قانون حقوق حیوانات در شاهنامه
محورهای موضوعی : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیاشرف السادات موسوی فرد 1 , علی عشقی 2 * , سعید روزبهانی 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد سبزوار
2 - استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران
3 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار
کلید واژه: حقوق, حیوانات, قانون, تمدن, شاهنامه,
چکیده مقاله :
پیوستگی حیات جانوران به حیات انسان به گونهای است که تاریخ تمدن، پیشرفت و مدنیت انسان جدا از وجود آن ها نیست. در زندگی روزمره، بزم و جشن، جنگ و نبرد، کسب پیروزی، پیمان صلح و دوستی، سوارکاری، صید و شکار، محافظت و پاسبانی، کاربرد های تزیینی و کاربرد های نمادین، حضور انواع جانوران را نمیتوان نادیده گرفت. این حضور مستمر طبعاً نیازمند وضع قوانین و اجرای موازین است. قانون نیاز به ضمانت اجرایی دارد. در شاهنامه از فرمانروایی پیشدادیان تا ساسانیان در رابطه با حیوانات فرمان و دستور العمل اجرایی موجود است. موارد فراوانی به وجود قانون در این زمینه تصریح دارد. فرمان شاه در واقع وضع قانون بوده است. توجه به حقوق حیوانات با تدوین شاهنامه به اوج می رسد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در میان قدما و معاصران خود بیش از سایرین به این موضوع پرداخته است. در ابیات بسیاری از شاهنامه به حقوق حیوانات اشاره شده است از جمله این حقوق، حق برخورداری از امن و امان، حق برخورداری از پرورش و خوراک مناسب، حق برخورداری از رفتار شایسته و خواندن حیوانات و پرندگان با صدای نرم و ملایم است. در این مختصر به پژوهش در نحوۀ رفتار با حیوانات و قوانین مربوط به آن پرداخته میشود. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی و بررسی دادهها بر اساس مندرجات شاهنامه است.
پیوستگی حیات جانوران به حیات انسان به گونهای است که تاریخ تمدن، پیشرفت و مدنیت انسان جدا از وجود آن ها نیست. در زندگی روزمره، بزم و جشن، جنگ و نبرد، کسب پیروزی، پیمان صلح و دوستی، سوارکاری، صید و شکار، محافظت و پاسبانی، کاربرد های تزیینی و کاربرد های نمادین، حضور انواع جانوران را نمیتوان نادیده گرفت. این حضور مستمر طبعاً نیازمند وضع قوانین و اجرای موازین است. قانون نیاز به ضمانت اجرایی دارد. در شاهنامه از فرمانروایی پیشدادیان تا ساسانیان در رابطه با حیوانات فرمان و دستور العمل اجرایی موجود است. موارد فراوانی به وجود قانون در این زمینه تصریح دارد. فرمان شاه در واقع وضع قانون بوده است. توجه به حقوق حیوانات با تدوین شاهنامه به اوج می رسد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در میان قدما و معاصران خود بیش از سایرین به این موضوع پرداخته است. در ابیات بسیاری از شاهنامه به حقوق حیوانات اشاره شده است از جمله این حقوق، حق برخورداری از امن و امان، حق برخورداری از پرورش و خوراک مناسب، حق برخورداری از رفتار شایسته و خواندن حیوانات و پرندگان با صدای نرم و ملایم است. در این مختصر به پژوهش در نحوۀ رفتار با حیوانات و قوانین مربوط به آن پرداخته میشود. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی و بررسی دادهها بر اساس مندرجات شاهنامه است.
1- قرآن، (1373)، ترجمة محمد مهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم.
2- ابن حوقل، ابوالقاسم محمد. (1366). سفرنامه، ترجمه و توضیح جعفر شعار، تهران: امیرکبیر.
3- ابن مسکویه الرازی، ابو علی احمد. (1369). تجارب الامم و عواقب الهمم، ترجمة ابوالقاسم امامی، تهران: سروش.
4- ارداویراف. (1382). ارداویراف نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران: معین.
5- اصفهانی، حمزه بن حسین. (1367). تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمۀ جعفر شعار، تهران: امیرکبیر.
6- الیاده، میرچا. (1384). اسطوره و رمز در اندیشة میرچا الیاده، ترجمة جلال ستاری، تهران: مرکز.
7- انوشه، حسن. (1376). فرهنگ نامة ادبی فارسی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
8- اوشیدری، جهانگیر. (1378). دانش¬نامة مزدیسنا، تهران: مرکز.
9- اومستد، ا.ت. (2537). تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمۀ محمد مقدم، تهران: امیرکبیر.
10- برهان، محمدحسین بن خلف. (1362). برهان قاطع، گردآورنده محمدمعین، پنج جلد، تهران: امیرکبیر.
11- بهار، مهرداد. (1376). از اسطوره تا تاریخ، گردآورنده: ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران: چشمه.
12- بیرونی، ابوریحان. (1363). آثار الباقیه، ترجمة اکبر دانا سرشت، تهران: امیرکبیر.
13- پورداود، ابراهیم. (2536الف). فرهنگ ایران باستان، بخش نخست، تهران: دانشگاه تهران.
14- (2536ب). یشت¬ها، دوجلد، به کوشش بهرام فره وشی، تهران: دانشگاه تهران.
15- ثعالبی، حسینبنمحمد. (1372). تاریخ غررالسیر ، ترجمة محمدروحانی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
16- خالقی مطلق، جلال. (1391). یادداشتهای شاهنامه، تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
17- خلیلی جهان¬تیغ، مریم و دهرامی، مهدی. (1390). «ادبیات تعلیمی و تربیتی در شاهنامه فردوسی»، پژوهشنامة ادبیات تعلیمی، سال سوم، شماره یازدهم، ص 41-58.
18- دورانت، ویل. (1367). تاریخ تمدن، ترجمة احمدآرام و گروه مترجمان، یازده جلد، تهران: شرکت سهامی.
19- دوستخواه، جلیل. (1370). اوستا، دو جلد، تهران: مروارید.
20- دهخدا، علیاکبر. (1377). لغتنامه، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، جلد 9، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران با همکاری انتشارات روزنه.
21- رستگار فسایی، منصور. (1370). فرهنگ نامهای شاهنامه، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
22- رضی، سیدشریف. (1374). نهج البلاغه، ترجمۀ محمدجواد شریعت، تهران: اساطیر.
23- صفا، ذبیحالله. (1379). حماسهسرایی در ایران، تهران: امیرکبیر.
24- طبري، محمدبن جرير. (1362). تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، تهران: اساطي.
25- فتوحی رود معجنی، محمود. (1386). بلاغت تصویر، تهران: سخن.
26- فردوسی، ابوالقاسم. (1386). شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلام.
27- -----، -------. (1374). شاهنامه، تصحیح ژول مول، چهار جلد، تهران: علمی و فرهنگی.
28- فره وشی، بهرام. (1381). فرهنگ زبان پهلوی، دانشگاه تهران.
29- فضیلت، محمود. (1389). فرهنگ نام نمای شاهنامه، کرمانشاه: دانشگاه آزاد اسلامی.
30- کریستن سن، آرتور. (1380). ایران در زمان ساسانیان، ترجمة رشید یاسمی، تهران: صدای معاصر.
31- ــــــــــــ، ـــــ. (1377). نمونههاي نخستين انسان و نخسيتن شهريار در تاريخ افسانهاي ايرانيان،ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلي، تهران: چشمه.
32- مستوفی قزوینی، حمدالله. (1361). تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، تهران: دنیای کتاب.
33- معین، محمد. (1375).فرهنگ فارسی، شش جلد، تهران: امیرکبیر.
34- مقدسی، مطهر بن طاهر. (1350). آفرینش و تاریخ، ترجمه و تعلیقات محمد رضا شفیعی کدکنی، شش جلد، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
35- موله، ماریژان و همکاران. (1381). سرزمین جاوید، ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری، چهار جلد، تهران: زرین.
36- هُرن، پاول و هوبشمان، ماینریش. (1394). فرهنگ ریشه شناسی فارسی، مترجم جلال خالقی مطلق، اصفهان: مهرافروز.
37- یاحقی، محمدجعفر. (1386). فرهنگ اساطیر و داستانوارهها در ادبیات فارسی، تهران: فرهنگ معاصر.
38- یانگ، کارل گوستاو. (1381). انسان و سمبول هایش، ترجمة محمود سلطانیه، تهران: جامی.
قانون حقوق حیوانات در شاهنامه
اشرفالسّادات موسوی فرد1 علی عشقی سردهی*2، سعید روزبهانی3
1دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران.
2* استادیار، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران.
3استادیار، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران.
نویسنده مسئول: Email: eshghi@iaus.ac.ir
تاریخ دریافت: 28/02/1403 / تاریخ پذیرش: 30/03/1403
چکیده
پیوستگی حیات جانوران به حیات انسان به گونهای است که تاریخ تمدن، پیشرفت و مدنیت انسان جدا از وجود آنها نیست. در زندگی روزمره، بزم و جشن، جنگ و نبرد، کسب پیروزی، پیمان صلح و دوستی، سوارکاری، صید و شکار، محافظت و پاسبانی، کاربردهای تزیینی و کاربردهای نمادین، حضور انواع جانوران را نمیتوان نادیده گرفت. این حضور مستمر طبعاً نیازمند وضع قوانین و اجرای موازین است. قانون نیاز به ضمانت اجرایی دارد. در شاهنامه از فرمانروایی پیشدادیان تا ساسانیان در رابطه با حیوانات فرمان و دستور العمل اجرایی موجود است. موارد فراوانی به وجود قانون در این زمینه تصریح دارد. فرمان شاه در واقع وضع قانون بوده است. توجه به حقوق حیوانات با تدوین شاهنامه به اوج میرسد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در میان قدما و معاصران خود بیش از سایرین به این موضوع پرداخته است. در ابیات بسیاری از شاهنامه به حقوق حیوانات اشاره شده است از جمله این حقوق، حق برخورداری از امن و امان، حق برخورداری از پرورش و خوراک مناسب، حق برخورداری از رفتار شایسته و خواندن حیوانات و پرندگان با صدای نرم و ملایم است. در این مختصر به پژوهش در نحوۀ رفتار با حیوانات و قوانین مربوط به آن پرداخته میشود. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی و بررسی دادهها بر اساس مندرجات شاهنامه است.
کلیدواژه: حقوق، حیوانات، قانون، تمدن، شاهنامه.
1- مقدمه
از آغاز آفرینش جهان به استناد شاهنامه حضور حیوانات و پرندگان را در جهان خلقت پیش از خلقت انسان شاهد هستیم. زندگی انسان هیچگاه از زندگی حیوانات جدا نبوده است. نقش حیوانات در سیر تحول، تمدن و مدنیت انکارناپذیر است. تهیة خوراک انسان، زندگی چوپانی یا به خدمت گرفتن حیوانات، جفت نگه داشتن حیوانات و ازدیاد آنها، استفاده از شیر حیوانات که موجب ازدیاد نفوس شده و به کار گرفتن چهارپایان برای بارکشی و حمل و نقل موجب هم زیستی حیوان با انسان شده است. انواع جانداران همواره در کنار انسان حضور داشتهاند و انسان از منافع بیشمار آن استفاده برده است. این حضور مداوم نیاز به قانون و ضمانت اجرایی دارد. ما نمیدانیم انسان اولیه در ارتباط و استفاده از حیوانات چه حد و حدودی رعایت میکرد. اما این پرسش مطرح است که آیا در جامعه اولیه مقام و منصبی برای قانونگذاری وجود داشت که آگاه به جوانب امور و مورد اطمینان در اطاعت باشد؟ از دوران ما قبل تاریخ تا دورة تاریخی حتی در جنگها و لشکرکشیها از وجود حیواناتی مانند شیر، یوزپلنگ و فیل به عنوان تاکتیک جنگی و نظامی و نوعی نمایش قدرت و برتری استفاده شده است. به این ترتیب حیوانات همانند انسان در حفظ و حراست سرزمین نقش داشتهاند .همچنین روز شکار و بزم از سگهای شکاری برای صید حیوانات کوه و دشت مانند آهو استفاده میکردهاند و گوشت صید را برای تهیۀ خوراک به کار میبردهاند. علاوه بر سگ، حیوانات خانگی همچون گربه به عنوان پاسبان در خانه و سرای مردم حضور داشته است. حیواناتی چون اسب دارای قداست بودهاند. تصویر یا مجسمة اسب بر دیوار معابد، ستون آتشکدهها و اماکن مقدس ترسیم و نصب میشده است. دلبستگی به حیوان از جمله اسب گاهی آنرا تا حد یک محبوب جلوه-گر مینماید. صاحب حیوان در قبال حیوان خود مسئول بوده است. اگر توسط حیوان مثلاً اسب به کشتزار یا محصول مردم صدمه میرسید قوانین مجازاتی بر چهارپا و صاحب آن اعمال میشده است. در زمان هرمزد و بهرام شاه نمونههایی از این قبیل مجازاتها را داریم. طبق مکتوبات شاهنامه از عهد اساطیری تا دوران تاریخی در رابطه با حیوانات، نحوة رفتار و مراقبت آنها قانون و فرمان صریح داشتهایم.
2- بیان مسأله
روایات اساطیری ایران با پادشاهی کیومرث آغاز میشود. از قدیمترین ایام از عهد کیومرث شاه و هوشنگ تا دورة متأخر دستورالعمل مشخص در رابطه با حیوانات و پرندگان داریم. قوانین وضع شده ضمانت اجرایی داشته با دقت و رعایت عدالت در مورد همة افراد جامعه یکسان اعمال میشده است تا مردم و اموال آنان در امن و امان باشد. گذشته از روزمرگیها نقش حیوانات در ادبیات به ویژه در ادب رمزی، نمادین و عرفانی هم قابل توجه است. در این میان ژانر ادبی فابل جایگاه ویژهای دارد که شخصیتها و قهرمانان داستان را حیوانات تشکیل میدهند به گونهای که حیوانات مختلف با ویژگیها، عملکرد و صفات بارزشان جایگزین انسان میشوند. زندگی غریزی معمولاً به وسیلة حیوانات نمادین میشود. در آثاری مانند کلیلهودمنه و مرزباننامه قهرمان داستانها را سگ، گربه، شغال، گرگ، شیر، ببر، پلنگ، گاو، زاغ، موش، مار و مور تشکیل میدهند. یا منطقالطیر با شخصیتهایی از انواع پرندگان که به حضور سیمرغ میرسند. سیمرغ پرندهای که نامش از باستان در اوستا با واژة سئنه آمده است و به عقاب ترجمه میشود. تصویر عقاب از باستان بر پرچم ایران و گاه بر سکهها نقش بود به این ترتیب حیوانات و پرندگان از زندگیروز مره در جهان واقعیت فراتر رفته به دنیای بیکران نمادها میرسند که هر یک بحثی جداگانه و مفصل را میطلبد. نگرش به حضور هموارة انواع جانوران در کنار انسان از باستان و از زمان پیشدادیان تا ساسانیان بررسی قانون حقوق حیوانات در شاهنامه را الزام میبخشد به ویژه که پژوهشهای انجام شده در موضوع حیوانات در شاهنامه معمولاً با رویکرد بررسی کهن الگوها، توتم شناسی و نقش تمثیلی و نمادین حیوانات است.
3- پیشینه تحقیق
پژوهشهای زیست محیطی با محوریت شاهنامه در سالهای اخیر کم نبوده است. رسالهها و مقالههایی تحت عنوان: تحلیل رابطه انسان با طبیعت، بررسی چگونگی همسویی انسان و محیط زیست در شاهنامه، اهمیت محیط زیست در شاهنامه، همچنین اولین کنفرانس جهانی سازمان ملل درباره انسان و محیط زیست در سال ۱۳۵۱ ش. حق برخورداری انسان از محیط زیست سالم را هم تراز حقوق بشر شناخته است. حیوانات و جانوران بخشی از محیط زیست هستند. تحقیقات انجام شده برای حضور انواع حیوانات و پرندگان در شاهنامه معمولاً با رویکرد نقش تمثیلی و نمادین است. همچنین بررسی جایگاه جانوران و حیوانات در فرهنگ ایرانشهری و در شاهنامه را میتوان نام برد اما در زمینه قانون حقوق حیوانات در شاهنامه موردی یافتنشد.
4- پرسشهای تحقیق
پرسشهای فراوان پیرامون مبحث وجود دارد برای نمونه:
1- شاهنامه چه نقشی برای انسان در ارتباط با حیوانات تعریف کردهاست؟
2- آیا حدوحدود بهرهبرداری از حیوانات و موجودات محیط زیست در شاهنامه تعیین شدهاست؟
3- وضع قانون حقوق حیوانات در شاهنامه نخستین بار توسط چه شخص یا مقامی صورت گرفتهاست؟
5- فرضيههاي تحقیق
1. انسان در طبیعت نقش دو سویه دارد. از طرفی عامل تخریب و نابودی طبیعت و موجودات است. از سوی دیگر نقش سازندگی دارد به ساخت، تولید و بازسازی محیط و موجودات طبیعت اقدام مینماید. خلاقیت، دانش و نبوغ انسان میتواند سازنده باشد اگر در پی تامین نیازهای جسمانی و مادی صرف نباشد .
2. اندیشه بهرهوری بهینه از طبیعت و منابع طبیعی محیط زیست که حیوانات و جانوران بخشی از آن هستند دغدغه انسان است. هر فردی در قبال حفظ و نگهداری منابع طبیعی و محیط زیست مسئول است حفظ میراث آیندگان مسئولیت همه ماست .
3. به استناد مکتوبات شاهنامه شاه در جامعه نخستین واضع قانون است.1
6- روش تحقیق
تحقیق حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به شیوه کتابخانهای فراهم آمده است.
بر اساس دادهها و مندرجات شاهنامه به تبیین مسأله پرداخته شده است شاهنامه به عنوان یک کل منسجم مطرح و مدنظر است که از طریق استدلال قیاسی بر اساس شواهد و نمونهها از کل به جز میرسیم.
7- بحث و بررسی متن
در سلسله مراتب خلقت پس از آفرینش چهار گوهر؛ (آتش، باد، آب، خاک)، گنبد گردنده، افلاک، دریا، کوهها، آبها، دشت، راغ، گیاهان و درختها، جنبندگان پدید میآیند. پس از آن نوبت به آفرینش مردم میرسد. حکیم در مورد جنبندگان درمبحث آفرینش عالم میفرماید:
و زآن پس چو جنبنده آمد پدید |
| همه رستنی زیر خویش آورید |
|
| (فردوسی، 1386 :1/7) |
حیوانات زبان گویا و قوة ناطقه ندارند. از خوب و بد عاقبت کار آگاه نیستند. زندگی حیوانات غریزی است. به همین جهت خداوند آفریننده از آنها بندگی نمیخواهد؛ تکلیف از حیوانات ساقط است. حکیم بلافاصله اشاره به قدرتمندی و دادگری خداوند دانا نموده میفرماید از آنجا که خداوند دانا، توانا و دادگر بود هنرش را پنهان نکرد. آیات بسیاری در قرآن عظیم اشاره به این امر دارد. از جمله (نور/ 45) میفرماید: وَ اللهِ خَلَقَ کُلّ دابَّه مِن ماء..... اِنَّ اللهَ عَلی کُل شَی ءٍ قَدیر، و خداست که هر جنبندهای را از آبی آفرید. پس پارهای از آنها بر روی شکم راه میروند، پارهای از آنها بر روی دو پا و برخی بر روی چهارپا راه میروند. خدا هر چه بخواهد میآفریند. در حقیقت خدا بر هر چیزی تواناست.
(جاثیه / 4) میفرماید: وَ فی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُّثُّ مِن دابَّه آیاتِ لِقَوم یُو قِنون * و در آفرینش خودتان و آن چه از انواع جنبندهها پراکنده میگرداند برای مردمی که یقین دارند نشانههایی است.
به استناد آیاتالهی، آفرینش حیوانات گوناگون نشان از هنر و خلاقیت خداوند دادگر دانا و توانا دارد. خطبة 167 نهج البلاغه حاکی از مسئولیت انسان در قبال حیوانات است: اِتَّقُوا الله فی عِبادهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئوُلون حتی عَنِ الْبِقاع وَ الْبَهائم * (رضی، 1374: 242). از خدا بترسید درباره بندگانش و شهرها همانا شما مسئول هستید. حتی در قبال ساختمانها و حیوانات مورد سؤال قرار میگیرید.
حکیم در شاهنامه به طرح کلیات مسایل پرداخته است. از آنجا که شاهنامه تنها یک کتاب حقوقی یا کتاب قانون نیست و تعلق به برهه خاص زمانی ندارد جزئیات مسایل و مباحث از جمله جزئیات مباحث حقوقی را مشاهده نمیکنیم یا کمتر شاهد هستیم. در هر زمینه فقط یک اشاره داریم. شاهنامه از آغاز سخن میگوید. از اولینها و این که آیین تخت و کلاه را کیومرث آورد. نکته مهم در حاکمیت کیومرثشاه این است که از جانب یزدان توسط سروش برای او پیام میآید «یکایک بیامد خجسته سروش، پیام آمد از داور کردگار» (ن.ک: فردوسی، 1386: 1/23 و 22). کیومرث پیام خداوند را میگیرد و طبق آن عمل میکند. نکته مهم دیگر این که پادشاهان بعدی به غیر از ضحاک از نسل کیومرث هستند. تا پایان راه شاهنامه نسل همه پادشاهان به کیومرث شاه میرسد؛ فریدون از نسل طهمورث است. لهراسب منتصب کیخسرو از نسل هوشنگ است و ساسان فرزند دارا از نبیرگان لهراسب است. این پادشاهان اولین قانونگذاران جامعه هستند.
1ـ7ـ موقعیت جانوران در زمان کیومرث شاه
کیومرث مایه آرام و قرار هر جانور است. این اولین قانون و رعایت حق و حقوق جانوران است که مطرح میشود. پادشاه در رأس هرم جامعه به عنوان اول شخص صاحب قدرت و فرمان، ناظم، ناظر و مجری قانون است. اولین عامل به اجرا و انجام قانون میشود و الگوی رفتاری برای سایرین میگردد.
پژوهندة نامة باستان |
| که از پهلوانان زند داستان |
کیومرث اولین پادشاه شاهنامه است. سی سال در جهان پادشاهی دارد. همچون خورشید بر تخت شاهی میدرخشد. هر جانور از وحشی تا اهلی به نزدیک او میآرمید. حریم او جای آرمیدن بود. چنانکه از مفهوم سخن برمیآید کیومرث مورد اقبال و پیروی جمع قرار دارد. در تقسیمبندیهای معمول «شاهنامه به سه دورة اساطیری، پهلوانی، تاریخی تقسیم میشود» (صفا، 1379: 206). «اسطوره به زمان ازلی برمیگردد» (بهار، 1376: 453 ؛ الیاده،1384: 116). «رته - در کیومرت یا کیومرث مفهوم نظم قانونی و مقدس دارد» (دوستخواه. 1370، 1 / 424؛ اوشیدری، 1378: 414). برخی کیومرث شاه را معادل آدم (ع) در قرآن میدانند (ر.ک: طبری، 1362: 1 / 93؛ ثعالبی، 1372: 37؛ بیرونی، 1363: 140). در شاهنامه بیشتر از آنچه سخن گفته شده داریم سخن ناگفته درون متن موجود است که باید از دل متن بیرون کشیده شود. از جمله همین سخن که میفرماید وجود شاه مایة آرام و قرار هر جانور است. وقتی تمام موجودات از وحشی و اهلی نزد آن شاه آرام و قرار میگیرد هر یک از افراد میباید چنین رفتاری داشته باشد و موجب آرام و قرار هر جانور شود. فقط در یک مورد میتوان با جانوران مقابله کرد؛ آنگاه که پای جان انسان در میان باشد. به گزارش شاهنامه وقتی دیو سیاه به جنگ سیامک پسر کیومرث میآید، شاهزادة جوان با او مقابله میکند اما به دست دیو از پای در میآید (فردوسی، 1386: 1/22)، رستم در خوان سوم با اژدها مبارزه میکند سر اژدها را از بدن جدا مینماید، اسفندیار در خوان اول مبارزه دو گرگ و در خوان دوم دو شیر را از پای در میآورد.
2ـ7ـ ادراک و احساس حیوانات
به گزارش حکیم در شاهنامه حیوانات دارای ادراک و احساس هستند. زمانیکه سیامک پسر کیومرث شاه به دست دیو سیاه کشته میشود و شاه سوگوار است، لشکریان به درگاه شاه صف کشیده به سوگواری میپردازند، حیوانات هم با لشکریان همراه گشته در سوگواری شریک میشوند،آنها غم و درد کیومرث را درک میکنند:
خروشی بر آمد ز لشکر به زار |
| کشیدند صف بر در شهر یار |
3ـ7ـ جفت نگه داشتن و پرورش حیوانات سودمند
بهرهبرداری انسان از طبیعت که جانوران و حیوانات بخشی از آن هستند شبکهای از ارتباطات به وجود میآورند و به تعامل دو جانبه منجر میگردد. در این شبکه ارتباطی قوانین و ضوابطی لازمالاجرا میشود. برای مثال در ارتباط دو جانبه میان انسان با حیوانات و پرندگان نحوه تعامل به گونهای تبیین میشود که هر دو سوی شبکه ارتباطی برخوردار گردد. شاه به عنوان حاکم و حکمران در رأس هرم و دستگاه دولت، جهتمند عمل میکند و به جامعه جهت میدهد. لذا به وضع قوانین و اجرای ضوابط و معیارهای مشخص میپردازد.
بدان ایزدی فر و جاه کیان |
| ز نخجیر گور و گوزن ژیان |
|
| (فردوسی، 1386: 1/31) |
هوشنگ نوة کیومرث شاه به پرورش گاو، خر و گوسفند میپردازد. آنها را از سایر حیوانات نخجیر مانند گور و گوزن جدا میکند. همچنین از حیواناتی که موی نرم دارند و از چرم چهارپایان برای پوشش انسان استفاده میشود. شاهنامه تصحیح ژول مول در یک بیت هوشنگ تاکید دارد حیوانات را به صورت جفت با هم نگاه دارند که نکتة قابل توجهی است: جهاندار هوشنگ باهوش گفت / بداریدشان را جداجفت جفت (ر.ک: فردوسی، 1374: 1/20). جفت نگه داشتن حیوانات گذشته از ازدیاد و تکثیر، الزام به رعایت حقوق جانوران است. بعد از برخورداری از امن و آرام، زندگی با هم نوع و داشتن جفت از حقوق بدیهی جانوران شمرده میشود. فرمان شاه به منزلة وضع قانون و آموزش مردم است. کارکرد تعلیمی و تربیتی شاهنامه انکار ناپذیر است (ر.ک: خلیلی و دهرامی،1390: 41-58). در کتاب تاریخ تمدن در مبحث عوامل اقتصادی تمدن از شکار تا برزیگری آمده است:
در آخرین تحلیل مدنیت به این نکته میرسیم که خوراک انسان و تهیة آن بنیاد تمدن را تشکیل میدهد. هنگامی بشر توانست گوهر انسانی خود را آشکار کند که زندگی او از مرحلة متزلزل شکار خارج شده به مرحلة ثابت حیات چوپانی درآمد. در این شکل جدید زندگی مزایای گرانبهایی نصیب او شد که عبارت است از اهلیکردن حیوانات، تربیت دامها و استعمال شیر، پس از آن بشر به جایی رسید که معجزة تولید مثل را تحت سرپرستی قرار داد و از یک جفت حیوان نر و ماده گلهای فراهم آورد (دورانت،1367: 1/10).
به استناد شاهنامه در زمان هوشنگ، مردم به کشاورزی میپردازند، نان میپزند و گلهداری میکنند. متون کهن در توضیح واژة هوشنگ آوردهاند: «هوشنگ در اوستا همیشه لقب پرذاته دارد. ترجمة پهلوی آن پیشداد است به معنی کسی که نخستین بار قانون شاهی را معمول کرد یا کسی که نخستین بار قانون گذارد» (پورداود،2536 ب: 1/179؛ کریستن سن، 1377: 168). ابن مسکویه در مورد هوشنگ مینویسد: «او شهنگ همان است که جانشین نیای خود کیومرث شد و هفت کشور را به هم پیوست به کارها سامان بخشید و پیشدادش خواندند که نخستین در شیوة دادگری است» (ابن مسکویه، 1369: 55). حمد الله مستوفی مینویسد: «به سبب آنکه هوش و هنگ یعنی دانایی بسیار داشت او را هوشنگ خوانند. در عدل و داد کوشید و در ظلم و جور در بست. چون پیش ازو داد ندیده بودند او را پیشداد لقب کردند» (مستوفی، 1361 : 82). واژة داد به معنی قانون از دیر باز بهکار رفته و در زبان عبری به صورت داث بوده است. داد به معنی قانون و آیین در زمان داریوش و اردشیر اول به کار رفته است (او مستد، 2537: 163). این کاربرد رادر یک داد نامة کهن ایرانی مییابیم که واژة دات را برای قانون به کار میبرد و عنوان آن «ویدیو دات یا قانون ضد دیو است» (همان: 176). ازتوضیحات فوق برمیآید هوشنگ پیشرو در امر قانونگذاری است؛ قانون و آیین نو و نیکو نهادن، فرزند هوشنگ و جانشینان او نیز بر این منوال پیش میروند:
ز پویندگان هــر که بـد نیک رو |
| خورش کردشان سـبزه و کاه و جـــو |
طهمورث پسر هوشنگ خیل درندگان را مینگرد، از آن میان سیاه گوش و یوز را برمیگزیند. سیاه گوش «جانوری است درنده که سلاطین و امرا بدان شکار کنند» (برهان، 1362: 2/1200). فرهنگ زبان پهلوی و فارسی «یوز را به یوزپلنگ ترجمه کرده است» (فره وشی، 1381: 651؛ معین، 1375: 4/5273). حیوانات وحشی از جملۀ ثروتهای ملی محسوب میشوند. از پادشاهان اساطیری تا پادشاهان ادوار تاریخی به این امر واقف بودهاند. از اینرو به حفظ، مراقبت و تکثیر آن همت گماشتند. شاپور اول ساسانی در نیمۀ قرن سوم میلادی میگوید:
من دریافتم عوامل ثروت کشورهای من فقط زر، سیم، کشتزار و دام نیست بلکه جانوران وحشی هم از عوامل ثروت مملکت میباشد. این بود که در بعضی از مناطق، شکار حیوانات وحشی را ممنوع نمودم چون در دورۀ چهارصدساله که کشورهای ایران تحت سلطۀ اشکانیان بود طوری جانوران وحشی را شکار کردهبودند که نسل بعضی از انواع آنها از بین رفت. نسل کرگدن، زرافه، دُرناهای بزرگ و چند نوع گوسفند وحشی در کشور ایران منقرض گردید. این بود که درصدد برآمدم نسل آن گروه جانوران وحشی را که هنوز از بین نرفته بود حفظ نمایم. برای اینکه به مردم سرمشق بدهم مدت چندسال نه خود جانوران وحشی را شکار کردم نه به فرزندان خود اجازۀ شکار آن جانوران را دادم (موله و همکاران، 1381: 4/2073).
همچنین میگوید: «در زمان سلطنت پدرم اردشیر پرستندۀ اهورا مزدا چون نام او شیر بود، در تمام کشورهای پدرم شیرها آزاد بودند. کسی مجاز نبود آنها را صید کند. مجازات صید شیر، قتل بود. پس نسل آن جانوران به خصوص در خوزستان و ایلام فراوان شد» (همان، 1894). به نقل از شاپور اول در تاریخ ثبت است: «تالج که امروز طالش میگویند از مراکز بزرگ پرورش گوزن بود. سربازان طالش در زمستان چرم میپوشیدند و آن چرم را از گوزنهای خود به دست میآوردند» (همان، 2429). پرورش و تکثیر حیوانات جنبۀ اقتصادی و ثروتزایی دارد. میتواند مولّد ثروت باشد. چنانکه «در دورۀ ساسانیان از اقلام مهم صادرات ایران به کشورهای جهان، اسب و قاطر بود» (همان، 2320).
4ـ7ـ فرمانشاه در نحوۀ رفتار با پرندگان
طبق مستندات شاهنامه از روزگار باستان در نحوه رفتار با پرندگانی همچون باز و شاهین فرمان و قانون صریح داریم.
ز مرغان همان آن که بد نیک ساز |
| چو باز و چو شاهین گردن فراز |
بیاورد و آموختن شان گرفت |
| جهانی بدو ماند اندر شگفت |
بفرمودشان تا نوازند گرم |
| نخوانندشان جز به آواز نرم |
چو این کرده شد ماکیان و خروس |
| کجا بر خروشد گه زخم کوس |
بیاورد و یک سر چنان چون سزید |
| نهفته همه سودمندی گزید |
|
| (فردوسی، 1386: 1/36)
|
طهمورث برای اولینبار به پرورش پرندگانی چون باز و شاهین میپردازد. فرمان صریح میدهد رفتار و گفتار شایسته و نرم با پرندگان داشته باشند، جز با صدای نرم و مناسب این پرندگان را نخوانند. همچنین پرورش ماکیان و خروس را رواج میدهد. فرمان شاه وضع قانون و جهت دادن به رفتارهای اجتماع است. طهمورث از پیشدادیان، پیشرو در پرورش باز و شاهین است. «باز پرندۀ شاهان و مشتق از واژۀ اوستایی وَزَ به معنای پرنده است. باز به ملوک مخصوصتر است که به دیگر مردمان و باز را حشمتی است که پرندگان دیگر را نیست» (انوشه، 1376: 185). «شاهین پرندهای باشد شکاری، دوبار به نام سَئِن در اوستا یاد شده، اوستاشناسان اروپایی آن را به معنی عقاب برگرداندهاند. صفت شاهین از واژۀ شاه درآمده، این پرنده به مناسبت شکوه، توانایی و تقدس، شاه مرغان خواندهشدهاست» (دهخدا، 1377: 9/14098). پرورش حیوانات سودمند نقش دوجانبه دارد. از یک سو موجب برخورداری حیوانات میشود، از سوی دیگر انسان از فواید آن بهرهمند میگردد.
5ـ7- استفاده از شیر حیوانات
از مزایای پرورش حیوانات سودمند استفاده از شیر آنها است.
بز و اشتر و میش را هم چنین |
| به دوشندگان داده بد پاک دین |
همان گاو دوشا به فرمان بری |
| همان تازی اسبان هم چون پری |
به شیر آن کسی را که بودی نیاز |
| بدان خواسته دست بردی دراز |
|
| (فردوسی، 1386: 1/46)
|
آن که به شیر نیاز داشت، نیاز خود را با استفاده از حیوانات رفع میکرد. در کتاب تاریخ تمدن میخوانیم: «شیر حیوانات این فرصت را برای زنان ایجاد کرد که دورۀ شیر دادن کودکان را کوتاهتر سازند. با پیدا شدن این ماده مرگ و میر اطفال کمتر شد و غذای جدیدی در اختیار انسان قرار گرفت که میشد روی آن حساب کرد. همۀ این موارد سبب شد، نفوس فزونی پذیرد و زندگی ثابتتر و منظمتر گردد» (دورانت، 1367: 1/12).
6-7- استفاده از اسب و سوارکاری
در ایران از باستان اسب و پرورش آن مورد توجه است تا جاییکه نام پادشاهان و اشخاص ترکیب یافته با واژه اسب است؛ لهراسب، گشتاسب، گشسب، جاماسب، شیداسب. همچنین سوارکاری و آیین رزمآوری جزو آموزشهای رسمی جوانان به شمار میآمد.
از اسپان تازی به زرین ستام |
| ورا بود بیور که بردند نام |
شب و روز بودی دو بهره به زین |
| ز راه بزرگی نه از راه کین |
|
| (فردوسی، 1386: 1/46)
|
چنانکه باز و شاهین در میان پرندگان ارج و قرب به سزایی دارد، اسب درمیان چهارپایان از اهمیت ویژه برخوردار بودهاست. پادشاهان به اسب اهمیت بسیاری دادهاند. برای نمونه ضحاک دارندۀ ده هزار اسب است. از اینرو لقب بیور اسب دارد. بیور یک واژۀ پهلوی و در فارسی دری به معنی ده هزار میباشد. ضحاک دوبهره از شبانهروز برزین اسب نشسته به سوارکاری میپردازد. یا دو سهم از اسبها همواره به زین و آماده بودند. اهمیت اسب نزد پهلوانان و سپاهیان هم بسیار درخور توجه است. اسب باید درخور شأن و مرتبۀ پهلوان باشد. برای مثال گرفتن رستم، رخش را حکایت از هم طراز بودن اسب با سوار دارد (همان: 1/335).
7-7- استفاده از حیوانات در جنگ و بزم:
حیوانات در نبردهای خونخواهی و کسب پیروزی نقش مؤثر و مثبت دارند.
پری و پلنگ انجمن کرد و شیر |
| ز درندگان گرگ و ببر دلیر |
هنگام کین خواهی سیامک و رفتن به جنگ دیو سیاه حیوانات شرکت دارند و نقش بهسزایی در پیروزی بر عهده دارند. کیومرث لشکری به سرداری هوشنگ پسر سیامک تدارک میبیند و به جنگ دیو سیاه میروند. در این جنگ همة حیوانات از وحشی تا اهلی شرکت دارند و لشکر شاه را همراهی میکنند. چنانکه از هجوم و حملة آنها دیوها به ستوه میآیند.
بزد مهره بر کوهة ژنده پیل |
| زمین جنب جنبان چو دریای نیل |
هم از پیش پیلان تبیره زنان |
| خروشان و جوشان و پیلان دمان |
|
| (همان: 1/141) |
در جنگهای خونخواهی ایرج، پادشاه ایران به سرداری منوچهر شاهد حضور فیل و شیر در صفوف لشکریان ایران هستیم.
پس پشت شاه اندر ایرانیان |
| یکایک به کردار شیر ژیان |
به پیش سپاه اندرون پیل و شیر |
| پس ژنده پیلان یلان دلیر |
|
| (همان: 1/155) |
پس از پیروزی در نبرد و آمدن به درگاه فریدون نیز شاهد حضور فیلها و شیرها در لشکر منوچهر هستیم. در جشن و شادمانی هم حیوانات سهیم هستند و در کنار شاه حضور دارند. در عهد تاریخی هم این حضور را مشاهده میکنیم. مانند: حضور فیلها در لشکر نوشین روان
ز جوش سواران و از گرد پیل |
| زمین شد به کردار دریای نیل |
همی بر شد آوازشان بر دو میل |
| به پیش سپاه اندرون کوس و پیل |
|
| (فردوسی، 1386: 7/127) |
هنگام لشکر کشیدن نوشین روان به جنگ قیصر، فیلها نقش بارزی به عهده دارند. حضور حیوانات در کنار انسانها از دوران اساطیری به دوران پهلوانی و راه یافتن به دوران تاریخی قابل توجه است. گویی حیات انسانها هرگز از حیات حیوانات جدا نبوده است. بلکه دوشادوش هم از اساطیر به تاریخ راه یافتهاند. طبق مستندات تاریخ «یزدگرد پس از حملۀ اعراب وقتی از پایتخت میرود هزار طباخ، هزار رامشگر، هزار یوزبان، هزار بازبان و جماعتی کثیر از خدمه همراه دارد، شاهنشاه این گروه را کم میداند» (کریستن سن، 1380: 361؛ اصفهانی، 1367: 59).
8-7- حضور گربه در صحن و سرای مردم
مباحثی از شاهنامه به حضور حیواناتی مثل گربه اشاره دارد که با امنیت در خانه و سرای مردم زندگی میکردند.
چو آمد به ری مرد نا تندرست |
| دل و دیده ازشرم یزدان بشست |
بفرمود تا ناودانهای بام |
| بکندند و او شد بدان شادکام |
وز آن پس همه گربگان را بکشت |
| دل کدخدایان بدان شد درشت |
همی گفت اگر ناودانی به جای |
| ببینم و گر گربهای در سرای |
بدان بوم و بر آتش اندر زنم |
| ز بر شان همه سنگ بر سر زنم
|
همی جست هرجا که بد یک درم |
| خداوند او را فکندی به غم |
همه خانه از موش بگذاشتند |
| دل از بوم آباد برداشتند |
|
| (فردوسی، 1386: 8/237) |
در زمان خسرو پرویز مدتی، یک زشت شوم پی به مرزبانی ری گماردهشد. او همین که به ری رسید فرمان داد ناودان بام خانههای مردم را کندند. پس از آن به کشتن گربهها اقدامکرد. سپس در شهر جار زد اگر ناودانی به جا ببیند یا گربهای در سرای مردم بیابد آن بوم و بر را آتش میزند و صاحب خانه را سنگ سار میکند. علاوه بر این سرمایۀ مردم را ازچنگ آنان بیرون میآورد. به این ترتیب وقتی باران میبارید ناودانی برای هدایت آب نبود و گربهای برای پاسبانی در سرای مردم نماند. مردم از ترس خانه و دیار خود را رها کردند و رفتند. از کارهای آن زشت شوم پی، شهرآباد ری یک سر خراب شد. از ابیات چنان به دست میآید که در اغلب خانهها گربه وجود داشت. حداقل نقش گربه در سرای مردم محافظت و پاسبانی خانه از موش و سایر جانوران زیانآور بود.
9-7- حضور سگهای شکاری در لشکر خسرو پرویز
علاوه بر انبوه جانوران از اسب، شیر، شتر، یوز، باز و شاهین تعداد بسیاری سگهای تعلیم دیده در لشکر خسرو پرویز حضور داشتند که روز شکار، شاه و اطرافیان را همراهی میکرند.
چنان شد که یکروز پرویزشاه |
| همی آرزو کرد نخجیر گاه |
بیاراست بر سان شاهنشهان |
| که بودند ازو پیشتر در جهان |
چو بالای سیصد به زرین ستام |
| ببردند با خسرو نیک نام |
هزارو صد و شصت خسرو پرست |
| پیاده همی رفت ژوپین به دست |
هزار و چهل چوب و شمشیر داشت |
| که دیبا زبر و زره زیر داشت |
پس اندر دوان هفتصد بازدار |
| ابا واشه و چرغ و شاهین کار |
وز آن پس برفتند سیصد سوار |
| پس از باز داران همه یوزدار |
به زنجیر هفتاد شیر و پلنگ |
| به دیبای چین اندرون بسته تنگ |
پلنگان و شیران آموخته |
| به زنجیر زرین دهان دوخته |
قلاده به زر هفتصد بود سگ |
| که در دشت آهو گرفتی به تگ |
|
| (فردوسی، 1386: 8/261) |
در روز شکار، هفتصد بازدار با انواع باز و شاهین، سیصد یوزدار، هفتاد شیر و پلنگ تعلیم دیده که دهانشان به زنجیر طلایی بسته است و هفتصد سگ با قلادۀ زرین، شاه و لشکر را همراهی میکنند. از وجود سگها برای شکار استفاده میشد. طبق (مائده / 4) صید سگ شکاری حلال است؛ قُل اُحِلَّ لَکُمُ الطّیباتُ وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجوارِحِ مُکَلِّبینَ تُعَلِمونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ الله: بگو چیزهای پاکیزه برای شما حلال است و صید حیوانات شکارگر که شما به عنوان مربیان سگهای شکاری از آن چه خدایتان آموخته به آنها تعلیم دادهاید.
حضور سگ در کنار انسان به دوران پیش از تاریخ میرسد. به گفتة مورخان غربی «میشود دربارۀ بلندپایگی سگ که درجاهای دیگر شرق پست و ناپاک شمرده میشد ولی در فلات ایران چون یک عضو گرامی خانواده به شمار میآمد با مسئولیتهای معین و پاداشهای فراخور رجزخوانی کرد» (اومستد، 2537: 23). گذشته از سگ و حیوانات فراوان، عجایب دوازده گانة بارگاه خسرو، ورد زبان مورخان اروپایی و عرب است. تعدادی از عجایب به حیوانات مربوط میشود. مانند: درفش کاویان، گنج گاو، فیل سفید و شبدیز، شبدیز اسب معروف خسرو پرویز است. خسرو چنان این اسب را دوست داشت که سوگند یاد کردهبود هرکه خبر هلاکتش را بیاورد او را به قتل خواهد رساند. روزیکه شبدیز مرد، میرآخور هراسان شده به باربد رامشگر پادشاه پناه برد. باربد ضمن آوازی واقعۀ اسب را با ابهام و تلویح گوشزد کرد، شاه فریاد برآورد ای بدبخت مگر شبدیز مرده است، باربد گفت شاه خود چنین میفرماید (ن.ک:کریستن سن، 1380: 330). ابن حوقل در سفرنامهاش مینویسد: «نقش اسبی به زیباترین شکل ممکن بر کوه بیستون است، مردم معتقدند نقش اسب خسرو به نام شبدیز است» (ابن حوقل، 1366: 116).
10-7- حضور انواع حیوانات در لشکر یزدگرد و شمار هزینهها
سگ و یوز و بازش ده و دوهزار |
| که با زنگ زرند و با گوشوار |
به سالی همه دشت نیزه وران |
| نیابند خورد از کران تا کران |
که او را بباید به یوز و به سگ |
| که در دشت نخجیر گیرد به تگ |
سگ و یوز او بیشتر زان خورد |
| که شاه آن به چیزی همی نشمرد |
|
| (فردوسی، 1386: 8/423) |
رستم از سرداران سپاه یزگرد اظهار میدارد، دوازده هزار سگ، یوز و باز با زنگ و گوشوار طلا در لشکر یزدگرد پادشاه ایران وجود دارد که جزو داراییهای شاه محسوب میشود و خوراک یکسالۀ اعراب به اندازه مصرف یک روزۀ این حیوانات نمیشود. خالقی مطلق در توضیح آن نوشتهاست «خوراکی که باید روزانه به سگ، یوز و باز شاه ایران داد به اندازۀ مصرف یک سالة همه تازیان است» (خالقی مطلق، 1389: 11/283). به اعتبار ابیات، سگ و یوز پادشاه ایران بیشتر از آن میخورد که پادشاه آن را به چیزی نشمارد. روی دیگر سخن حکایت از آن دارد که هزینههای مربوطه برآورد شده در شمار میآمد. قطعاً میزان مشخصی بودجه به آن اختصاص مییافت. وقتی هزینه و بودجة مشخص داشته به طور حتم قوانین خاص خود را هم داشته است.کمترین سود نگهداری حیوانات مختلف در دستگاه پادشاهان حفظ نسل و تکثیر نژاد آنها بوده است. به استناد مکتوبات شاهنامه پیش از ورود اسلام در ایران قانون و لایحه برای نگهداری و مراقبت حیوانات مختلف و تأمین هزینههای آن در سطح کشور داشتهایم. آثار دیگر هم به این امر اشاره دارد؛ در کتاب دینکرد به وجود قانون در این زمینه تصریح شده است. کریستن سن به استناد کتاب دینکرد مینویسد «چنانکه معلوم است ایرانیان باستان، سگ را محترم میشمردند. قسمتی از نسک «دزد سر نِزَد» راجع به محافظت قانونی سگان گله بودهاست. نسبت به شماره گوسفندان، احوال شبانان و لزوم نگاهداری سگان گله قواعد ثابتی وضع کرده بودند» (کریستن سن، 1380: 232؛ فرنبع و آذرباد، 1384: 8/23). «خلاصه برخی از فقرات فرگرد سیزدهم وندیداد این است: سزای کسی که سگ شبانی را چنان بزند که جان بسپارد هشتصد تازیانه است. سزای کشتن سگ خانگی هفتصد و سزای کشتن سگ شکاری ششصد تازیانه است» (پورداود، 2536 الف: 215). به ذکر نمونههای دیگری از وجود قوانین کشوری راجع به حیوانات و مسئولیت نگهداری از آنها در شاهنامه میپردازیم.
1-10-7- قانون و فرمان بهرام شاه
اگر اسب در کشتزاری کند |
| ور آهنگ بر میوه داری کند |
ز زندان نیابد به سالی رها |
| سوار سرافراز گربی بها |
|
| (فردوسی، 1386: 6/516) |
در زمان بهرام گور قانون چنین بود که اگر کسی با هر مقام و مرتبة لشکری و کشوری از حد و حدود خود تجاوز نماید با اسب وارد کشتزاری شود یا قصد دست درازی به میوه و محصول مردم نماید یک سال تمام زندانی میشد.
2-10-7- قانون و فرمان هرمزد شاه
منادیگری بر کشیدی خروش |
| که ای نام داران بافرّ و هوش |
اگر کشتمندی شود کوفته |
| وز آن رنج کارنده آشوفته |
وگر اسب در کشتزاری شود |
| کسی نیز در میوه داری شود |
دُم اسب و گوشش بباید برید |
| سر دزد بر دار باید کشید |
|
| (فردوسی، 1386: 7/484) |
در زمان هرمزدشاه قانون چنین بود که اگر به کشتزاری صدمه برسد و موجب رنج و آشفتگی صاحب آن شود یا به میوه و محصول مردم دست بردهشود یا اسب وارد کشتزاری شود سر دزد را به دار کشیده، دُم و گوش اسب را میبریدهاند. قانون درمورد همۀ افراد جامعه یکسان لازم الاجرا بودهاست. روزی اسب پرویز پسر هرمزدشاه وارد کشتزاریشده به زمین و محصول صدمه میزند، پرویز انتظار دارد از واقعه چشمپوشی شود اما هرمزدشاه فرمان میدهد طبق قانون کشور، گوش و دُم اسب پرویز بریده شود و خسارت وارد شده به کشتزار توسط پرویز جبران شود. فرمان هرمزد به سرعت انجام میپذیرد (همان: 7/485).
8- میدانهای اسب دوانی در شهرهای ایران
از گذشتههای دور میدانهای اسب¬دوانی و سوارکاری در شهرهای ایران موجود بود. برای نمونه «خسرو پرویز در نزدیکی مدائن شهری به نام رومیه بنا کرد. کسری در آن شهر چندین حمام و یک میدان اسب دوانی بنا نمود» (کریستن سن، 1380: 278). در کتاب تاریخ ساسانیان اشاره شده قوم ایرانی از قدیمترین ایام به مهارت در سوارکاری معروف بودهاست (همان:79). اسب، فیل، شیر و مانند آن در میان سایر ملل و تمدنها نیز دارای ارزش بوده است. چنانکه در پیمانهای صلح و دوستی جزو هدایای پیشکشی به شاه پیروز، حیواناتی مانند اسب، فیل و شیر بودهاند. در حجاریهای نقش رستم و کوه شاپور غلبۀ شاپور پادشاه ایران بر امپراطور روم حجاری شدهاست. تصویر پادشاه ایران در مرکز حجاری فاتحانه سوار بر اسب و امپراطور روم پیاده است. چند نفر در تصویر دیده میشوند که فیل، اسب، چند تاج، یک کیسه که ظاهراً پول است و دوشیر در زنجیر پیشکش میآورند.
9- قداست اسب
اسب نزد ایرانیان دارای قداست بودهاست. «در ایران باستان تصویر اسب را روی دیوار معابد و ستونهای اماکن مقدس مانند آتشکدهها رسم میکردهاند یا مجسمههای اسب را نصب میکردند» (کریستن سن،1380: 114). قداست اسب در قرآن مذکور است؛ به اسب و آتشی که از سُم او میجهد سوگند یاد میشود. سورۀ عادیات (100) آیات 1 و 2 میفرماید: وَالعادیاتِ ضَبحا، فَالموریات قَدحاً؛ سوگند به مادیانهایی که با همهمه میتازند و با سُم خود برق میجهانند.
گذشته از اسب، گاو نیز حرمت خاصی دارد. قرآن عظیم برای گاو حرمت قائل میشود، به گونهای که دومین سوره از قرآن به نام گاو (بقره) است.
10- حرمت خون گاو در شاهنامه
حرمت ریختن خون گاو چنان است که در شاهنامه فرمان صریح داریم.
مریزید هم خون گاوان ورز |
| که ننگی بود گاو کشتن به مرز |
ز پیری مگر گاو بیکار گشت |
| به چشم خداوند خود خوار گشت |
نباید دگر کشت گاو رهی |
| که از مرز بیرون شود فرّهی |
|
| (فردوسی، 1386: 6/555) |
بهرام شاه در حرمت خون گاو فرمان صریح دارد. میفرماید گاو رهی را نباید کشت زیرا موجب میشود فرّهی و خرّمی از مرز و بوم برود. «غالباً در گاتها از قربانی گاو حتی در مراسم مذهبی منع وپروراندن آن برای زراعت توصیه شده است» (پورداود،2536ب: 1/373). در کتاب ارداویراف نامه روایتی این گونه نقل است: «و دیدم روان مردی تنبل که او را دُوانس میخواندند، همۀ بدن او را خرفستران میجویدند و پای راست او را نمیجویدند پرسیدم این تن چه گناه کرده؟ سروش اهلو و آذر ایزد گفتند این روان دُوانس تنبل است که چون در گیتی بود هرگز هیچ کار نیک نکرد اما با پای راست دستهای گیاه به پیش گاوی ورزا افکند» (ارداویراف،1382: 70).
روایت حاکی از ایمان به پایداری ثواب و عقاب رفتار با حیوانات است حتی اگر به اندازۀ انداختن دستهای علوفه با پا پیش حیوان (گاو) باشد. رعایت حد و حدودها در رفتار با حیوانات به مباحث معاد و جاودانگی پیوند خوردهاست که حکایت از ریشههای عمیق حیات همواره توأمان این انواع دارد.
11- وابستگی و پیوستگی حیات انسان با حیوانات در تمام شئون
تمام شئون زندگی انسان با حیوانات گره خورده است. این گرهخوردگی از تزئینات خانه و ساختمان تا ظروف، لباس، کلاه، ابزار کار و فراتر از آن در نماد رسمی و ملی سرزمین یعنی پرچم بازتاب دارد. بهطوریکه باید گفت انسان و حیوانات در حیات ثانویه نیز همراه یکدیگرند. این امر میتواند حاکی از قدرشناسی و مهربانی انسان نسبت به حیوانات و طبیعت باشد که علاقه ذاتی است یا ناشی از وابستگیهای روحی و فطری انسان چنانکه حیوانات و طبیعت را به حریم شخصی خود وارد میکند و حق و حقوق معلوم برایش قائل میشود. همچنین حکایت از حیات واقعگرایانه انسان دارد.
1-11- تصویر حیوانات در گچبری قصرها
اجین بودن زندگی حیوانات با زندگی انسان تا آنجا که نقوش تزیینی روی دیوار قصر و عمارتها را تصویر حیوانات و پرندگان تشکیل میدهد. حفارانی که در سالهای 32-1931 در ام السعاتیر و المعارید؛ دو تپه در شرق و شمال طاق کسری کاوش کردهاند بنیان چند کوشک ساسانی یافتهاند. گچبریهایی که زینت عمارات بوده با اشکال حیوانات، تصویر خرس، گراز و درخت است که طاووسان بر آن نشستهاند (کریستن سن، 1380: 279). «تصویر حیوانات، گل و بوته در کاخ داریوش در بابل دیده میشود» (اومستد، 2537: 221). «نماد رسمی تخت جمشید تصویر و پیکر شیر و گاو است» (همان: 243).
2-11- تصویر حیوانات در کنار انسان بر نقوش ظرفها
حضور حیوانات در کنار انسان با کاربردهای تزیینی در نقوش روی ظرفها از سدههای گذشته چشمگیر است. «نمونهای از این ظروف جام نقرهای از عهد خسرو پرویز در کتابخانه ملی پاریس است و خسرو را به هنگام شکار نشان میدهد» (کریستن سن، 1380: 343). جامهای نقرهای وجود دارد که نقوش شکارگاه بهرام را نشان میدهد. «جامی متعلق به موزۀ ارمیتاژ لنینگراد، بهرام پنجم را سوار بر شتر در شکار غزال نشان میدهد» (همان: 200).
3-11- تصویر حیوانات بر لباس شخصیتهای حجاری شده بر تخته سنگها
تابلوهای حجاری شده بر تخته سنگهای عظیم، نقوش حیوانات و پرندگان را نشان میدهد که بر لباس اشخاص حک شدهاست. بعضی جامهها تصویر حیوانات مثل میش کوهی، خرس، مرغابی و حواصیل یا شاخۀ سدر و صورت پرندگان دارد. «تصویر حجاری شدۀ شکار گراز در طاق بستان پادشاه را نشان میدهد که در قایق ایستاده و لباسش دارای نقش اژدها است. همین نقش در جامۀ خسروپرویز سوار بر اسب دیده میشود» (کریستن سن، 1380: 338).
12- کلاه ملکه و شاهزاده به شکل سر حیوانات
حجاریهای موجود نشان میدهد تصویر حیوانات علاوه بر پارچه و لباس، روی کلاه نیز استفاده میشد. در نقش رستم در جوار صورت تاجگذاری اردشیر اول کتیبهای است کوچکتر از آن به امر بهرام دوم حجاری شده و شاه را پیاده در وسط خانوادهاش نشان میدهد. «در تصویر، کلاه ملکه و شاهزاده به شکل سر حیوانات است. در کتیبۀ نقش رستم دونفر کلاهی به شکل سر حیوان به سر دارند. این تصویر بر سکههای آن دوره نیز رسم شده است» (کریستن سن، 1380: 168).
13- نقش حیوانات در درفش کاویان
درفش کاویان که ایرانیان آن را متعلق به ادوار باستانی تاریخ خویش میدانند بنابر قول طبری «این درفش از پوست پلنگ بود» (طبری، 1363: 5/2175). بنابر روایت مطهر بن المقدسی «درفش در آغاز از پوست بزغاله یا از چرم شیر بود، بعد ایرانیان آن را از زر و پارچۀ زربفت ساختند» (مقدسی،1350: 3/123). بنابر روایت شاهنامه از چرم آهنگران بود:
از آن چرم که آهنگران پشت پای |
| بپوشند هنگام زخم درای |
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد |
| همان گه ز بازار برخاست گرد |
|
| (فردوسی، 1386: 1/69) |
«درفش کاویان از جمله علامات شاهی بود. در زمان جنگ آن را پیشاپیش سپاه میبردند و در میدان جنگ به زیبندهترین پهلوانان میسپردند» (کریستن سن، 1380: 361).
14- نقش حیوانات بر مُهر سلطنتی
بنابر شواهد تاریخی حداقل از زمان ساسانیان اطلاع دقیق در دست داریم که بر مُهر سلطنتی نقش صورت گراز بود. «فرمانهای سلطنتی، معاهدات و سایر اسناد دولتی را با مُهری که عبارت از حلقهای منقش به صورت گراز (وراز) بود مُهر میکردند» (کریستن سن، 1380: 283).
15- نقش حیوانات و پرندگان در پرچم ایران
به استناد تاریخ از زمان باستان، عقاب زرین، درفش ایران بودهاست. یک نشان زر با نقش عقاب از دورۀ هخامنشیان در موزۀ لندن موجود است. علامت اقتدار هخامنشیان عقاب بودهاست. «در لشکرکشی کورش به سوی بابل در 539 پیش از میلاد، درفش پادشاهی ایران شاهینی از زر ساخته شده بود که بر نیزه افراشته بودند. پس از سپری شدن شاهنشاهی هخامنشی و دست یافتن اسکندر بر ایران در پایان سدۀ چهارم پیش از میلاد عقاب؛ نشان اقتدار ایرانیان رفتهرفته در اروپا رواج یافت» (پورداود، 2536ب: 2/ 317). زمانی عقاب و برخی حیوانات دیگر تصویر پرچم ایران بود. تصویر عقاب بر سکههای به جامانده از گذشته به چشم میخورد. «یک دسته از شهریاران پارس که در قرن دوم قبل از میلاد حکمرانی کردهاند، سکههایی یادگار گذاشتهاند با نقش معبد و پرچم، در بالای پرچم تصویر مرغی که گویا عقاب است دیدهمیشود» (کریستن سن، 1380: 58). نام عقاب در اوستا به صورت سئنهاست.«محققان آنرا به شاهین و عقاب ترجمهکردهاند» (دهخدا، 1377: 9 / 13899؛ فضیلت، 1389: 342؛ رستگار فسایی، 1370: 1 / 588). در اساطیر ایرانی شاهین یا عقاب جایی مخصوص به خود دارد و به عنوان پیک خورشید معرفی شدهاست. «در برخی توصیفها اهورا مزدا به سر عقاب تشبیه شده که شاید مقصود سئنه (سیمرغ) اوستا باشد» (یاحقی، 1386: 509). فرهنگ ریشه شناسی فارسی در معنی «سیمرغ واژة عقاب را آورده است» (هرن و هوبشمان، 1394: 291). به این ترتیب عقاب زرین یا نقش عقاب بر پرچم ایران میتواند نمادی از اهورامزدا یا سیمرغ باشد. «نماد همیشه محتوایی بیش از مفهوم روشن و آنی خود دارد» (یونگ، 1381: 88؛ فتوحی،1386: 163). در شاهنامه چندین بار از درفشی با نام همای یادشده و همای به معنی عقاب است:
دمان از پسش زنگة شاوران |
| بشد با دلیران و گنداوران |
درفشی پس پشت پیکر همای |
| همی راند چون کوه آهن ز جای |
هر آن کس که از شهر بغداد بود |
| که با نیزه و تیغ پولاد بود |
همه بر گذشتند زیر همای |
| سپهبد همی داشت بر پیل جای |
|
| (فردوسی، 1386: 3/22) |
نتیجهگیری
زندگی حیوانات هرگز از زندگی انسان جدا نبوده و نیست، بلکه از آغاز خلقت تاکنون پا به پای هم پیش آمده، اسطورهها را پشت سر نهاده به تاریخ پیوستهاند. در جهانی که حق و حقوق انسان هم بعضا به رسمیت شناخته نمیشود شاهنامه از حقوق حیوانات سخن میگوید . التزام و تعهد به مبانی انسانیت و موازین عدالت و پایبندی به اخلاق و رعایت اصول اخلاقی و انسانی در جزء جزء اثر نهادینه است. حیوانات و پرندگان بخشی از محیط زیست را تشکیل میدهند. حفظ بقا و سلامت آنها ارتباط مستقیم با حفظ بقا و سلامت انسان دارد. بقای انسان و حفظ بقای انسان در حفظ طبیعت سالم و حفظ محیط زیست سالم است که جانوران یا به تعبیر شاهنامه جنبندگان بخشی از آن هستند. طبق مکتوبات شاهنامه از دوران اساطیری تا دوران تاریخی در نحوۀ رفتار و مراقبت از حیوانات قانون و دستورالعمل مشخص داریم؛ حق برخورداری از امن و آرام، حق داشتن خوراک مناسب، حق بروز دادن واکنش در موقعیتها، حق زیستن با همنوع و داشتن جفت، حق برخورداری از گفتار و رفتار نرم و ملایم، حق پرورش یافتن حیوانات سودمند، ادای حق حیوانات با بهره جستن از توان و هیبت آنها در جنگ و بزم گرچه خونخواهی شاه باشد، حق دریافت پاداش فراخور به ازای انجام کار و خدمت، قدرشناسی و مهربانی نسبت به حیوانات تا نگاه داشت تصویر و مجسمه آن، نماد شناسی و تفأل زدن به جاندارانی چون شیر و عقاب، گوشهای از حقوق حیوانات است که حکیم بدان اشارت میکند.
منابع
1- قرآن، (1373)، ترجمة محمد مهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم.
2- ابن حوقل، ابوالقاسم محمد. (1366). سفرنامه، ترجمه و توضیح جعفر شعار، تهران: امیرکبیر.
3- ابن مسکویه الرازی، ابو علی احمد. (1369). تجارب الامم و عواقب الهمم، ترجمة ابوالقاسم امامی، تهران: سروش.
4- ارداویراف. (1382). ارداویراف نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، تهران: معین.
5- اصفهانی، حمزه بن حسین. (1367). تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمۀ جعفر شعار، تهران: امیرکبیر.
6- الیاده، میرچا. (1384). اسطوره و رمز در اندیشة میرچا الیاده، ترجمة جلال ستاری، تهران: مرکز.
7- انوشه، حسن. (1376). فرهنگ نامة ادبی فارسی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
8- اوشیدری، جهانگیر. (1378). دانشنامة مزدیسنا، تهران: مرکز.
9- اومستد، ا.ت. (2537). تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمۀ محمد مقدم، تهران: امیرکبیر.
10- برهان، محمدحسین بن خلف. (1362). برهان قاطع، گردآورنده محمدمعین، پنج جلد، تهران: امیرکبیر.
11- بهار، مهرداد. (1376). از اسطوره تا تاریخ، گردآورنده: ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران: چشمه.
12- بیرونی، ابوریحان. (1363). آثار الباقیه، ترجمة اکبر دانا سرشت، تهران: امیرکبیر.
13- پورداود، ابراهیم. (2536الف). فرهنگ ایران باستان، بخش نخست، تهران: دانشگاه تهران.
14- (2536ب). یشتها، دوجلد، به کوشش بهرام فره وشی، تهران: دانشگاه تهران.
15- ثعالبی، حسینبنمحمد. (1372). تاریخ غررالسیر ، ترجمة محمدروحانی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
16- خالقی مطلق، جلال. (1391). یادداشتهای شاهنامه، تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
17- خلیلی جهانتیغ، مریم و دهرامی، مهدی. (1390). «ادبیات تعلیمی و تربیتی در شاهنامه فردوسی»، پژوهشنامة ادبیات تعلیمی، سال سوم، شماره یازدهم، ص 41-58.
18- دورانت، ویل. (1367). تاریخ تمدن، ترجمة احمدآرام و گروه مترجمان، یازده جلد، تهران: شرکت سهامی.
19- دوستخواه، جلیل. (1370). اوستا، دو جلد، تهران: مروارید.
20- دهخدا، علیاکبر. (1377). لغتنامه، زیر نظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، جلد 9، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران با همکاری انتشارات روزنه.
21- رستگار فسایی، منصور. (1370). فرهنگ نامهای شاهنامه، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
22- رضی، سیدشریف. (1374). نهج البلاغه، ترجمۀ محمدجواد شریعت، تهران: اساطیر.
23- صفا، ذبیحالله. (1379). حماسهسرایی در ایران، تهران: امیرکبیر.
24- طبري، محمدبن جرير. (1362). تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، تهران: اساطي.
25- فتوحی رود معجنی، محمود. (1386). بلاغت تصویر، تهران: سخن.
26- فردوسی، ابوالقاسم. (1386). شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلام.
27- -----، -------. (1374). شاهنامه، تصحیح ژول مول، چهار جلد، تهران: علمی و فرهنگی.
28- فره وشی، بهرام. (1381). فرهنگ زبان پهلوی، دانشگاه تهران.
29- فضیلت، محمود. (1389). فرهنگ نام نمای شاهنامه، کرمانشاه: دانشگاه آزاد اسلامی.
30- کریستن سن، آرتور. (1380). ایران در زمان ساسانیان، ترجمة رشید یاسمی، تهران: صدای معاصر.
31- ــــــــــــ، ـــــ. (1377). نمونههاي نخستين انسان و نخسيتن شهريار در تاريخ افسانهاي ايرانيان،ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلي، تهران: چشمه.
32- مستوفی قزوینی، حمدالله. (1361). تاریخ گزیده، به کوشش ادوارد براون، تهران: دنیای کتاب.
33- معین، محمد. (1375).فرهنگ فارسی، شش جلد، تهران: امیرکبیر.
34- مقدسی، مطهر بن طاهر. (1350). آفرینش و تاریخ، ترجمه و تعلیقات محمد رضا شفیعی کدکنی، شش جلد، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
35- موله، ماریژان و همکاران. (1381). سرزمین جاوید، ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری، چهار جلد، تهران: زرین.
36- هُرن، پاول و هوبشمان، ماینریش. (1394). فرهنگ ریشه شناسی فارسی، مترجم جلال خالقی مطلق، اصفهان: مهرافروز.
37- یاحقی، محمدجعفر. (1386). فرهنگ اساطیر و داستانوارهها در ادبیات فارسی، تهران: فرهنگ معاصر.
38- یانگ، کارل گوستاو. (1381). انسان و سمبول هایش، ترجمة محمود سلطانیه، تهران: جامی.
Animal Rights Law in Shahnameh
Ashraf al-Sadat Mousavi Fard1, Ali Eshghi Sardehi2, Saeed Rozbahani3
1PhD student, Department of Persian Language and Literature, Sabzevar branch, Islamic Azad University, Sabzevar, Iran.
2Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Sabzevar Branch, Islamic Azad University, Sabzevar, Iran.
Email: eshghi@iaus.ir
3Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Sabzevar Branch, Islamic Azad University, Sabzevar, Iran.
Abstract
The countinuity of animal life to human life is such that history of civilization and progress and civilization is not separate from their existence.inevery day life feasts and celebrations, war and battle, gaining victory, peace treaty friendship, equestrian hunting ,protection and guarding, decorative and symbolic applications, the presence of all kinds of animals can not be ignored . Naturally, this constant presence requires the enactment of laws and the enforcement of laws.in Shahnameh ,is exist from the rule of the Pishdadians to the Sassanids , in relation to animals , executive orders and instructions. There are many cases that indicate the existence of a law in this field. The king,s decree was in fact the enactment of the law. Attention to animal rights researched its peak with the compilation of Shahnameh. Amongthe ancients, Abolghasem Ferdowsi has dealt with this issue most of all. Many verses of the Shahnameh refe to the rights of animals. Among these rights, animals have the right to be safeand secure, to be reared and fed, and to call animals in a soft voice. This brief explores how animals are treated and the laws associated whit them. The research method is data review and analysis based on the contents of shahnameh.
Keywords Rights,Animals, Law, Civilization, Shahnameh.