هدف پژوهش حاضر استخراج ویژگیهای عناصر اساسی برنامه درسی مهارتآموزی بهمنظور اشتغالپذیری دانشآموزان مدارس متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به رویکرد کیفی است. در این پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. محیط پژوهش را تمامی صاحب أکثر
هدف پژوهش حاضر استخراج ویژگیهای عناصر اساسی برنامه درسی مهارتآموزی بهمنظور اشتغالپذیری دانشآموزان مدارس متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به رویکرد کیفی است. در این پژوهش از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. محیط پژوهش را تمامی صاحبنظران حوزۀ برنامهریزی درسی و مهارتآموزی تشکیل میدهد. روش نمونهگیری در این پژوهش ملاک محور است که حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع نظری 14 نفر تشکیل میدهند. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای سنجش روایی و اعتبار مصاحبهها؛ اعتبار، انتقالپذیری، اطمینانپذیری و تأییدپذیری مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج تجزیهوتحلیل مصاحبهها 93 مضمون پایه را در 4 مضمون سازماندهنده شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر برنامه درسی مهارتآموزی برای اشتغالپذیری دانشآموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافتههای پژوهش مؤلفههای برنامه مهارتآموزی برای اشتغالپذیری را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است.
تفاصيل المقالة
سازمان ها در جهان متحول و غیرقابل پیش بینی امروز که تغیرات محیطی موجب تحول گسترده در ماهیت مشاغل شده است، برای بقا، رشد و البته کسب مزیت رقابتی نیازمند کارکنانی با مهارت اشتغال پذیری پایدار هستند؛لذا هدف از پژوهش حاضر تحلیل شیوه های منابع انسانی پایدار و پیشرفت صنعت بر أکثر
سازمان ها در جهان متحول و غیرقابل پیش بینی امروز که تغیرات محیطی موجب تحول گسترده در ماهیت مشاغل شده است، برای بقا، رشد و البته کسب مزیت رقابتی نیازمند کارکنانی با مهارت اشتغال پذیری پایدار هستند؛لذا هدف از پژوهش حاضر تحلیل شیوه های منابع انسانی پایدار و پیشرفت صنعت بر مهارت های اشتغال پذیری کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان است. روش تحقیق براساس هدف کاربردی و براساس روش اجرا توصیفی - پیمایشی مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه سیستان و بلوچستان به تعداد248 نفر در نظر گرفته شد،که بر اساس فرمول کوکران و با احتساب خطای 0.005 تعداد 150 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات ازابزار پرسشنامه استفاده شد.پرسشنامه پژوهش 29 سوال داشت که روایی آن با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی با روش پایایی ترکیبی سنجیده و مورد تایید قرار گرفت.آلفای کرونباخ محاسبه شده برای متغیرهای مدیریت منابع انسانی پایدار،پیشرفت صنعت و مهارت اشتغال پذیری به ترتیب 0.847،0.784،0.933 برآورد شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار SMART PLS استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری نشان می دهد متغیر مدیریت منابع انسانی پایدار با ضریب تاثیر0.55 اثر مثبت و معناداری بر مهارت های اشتغال پذیری کارکنان دارد. همچنین تاثیر پیشرفت صنعت بر مهارت های اشتغال پذیری کارکنان با ضریب تاثیر0.63 برآورد شد.
تفاصيل المقالة
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای مهم برنامههای درسی مبتنی بر شایستگی و عوامل اشتغال پذیری فارغالتحصیلان دانشگاه علمی کاربردی است. دادهها از طریق مصاحبه و روشهای کیفی و توصیفی - استنتاجی جمعآوری و تحلیل شدند. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر اجرا، کیفی و پدیدارشنا أکثر
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای مهم برنامههای درسی مبتنی بر شایستگی و عوامل اشتغال پذیری فارغالتحصیلان دانشگاه علمی کاربردی است. دادهها از طریق مصاحبه و روشهای کیفی و توصیفی - استنتاجی جمعآوری و تحلیل شدند. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر اجرا، کیفی و پدیدارشناسانه است. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی است که 10 نفر بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روایی و پایایی تحقیق مورد تائید چهار نفر از متخصصین قرار گرفت. نتایج نشان میدهد ایجاد زمینه مناسب آموزشی بر مبنای نیازهای مهارتی مشاغل، همسویی با تغییرات سریع فنّاورانه، داشتن انعطاف، سنجش صلاحیت حرفهای فارغالتحصیلان قبل از اشتغال، آموزش خلاقیت و کارآفرینی از ویژگیهای برنامه درسی مبتنی بر شایستگی است. آشناسازی دانشجویان با تکنیکها و مهارتهای جدید برای احراز شغل، اجرای آموزشها در محیطهای کارورزی و کسب تجارب واقعی کار قبل از اشتغال از عوامل افزایش اشتغال پذیری و در مقابل، تعداد بالای ساعات آموزشهای نظری، بروز نبودن محتوا، تجربه محدود در محیط واقعی کار و عدم آمادگی کافی برای انجام کار از دلایل عدم استقبال از فارغالتحصیلان دانشگاه جامع هستند. تقویت ترکیب اعضای تخصصی تدوین برنامه، اجرای نظام صلاحیت حرفهای، متناسبسازی برنامهها با نیازهای واقعی بازار کار، نظارت مستمر و کارآمد، تقویت پیوند بین نظام طبقهبندی مشاغل، نظام طبقهبندی رشتههای تحصیلی و نظام اطلاعات بازار کار از راهکارهای بهبود اثربخشی برنامههای درسی این دانشگاه پیشنهاد شدند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications