و جو با تراکم کاشت سه برابر به ترتیب 12 و 11 درصد میانگین دمای خاک را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. افزایش دما در تیمارهای مذکور به ترتیب منجر به افزایش 20 و 12 درصدی سرعت سبز شدن بوته های سیب زمینی در مقایسه با تیمار شاهد شد. سایر تیمارها تفاوت معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد نشان ندادند. بقایای گیاهان پوششی از طریق بهبود شرایط خاک سبب افزایش سرعت سبز شدن بوته های سیب زمینی شدند.
تفاصيل المقالة
هدف از این تحقیق مقایسه اثر کاشت دو گونه Atriplex canescens و Tamarix aphylla بر خصوصیات خاک بود. این گونهها در سال 1372 در وسعتی حدود 42 هکتار در شهرستان زهک واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان کشت شدند. نمونه برداری خاک در دو عمق 30-0 سانتیمتر و 60-30 سانتیمتر به أکثر
هدف از این تحقیق مقایسه اثر کاشت دو گونه Atriplex canescens و Tamarix aphylla بر خصوصیات خاک بود. این گونهها در سال 1372 در وسعتی حدود 42 هکتار در شهرستان زهک واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان کشت شدند. نمونه برداری خاک در دو عمق 30-0 سانتیمتر و 60-30 سانتیمتر به تعداد 8 تکرار از هر یک از مناطق تحت کشت گونهها و منطقه بایر اطراف (شاهد) به روش تصادفی- سیستماتیک انجام گرفت. برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که در عمق اول میزان EC خاک آتریپلکس کاری (mmhos/cm 98/47) بیشتر از خاک تحت کشت گز شاهی (mmhos/cm 70/15) و منطقه شاهد (mmhos/cm 80/15) بود. همچنین مقدار pH در خاک رویشگاه آتریپلکس (92/8) بیشتر از رویشگاه گز (62/8) و منطقه شاهد (70/8) اندازهگیری شد. پتاسیم قابل جذب در رویشگاه گز (ppm 460) بیشتر از خاک رویشگاه آتریپلکس (ppm 325) و منطقه شاهد (ppm 180) بود. بین تیمارهای مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری از نظر پارامترهای فسفر قابل جذب، نیتروژن، آهک و نسبت کربن به نیتروژن بدست نیامد. در عمق زیرین میزان pH در خاک تحت آتریپلکس (02/9) بیشتر از منطقه شاهد (65/8) بوده است. در این تحقیق مشخص شد که کاشت آتریپلکس موجب افزایش شوری و واکنش خاک گردید. لذا، جهت احیاء بیولوژیک منطقه کشت گونه گز شاهی به عنوان یک گونه بومی نسبت به گونه آتریپلکس مناسب تر به نظر میرسد.
تفاصيل المقالة
این تحقیق با هدف بررسی ارتباط بین پراکنش گیاهان دارویی و خصوصیات فیزیکو-شیمیایی خاک در مرتع بلده استان مازندران در سه سایت مرتعی: علفزار، علفزار- بوته زار و بوته زار انجام شد. در هر سایت بهترتیب تاج و پوشش، تراکم گونههای گیاهی در میان 30 کوادرات یک مترمربعی که در طول أکثر
این تحقیق با هدف بررسی ارتباط بین پراکنش گیاهان دارویی و خصوصیات فیزیکو-شیمیایی خاک در مرتع بلده استان مازندران در سه سایت مرتعی: علفزار، علفزار- بوته زار و بوته زار انجام شد. در هر سایت بهترتیب تاج و پوشش، تراکم گونههای گیاهی در میان 30 کوادرات یک مترمربعی که در طول 3 ترانسکت 100 متری مستقر بودند، ثبت گردید. نمونههای خاک از عمقهای (صفر تا 15) و (15 تا 30 سانتیمتری) خاک در 30 پلات برداشت شد. خصوصیات خاک شامل کربن آلی، مواد آلی ذرهای-کربن، مواد آلی، رس، سیلت، شن، شوری، اسیدیته، وزن مخصوص ظاهری، فسفر، پتاسیم و کربنات کلسیم اندازهگیری شدند. دادهها بوسیله نرمافزار SPSS آنالیز آماری و ارتباط بین پراکنش گیاهان دارویی و خصوصیات خاک با استفاده از آزمون رگرسیون در سطح 05/0P< تعیین گردید. نتایج نشان داد که از تعداد 72 گونه گیاهی موجود در منطقه، 50 گونه دارویی متعلق به 20 تیره گیاهی میباشد. بیشترین گونهها متعلق به تیره نعنا (22 درصد) و این که پراکنش گیاهان دارویی منطقه در ارتباط با میزان اسیدیته و کربنات کلسیم خاک میباشد.
تفاصيل المقالة
تاغ و آتریپلکس از گونه های مقاوم به شوری و خشکی هستند که در چند دهه اخیر، به طور وسیع در عملیات مقابله با بیابان زایی و احیای مراتع خشک و نیمه خشک در ایران کاشته شدهاند. این مطالعه به منظور بررسی اثر تاغکاری و آتریپلکسکاری بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در بخشی از مرات أکثر
تاغ و آتریپلکس از گونه های مقاوم به شوری و خشکی هستند که در چند دهه اخیر، به طور وسیع در عملیات مقابله با بیابان زایی و احیای مراتع خشک و نیمه خشک در ایران کاشته شدهاند. این مطالعه به منظور بررسی اثر تاغکاری و آتریپلکسکاری بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در بخشی از مراتع بیابانی ملارد شهرستان زرندیه انجام گرفت. بدین منظور سه منطقه شامل شاهد (مرتع طبیعی) منطقه آتریپلکس کاری و منطقه تاغکاری هر یک به مساحت 5 هکتار انتخاب شد. نمونه برداری به روش تصادفی –سیستماتیک انجام گرفت و در هر کدام از مناطق 20 پلات در امتداد 2 ترانسکت به طول 500 متر مستقر شد. نمونه برداری خاک در دو عمق 0-30 و 30-60 سانتیمتر از مناطق شاهد و تیمار (آتریپلکس کاری و تاغزار) انجام گرفت و خصوصیات مهم فیزیکو شیمیایی خاک نظیر بافت خاک ، شوری یا هدایت الکتریکی(EC) ، اسیدیته (pH) ، کربن آلی ، آهک، فسفر، کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم، کلر و بیکربنات در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده گردید. نتایج نشان داد بهغیر از اسیدیته و مقدار سیلت در بقیه متغیرهای خاک، اختلاف معنی‎دار بین تیپهای گیاهی و منطقه شاهد وجود دارد. گونه تاغ، بیش از آتریپلکس موجب شوری، قلیاییت و آهکی شدن خاک سطحی گردیده است؛ اما با توجه به بومی بودن و سازگاری بالای این گونه، به نظر می رسد گزینه مناسب تری برای احیای چنین مراتع خشکی باشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications