هدف این پژوهش، ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی 92 ـ 1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیماشی است. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مدیران، دبیران و دانشآموزان در أکثر
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده درس علوم تجربی سال دوم راهنمایی شهرستان نیریز در سال تحصیلی 92 ـ 1391 بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیق پیماشی است. به منظور اجرای پژوهش که مبتنی برنگرش سنجی مدیران، دبیران و دانشآموزان در مورد برنامههای درسی قصد شده، اجرا شده وآموخته شده بود، سه مقیاس محقق ساخته، برحسب گروه مدیران، دبیران و دانشآموزان طراحی و استفاده گردید. روایی و پایایی هر سه مقیاس با روش روایی صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور گردآوری دادهها، نمونه آماری مربوط به برنامه درسی اجرا شده (مدیر و دبیر) و برنامه درسی آموخته شده (دانشآموز)، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشان داد که بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد؛ بین دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد؛ بین برنامه درسی اجرا شده و برنامه درسی آموخته شده انطباق وجود ندارد. همچنین، بین متغیر محتوا در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد. بین متغیر فعالیتهای یاددهی ـ یادگیری در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود ندارد و بین مؤلفه ارزشیابی در دو نوع برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی اجرا شده انطباق وجود دارد.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت برنامه درسی اجرا شده در درس ریاضیات پایه چهارم ابتدایی صورت گرفته است. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن، کلاسهای پایه چهارم ناحیه 7 شهرستان مشهد در سال تحصیلی 90-89 است. ۷۲ کلاس درسی شامل ۳۶ کلاس پسرانه و ۳۶ کلاس دخترانه به أکثر
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت برنامه درسی اجرا شده در درس ریاضیات پایه چهارم ابتدایی صورت گرفته است. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن، کلاسهای پایه چهارم ناحیه 7 شهرستان مشهد در سال تحصیلی 90-89 است. ۷۲ کلاس درسی شامل ۳۶ کلاس پسرانه و ۳۶ کلاس دخترانه بهصورت تصادفی انتخاب گردید. در ادامه این پاراگراف به ابزار اشاره شده است. در این کلاسها دو نوع رفتار معلمان مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله اول، رفتار تدریس معلمان با استفاده از روش مشاهده سیستم تعاملی فلندرز مورد توصیف و تجزیهوتحلیل قرار گرفت. در مرحله بعد اطلاعات مربوط به رفتار ارزشیابی معلمان از طریق چکلیست محقق ساخته، جمعآوری و توصیف و سپس با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه و دانکن مورد تجزیهوتحلیل واقع گردید. نتایج نشان میدهد، معلمان مورد پژوهش بیشتر روشهای مستقیم و غیرفعال را به کار میگیرند و در این مورد هیچ تفاوت معناداری میان معلمان مرد و زن با تحصیلات و سوابق تدریس مختلف وجود ندارد. تجزیهوتحلیل ارزشیابیهای پایانی نیز از غیرفعال بودن آنها حکایت دارد. در تمامی برگههای ارزشیابی پایانی سؤالی در سطوح فعال شناختی طرح نگردیده، از میان سطوح غیرفعال نیز، سطح درک و فهم بیشترین تعداد سؤالات و بیشترین میزان نمره را به خود اختصاص داده است. نتایج در همه موارد به استثناء معلمان با سابقه بالای ۳۰-۲۵ سال، هیچ تفاوت معناداری را نشان نمیدهد.
تفاصيل المقالة
هدف از پژوهش حاضر، بررسی برنامههای درسی آموزش زبان فارسی (محتوا، روش و سازوکارهای یادگیری) در دوره ابتدایی است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل معلمان پایه اول و دوم ابتدایی است که در مدارس ابتدایی شهرستان أکثر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی برنامههای درسی آموزش زبان فارسی (محتوا، روش و سازوکارهای یادگیری) در دوره ابتدایی است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل معلمان پایه اول و دوم ابتدایی است که در مدارس ابتدایی شهرستان سنندج در سال تحصیلی 95-94 فعالیت داشتند که با استفاده از روش نمونهگیری به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته در این پژوهش ابزار شامل پرسشنامه محقق ساخته ایست که مبتنی بر پرسشنامه رایج حوزه آموزش زبان با عنوان سنجش رویکردهای آموزش زبان (ALEA) است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی شامل جداول و توزیع فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و نیز در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، ANOVA، تحلیل واریانس یکراهه، آزمون t تک نمونهای و آزمون بارتلت (با نرمافزار SPSS19) بهره گرفته شد. عوامل و مؤلفههای برنامههای درسی آموزش زبان فارسی در پایه اول و دوم ابتدایی از دیدگاه معلمان در برنامه درسی اجرا شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی استخراج شدند که با توجه به بار عاملی و ساختار مفهومی و نظری گزارههای تشکیلدهنده پرسشنامه با تأکید بر گزارههای با بیشترین بار عاملی به ترتیب با عناوین روشهای آموزش ذاتی؛ روشهای آموزش اکتسابی؛ محتوای موضوعی اکتسابی؛ محتوای موضوعی ذاتی؛ محتوای موضوعی تعاملی؛ سازوکارهای یادگیری تعاملی؛ سازوکارهای یادگیری ذاتی؛ روشهای آموزشی تعاملی؛ و سازوکارهای یادگیری اکتسابی نامگذاری شدند. نتایج نشان میدهد که دیدگاه معلمان ابتدایی برای عامل سازوکارهای آموزشی در رویکرد تعاملی در مقایسه با رویکرد اکتسابی تفاوت معنادار بیشتری داشته و دیدگاهشان احتمالاً به ترتیب به رویکرد تعاملی و سپس رویکرد اکتسابی نزدیکتر است. همچنین معلمان در عامل محتوای موضوعی دیدگاهشان به ترتیب شامل رویکردهای ذاتی، تعاملی و اکتسابی است.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان هماهنگی و انطباق برنامه درسی قصد شده، اجرا شده با کسب شده دانش خانواده و جمعیت در جهت تقریب بین این سه برنامه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی در نظام تعلیم و تربیت است. روش پژوهش در بخش برنامه درسی قصد شده تکنیک تحلیل محتوا بود که اهداف کتاب أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان هماهنگی و انطباق برنامه درسی قصد شده، اجرا شده با کسب شده دانش خانواده و جمعیت در جهت تقریب بین این سه برنامه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی در نظام تعلیم و تربیت است. روش پژوهش در بخش برنامه درسی قصد شده تکنیک تحلیل محتوا بود که اهداف کتاب درسی با اهداف سند بالادستی مطابقت داده شد. در بخش برنامه درسی اجرا شده از روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شد و کلاسهای درس دانش خانواده و جمعیت مورد واکاوی قرار گرفت. در بخش برنامه درسی کسب شده نیز از روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شد که میدان پژوهش، شامل دانشجویان دوره کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران بودند که به وسیله نمونهگیری هدفمند در پژوهش جای گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مطابقت خوبی بین اهداف سند بالادستی و اهداف کتاب دانش خانواده و جمعیت ویراست دوم وجود دارد. به نظر میرسد که محتوای این درس را استادان به صورت کاربردی در کلاس درس بیان کردهاند که نشان از برنامه درسی کسب شده در دانشجویان است.
تفاصيل المقالة
هدف مقاله حاضر ارائه چاچوبی مفهومی جهت واکاوی برنامه درسی اجرا شده بر اساس نظریه انسانعامل و ویژگیهای کلاسهای درس ابتدایی است تا زمینههای عملی شدن نظریهی مذکور در کلاس را فراهم نماید. پژوهش به شیوهی استنتاجی با بررسی حدود چهل منبع مرتبط با نظریه انسانعامل انجام شد أکثر
هدف مقاله حاضر ارائه چاچوبی مفهومی جهت واکاوی برنامه درسی اجرا شده بر اساس نظریه انسانعامل و ویژگیهای کلاسهای درس ابتدایی است تا زمینههای عملی شدن نظریهی مذکور در کلاس را فراهم نماید. پژوهش به شیوهی استنتاجی با بررسی حدود چهل منبع مرتبط با نظریه انسانعامل انجام شد. چهل و چهار اصل در شش بعد غایت تربیتی معلم، دانش معلم، شناخت دانش آموز، روش، محتوا، روابط عاطفی معلم- دانش آموز منتج شد. در بعد غایت تربیتی معلم شش اصل، در بعد دانش معلمو شناخت دانش آموز هر کدام یک اصل، در بعد روش در مولفههای آموزش، ارزشیابی، مدیریت کلاس، تشویق و تنبیه و رفتار با دانش آموزان دشوار به ترتیب نه، چهار، نه، سه و چهار اصل استنتاج گردید. در بعد محتوا نیز چهار اصل و در روابط عاطفی معلم- دانش آموز سه اصل بیان شد. اگر معلم بتواند بر اساس اصول استتناج شدهی این نوشتار عمل نماید، مرز باریک دانش آموز عامل و آشفتگی کلاس را طی میکند؛ زیرا اولین و مهمترین چالش معلمان در کلاس مدیریت کلاس و چگونگی تحقق برنامه درسی در عمل است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications