یکی از مباحث اساسی در عرفان نظری و به ویژه در قرائت محیالدینبن عربی، مسئله حقیقة محمدیة است. بدلیل وساطت این حقیقت فراگیر، میان حق و خلق، او ارتباطی با حق وارتباطی با خلق دارد. ارتباط حقیقة محمدیة با خلق از ابعاد مختلفی قابل بررسی است که یکی از مهمترین آنها در اندیش أکثر
یکی از مباحث اساسی در عرفان نظری و به ویژه در قرائت محیالدینبن عربی، مسئله حقیقة محمدیة است. بدلیل وساطت این حقیقت فراگیر، میان حق و خلق، او ارتباطی با حق وارتباطی با خلق دارد. ارتباط حقیقة محمدیة با خلق از ابعاد مختلفی قابل بررسی است که یکی از مهمترین آنها در اندیشه ابنعربی را میتوان، ارتباط میان حقیقة محمدیة و حضرت محمدبن عبدالله، آخرین پیامبر الهی دانست. پژوهش حاضر که بروش تحلیلی نگاشته شده، میکوشد بدین پرسش پاسخ دهد که در مکتب محییالدین میان حقیقة محمدیة و حضرت محمد چه ارتباطی برقرار است؟ آیا خاتم الانبیاء، جلوهای از جلوات حقیقة محمدیة است یا آن حضرت، ظهور جسمانی و درعین حال منحصربه فرد این حقیقت فراگیر است؟. براساس استقراء نگارنده برغم وجود اشارات متعدد به پاسخ پرسش مزبوردرآثار شیخ وشارحان ترازاول او، تصریحی براین امروجودنداردامادرآثارپیروان متاخر وی دودیدگاه مختلف ارائه شدهاست؛ برخی رابطه حقیقة محمدیة و حضرت محمد را رابطهای انحصاری میدانند درحالی که گروهی دیگر براین باورند که حقیقة محمدیة مصادیق متعددی داشته و براین اساس ظهورجسمانی آن منحصربه حضرت محمد نیست.حاصل بررسیهای صورت گرفته در این پژوهش آن است که بااتکا بعبارات ابنعربی، دیدگاه شیخ را باید قرائت نخست یعنی وجودارتباط خاص وانحصاری میان حقیقة محمدیة وپیامبر خاتمدانست.
تفاصيل المقالة
در این مقاله، ابتدا معراج پیامبر به شیوة روایت نظامی گنجوی بحث و تحلیل می شود. معراج از وقایعی شگرفی است که برای شخص پیامبر اتفاق افتاد. هریک از مفسران، اهل حدیث و روایت و تحلیل گران دینی براساس مشرب عرفانی یا دینی خود (تسنّن یا تشیّع) گزارش های جالبی داده اند. محتوای گ أکثر
در این مقاله، ابتدا معراج پیامبر به شیوة روایت نظامی گنجوی بحث و تحلیل می شود. معراج از وقایعی شگرفی است که برای شخص پیامبر اتفاق افتاد. هریک از مفسران، اهل حدیث و روایت و تحلیل گران دینی براساس مشرب عرفانی یا دینی خود (تسنّن یا تشیّع) گزارش های جالبی داده اند. محتوای گزارش هایی که از نحوة معراج پیامبر شده است با بسیاری از آموزه ها و تجربیات عرفانی همسو است؛ یعنی عارفان و صوفیان سعی کرده اند برخی از مبانی عرفانی و پیکرة آن را با سیر روحانی و جسمانی پیامبر همسو کنند. مبانی و مفاهیمی مانند تجلی حق، سِتر، حجاب، مشاهده، دل و مانند اینها از این دسته اند. هدف عمدة پژوهش، بازخوانی، نقد و تفسر معراج پیامبر و هم خوانی برخی از مفاهیم پرورش یافتة عرفانی، مطابق با آن است.
تفاصيل المقالة
نورالدین عبدالرحمن جامی یکی از شخصیت های برجستۀ حوزۀ علوم اسلامی در خراسان بزرگ است. از او آثار متنوعی در زمینه های گوناگون ادبی، عرفانی، دینی و ... برجای مانده است که این امر، نشان از گسترۀ آگاهی او دارد. از جملۀ این آثار، دیوان اشعار است که از ابعاد گوناگون به ویژه ب أکثر
نورالدین عبدالرحمن جامی یکی از شخصیت های برجستۀ حوزۀ علوم اسلامی در خراسان بزرگ است. از او آثار متنوعی در زمینه های گوناگون ادبی، عرفانی، دینی و ... برجای مانده است که این امر، نشان از گسترۀ آگاهی او دارد. از جملۀ این آثار، دیوان اشعار است که از ابعاد گوناگون به ویژه بازتاب مسائل کلامی قابل بازخوانی و تحلیل است. در این مقاله، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، آراء کلامی جامی دربارۀ مقولۀ نبوت خاصه در اثر مذکور بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که جامی پایبندی خاصی به هیچ مکتب کلامی نداشته و غالباً از مبانی نظری کلام شیعی (بیشتر) و اشعری و معتزلی (کمتر) در تشریح آراء خود استفاده کرده است. نزدیکی آراء جامی به موازین کلام شیعی، با توجه به گرایش های او به فقه شافعی -که نزدیک ترین گروه اهل سنت به تشیع هستند- قابل توجیه می باشد. مهم ترین دیدگاه های او دربارۀ مقولۀ نبوت خاصه عبارتند از: ارتباط بعثت پیامبر با هدایت و سعادت انسان ها؛ برتری محمد(ص) بر همۀ آفریده ها؛ محمد(ص)، غرض اصلی آفرینش؛ معراج؛ صفات پیامبر (شفاعت کردن، واسطۀ فیض الهی بودن، امی بودن)؛ معجزات (قرآن و معجزات دیگر)؛ خاتم الانبیا بودن و مقدم بودن در آفرینش.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications