تأمّلی سازه انگارانه بر نقش هویت در سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر خودکفایی دفاعی
محورهای موضوعی : سیاستگذاری
1 - دانشجوی دکتری علوم سیاسی(سیاستگذاری عمومی)،گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
کلید واژه: هویت, سازه انگاری, جمهوری اسلامی, سیاست دفاعی, خودکفایی دفاعی,
چکیده مقاله :
متغیّرهای مختلف داخلی و خارجی در سیاست دفاعی تأثیرگذار هستند. عقاید، باورها، ارزشها، تجربیات تاریخی ملتها و اندیشههای دفاعی از مهمترین متیّرهای هویّتی تأثیرگذار بر سیاست دفاعی به شمار میروند. مروری بر تحولات دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران بیانگر این است که خودکفایی دفاعی یکی از مهمترین جهتگیریهای سیاست دفاعی این کشور در چهار دهه گذشته به شمار میرود. تحقیق حاضر در قالب رویکرد کیفی اجرا شده و دادههای آن به روش ترکیبی (کتابخانهای و مصاحبه) جمعآوری شدهاند. تجزیه تحلیل دادهها به روش تحلیل مضمونی و ایجاد رابطه همبستگی میان گزاره های محوری صورت گرفته است. هدف اصلی این مقاله شناخت نقش هویت در سیاست دفاعی جمهوری اسلامی با تأکید بر خودکفایی دفاعی بود؛ متأثر از این هدف، سؤال اصلی آن چنین سامان یافت؛ هویت چه نقشی در موضوعیّت یافتن خودکفایی در سیاست دفاعی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ این نقشآفرینی از چه طریقی انجام میشود؟ و با کدام رهیافت و نظریهِ تحلیلِ سیاست قابل تبیین است؟ رابر نتایج حاصله، تجربیات تاریخی و قاعده نفی سبیل، از مهمترین متغّرهای هویتی تأثیرگذار بر خودکفایی در ایران هستند؛ این نقشآفرینی به واسطه ادراک نقش ملی دولت مستقل صورت میگیرد؛ رهیافت فرهنگی با محوریت نظریه سازهانگاری، چارچوب نظری مناسب برای تحلیلِ سیاست دفاعی ایران می باشد.
Various internal and external variables influence defense policy. Beliefs, values, historical experiences of nations and defense ideas are the most important identities that influence defense policy. A review of the defense and security developments in the Islamic Republic of Iran indicates that defense self-sufficiency is one of the most important orientations of its defense policy in the past four decades. The present study was conducted in the form of a qualitative approach and its data were collected through a combined method (libraries and interviews).The data were analyzed using 'content analysis' method and establishing correlation between axial statements. According to the results obtained, historical experiences and the rule of “mustache negation” are the most important identity variables affecting self-sufficiency in Iran; this role-Playing is done by understanding the national role of the "independent state"; the cultural approach, centered on constructivism theory, is an appropriate theoretical framework for analyzing Iran's defense policy.
_||_