پژوهش حاضر تحت عنوان تحلیل عوامل سه گانه توسعه ایده پردازی بر پیامدهای توسعه کیفی مراکز رشد با رویکرد آمیخته به مرحله اجرا درآمد. روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات در دو سطح کیفی، رویکرد اشتراوس وکوربین(1998) و کمی(توصیفی از نوع پیمایشی) بود. جا أکثر
پژوهش حاضر تحت عنوان تحلیل عوامل سه گانه توسعه ایده پردازی بر پیامدهای توسعه کیفی مراکز رشد با رویکرد آمیخته به مرحله اجرا درآمد. روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات در دو سطح کیفی، رویکرد اشتراوس وکوربین(1998) و کمی(توصیفی از نوع پیمایشی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران شرکت های دانش بنیان مستقر در دانشگاههای استان تهران و اصفهان در سال 1398 بود. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه ساختاریافته بود که تحلیل اطلاعات آن به شیوه کُد گذاری(باز، محوری و انتخابی) روی نمونه ای مشتمل بر15 نفر صورت گرفت و در بخش کمی ابزار اصلی سنجش، پرسشنامه محقق ساخته بود. بر مبنای حداقلی نرم افزار کمترین مربعات جزئی هوشمند حجم نمونه در بخش کمی پژوهش 50 نفر در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که عوامل سه گانه توسعه ایده پردازی شامل شرایط علّی با6 مؤلفه(بستر سازمانی،عوامل آموزشی، عوامل مالی، الگوهای ارتباطی، کار تیمی اثربخش، تحقیقات بازار)، شرایط زمینه ای با 3 مقوله اصلی(کارکرد، اقتصاد، قوانین) و شرایط مداخله گر با4 مقوله(حمایت، توانمندسازی، نگرش،تحلیل رفتار متقابل) برپیامدهای توسعه کیفی مراکز رشد در 5 مقوله اصلی(اشتغال غنی و تقویت شده، رشد کارآفرینی، مدیریت استعداد، بازاریابی علمی و هم افزایی ملی) تاثیر داشته و نظریه اولیه مدل توسعه کیفی مراکز رشد دانشگاه های کشور بر اساس مقوله های یاد شده به صورت الگوی مفهومی تدوین و تفسیر گردید.
تفاصيل المقالة
هوش مصنوعی یک فناوری درحال تحول است که مزایای اقتصادی و اجتماعی بسیار بزرگی برای آینده ترسیم کرده است. این فناوری ظرفیت آن را دارد که در نحوه زندگی، کار، یادگیری و اکتشاف و تعامل ما، انقلابی ایجاد کند. اما کاربرد آن در معماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش أکثر
هوش مصنوعی یک فناوری درحال تحول است که مزایای اقتصادی و اجتماعی بسیار بزرگی برای آینده ترسیم کرده است. این فناوری ظرفیت آن را دارد که در نحوه زندگی، کار، یادگیری و اکتشاف و تعامل ما، انقلابی ایجاد کند. اما کاربرد آن در معماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش این است که با بررسی مبانی نظری روانشناسی محیط، شاخصههای فضای معماری تعلق پذیر شناسایی و سپس با بررسی نمونه موردی، تأثیر استفاده از هوش مصنوعی در خلق فضای معماری تعلق پذیر از جنبه فرمی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کیفی است که با مطالعه منابع کتابخانه ای و سپس تحلیل داده ها به شیوه منطقی صورت گرفته است. ابزار پژوهش در این تحقیق هوش مصنوعی میدجرنی است که چند وقتی است در حوزه خلق تصاویر هنری از واژگان ورودی به آن، معرفی شده و مورد توجه هنرمندان و معمارن مختلفی قرار گرفته است. در نهایت میتوان نتیجه گرفته، درست است که با طرحهای مفهومی روبهرو هستیم که در آینده نزدیک به واقعیت تبدیل نمیشوند، اما میتوانند روی خلاقیت معماران تأثیرگذاری مثبتی داشته باشند و آیندهای را بسازد که امروزه به ذهن اکثر افراد نخواهد رسید. کاربرد این تصاویر در خلق فضاهای تعلق پذیر تنها نمونه ای از کاربرد هوش مصنوعی در فرایند طراحی معماری میباشد و میتواند برای پژوهشگران معماری در حوزه های مختلف، الهام بخش باشد.
تفاصيل المقالة
هوش مصنوعی یک فناوری درحال تحول است که مزایای اقتصادی و اجتماعی بسیار بزرگی برای آینده ترسیم کرده است. این فناوری ظرفیت آن را دارد که در نحوه زندگی، کار، یادگیری و اکتشاف و تعامل ما، انقلابی ایجاد کند. اما کاربرد آن در معماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش أکثر
هوش مصنوعی یک فناوری درحال تحول است که مزایای اقتصادی و اجتماعی بسیار بزرگی برای آینده ترسیم کرده است. این فناوری ظرفیت آن را دارد که در نحوه زندگی، کار، یادگیری و اکتشاف و تعامل ما، انقلابی ایجاد کند. اما کاربرد آن در معماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش این است که با بررسی مبانی نظری روانشناسی محیط، شاخصههای فضای معماری تعلق پذیر شناسایی و سپس با بررسی نمونه موردی، تأثیر استفاده از هوش مصنوعی در خلق فضای معماری تعلق پذیر از جنبه فرمی مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کیفی است که با مطالعه منابع کتابخانه ای و سپس تحلیل داده ها به شیوه منطقی صورت گرفته است. ابزار پژوهش در این تحقیق هوش مصنوعی میدجرنی است که چند وقتی است در حوزه خلق تصاویر هنری از واژگان ورودی به آن، معرفی شده و مورد توجه هنرمندان و معمارن مختلفی قرار گرفته است. در نهایت میتوان نتیجه گرفته، درست است که با طرحهای مفهومی روبهرو هستیم که در آینده نزدیک به واقعیت تبدیل نمیشوند، اما میتوانند روی خلاقیت معماران تأثیرگذاری مثبتی داشته باشند و آیندهای را بسازد که امروزه به ذهن اکثر افراد نخواهد رسید. کاربرد این تصاویر در خلق فضاهای تعلق پذیر تنها نمونه ای از کاربرد هوش مصنوعی در فرایند طراحی معماری میباشد و میتواند برای پژوهشگران معماری در حوزه های مختلف، الهام بخش باشد
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications