دریافت نگرش های اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... در آثار ادبی، یکی از راه های کشف معنا در آن ها است. برای نیل به این هدف، باید با نظریه های سایر حوزه های علوم انسانی آشنا شد. نظریۀ استبداد شرقی ویتفوگل و دیدگاه های مارکس در ارتباط با مفهوم طبقه در جامعه، از جمله رویکرده أکثر
دریافت نگرش های اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... در آثار ادبی، یکی از راه های کشف معنا در آن ها است. برای نیل به این هدف، باید با نظریه های سایر حوزه های علوم انسانی آشنا شد. نظریۀ استبداد شرقی ویتفوگل و دیدگاه های مارکس در ارتباط با مفهوم طبقه در جامعه، از جمله رویکردهایی است که ما را با چگونگی شکل گیری طبقات اجتماعی یاری می رسانند. نظریۀ استبداد شرقی نشان می دهد چگونه استبداد حاکم بر جوامع آب سالار شرقی، باعث شکل گیری طبقات جامعه می گردد و نظریۀ مارکس تأثیر مالکیت خصوصی و در نهایت سرمایه داری را بر شکل گیری طبقات در جامعه، توضیح می دهد، که از همین رهگذر می توان به بررسی جوامع، در آثار ادبی پرداخت. بهرام بیضایی یکی از نمایش نامه نویسانی است که طبقات اجتماعی و کشمکش های آن ها در آثار او نمودی عینی دارد و برای درک آثار او، باید با نگرش های طبقاتی موجود در آثارش آشنا شد؛ از این رو، در پژوهش پیش رو با توجه به دیدگاه طبقاتی ویتفوگل و مارکس، نمایش نامه های شش گانۀ سلطان مار، آرش، اژدهاک، بندار بیدخش، چهار صندوق، و در حضور باد بیضایی را تحلیل طبقاتی کرده و کوشیده ایم ضمن بهره گیری از روش تحلیل کیفی، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، و کاربست نظریه های طبقاتی ویتفوگل و مارکس، آثار او را بررسی نماییم. دستاوردهای پژوهش، گویای این است که نمایش نامه های آرش، اژدهاک و بندار بیدخش با نگرش های طبقاتی ویتفوگل و نمایش نامه های چهارصندوق و در حضور باد با رویکرد طبقاتی مارکس ارتباط دارند. نمایش نامۀ سلطان مار نیز، رویکرد طبقاتی بینابینی دارد؛ به این معنی که هم با رویکرد مارکس و هم با رویکرد ویتفوگل قابل بازخوانی است.
تفاصيل المقالة
نمایش نامه ی ندبه از جمله نمایش نامه های بهرام بیضایی است که در آن، نقش زن به گونه ای آشکار، برجسته شده است. رویدادهای این نمایش نامه به سال های انقلاب مشروطه مربوط می شود و به گونه ای تلخ و رقت انگیز، نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی ایران را در آن زمان نشان می دهد. با ن أکثر
نمایش نامه ی ندبه از جمله نمایش نامه های بهرام بیضایی است که در آن، نقش زن به گونه ای آشکار، برجسته شده است. رویدادهای این نمایش نامه به سال های انقلاب مشروطه مربوط می شود و به گونه ای تلخ و رقت انگیز، نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی ایران را در آن زمان نشان می دهد. با نگاهی گذرا به متن این اثر و بررسی گفتار و رفتار شخصیت های نمایش نامه، موقعیت تاسف بار زن و تحقیر بی وقفه ی او در نظام مردسالار آشکار می شود. اما این تحقیرها و تهدیدها نمی تواند شعله ی آگاهی و چراغ اعتراض زن را به کلی خاموش گرداند.
سخن دیگر آن که، نمایش نامه ی ندبه به سادگی تن به تاویل می دهد؛ می توان از سطح ظاهری گذشت و همه ی شخصیت ها، گفت و گوها، کنش و واکنش ها و مکان های این اثر را به گونه ای رمزی، در معنایِ غیر ظاهری آن بازخوانی کرد.
تفاصيل المقالة
بهرام بیضایی نویسندة برترین آثار نمایشی، چهره شاخص نثر فارسی و کارگردان تئاتر و سینما شیفته فرهنگ و تمدن ایران است که از گنجینة اساطیر، ادبیات فولکلور، ادبیات عامه، افسانه ها و ادبیات شفاهی به بهترین شکل در آثار نمایشی خود استفاده کرد. آثار نمایشی او به دلیل اقتباس های أکثر
بهرام بیضایی نویسندة برترین آثار نمایشی، چهره شاخص نثر فارسی و کارگردان تئاتر و سینما شیفته فرهنگ و تمدن ایران است که از گنجینة اساطیر، ادبیات فولکلور، ادبیات عامه، افسانه ها و ادبیات شفاهی به بهترین شکل در آثار نمایشی خود استفاده کرد. آثار نمایشی او به دلیل اقتباس های زیادی که ازاینگونه گنجینه های کهن به عملآورده حائز اهمیت فراوانی است. می توان گفت که بیضایی بهنوعی ادامه دهندة راه فردوسی در بازخوانی و بازآفرینی تاریخ و اساطیر و حماسه است و آثار نمایشی خود را چه در قالب نمایشنامه و چه در قالب فیلمنامه از منابع کهن الهام گرفته است. این جستار سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی عمده ریشه های نمایش را نزد بیضایی با چارچوب نقد خوانش گرا دستهبندی کرده تا در پایان جمعبندی مطلوبی از منابع نمایش این نویسنده و نحوه پردازش و رویکرد خاص نویسنده در مواجهه با این ریشه ها به عمل بیاید. نتیجه نشان می دهد بهرام بیضایی به دوره خاصی از تاریخ نمی پردازد، بلکه در آثار او اقتباسات مختلف تاریخی از قبیل تاریخ اسطوره ای، حماسی، عاشورائی، تاریخ ایران پیش و بعد از اسلام دیده می شود. وی در عمده این بازخوانی ها، آثار خود را با جریانات و اندیشه های معاصر نیز گرهزده است.
تفاصيل المقالة
بهرام بیضایی ازجمله نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. همة کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است. وی با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. بررسی متونی که ریشه در اساطیر ایران دارد از مناظر متف أکثر
بهرام بیضایی ازجمله نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. همة کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است. وی با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. بررسی متونی که ریشه در اساطیر ایران دارد از مناظر متفاوت حائز اهمیت است، بهویژه متونی که امروز نگاشته شده اما ریشههای خود را با گذشتة ادبی زبان فارسی حفظ کرده است. روایت آرش نوشتة بهرام بیضایی از این نوع است. نویسنده با بهکارگیری از یک روایت کهنِ، واژگان و نحوِ زبان را در خدمت نگاه اجتماعی امروز درآورده است. این مقاله بر آن است با بررسی جنبههای القایی واژگان و وجه افعال، بازتابِ هویت و قدرت را در این اثر نشان دهد و با توجه به جابهجایی اسطوره، قهرمان داستان را هویت تازهای ببخشد.
تفاصيل المقالة
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترلِ مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکرِ مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالباً به قهرمانانِ م أکثر
فمینیستها معتقدند که تمدن بشری، مردسالار و تحت کنترلِ مردان است و به گونهای سازماندهی و اداره میشود که زنان را در همة جنبههای فرهنگی و اجتماعی به مردان وابسته میکند. همچنین مدعی هستند که پیوسته تفکرِ مردسالار بر آثار ادبی حاکم بوده و این آثار غالباً به قهرمانانِ مذکر پرداختهاند و زنان در آنها نقشی حاشیهای داشتهاند. از اینرو، لزوم بازنگری در متون ادبی گذشته و به چالش کشیدن آن و نیز تولید آثاری با انگیزة نمایاندنِ عواطف و احساساتِ زنانه و مخالفت با قراردادهای مردسالار جامعه را پیشنهاد میکنند. علاوه بر نویسندگان زن، برخی نویسندگانِ مرد نیز چنین اندیشههایی را در آثارشان بازتاب دادهاند و به نمایاندنِ وضعیتِ نابسامان زنان و تفکر نادرست جامعه دربارة آنان پرداختهاند. بهرام بیضایی از این دسته نویسندگان است و در نمایشنامههایش به تبیینِ جایگاه زن و نشان دادن چهرهای متفاوت از او میپردازد و از این نظر با فمینیستها همسو و همصدا میشود. نگاه سلطهجو، تحقیرآمیز و جنسی و ابزاری جامعة مردسالار به زن و البته منفعل نبودن و شوریدن زنان در برابر آن، از جمله مهمترین مسائل فمینیستی در نمایشنامههای بیضایی است. مقالة حاضر، قرائتی فمینیستی از سه نمایشنامة پردهخانه، حقایق دربارة لیلا دختر ادریس و ندبه است.
تفاصيل المقالة
آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامه أکثر
آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامهها و نمایشنامههای بهرام بیضایی است. وی با شناخت گستردهای که از اسطورهها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آنها بهره میبرد. او در نگاشتههایش، به دو شیوه از اسطورۀ قربانی استفاده میکند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامهها یا فیلمنامههایی آفریده که در دل روایت، قهرمان ـ قربانی را جای دادهاند. البته این نویسندۀ خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده میکند. در این بررسی، نمایشنامۀ فتحنامۀ کلات و فیلمنامههای قصههای میرکفنپوش، زمین، طلحک و دیگران و طومار شیخ شرزین تحلیل شدهاند. نتیجة این بررسی نشان میدهد بیضایی از انواع قربانی، در بخشِ مناسک قربانی استفاده کرده است: پیشکشهای خونی ـ انسانی؛ پیشکشهای خونی ـ حیوانی و پیشکشهای غیرخونی، از نوع آشامیدنیها. بیضایی از سه نوع هدف قربانی در روایتهایش بهره برده است: کفارهای، توسلی و شکرگزاری. شیوۀ دوم یعنی قهرمان ـ قربانی نیز در آثار او چشمگیر است.
تفاصيل المقالة
پژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشن أکثر
پژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطورهای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطورهسنجی نویسنده یا الگوی اسطورهایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سهگانۀ اسطورهشناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهمترین اثر هنرمند و تشخیص خردهاسطورۀ کانونی آثار وی به انجام رسید. روانسنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خردهاسطورۀ یافتشده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی ـ حرفهای هنرمند و تشخیص عقدۀ شخصی نویسنده) و کنار همگذاری مجموعۀ یافتهها، به کشف اسطورۀ شخصی و فراشخصی هنرمند نائل میشود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که خردهاسطورۀ کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقدۀ شخصی وی نیز تثبیتشدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطورۀ شخصی او ایزدبانو آناهیتا است.
تفاصيل المقالة
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونیهایی مییابد. نمونه آن، تغییر کلیشه قهرمان در برخی فیلمهای او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطورهشناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانهای را در سفر رو به کمال أکثر
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونیهایی مییابد. نمونه آن، تغییر کلیشه قهرمان در برخی فیلمهای او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطورهشناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانهای را در سفر رو به کمال خود طی میکند. اما، بیضایی با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقشآفرینی قهرمانان زن، به تغییر کارکردهای سنتی این اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فیلم غریبه و مه، زن آسیابان در مرگ یزدگرد، تارا در چریکه تارا، خانم بزرگ و ماهرخ در مسافران و گلرخ در سگکشی، ضمن سفر پیش رویشان، با دانایی، آزمون و نجاتبخشی به قهرمان اسطورهای بدل شدهاند. این امر به پررنگ شدن نقش اسطوره و جنسیت در سینمای او انجامیده است.
تفاصيل المقالة
نمایش نامة پرده خانه از آثار نمایشی بهرام بیضایی است که در آن، زن از نقشی محوری برخوردار است. این اثر بازگوکنندة زندگی زنانی است که در چنبرة نظامی خشن و مستبد گرفتار آمده اند. در این اثر، افزون بر تحلیل شماری از ویژگی های شخصیتی زنان در نظام مردسالار، نقش های گوناگون زن أکثر
نمایش نامة پرده خانه از آثار نمایشی بهرام بیضایی است که در آن، زن از نقشی محوری برخوردار است. این اثر بازگوکنندة زندگی زنانی است که در چنبرة نظامی خشن و مستبد گرفتار آمده اند. در این اثر، افزون بر تحلیل شماری از ویژگی های شخصیتی زنان در نظام مردسالار، نقش های گوناگون زن در چنین نظامی برجسته شده است. با وجود تلاش های گستردة نظام مردسالار برای مسخ هویت زنان، کشتن اندیشه های ایشان و تاراج جسم و روح آنان، زنان در پرتو آگاهی، خرد و سیاست مداری بر چنین نظامی پیروز می شوند و آزادی و دیگر حقوق از دست رفتة خویش را باز می یابند. هم چنین این نمایش نامه، بآسانی تن به تأویل می دهد؛ زن در این نمایش نامه، افزون بر بازی کردن نقش واقعی و طبیعی خود در نظام مردسالار، شماری از خویش کاری های آناهیتا، الهة اسطوره ای را نیز به وام گرفته است. در این مقاله، تلاش شده تا نقش، جای گاه و کنش و واکنش های زن در چنین نظامی تحلیل و بررسی شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications