چکیده
در منابع تاریخ اسلام گزارش شده است که پیامبر اسلام در دوران کودکی طی سفری به شام همراه ابوطالب؛ عمو و سرپرست خود با راهبی مسیحی مشهور به بحیری ملاقات نموده است. طبق گزارش منابع، در این ملاقات که در شهر بصری در منطقه شام اتفاق افتاده است، راهب مسیحی ضمن مشاهده أکثر
چکیده
در منابع تاریخ اسلام گزارش شده است که پیامبر اسلام در دوران کودکی طی سفری به شام همراه ابوطالب؛ عمو و سرپرست خود با راهبی مسیحی مشهور به بحیری ملاقات نموده است. طبق گزارش منابع، در این ملاقات که در شهر بصری در منطقه شام اتفاق افتاده است، راهب مسیحی ضمن مشاهده معجزاتی از پیامبر اسلام بشارت پیامبری و بعثت ایشان را مطرح نموده و برای محفوظ ماندن ایشان از شر توطئه های افرادی به ویژه از قوم یهود،توصیه هایی را به ابوطالب ارائه می نماید. این داستان مشهور در قرون اخیر مورد استفاده خاور شناسان قرار گرفته است و آنان این ملاقات را از جمله زمینه های تعلیم پیامبر اسلام و مقدمه ظهور دین اسلام قلمداد نموده اند. در این نوشتار، علاوه بر بررسی جایگاه روایی این داستان به نقد آن در منابع تاریخ اسلام و نیز، به بررسی ادعای خاور شناسان در خصوص این داستان پرداخته شده است.
واژگان کلیدی: پیامبر اسلام، سفر شام، بحیرا، خاورشناسان.
تفاصيل المقالة
از نظر مسلمانان حدیث یکی از مهمترین منابع آموزههای دینی و احکام شرع به شمار میآید و اعتبار حدیث بهمعنای صحت انتساب آن به قائل اصلیاش است. بنابراین، عالمان مسلمان به بررسی صحت احادیث پرداختهاند نه تعیین تاریخ پیدایش آنها. با اینحال صحیح یا جعلی شمردن یک حدیث توسط أکثر
از نظر مسلمانان حدیث یکی از مهمترین منابع آموزههای دینی و احکام شرع به شمار میآید و اعتبار حدیث بهمعنای صحت انتساب آن به قائل اصلیاش است. بنابراین، عالمان مسلمان به بررسی صحت احادیث پرداختهاند نه تعیین تاریخ پیدایش آنها. با اینحال صحیح یا جعلی شمردن یک حدیث توسط عالمان، تلویحاً با مسئلۀ تاریخگذاری روایات ارتباط دارد. صحیح شمردن یعنی پذیرش صدور در زمان گویندۀ اصلی سخن؛ اما در حکم به جعلی بودن روایت دو احتمال وجود دارد: ساخته شدن توسط فردی در زمان گویندۀ اصلی؛ جعل در زمانی متأخر؛ اما برای پژوهشگران غربی حدیث صرفاً یک منبع تاریخی است و مسئلۀ مهم برای آنها، تعیین خاستگاه زمانی و مکانی پیدایش احادیث است. از اینرو، حدیثپژوهان غربی شیوههایی را بدین منظور ابداع کردهاند که در گذر زمان تحول و تکامل یافته است. در این پژوهش با این نگاه که چه شواهدی از توجه به مسئلۀ زمان و نیز خاستگاه جغرافیایی روایات در روشهای نقد حدیث مسلمانان میتوان یافت با واکاوی بخشی از میراث حدیثی این نتیجه به دست آمده که برخی از قواعد و نکات مورد توجه عالمان و محدثان مسلمان با قواعد و نکاتی که خاورشناسان در شیوههای گوناگون تاریخگذاری از آن بهره بردهاند، مشترک است. از جملۀ این موارد میتوان به بررسی تحریرها و طرق مختلف یک حدیث، توجه به راوی مشترک، روایة الأقران و غیره اشاره کرد.
تفاصيل المقالة
حاکم مطیری، از چهرههای آکادمیک جهان اسلام با رویکرد سلفی است که در دو حوزۀ مطالعات اسلام و شرقشناسی فعالیت دارد، وی دارای تألیفات فراوان است. از آن جا که مطالعه دربارۀ اسلام سیاسی برای وی در درجۀ نخست اولویت قرار دارد، به موازات فعالیتهای علمیاش، بیشتر یک چهرۀ فعال أکثر
حاکم مطیری، از چهرههای آکادمیک جهان اسلام با رویکرد سلفی است که در دو حوزۀ مطالعات اسلام و شرقشناسی فعالیت دارد، وی دارای تألیفات فراوان است. از آن جا که مطالعه دربارۀ اسلام سیاسی برای وی در درجۀ نخست اولویت قرار دارد، به موازات فعالیتهای علمیاش، بیشتر یک چهرۀ فعال و شناخته شدۀ سیاسی به شمار میآید. وی مسلمانان را به مبانی گفتمان سیاسی اسلام مبتنی بر قرآن، سنت نبوی و سیرۀ خلفای راشدین دعوت میکند و منتقد سرسخت سیاست ورزیهای حاکمان اسلامی است. موضوعات حدیثی و سیاسی در آثار حاکم به شدت در هم تنیده است و میتوان گفت عمدۀ آراء و اندیشههای سیاسی او مبتنی بر روایات است. او ادعا دارد همواره مقید به ذکر احادیث صحیح و اخبار منقول بوده و به بررسیهای سندی اهتمام دارد، هرچند منتقدانش بر این باورند که گرایش سیاسی حاکم همچون یک مؤلفۀ تأثیرگذار بر رویکرد حدیثی او و چگونگی استناد وی به روایات عمل، بیتأثیر نبوده است. به جز موارد یادشده، بازتاب روشنِ حدیث در آثار حاکم را در موارد مربوط به تفسیر اثری، مصطلح الحدیث منظوم، سنن النبی ِمأثور و پاسخگویی به مستشرقان در موضوع تدوین سنت شاهدیم. استناد گسترده به روایات در همۀ این موارد به وضوح قابل مشاهده است.
تفاصيل المقالة
امروزه شناخت دقیق و مبنایی دیدگاه های انتقادی خاورشناسان و روش های پژوهشی آن ها درباره قرآن و نقد علمی این دیدگاه ها بر اساس مبانی دینی و عقلی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. روش نقد ادبی تاریخی، یکی از روش های انتقادی است که خاورشناسان درباره قرآن به کار گرفته اند. در أکثر
امروزه شناخت دقیق و مبنایی دیدگاه های انتقادی خاورشناسان و روش های پژوهشی آن ها درباره قرآن و نقد علمی این دیدگاه ها بر اساس مبانی دینی و عقلی استوار، ضرورتی انکارناپذیر است. روش نقد ادبی تاریخی، یکی از روش های انتقادی است که خاورشناسان درباره قرآن به کار گرفته اند. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی توصیفی به تبیین و ارزیابی دیدگاه های آن ها در خصوص کاربست روش نقد ادبی تاریخی درباره متن قرآن بپردازد. انتقادات ادبی تاریخی خاورشناسان بر قرآن، از سه جهتِ پیدایش متأخر متن قرآن، نموّ قرآن در محیط یهودی- مسیحی و مجادله قرآن با مخالفان مطرح است. دیدگاه های مذکور، از جهاتی مانند نوع نگاه به هویت علم تاریخ، تأثیرپذیری قرآن از متون توحیدی پیشین و عدم توجه به ویژگی های متنی قرآن، مثل عدم اختلاف در بیان، اصلاح گری و دعوت به جدل مثبت مشکل دارند.
تفاصيل المقالة
بررسی شیوه و روش تاریخ ادبیات نگاری، ازجمله مباحث نوین علمی و انتقادی به شمار میرود که نظر برخی پژوهشگران این عرصه را به خود جلب نموده است. پژوهش حاضر به تحلیل سبکشناسی نگارش تاریخ ادبیات اعراب توسط یکی از خاورشناسان معاصر "رینولد آلن نیکلسون" میپردازد. منبع اصلی این أکثر
بررسی شیوه و روش تاریخ ادبیات نگاری، ازجمله مباحث نوین علمی و انتقادی به شمار میرود که نظر برخی پژوهشگران این عرصه را به خود جلب نموده است. پژوهش حاضر به تحلیل سبکشناسی نگارش تاریخ ادبیات اعراب توسط یکی از خاورشناسان معاصر "رینولد آلن نیکلسون" میپردازد. منبع اصلی این پژوهش کتاب تاریخ ادبیات نیکلسون است و نگارندگان با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد سبک نگارش این کتاب پرداختهاند. یافتههای این تحقیق، بیانگر آن است که شیوه نیکلسون در نگارش تاریخ ادبیات به ویژگیهایی همچون؛ ارائه اسناد و مدارک شرقی و غربی، تقسیمبندی تاریخ ادبیات براساس جریانهای سیاسی، دورهبندی ادوار تاریخ، بررسی ویژگیهای برجسته دورههای تاریخی، بهرهگیری از متون دینی و... ممتاز است.
تفاصيل المقالة
چکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده ا أکثر
چکیده در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه بهعنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهشهای خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد از مجموع 65 اثر بررسیشده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده است، 16 مورد با رویکرد تقلیدی یا همانگونگی آفریده شده و 47 مورد با رویکرد دگرگونگی و تغییر تألیف شده است. این تغییرات شامل افزایش، کاهش، حذف، گسترش، جابهجایی و ترکیب است که بهدلایلی مختلف پژوهشهای بررسی شده را از پایبندی بر اصل متن دور کرده است. از میان شصت و پنج اثری که از خاورشناسان انگلیسی بررسی شده 5% با افزایش، 38% با کاهش، 3% با حذف، 50% با گسترش، 5% ترکیبی تألیف یا سروده شده است. در این دگرگونگیها هیچگونه جابهجایی صورت نگرفته است. بر همین پایه میتوان آثار بررسیشده را دستهبندی کرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications