هنجارگریزی مؤثرترین شگرد برای برجستگی زبان و آشناییزدایی در شعر است که همواره، دغدغه شاعران بوده است. این شگرد در شعری که با عنوان موج نو مطرح می شود و احمدرضا احمدی بهعنوان برجسته ترین شاعر این جریان در اشعارش بهصورت گسترده، رویکردی هنجارگریزانه دارد، اساس رویکرد ش چکیده کامل
هنجارگریزی مؤثرترین شگرد برای برجستگی زبان و آشناییزدایی در شعر است که همواره، دغدغه شاعران بوده است. این شگرد در شعری که با عنوان موج نو مطرح می شود و احمدرضا احمدی بهعنوان برجسته ترین شاعر این جریان در اشعارش بهصورت گسترده، رویکردی هنجارگریزانه دارد، اساس رویکرد شاعر را تشکیل میدهد. این جستار، در پی پاسخ به این سؤال است که احمدی چگونه و در چه حوزه هایی و به چه اشکالی به هنجارگریزی دست زده است. بررسی های بهعملآمده، نشانگر این موضوع است که احمدرضا احمدی در اشعارش از انواع هنجارگریزی بهره برده است. یکی از انواع هنجارگریزی ها در شعر او، هنجارگریزی نحوی است. هنجارگریزی زمانی یا باستانگرایی نیز در اشعارش بسامد بالایی دارد که شاعر هم در حوزه فعل و هم در حوزه واژگان، از آن بهره گرفته است. هنجارگریزی معنایی بهصورت گسترده و در هیأت آرایه های تشبیه، تشخیص، حسامیزی و تصاویر پارادوکسی در اشعار او نمود دارد. افزون بر این، او در حوزه ها ی نوشتار، سبک، واژگان و آوا نیز به هنجارگریزی دست زده است. این پژوهش درنهایت به این نتیجه رسیده است که هنجارگریزی، اساس رویکرد شاعر را تشکیل داده که خود جریان تازهای از شعر را رقم می زند.
پرونده مقاله
سبکشناسی گفتمانی-انتقادی شیوهای از تحلیل است که بر مبنای آن تقابل و تعامل بافت متنی و بافت موقعیتی در ضمن تحلیل لایه های مختلف سبکی متن و ارتباط آنها با گفتمانهای رایج و غالب جامعه زمان تولید متن می پردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و لایه نحوی و کاربردشناسی غ چکیده کامل
سبکشناسی گفتمانی-انتقادی شیوهای از تحلیل است که بر مبنای آن تقابل و تعامل بافت متنی و بافت موقعیتی در ضمن تحلیل لایه های مختلف سبکی متن و ارتباط آنها با گفتمانهای رایج و غالب جامعه زمان تولید متن می پردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و لایه نحوی و کاربردشناسی غزل سعدی را از منظر سبکشناسی گفتمانی/ انتقادی موردبررسی قرار می دهد؛ نتایج پژوهش بیانگر مهارت سعدی در چینش نحوی جملات و بسامد افعال معلوم و صدای نحوی فعال گوینده است؛ در لایه کاربردشناسی، بسامد کنش گفتارهای اعلامی و اظهاری و بیان ضمنی چشمگیر است؛ ادبیت کلام در این غزل از طریق تلویح و تعریض و تشبیه و تمثیل در سطح ادبی پدیدار شده است؛ ازنظر اصول ادب؛ رابطه از پایین به بالا منعکس و گله مندی التماس آمیز بهجای نقد و پرسش گری کاربرد یافته است؛ درمجموع رابطه نابرابر عاشق و معشوق انعکاسی از رابطه نابرابر عامه/ رعیت با نهادهای قدرت است.
پرونده مقاله
زمان عامل ساختاری هر روایت است و نظمی که در شکل گیری زمان روایت لحاظ می شود، نقش مهمی در ساختار پیرنگ داستان دارد. فرشته ها پنجمین روایت از مجموعه داستان دو دنیا اثر گلی ترقی است که با بهره گیری از گونه روایی خاطره-داستان بهخوبی از تکنیک زمان روایی استفاده کرده است. ا چکیده کامل
زمان عامل ساختاری هر روایت است و نظمی که در شکل گیری زمان روایت لحاظ می شود، نقش مهمی در ساختار پیرنگ داستان دارد. فرشته ها پنجمین روایت از مجموعه داستان دو دنیا اثر گلی ترقی است که با بهره گیری از گونه روایی خاطره-داستان بهخوبی از تکنیک زمان روایی استفاده کرده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی–تحلیلی به بررسی بی نظمی زمان روایی و نقش آن در شکل گیری پیرنگ در داستان کوتاه فرشته ها از منظر ژرار ژنت می پردازد. بر اساس نتایج پژوهش، ترقی با درهم شکستن روال خطی زمان، از انواع زمان پریشی گذشته نگر و آینده نگر بهره برده است. گذشته نگرهای درونی به دلیل تداعی خاطرات و بیان وقایع، شیوه غالب کاربرد زمان در داستان فرشته ها است که کارکرد تعلیقی و ایضاحی در بیان وقایع، رمزگشایی و پر کردن خلأ های داستانی در روایت دارد. از گذشته نگری بیرونی اصلی در معرفی شخصیت های اصلی با اهدافی چون شخصیت پردازی و تعلیل کنش شخصیت و از زمان پریشی آینده نگر با کارکرد تعلیقی و گره افکنی استفادهشده است.
پرونده مقاله
در مواجهه با متن ادبی میتوان به شیوههای گوناگونی به تحلیل و شرح آن پرداخت و ابعاد معنایی متن را آشکار نمود. هرچند استفاده از نظریههای ادبی در تحلیل متن، افق معنایی تازهای به روی خواننده میگشاید و موجب پویایی فرایند خوانش و قرائت متن میشود، هیچیک از نظریههای ادبی چکیده کامل
در مواجهه با متن ادبی میتوان به شیوههای گوناگونی به تحلیل و شرح آن پرداخت و ابعاد معنایی متن را آشکار نمود. هرچند استفاده از نظریههای ادبی در تحلیل متن، افق معنایی تازهای به روی خواننده میگشاید و موجب پویایی فرایند خوانش و قرائت متن میشود، هیچیک از نظریههای ادبی بهتنهایی نمیتواند نگاهی کلنگر و جامع به همه ابعاد متن داشته باشد و خواننده را به فهمی حداکثری از متن برساند؛ ازاینرو لازم است برای رسیدن به فهمی حداکثری از متن، الگویی خاص ارائه کرد تا بتواند ابعاد گوناگون متن را آشکار نماید. آنچه در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است، خوانش غزلی از مولانا جلالالدین با مطلع خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد / خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد براساس این الگوست. در این غزل شاهد روایت مولانا از رخ دادن حادثهای هستیم که موجب شادمانی فراوانی برای او شده است. با بررسی اطلاعاتی که از زندگانی مولانا در دست داریم، میدانیم دو حادثه مهم در زندگانی مولانا میتواند موجب پیدایی چنین سطحی از شادمانی در وجود او شده باشد؛ نخستین حادثه مرتبط با بازگشت شمس تبریزی از دمشق است و حادثه دیگر مرتبط به بازگشت دوباره حسامالدین چلبی به مجلس بحث و درس مولاناست. با بررسی سطوح گوناگون این غزل و همچنین ارتباط میان واژگان و محتوای ابیات این غزل با ابیات مثنوی میتوان چنین نتیجه گرفت که این غزل مرتبط با بازگشت دوباره حسامالدین و ازسرگیری سرایش مثنوی است.
پرونده مقاله
ترجمه رساله قشیریه، یکی از متون مهم عرفانی است. قشیری برای القای مضامین عرفانی در این کتاب از حکایتپردازی بهره گرفته است. حکایات او بیشتر در باب کرامات و معجزات دینی است که بسیاری از آنها جنبه غیرواقعی و تخیلی دارند. او در حکایت های خود از مؤلفه های داستاننویسی استفا چکیده کامل
ترجمه رساله قشیریه، یکی از متون مهم عرفانی است. قشیری برای القای مضامین عرفانی در این کتاب از حکایتپردازی بهره گرفته است. حکایات او بیشتر در باب کرامات و معجزات دینی است که بسیاری از آنها جنبه غیرواقعی و تخیلی دارند. او در حکایت های خود از مؤلفه های داستاننویسی استفاده کرده است. دراینبین، پردازش عنصر شخصیت از بنیادی ترین ساختمایه های عناصر داستان قلمداد می گردد که در این مقاله قابلبررسی است در همین راستا و برای فرایافت و تأیید این مدعا، مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی بر آن بوده است تا از زوایه نقد ادبی به بررسی و تحلیل شیوه های شخصیتپردازی در حکایت های فراواقعی رساله قشیریه بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است قشیری شخصیت حکایات خود را با استفاده از دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم معرفی می کند و در این راه از سه طریق توصیف، کنش و گفتگو کمک می گیرد. عنصر گفتگو در نود درصد حکایات او حضور دارد؛ چنان چه در برخی از حکایات، شخصیت ها فقط با نقل گفتگوها پرداخته و توصیف می شود.
پرونده مقاله
شیخ ابوالفیض بن مبارک متخلص به فیضی فیاضی مشهور به فیضی دکنی (1004-954 هـ. ق) شاعر معروف فارسیگوی دربار اکبر شاه بود که بعد از وفات غزالی مشهدی (م 980 هـ. ق) بهعنوان ملکالشعرایی دست یافت. تذکرهنویسان و صاحبنظران هنر شاعری و شیوه بیان وی را ستوده و در خصوص طبع بلند چکیده کامل
شیخ ابوالفیض بن مبارک متخلص به فیضی فیاضی مشهور به فیضی دکنی (1004-954 هـ. ق) شاعر معروف فارسیگوی دربار اکبر شاه بود که بعد از وفات غزالی مشهدی (م 980 هـ. ق) بهعنوان ملکالشعرایی دست یافت. تذکرهنویسان و صاحبنظران هنر شاعری و شیوه بیان وی را ستوده و در خصوص طبع بلند و ابیات نفیس و طرز دلپسندش فراوان سخن گفتهاند. این پژوهش به شیوه تحلیلی و توصیفی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که اصلیترین خصیصههای سبکی دیوان فیضی کدام است؟ براساس یافتههای پژوهش، فیضی از پیشگامان سبک هندی و از کسانی است که در شکلگیری این سبک، نقش بسیار داشته است. وی برای رونق و تعالی سبک هندی تلاشهای ارزندهای انجام داد، بهطوریکه بسیاری از عناصر و شاخصههای سبک هندی مانند کاربرد زبان کوچه، ترکیبسازیهای استعاری و تشبیهی، مضمونآفرینی، استعارههای فعلی، حسآمیزی و... که بعدها رواج عام مییابد و ویژگی مشترک شعر سبک هندی میشود، در شعر او حضور و تبلور سبکشناختی یافته است.
پرونده مقاله
تعامل بین روانکاوی و ادبیات، موضوعی بوده است که در طول یک سده اخیر، موردتوجه پژوهشگران این دو شاخه از مطالعات علوم انسانی بوده است. در این پژوهش، تلاش خواهد شد تا به بررسی اجمالی سیر تحولی پرداخته شود که نقد روانکاوانه از ابتدا تاکنون با آن مواجه بوده است. این تحقیق چکیده کامل
تعامل بین روانکاوی و ادبیات، موضوعی بوده است که در طول یک سده اخیر، موردتوجه پژوهشگران این دو شاخه از مطالعات علوم انسانی بوده است. در این پژوهش، تلاش خواهد شد تا به بررسی اجمالی سیر تحولی پرداخته شود که نقد روانکاوانه از ابتدا تاکنون با آن مواجه بوده است. این تحقیق نشان میدهد که در دوره اول مطالعات روانکاوانه پیرامون آثار ادبی، نویسنده، نقش اصلی را ایفا میکرد و روانکاوی ادبیات، بیشتر حول محور تولیدکننده اثر ادبی متمرکز بود؛ اما بهمرور و تحت تأثیر تحولات صورت گرفته پیرامون نقد ادبی، اثر ادبی بهعنوان یک پدیده خودبسنده و مستقل از مؤلف، موردتوجه روانکاوی ادبیات قرار گرفت و نهایتاً در طول چند دهه اخیر، برجسته شدن نقش خوانندگان آثار ادبی در جریان فهم متون ادبی و رشد نظریات خواننده محور، روانکاوی ادبیات را بیشتر به سمت روانکاوی مخاطب سوق داده است. علاوه بر این سیر تحول، نگاه ساختگرایانه به روانکاوی ادبیات نیز در طول قرن بیستم، همراستا با سیر تحول مذکور، بخش قابلتوجهی از پژوهشهای روانکاوانه پیرامون ادبیات را به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای اصلی در نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت کهن الگوها و اسطوره ها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. کمپبل در کتاب قهرمان هزارچهره خود، اسطوره سفر قهرمان را با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها و قصه های کهن، مطرح کرد که شامل: عزیمت، تشرف چکیده کامل
نقد کهن الگویی یکی از رویکردهای اصلی در نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت کهن الگوها و اسطوره ها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. کمپبل در کتاب قهرمان هزارچهره خود، اسطوره سفر قهرمان را با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها و قصه های کهن، مطرح کرد که شامل: عزیمت، تشرف و بازگشت است و در آن قهرمان در سیر رشد روانی خود، فضیلتی معنوی و مادی برای خود و دیگران به ارمغان می آورد. در این مقاله تحلیل کهنالگویی داستان گرشاسب براساس نظریه قهرمان جوزف کمپبل صورت گرفته است. حوادث سفرهای مختلف، در کنار هم الگوی سفر یگانه زندگی گرشاسب را شکل می دهند و از بین این سفرها، سفر به روم به لحاظ پرداخت به لایههای عمیق اندیشه و روان انسان و با بهرهگیری از نمادها، نمونه ای از مراحل مختلف سفر قهرمان را به تصویر می کشد. گرشاسب در سیر و سلوک درونی و اجتماعی خود، با پشت سر گذاشتن موانع و آزمون های مختلف، با عشق همراه می شود و به شناختی تازه از جهان دست می یابد.
پرونده مقاله