هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بهبود خلاقیت فردی با رهیافت تعارض و یکپارچگی در بین کارکنان آموزشوپرورش استان کهگیلویه و بویراحمد با بهره گیری از نظریه داده بنیاد انجام شده است.
روش: داده های پژوهش طی 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی منتخب استان کهگیلو أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بهبود خلاقیت فردی با رهیافت تعارض و یکپارچگی در بین کارکنان آموزشوپرورش استان کهگیلویه و بویراحمد با بهره گیری از نظریه داده بنیاد انجام شده است.
روش: داده های پژوهش طی 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی منتخب استان کهگیلویه و بویر احمد احصاء و سپس در فرایند کدگذاری استخراج و مقوله های هم پیوند در قالب 2 شرط علی(تناقض قالبیهای ذهنی و ایده پردازی)؛ 7 پدیده محوری(تعارض درونگروهی، تعارض میان فردی، تعارض میان فرد و گروه، تعارض میان گروهی، تعارض میان سازمانی، یکپارچگی داخلی، یکپارچگی خارجی)؛ یک شرط زمینه ای(شکاف اطلاعاتی)؛ یک شرط مداخله گر(خودگردانی ذهنی)؛ راهبردها و پیامدهای مدل مفهومی معین و طی مرحله کدگذاری انتخابی هر یک از عناصر الگو بهمنظور خلق نظریه پژوهش تشریح و بهتفصیل بیان شد.
یافته‎ ها: نتایج این پژوهش می تواند مدیران سازمان آموزشوپرورش را در شناخت خطمشی ها، سیستمها و رویههایی که به بهبود خلاقیت فردی کارکنان کمک می کنند یا مانع و بروز آنها می شوند، یاری رساند.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که مجموعه راهبردهایی که الگوی بهبود خلاقیت فردی کارکنان انتخاب می کند و منجر به پیامدهای بهبود خلاقیت فردی می شوند؛ نشان از ایجاد تعارض و یکپارچگی در بین کارکنان در عمل دارد.
تفاصيل المقالة
هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین تعارض سازمانی با کیفیت زندگی کاری معلمان مقطع متوسطه شهر باشت با نقش واسطه ای اخلاق حرفه ای بود. روش انجام این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی علّی بود. جامعه آماری در این مطالعه، کلیه معلمان شهرستان باشت (488 نفر) بوده و با استفاده أکثر
هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین تعارض سازمانی با کیفیت زندگی کاری معلمان مقطع متوسطه شهر باشت با نقش واسطه ای اخلاق حرفه ای بود. روش انجام این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی علّی بود. جامعه آماری در این مطالعه، کلیه معلمان شهرستان باشت (488 نفر) بوده و با استفاده از جدول مورگان 215 نفر بعنون نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، تصادفی خوشه ای بود. در این مطالعه از پرسشنامه های استاندارد کیفیت زندگی کاری والتون (1988)، پرسشنامه اخلاق حرفه ای کادوزیر (2002) و پرسشنامه تعارضات سازمانی صفری (1393) استفاده شد. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داده بین تعارض سازمانی، اخلاق حرفهای و کیفیت زندگی کاری معلمان رابطه معناداری داشته و همچنین نتایج الگوسازی معادلات ساختاری نشان داده است که اخلاق حرفهای در رابطه بین تعارض سازمانی و کیفیت زندگی کاری معلمان مقطع متوسطه شهر باشت، نقش واسطهای دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به منظور شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تعارضات بین نسلی در سازمان انجام گردیده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بخش ستادی صنایع خودروسازی کرمان موتور ، که از روش أکثر
پژوهش حاضر به منظور شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تعارضات بین نسلی در سازمان انجام گردیده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بخش ستادی صنایع خودروسازی کرمان موتور ، که از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس برای انتخاب اعضای نمونه آماری استفاده شده است. با توجه به جامعه آماری 310 نفری کارکنان ستادی، حجم نمونه از فرمول کوکران 173 نفر تعیین شده است. برای سنجش تعارضات بین نسلی، در ابتدا گروه خبره متشکل از 20 خبره تشکیل، سپس پرسشنامه پژوهش در 9 مولفه و 36 گویه بدست آمدکه در طیف لیکرت 5 گزینه ای مورد سنجش قرار گرفت. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری مورد تایید قرار گرفت. ضریب پایایی کل پرسشنامه 0.752 بوده که توسط آلفای کرونباخ بدست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل تکنولوژیکی و فنی، مهارت های اکتسابی ، شکاف نسلی، ویژگیهای شخصیتی، باورهای فردی، سطح انتظارات، سبک مدیریتی، فرهنگ سازمانی و ساختار اداری در ایجاد تعارضات بین نسلی در شرکت کرمان موتور تاثیر بسزایی دارند. اما وضعیت صنایع خودرو سازی کرمان موتور به لحاظ این عوامل در وضعیت مطلوبی قرار دارند.
تفاصيل المقالة
امروزه تعارض سازمانی و مدیریت تعارض از جمله مباحثی است که توجه مدیران و دستاندرکاران سازمان ها را به خود جلب نموده است. از این رو هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل بروز تعارض و اولویت بندی سبک های مدیریتی تعارض در شرکت توزیع نیروی برق استان هرمزگان می باش أکثر
امروزه تعارض سازمانی و مدیریت تعارض از جمله مباحثی است که توجه مدیران و دستاندرکاران سازمان ها را به خود جلب نموده است. از این رو هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل بروز تعارض و اولویت بندی سبک های مدیریتی تعارض در شرکت توزیع نیروی برق استان هرمزگان می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان شرکت توزیع نیروی برق شامل 157 نفر و در مرحله بعد مدیران و متخصصان منابع انسانی شامل 6 نفر میباشند. روایی پرسشنامه با نظر اساتید و خبرگان و پایایی کلی آن با روش آلفای کرونباخ با ضریب 0.88 تأیید شد. در این تحقیق با استفاده از بررسی کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته، عوامل بروز تعارض سازمانی به سه عامل اصلی (فردی، ارتباطی و ساختاری) با مجموع 20 شاخص، مشخص گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش AHP فازی و روش تاپسیس فازی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، که عوامل فردی به عنوان مهمترین عامل بروز تعارض شناسایی شد. از بین عوامل فردی شاخص رقابت برای پاداش و محدودیت ادراک، در اولویت بالاتر در بروز تعارض سازمانی قرار دارند. از بین عوامل ساختاری شاخص سیستم ارزیابی و پاداش ناهماهنگ و ناهماهنگی توزیع قدرت و از بین عوامل ارتباطی شاخص تبعیض در روابط و نقص در سیستم اطلاعاتی اهمیت بیشتری دارند. همچنین طبق نتایج، ترجیح مدیران شرکت در به کارگیری سبک های مدیریتی تعارض به ترتیب سبک مصالحه و همکاری، سپس سازش و اجتناب و در نهایت سبک اجبار است.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش تدوین مدل معادلات ساختاری رابطه علی اتحاد استراتژیک، انعطاف پذیری منابع انسانی و منابع تعارض سازمانی با مزیتهای رقابتی در صنعت تولیدات ورزشی بود. از نوع علی است و به شکل میدانی انجام شد. جامعه و نمونه پژوهش شامل 306 نفر از مالکان، مدیران، مدیران بازاریاب أکثر
هدف این پژوهش تدوین مدل معادلات ساختاری رابطه علی اتحاد استراتژیک، انعطاف پذیری منابع انسانی و منابع تعارض سازمانی با مزیتهای رقابتی در صنعت تولیدات ورزشی بود. از نوع علی است و به شکل میدانی انجام شد. جامعه و نمونه پژوهش شامل 306 نفر از مالکان، مدیران، مدیران بازاریابی و مدیران فروش واحدهای تولیدی ورزشی شهر تهران میباشد. برای جمعآوری دادهها پرسشنامههای اتحاد استراتژیک (صمدی،1392، ۸۸/r=0)، مزیترقابتی (ریحانی،1394، ۸۸/r=0)، منابع تعارض سازمانی (خاکپور و همکاران،1394، ۸9/r=0) و انعطافپذیری منابع انسانی (رایت و اسنل،1998، ۸6/r=0) پس از تأیید روایی و پایایی، بین نمونهها توزیع گردید و برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد اتحاد استراتژیک اثر مستقیم و معنیداری بر انعطافپذیری منابع انسانی (27/0) و منابع تعارض سازمانی (34/0)، و منابع تعارض سازمانی اثر منفی و معنیداری بر انعطافپذیری منابع انسانی (47/0-) دارد. همچنین انعطافپذیری منابع انسانی بیشترین ضریب تأثیر را بر مزیت رقابتی (62/0) دارد، این ضریب تأثیر مجموع اثرات غیر مستقیم اتحاد استراتژیک و منابع تعارض سازمانی و همچنین اثر مستقیم انعطافپذیری منابع انسانی بر مزیت رقابتی میباشد. بنابراین پیشنهاد میگردد که مدیران شرکتهای تولیدی ورزشی با اعتماد کامل در اتحادها وارد شوند و سعی نمایند موارد درون سازمانی مانند اثربخشی هزینهها و زمان که باعث ایجاد مزیت رقابتی میشوند را مد نظر داشته، تا بتوانند مزیترقابتی موقتی را به یک مزیترقابتی پایدار تبدیل نمایند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications