• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحول نظریه ی عدالت رالز از عدالت اخلاقی به عدالت سیاسی
        شهلا اسلامی
        در این مقاله تحول نظری هی عدالت رالز از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به این صورتبررسی می شود: مرحله ی اول نظریه ی عدالتِ رالز با توجه به کتاب نظریه ای درباره عدالت شکلمی گیرد. در این قسمت از نظری هی عدالت به مفاهیم اساس یای همچون قرارداد اجتماعی، موقعیتاولیه و تع چکیده کامل
        در این مقاله تحول نظری هی عدالت رالز از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به این صورتبررسی می شود: مرحله ی اول نظریه ی عدالتِ رالز با توجه به کتاب نظریه ای درباره عدالت شکلمی گیرد. در این قسمت از نظری هی عدالت به مفاهیم اساس یای همچون قرارداد اجتماعی، موقعیتاولیه و تعادل تأملی توجه می شود. این مفاهیم دارای مبانی اخلاقی- فلسفی هستند که مرحل هی اولنظریه ی عدالت را شکل م یدهند. مرحله ی دوم نظریه ی عدالت رالز، کم رنگ شدن عدالت اخلاقی-فلسفی است؛ مرحله ای که با توجه به کتا بهای لیبرالیسم سیاسی و عدالت به مثابه انصاف شکلمی گیرد. در این مرحله رالز مفاهیمی همچون کثرت گرایی، جامعه ی بسامان، عقل عمومی و اجماعهمپوش را به کار م یبرد. بررسی این مفاهیم فهم تحول نظری هی عدالت را آسانتر می کند. پس ازبررسیِ سیر اجمالیِ تحول نظریه ی رالز که در آن مفاهیمی همچون موقعیت اولیه کم رنگ می شود،به این نتیجه می رسیم که نظریه ی عدالت رالز دارای مبانی اخلاقی- فلسفی است و بنابراین در سیراز عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به طور کامل موفق نمی شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - ارزیابیِ نقد شیلّر بر زیبایی شناسی کانت
        مریم بختیاریان مجید اکبری
        فریدریش شیلّر در طرح اندیشه ی زیبایی شناختی خویش از نقد قوه حکم کانت و با ارزیابی انتقادیِآن آغاز کرد. هرچند او نزد عموم اندیشمندان فیلسوفی کانتی شناخته م یشود، امّا در نخستینآشنایی اش با فلسفه ی کانت از ورط هی ایجاد شده میان قلمروی ضرورت و آزادی، و از ستیز میانانگیزهها چکیده کامل
        فریدریش شیلّر در طرح اندیشه ی زیبایی شناختی خویش از نقد قوه حکم کانت و با ارزیابی انتقادیِآن آغاز کرد. هرچند او نزد عموم اندیشمندان فیلسوفی کانتی شناخته م یشود، امّا در نخستینآشنایی اش با فلسفه ی کانت از ورط هی ایجاد شده میان قلمروی ضرورت و آزادی، و از ستیز میانانگیزههای درونی انسان ناخرسند گشت و بر آن شد تا برخی دیدگا ههای کانت را اصلاح کند.نخست، او در زیبایی شناسی خود به منظور گذر از دوگانهانگاری کانتی و خاتمه دادن به تقابل وستیز انگیزه های درونی انسان، درصدد بر آمد تا ابزاری هماهنگ کننده بایبد. از همین روی، پس ازتأمل در استنتاج استعلایی، ادراک زیبایی را ادراکی هماهن گکننده یافت و مدعی شد که تنها بهکمک آن میتوان بر ازه مگسیختگی نهاد آدمی غلبه کرد. سپس، ضمن انتقاد از نگاه کاملاًسوبژکتیویستی کانت نسبت به زیبایی، مفهومی ابژکتیو از زیبایی (آزادی در پدیدار) ارائه داد.سپس تر، با انتقاد از تمایز کانتی میان دو قلمرو زیبایی شناسی و اخلاق، مدعی شد که انسان برایاخلاقی شدن نیاز به تمهیداتی دارد که تنها به یاری آموزش زیباشناختی، این تمهیدات فراهممی گردند. دستاورد او نزدی کسازی دگرباره ی دو قلمروی تجربهی زیبایی شناختی و اخلاق بود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تقریری معناشناختی از صدق جمله های علوم قیاسی با تأکید بر آراء تارسکی
        مهدی بهنیافر علی اکبر احمدی افرمجانی
        نظریه ی صدق مطرح شده از سوی آلفرد تارسکی، نظری های است مبتنی بر مفهوم کلاسیکمطابقت که با تکیه بر دانش معناشناسی شکل گرفته است و همین محمل معناشناختی است کهپروژه ی صدق نگاری تارسکی را نسبت به سایر تلا شهای صدق پژوهانه ی پیش از او متمایز ساختهاست علوم قیاسی ، است. از طر چکیده کامل
        نظریه ی صدق مطرح شده از سوی آلفرد تارسکی، نظری های است مبتنی بر مفهوم کلاسیکمطابقت که با تکیه بر دانش معناشناسی شکل گرفته است و همین محمل معناشناختی است کهپروژه ی صدق نگاری تارسکی را نسبت به سایر تلا شهای صدق پژوهانه ی پیش از او متمایز ساختهاست علوم قیاسی ، است. از طرفی یکی دیگر از مهمترین مواضعی که تارسکی به آن پرداخته استکه شامل دستگاه هایی است که بر اساس اصول موضوع، مفاهیم اولیه و همین طور قواعد تبدیلمشخصی شکل م یگیرند. در این مقاله بر پایه ی دو سویه ی اصلی مندرج در عنوان آن، یعنینظریه ی صدق تارسکی و همی نطور تقریر او از علوم قیاسی، ابتدا به این مطلب م یپردازیم که اساساًآیا می توان پرسش از صدق جملات دستگاه های علمی قیاسی مانند ریاضیات و منطق را پرسشیمعنادار و قابل طرح به حساب آورد یا خیر؟ سپس ضمن طرح پاسخی مثبت برای این پرسش ازدرون اندیشه های معناشناسان هی تارسکی، راه هایی را برای دستیابی به تعریفی از صدق جملات علومو نظریه های قیاسی خواهیم آزمود که یکی از مهمترین آنها که در حقیقت رویکرد مختار این مقاله مدل و در دل آن، مفهوم نتیجه ی منطقی هم هست، مبتنی بر تعریف خود تارسکی از مفهوماست و لذا با رویکرد معناشناختی او هم موافقت دارد. این تقریر پیشنهادی و فراگیر ما در مقابلتقریر برهان محور و نحوشناسانه ای قرار دارد که هم مخالف مواضع معناشناسانه ی تارسکی است، هماینکه الزاماً تمام قضایای شکل گرفته در دستگاه های قیاسی را شامل نمی شود. در پایان هم ضمنبرشمردن ویژگی های مثبت تعریف پیشنهادی خود برای صدق جملات علوم قیاسی، برخی ازنقدهای مقدّر و در عین حال غیر بنیادی وارد بر آن را برم یشماریم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - ویتگنشتاین و "دید کلی »
        مالک حسینی
        یکی از عناصر بسیار مهم در تفکر ویتگنشتاین دیدِ کلی (Übersicht)است. این مفهوم در روشفلسفیِ ویتگنشتاین به اصطلاح متأخر اهمیتی خاص می یابد و همراه با مفاهیمی دیگر، روش بدیع، دیدِ کلی او را شکل می دهد. در مقاله ی حاضر قرار است با گزارش سخنان ویتگنشتاین درباره یاین رکن چکیده کامل
        یکی از عناصر بسیار مهم در تفکر ویتگنشتاین دیدِ کلی (Übersicht)است. این مفهوم در روشفلسفیِ ویتگنشتاین به اصطلاح متأخر اهمیتی خاص می یابد و همراه با مفاهیمی دیگر، روش بدیع، دیدِ کلی او را شکل می دهد. در مقاله ی حاضر قرار است با گزارش سخنان ویتگنشتاین درباره یاین رکنِ روشِ فلسفی او معرفی شود و اهمیت آن در فلسفه ورزی مطلوب ویتگنشتاین روشن گردد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - جایگاه اخلاق در هرمنوتیک گادامر
        زهرا زینلی مهرآباد
        مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می چکیده کامل
        مقاله به جایگاه اخلاق در هرمنوتیکِ گادامر می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا هرمنوتیکگادامر می تواند نقشی در راهیابی انسان به چگونه زیستن اش داشته باشد یا نه؟ با توجه به تفسیرهایدگر از حقیقت نزد افلاطون، چنین به نظر می رسد که اخلاق جایگاه پیشین خود در تفکر را ازدست می دهد. کوشش گادامر بر این است که با ارائه ى تفسیری از حقیقت و خیر در اندیشه ىافلاطون، پیوند منطقی میان تفکر فلسفی و اخلاق را معلوم سازد . از این روی، مقاله نخست بهوارسی نگرش هایدگر به مفهوم حقیقت نزد افلاطون که به فراموشیِ وجود و در نتیجه نیهیلیسماخلاقی منتهی می شود، می پردازد و سپس نشان می دهد که چگونه گادامر در پی رفع این بحراناست. تلاش گادامر حول دو محور است: اول بازیابی دغدغه ى افلاطون در روی آوردن به ایده هایمتعالی (به ویژه ایده ى خیر) و نسبت درونی وجود با آنها و در نتیجه نسبی کردن اختلاف میانوجود و موجودات. دوم نقش محوری دیالوگ اصیل در شک لدهی به تصمیم اخلاقی و به اجرا آوردناین تصمیم به دلیل مقاومت در بررسی دقیق و نقادانه. نتیجه ی این تلاش آن است که ملاحظاتاخلاقی نه تنها از هست یشناسی قابل تفکیک نیست بلکه در کانون آن قرار م یگیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - حقیقت جسم در فلسفه ی شیخ اشراق و صدرالمتألهین
        مریم عاطفی محمد سعیدی مهر
        فیلسوفان مسلمان عموماً در باب چیستی جسم و احکام کلی اجسام سخن راند هاند که در نتیجه یآن ادبیات فلسفی گسترد های در باب تعریف جسم، بساطت یا ترکیب ذهنی و خارجی آن، تما یزاتاساسی اجسام با موجودات غیرمادی، ویژگ یهای مشترک اجسام و ... شکل گرفته است. در این میاندو فیلسوف نامی چکیده کامل
        فیلسوفان مسلمان عموماً در باب چیستی جسم و احکام کلی اجسام سخن راند هاند که در نتیجه یآن ادبیات فلسفی گسترد های در باب تعریف جسم، بساطت یا ترکیب ذهنی و خارجی آن، تما یزاتاساسی اجسام با موجودات غیرمادی، ویژگ یهای مشترک اجسام و ... شکل گرفته است. در این میاندو فیلسوف نامی ایران، شیخ اشراق و صدرالدین شیرازی، از آن رو که هر یک مؤسس مکتب فلسفینوظهوری بودند، دست به نوآوری زدند و دیدگاه های جدیدی را در این باب که از جهات مختلفیبا دیدگاه اسلاف مشائی آنان تفاوت داشت - ارائه کردند. در این مقاله، از انبوه مسایل قابل طرح بهتبیین و مقایسه ی دو مسأله ی اساسی یعنی چیستیِ (ماهیت و حقیقت) جسم و کمال اجسام (بهویژه از جهت علم و حیات) در دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته م یشود. ضمن بررسیِ مراحلِ مختلفِارائه ی دیدگاه های این دو فیلسوف، نتیجه می گیریم که تفاوت های بنیادین میان این دو دیدگاهوجود دارد به گونه ای که در حکمت اشراقی به مرزبندی جدی عالم اجسام با عوالم بالاتر م یانجامد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - فلسفه ی علمِ حکمای مسلمان و پیشینه ی ارسطویی آن
        موسی ملایری
        اگرچه مشهور است که فلسفه ى علم دانشی جدید و محصول قرون نوزدهم و بیستم است، اما ایننوشتار بر آن است که پیشینیان نیز به تناسب و فراخور علومِ خود، نوعی علم شناسی را بنا کرده اندکه نسبتش با علوم آن زمان با نسبت فلسفه ى علم با علوم جدید قابل تطبیق است؛ و می توان آن رامنطق عل چکیده کامل
        اگرچه مشهور است که فلسفه ى علم دانشی جدید و محصول قرون نوزدهم و بیستم است، اما ایننوشتار بر آن است که پیشینیان نیز به تناسب و فراخور علومِ خود، نوعی علم شناسی را بنا کرده اندکه نسبتش با علوم آن زمان با نسبت فلسفه ى علم با علوم جدید قابل تطبیق است؛ و می توان آن رامنطق علم یا فلسفه ى علم پیشینیان خواند. این نوشتار این دانش را در آثار ارسطو و بسط آن را درنزد حکمای مسلمان جستجو می کند. نخست چهار مسأله از مهمترین مسائل فلسفه ى علم جد یدیعنی: ممیزات یک تحقیق علمی، شرایط لازم برای صحت تبیین های علمی، ارزش معرفتی و حدودواقع نمایی تبیین های علمی و روش های دانشمندان در مطالعه ى طبیعت، انتخاب گردیده؛ سپس درهر مسأله ابتدا آرای ارسطو، آنگاه مباحث اندیشمندان مسلمان در آن باب مطرح شده است . حاصلبررسی آن است که اولاً در آثار ارسطو به هر چهار مسأله عنایت شده است؛ ثانیاً روشن گردیده کهحکیمان مسلمان نه تنها در هر چهار مسأله در نقد ، توسعه، تعمیق و تکامل فلسفه ى علم ارسطویینقشی انکار ناپذیر داشته اند؛ بلکه ابواب جدیدی را نیز در این قلمرو گشود هاند. پرونده مقاله