بررسی تطبیقی موضوعات تعلیمی در حکایتهای گلستان سعدی و فابلهای لسینگ
محورهای موضوعی : مطالعات نقد ادبیفاطمه خداکرمی 1 , سیدمسعود سلامی 2
1 - دانشجوی مقطع دکتری رشته زبان وادبیات آلمانی دانشگاه آزاد اسمی واحد علوم وتحقیقات تھران
2 - استادیار زبان وادبیات آلمانی دانشگاه آزاد اسمی واحد علوم وتحقیقات تھران
کلید واژه: اخلاق, حکایت, فابل, جامعه, دوران روشنگری,
چکیده مقاله :
مشرق زمین همواره برای روشنفکران وفلاسفۀ غرب، خاستگاه فرهنگ وتمدن بشری وسرچشمۀ حیات فکری ومعنوی انسان ها بوده است. بررسی آثار برجستۀ ادبی جهان، مبین تاثیر اندیشه و افکار بزرگان ادبی مشرق زمین برشخصیت¬های برجستۀ ادبی مغرب زمین است. البته افکارهرشاعر یا نویسنده ای متاثرازخلق وخوی ومحیط اجتماعی اواست؛ ازاین رو بررسی آثارادبی وتطبیق آن ها با آثارسایرملت ها¬¬ می تواند منجربه شناخت افکارواندیشه های ملل مختلف ومشترکات فرهنگی شود. ادبیات به عنوان پل ارتباطی بین افکارصاحبان کلام واقشارجامعه وبعنوان آئینۀ تمام نمای آداب ورسوم جامعۀ بشری، نقش بهسزایی درتعلیم وتربیت انسان دارد، که این امریکی ازوجوه مورد تاکید در دورۀ روشنگری درادبیات آلمان بوده است. درادبیات فارسی نیزآثارونوشته های ارزشمندی وجود دارد که هدف آنها سوق دادن بشر به آرمانهای اخلاقی وتربیتی است. بزرگان ادبی چون سعدی ولسینگ ازجمله مربیان بزرگ اجتماعی هستند که ادبیات را در خدمت رشد و تعالی انسان درآوردند و آثارشان را وسیله ای برای تعلیم و تربیت بشریت و اصلاح جامعه قرار دادند. درمقالۀ حاضر نگارنده ضمن بررسی تطبیقی شماری ازحکایت های آموزنده واخلاقی گلستان سعدی وحکایت های پرمغز فابل گونۀ لسینگ به تاثیرادبیات به عنوان ابزاری برگسترش اخلاق درجامعه وهمچنین به بررسی شباهت های معنایی ومفهومی در اندیشه های این دو شخصیت بزرگ ادبی پرداخته است.