شیخ علاءالدوله سمنانی از مفسّران عرفانی قرآن ضمن بهکارگیری آیات و روایات در آثار خود، دو نوع رویکرد تأویلپذیری و عدم تأویلپذیری درباره آیات دارد. وی با تفسیر و تأویل آیات متشابه، مخالف، اما نسبت به سایر آیات موافق است. او برخلاف بیشتر مفسّران، معتقد است که اضغاث ا أکثر
شیخ علاءالدوله سمنانی از مفسّران عرفانی قرآن ضمن بهکارگیری آیات و روایات در آثار خود، دو نوع رویکرد تأویلپذیری و عدم تأویلپذیری درباره آیات دارد. وی با تفسیر و تأویل آیات متشابه، مخالف، اما نسبت به سایر آیات موافق است. او برخلاف بیشتر مفسّران، معتقد است که اضغاث احلام، نیازمند تفسیر و تأویلاند و از تفسیر و تأویل درحوزههای اصول و فروع دین، مکاشفات عرفانی،حروف، آیات و روایات استفاده میکند. وی تأویل را راهی برای عدم تکفیر مسلمانان، جذب دیدگاههای مختلف در دین اسلام ، نیفتادن در ورطه تناسخ و تعبیر مکاشفات عرفانی میداند. سنجش صحت تأویل و تفسیر از نظر وی، مطابقت با قرآن، حدیث، واقعیت، لغت عرب و عقل است. تفسیر وی ذوقی، بدون حشو و زواید، دارای رگههایی از علم کلام، مشابهت و تأثیرپذیری از تفسیر ابنعربی و شارحانش است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی در پی واکاوی جایگاه تفسیر و تأویل در نزد این عارف است.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر، تبیین معنای تأویل عرفانی واژه «خلیفه» درسوره بقره میباشد.نظربه اهمیت بررسی واژگان واصطلاحات قرآنی،این پژوهش پس ازبررسی معنای لغوی این واژه با تدبر درآیات 30الی39 سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی«خلیفه الهی»اقدام نموده وبا استفاده ازمفاهیم واژگان وعبارات کلی أکثر
پژوهش حاضر، تبیین معنای تأویل عرفانی واژه «خلیفه» درسوره بقره میباشد.نظربه اهمیت بررسی واژگان واصطلاحات قرآنی،این پژوهش پس ازبررسی معنای لغوی این واژه با تدبر درآیات 30الی39 سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی«خلیفه الهی»اقدام نموده وبا استفاده ازمفاهیم واژگان وعبارات کلیدی موجود در آیات مذکور،به نظرمیرسد به معنای عرفانی این لقب درانسان دست یافته است.درهمین راستا،ساختاروجودی«آدم»و رسالتش نیز مفهومیابی شده است.
دراین تحقیق،تأثیرتعلیم حقیقی«الاسماءکلها»درساختارانسان موردبررسی قرارگرفته است.نتیجه به دست آمده این است که:تجلی کامل اسماءالهی دروجود نوع انسان، شاید عامل اصلی برای تحقق صفت«خلیفه الهی»دراوباشد.وقوع این امر،فرمانبرداری قوای همه عالم راازانسان درپی خواهدداشت که درقالب سجده ملائکه برآدم درقرآن ازآن تعبیرشده است.درحقیقت ائمه علیهمالسلام کسانی هستندکه اسماوصفات«رب العالمین»درمعنای اتم واکمل خود،درآن ها از قوه به فعل درآمده است واین معنای تأویل عرفانی «علم الاسماءکلها» است.
تفاصيل المقالة
خداوند در قرآن کریم، سرگذشت بسیاری از پیامبران را در قالب تمثیل، تشبیه و مهم تر از آن درقالب داستان بیان کرده است. با توجه به اهمیت موضوع آفرینش آدم به عنوان اولین انسان، در قرآن کریم این مسئله مورد توجه بوده است و مفسران بسیاری در ذیل آیات مربوط به قصه آفرینش آدم، دیدگ أکثر
خداوند در قرآن کریم، سرگذشت بسیاری از پیامبران را در قالب تمثیل، تشبیه و مهم تر از آن درقالب داستان بیان کرده است. با توجه به اهمیت موضوع آفرینش آدم به عنوان اولین انسان، در قرآن کریم این مسئله مورد توجه بوده است و مفسران بسیاری در ذیل آیات مربوط به قصه آفرینش آدم، دیدگاه های متعددی را مطرح کرده اند. قاضی نعمان نیز در کتاب اساس التأویل ، دیدگاه های تأویلی و عرفانی خود را درمورد قصه خلقت آدم بیان داشته است. نوشتار حاضر درپی یافتن پاسخ این سوال است که دیدگاه قاضی نعمان در ذیل آیات مربوط به حضرت آدم و حوا چیست؟ براین اساس، این مقاله برمبنای روش اسنادی- تحلیلی می کوشد مبانی فکری قاضی نعمان را موردبررسی و نقد قراردهد. یافته های تحقیق نشان می دهد، قاضی نعمان، در تفسیر و به ویژه در تأویلات عرفانی بیشتر از تراوشات ذهنی خود بهره جسته و به صورت ذوقی مطالبی را بیان نموده است و جز درموارد بسیار کمی از روایات اهل بیت (ع) بهره برده است و علاوهبر آن، اشاره ای به منابع تأویلات خود نمی کند.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر، بیان معنای تأویل عرفانی واژه خلیفه در سوره بقره می باشد . نظر به اهمیت بررسی واژگان و اصطلاحات قرآنی، این پژوهش پس از بررسی معنای لغوی این واژه، با تدبر در آیات 30الی39سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی خلیفه الهی اقدام نموده و با استفاده از مفاهیم واژگان و ع أکثر
پژوهش حاضر، بیان معنای تأویل عرفانی واژه خلیفه در سوره بقره می باشد . نظر به اهمیت بررسی واژگان و اصطلاحات قرآنی، این پژوهش پس از بررسی معنای لغوی این واژه، با تدبر در آیات 30الی39سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی خلیفه الهی اقدام نموده و با استفاده از مفاهیم واژگان و عبارات کلیدی موجود در آیات مذکور، به نظر میرسد به معنای عرفانی این لقب درانسان دست یافته است. درهمین راستا، ساختار وجودی آدم و رسالتش نیز مفهوم یابی شده است. دراین تحقیق، تأثیر تعلیم حقیقی الاسماءکلها در ساختار انسان مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه به دست آمده این است که: تجلی کامل اسماء الهی دروجو دنوع انسان؛ شاید عامل اصلی برای تحقق صفت خلیفه الهیدر او باشد. وقوع این امر، فرمانبرداری قوای همه عالم را از انسان، در پی خواهد داشت که در قا لب سجده ملائکه برآدم درقرآن از آن تعبیرشده است. عینیت این ویژگی در شخصیت اولیاء الهی (در رأس آنها اهل بیت علیهم السلام) درعالم مُلک ،به تدریج خود را آشکار می سازد؛ پس هدف از هبوط آدم به ارض (که عالم ماده و تدریج است) نمایش کسب مقامخلیفت الهی به شکل تدریجی آن است که در نهایت، سبب رسیدن اولیاء الهی به مقامات عالیۀ مظاهرک امل اسماء الهی خواهد شد و قرب کامل به الله را به دنبال خواهد داشت.آنگاه است که امامت در آنها به منصه ظهور می رسد؛پس وظیفه اصلی خلیفه الهی در امر امامت ،خود را نشان میدهد. در حقیقت ائمه علیهم السلام کسانی هستندکه اسما و صفات رب العالمین در معنای اتم و اکمل خود، در آنها از قوه به فعل درآمده است. و این معنای تأویل عرفانی علم الاسماءکلها است. در مورد دیگر انسان ها، به تناسب ایمان و عمل آنها، و همچنین به میزان پیروی آنها از اهل بیت علیهم السلام-که مصداق حقیقی انسان کامل هستند-خداوند مرتبه ای ازمراتب کمال انسانی و خلیفـه الهی بودن را به آنان عطا می فرماید که خود عاملی است برای بهره مندی ازمراتب قُرب الهی واولیاء مقرب.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications