پس از جنگ جهانی دوم، در فاصله سالهای 1325 تا 1357 ه.ش. ایران در معرض تغییرات عمدهای در زمینه ساخت مجتمعهای آپارتمانی مسکونی قرارگرفت. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی در حوزه معماری مسکونی این کشور صورت پذیرفت. هدف از پژوهش حاضر تبیین تاثیر فرآینده أکثر
پس از جنگ جهانی دوم، در فاصله سالهای 1325 تا 1357 ه.ش. ایران در معرض تغییرات عمدهای در زمینه ساخت مجتمعهای آپارتمانی مسکونی قرارگرفت. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی در حوزه معماری مسکونی این کشور صورت پذیرفت. هدف از پژوهش حاضر تبیین تاثیر فرآیندهای مدرنیستی حاکم بر این جوامع بر چگونگی ساختاردهی معماری مجتمعهای مسکونی در دوره معاصر و بازه زمانی پهلوی دوم در ایران و همزمان با آن در ازبکستان میباشد تا به این سوالات پاسخ داده شود: آیا جریانهای مدرنیستی در کشورهای ایران و ازبکستان بر سیر تحول مجتمعهای مسکونی در این دو کشور تاثیرگذار بودهاند؟ تحولات معماری مسکونی ایران و ازبکستان در این دوره دارای چه ساختار، ماهیت و وجه تفاوت و شباهتی بودهاند؟ این پژوهش بهصورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی صورت گرفتهاست که در آن از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری-تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه بررسی معماری مجتمعهای مسکونی استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام مجتمعهای آپارتمانی میباشد که به سبک معماری مدرن در ایران در دوره پهلوی دوم و همزمان با آن در ازبکستان ساخته شدهاند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از مجتمعهای مسکونی میباشد که در بازه زمانی مشابه قرار دارند و از نظر شباهتهای کالبدی و عملکردی دارای قرابتهای سبکشناسانه میباشند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهند که مولفههای نوین طراحی مجتمعهای مسکونی در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور بهصورت مشابه نمود یافتهاند و تجلی مولفههای عینی، نسبت به دو مولفه دیگر پررنگتر بوده است؛ اما در اواخر حکومت شوروی در ازبکستان آپارتمانهایی ساخته شدند که با بهرهگیری از تزئینات دوران اسلامی سعی در بازتاب فرهنگ ملی ازبکستان داشتند. همچنین در این دوران در کنار مجتمعهای آپارتمانی، خانههای دوطبقه با حیاط باز خصوصی و با نماهای بیرونی بدون پنجره ساخته شدند که بازگشت به ساختارهای سنتی خانواده ازبکها را نشان میدهند.
تفاصيل المقالة
بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک جریان تندرو مدعی بازگشت به اسلام راستین و عدم سازش با دنیای مدرن، در صحنه داخلی کشورها و هم چنین در روابط بینالملل به عنوان یک تهدید و رقیب جدی در جوامع کنونی تبدیل شده است. یکی از این مناطق دارای جریان های مذهبی فعال، منطقه آسیای مرکزی با أکثر
بنیادگرایی اسلامی به عنوان یک جریان تندرو مدعی بازگشت به اسلام راستین و عدم سازش با دنیای مدرن، در صحنه داخلی کشورها و هم چنین در روابط بینالملل به عنوان یک تهدید و رقیب جدی در جوامع کنونی تبدیل شده است. یکی از این مناطق دارای جریان های مذهبی فعال، منطقه آسیای مرکزی با مرکزیت جمهوری ازبکستان است. بیشک در تقویت این جریانهای اسلامی، گروه های اسلامی سایر کشورها، و جریان تندرو طالبان و همین طور شرایط داخلی حاکم بر جامعه نقش فعالی داشته است. سوال اصلی پژوهش این است که مهم ترین عامل کلیدی در به چالش کشاندن حاکمیت سیاسی کشورهای آسیای مرکزی (به ویژه ازبکستان) چیست؟ فرضیه اصلی آن است که بنیادگرایی اسلامی به عنوان مهم ترین رقیب و تهدید جدی علیه حاکمیت و امنیت این کشورها (به ویژه ازبکستان) است. در این پژوهش از روش توصیفی –تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی استفاده شده است. حاصل این پژوهش، تبیین و نشان دادن حضور و نقش بنیادگرایی اسلامی در ازبکستان به عنوان یک واقعیت جدی در ایجاد چالش در مسائل امنیتی – سیاسی این کشور است.
تفاصيل المقالة
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و ایجاد خلا قدرت در جمهوریهای نواستقلالیافته آسیای مرکزی این منطقه مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفت که در این میان نقش ترکیه به دلیل پیوندهای تاریخی و فرهنگی با این منطقه دارای اهمیت خاصی است. در این پژوهش تلاش شده است ضمن أکثر
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و ایجاد خلا قدرت در جمهوریهای نواستقلالیافته آسیای مرکزی این منطقه مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفت که در این میان نقش ترکیه به دلیل پیوندهای تاریخی و فرهنگی با این منطقه دارای اهمیت خاصی است. در این پژوهش تلاش شده است ضمن نگاهی اجمالی به وضعیت اقتصادی ترکیه و جمهوریهای آسیای مرکزی، فعالیتهای اقتصادی ترکیه در این جمهوریها مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications