ارائۀ مدل سبک زندگی فعال جامعۀ ایرانی: گرندد تئوری مبتنی بر ساختگرایی
محورهای موضوعی : اوقات فراغت ورزشیحمید رضا نیکوآبادی 1 , رسول نظری 2 , مهدی سلیمی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه مدیریت ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، واحد اصفهان (خوراسگان) ، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان،ایران.
2 - دانشیار مدیریت ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
3 - دانشیار گروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، ایران.
کلید واژه: فعالیتبدنی, عادات سالم, سبک زندگی فعال, برساختگرایی, نهادینهسازی,
چکیده مقاله :
ایرانی که در آن سبک زندگی فعال در زندگی روزمره ادغام میشود، میتواند تنها یک چشمانداز رویایی نباشد. میتوان با داشتن یک الگو، به افراد سنین مختلف کمک نمود تا عادات سالمی را ایجاد کنند که تا بزرگسالی ادامه یابد و بتوانند زندگی طولانی، سالم و شادی داشته باشند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، ارائۀ مدل سبک زندگی فعال جامعۀ ایرانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش، رویکرد ساختگرای نظریه داده بنیاد است. مشارکتکنندگان در این تحقیق، 23 نفر از متخصصان علومورزشی، علومپزشکی و توسعه در ایران بودند که در مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته شرکت نمودند. برای انتخاب این مشارکتکنندگان، از روش نمونهگیری هدفمند یا هدفدار و تکنیک نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شد. در این پژوهش، دادهها بر اساس نظریه زمینهای و با رویکرد ساختگرا (چارمز، 2006) مورد کدگذاری و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد ابتدا باید در افراد غیر معتقد به فعالیت بدنی و ورزش، یک تغییر رفتار ایجاد گردد؛ سپس پایه و اساس محورهایی که منجر به تغییر رفتار میگردد؛ ارائه گردیدند؛ پس از آن مشخص گردید که سازمانهای آموزش رسمی، میتوانند چشمانداز و ماموریت خود را برای مساله سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، باز طراحی نمایند و برای زیستبومهای مختلف در ایران، برنامهریزیکوتاه، میان و بلندمدت ارائه نمایند؛ در نهایت صلاحیتهای فردی که میتواند منجر به نهادینه سازی فعالیت بدنی کنترلکننده سلامت باشد، ارائه گردید. در صورتی که این مدل به درستی هدایت گردد، شاید بتوان اذعان نمود که منجر به انتخاب سبک زندگی فعال توسط ایرانیان گردد.
Promoting an active lifestyle integrated into everyday routines cannot be just a dream for the Iranian population. Developing model to promote an active lifestyle for people of different age groups can help them create healthy habits for life that will continue into adulthood and lead a long, happy and healthy life. Accordingly, the aim of this study was to develop a model to promote an active lifestyle for the Iranian Population. Constructivist grounded theory as a popular method was used in this study. Deep and semi-structured interviews were conducted with 23 experts in sports sciences, medical sciences and development sciences in Iran who participated in this study. The study participants were selected using both snowball sampling and purposive sampling. In this study, the data were coded and analyzed based on z constructivist grounded theory (Charmaz, 2006). The results demonstrated that a behavior change should be created in people who did not believe in sport and physical activity and also the principles of the behavior change were presented. Moreover, formal education organizations can redevelop their vision and mission to promote an active lifestyle for the Iranian population and provide short, medium and long-term planning for different ecosystems in Iran. Additionally, individual qualifications that can lead to the institutionalization of physical activity contributing to the health control were provided. If this model is guided correctly, it will lead to promoting an active lifestyle for the Iranian population.
_||_
ارائۀ مدل سبک زندگی فعال جامعۀ ایرانی: گرندد تئوری مبتنی بر ساختگرایی
چکیده
ایرانی که در آن سبک زندگی فعال در زندگی روزمره ادغام میشود، میتواند تنها یک چشمانداز رویایی نباشد. میتوان با داشتن یک الگو، به افراد سنین مختلف کمک نمود تا عادات سالمی را ایجاد کنند که تا بزرگسالی ادامه یابد و بتوانند زندگی طولانی، سالم و شادی داشته باشند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، ارائۀ مدل سبک زندگی فعال جامعۀ ایرانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش، رویکرد ساختگرای نظریه داده بنیاد است. مشارکتکنندگان در این تحقیق، 23 نفر از متخصصان علومورزشی، علومپزشکی و توسعه در ایران بودند که در مصاحبههاي عميق و نیمهساختاریافته شرکت نمودند. برای انتخاب این مشارکتکنندگان، از روش نمونهگيري هدفمند یا هدفدار و تكنيك نمونهگيري گلولهبرفي استفاده شد. در این پژوهش، دادهها بر اساس نظریه زمینهای و با رویکرد ساختگرا (چارمز، 2006) مورد کدگذاری و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد ابتدا باید در افراد غیر معتقد به فعالیت بدنی و ورزش، یک تغییر رفتار ایجاد گردد؛ سپس پایه و اساس محورهایی که منجر به تغییر رفتار میگردد؛ ارائه گردیدند؛ پس از آن مشخص گردید که سازمانهای آموزش رسمی، میتوانند چشمانداز و ماموریت خود را برای مساله سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، باز طراحی نمایند و برای زیستبومهای مختلف در ایران، برنامهریزیکوتاه، میان و بلندمدت ارائه نمایند؛ در نهایت صلاحیتهای فردی که میتواند منجر به نهادینه سازی فعالیت بدنی کنترلکننده سلامت باشد، ارائه گردید. در صورتی که این مدل به درستی هدایت گردد، شاید بتوان اذعان نمود که منجر به انتخاب سبک زندگی فعال توسط ایرانیان گردد.
کلمات کلیدی: سبک زندگی فعال، عادات سالم، نهادینهسازی، فعالیتبدنی، برساختگرایی
Developing a Model to Promote an Active Lifestyle for the Iranian Population: A Constructivist Grounded Theory
Abstract
Promoting an active lifestyle integrated into everyday routines cannot be just a dream for the Iranian population. Developing model to promote an active lifestyle for people of different age groups can help them create healthy habits for life that will continue into adulthood and lead a long, happy and healthy life. Accordingly, the aim of this study was to develop a model to promote an active lifestyle for the Iranian Population. Constructivist grounded theory as a popular method was used in this study. Deep and semi-structured interviews were conducted with 23 experts in sports sciences, medical sciences and development sciences in Iran who participated in this study. The study participants were selected using both snowball sampling and purposive sampling. In this study, the data were coded and analyzed based on z constructivist grounded theory (Charmaz, 2006). The results demonstrated that a behavior change should be created in people who did not believe in sport and physical activity and also the principles of the behavior change were presented. Moreover, formal education organizations can redevelop their vision and mission to promote an active lifestyle for the Iranian population and provide short, medium and long-term planning for different ecosystems in Iran. Additionally, individual qualifications that can lead to the institutionalization of physical activity contributing to the health control were provided. If this model is guided correctly, it will lead to promoting an active lifestyle for the Iranian population.
Keywords: Active lifestyle; Healthy habits; Institutionalization: Physical activity; Constructionism
مقدمه
یکی از مهمترین تغییرات بوجود آمده از پیدایش رنسانس در غرب را باید تغییر سبکزندگی مردم کل دنیا دانست. این دوره به عنوان یک انقلاب فرهنگی شناخته شده است که با تأثیرات چشمگیر در زمینههای مختلف همراه بود. در طول قرن های ۱۵ و ۱۶، ایدههای جدید و نظریات پیشرفته ای در باب سبک زندگی شکل گرفت (Das & Fatima, 2024). البته این تغییر سبکزندگی بعد از انقلاب صنعتی از اواسط قرن هجدهم میلادی به بعد شدت گرفت و امروزه شاهد تأثیر بیماریهای غیرواگیر مرتبط با فعالیتبدنی بر تندرستی افراد کل دنیا هستیم. به طوریکه میزان چاقی و اضافه وزن به طور فزآیندهای در دنیا افزایش یافته است و این خود عاملی بر شیوع بیماریهای غیرواگیر و به خطر افتادن تندرستی بشر امروزی شده است (Kari et all, 2020).
انسانها الگوی منحصر به فردی از خصوصیات، رفتارها و عادتها را در خود پرورش میدهند، که به آن سبک زندگی گفته میشود (Kaur et all, 2022). سبکهاي زندگي تحت تأثير عوامل مختلف محيطي، اجتماعي و فرهنگي قرار دارند و با تغییر هر یک از این عوامل سبک زندگی هم تغییر پیدا میکند (Kamran & Saeid, 2024; Chetelat, Arenaza‐Urquijo & Vemuri, 2017). تمام کارها به وسیله سبک زندگی شکل میگیرد و چارچوب رفتارهای بعدی انسان را هدایت میکنند (Sanft et all, 2021). هر شخصی سبک زندگی مختص به خود را دارد و رفتارهایش بر اساس همان شکل میگیرد(Baart et all, 2021). اما واقعیت بسیار مهم آن است تا انسان از سلامتی کامل برخوردار نباشد، عملاً در انجام اکثر کارها ناتوان یا کمتوان است و به عبارتی، داشتن سلامتی و حفظ آن، یک نیاز ضروری برای تمام افراد در جوامع مختلف است.
حرکت در مسیر سلامتی و تندرستی (Maria et all, 2023) و پایداری آن (Vella, Schweickle, Sutcliffe, & Swann, 2022)، در گرو انتخاب سبک زندگی فعال است (Bruland, Voß, Schulenkorf, & Latteck, 2019). سبک زندگی فعال ابعاد مختلفی دارد و بعدهای روانی، اجتماعی، معنوی و غیره را شامل میشود (Nazem, Jalili, Heydareyan & Tavilani, 2012). سازمان بهداشت جهانی1 سلامت را برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی، و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضوء، را یک سبک زندگی سالم میداند (World Health Organization, 2019). اگرچه یک سری دستورات و روشهای معمول برای داشتن یک سبک زندگی سالم وجود دارد، اما درواقع انجام آن برای هرکسی متفاوت به نظر میرسد. درواقع سبک زندگی سالم هرکسی با نفر دیگر متفاوت است. صرفنظر از آنچه که افراد انتخاب میکنند، زندگی سالم یک جز کلیدی برای پیشگیری از بیماریها، افزایش طول عمر و سلامتی است. آگاه بودن نسبت به رژیم غذایی، فعالیتبدنی و سطح استرس به افراد این امکان را میدهد که به طور مؤثر تمام جنبههای زندگی خود و «کل خود» را متعادل سازند ( et all, 2016).
به طور کلی سبکزندگي سالم به معناي رژيمغذايي سالم، زندگي عاري از تنباکو يا ساير مواد مضر سلامتي، فعاليتبدني متناسب و کافي و روابطجنسي سالم است که هر يک از اجراي آن به تنهايي و يا در ترکيب با ديگران در ايجاد سلامتي مؤثرند (Kaur et all, 2022). اما شاید بتوان مهمترین عامل را فعالیتبدنی و ورزش عنوان کرد. مدل صلاحیت سلامت مرتبط با فعالیتبدنی فرض میکند که افراد برای هدایت یک شیوه زندگی سالم و فعال از نظر جسمانی به توانایی حرکتی، شایستگی کنترل و شایستگی خودتنظیمی نیاز دارند (Carl, Sudeck & Pfeifer, 2020a). شواهد قابل توجهی وجود دارد که رفتار فعالیتبدنی تأثیر مثبتی بر سلامت افراد دارد (Orozco-González et all, 2022). بر این اساس، پایبند نگهداشتن مردم و جمعیتها به شیوه زندگی فعال از نظر جسمانی میتواند یکی از اهداف مهم جوامع تلقی شود. با این حال، چندین مطالعه نشان داده است که درصد زیادی از افراد به اندازه کافی فعال نیستند (Guthold, Cowan, Autenrieth, Kann, & Riley, 2010; Halal et all, 2012). اخیراً یک پروژه ادغام در مقیاس بزرگ شامل مجموع 1.9 میلیون بزرگسال نشان داد که 5/27 درصد از همه افراد در سراسر جهان باید از نظر جسمی غیرفعال شناخته شوند (Guthold, Stevens, Riley & Bull, 2018). مطالعه مذکور همچنین تفاوتهای قابل توجهی در این ارتباط بین کشورها به ثبت رسانده است. مطالعه مخصوص اروپا نشان داد که 35 درصد از همه شرکتکنندگان حداقل یک بار در هفته اشکال فعالیتبدنی را اعمال نمیکنند. علاوه بر این، این نظرسنجی به این نتیجه رسید که درصد افرادی که هرگز ورزش یا ورزش نمیکنند بین 42 تا 46 درصد بین سالهای 2009 تا 2017 افزایش یافته است (European Union, 2018). برای مقابله با چنین گرایشهایی، World Health Organization (2018) "برنامه اقدام جهانی در مورد فعالیتبدنی 2018-2030" را با توصیه تمرکز بر ویژگیها و رفتارهای افراد از یک سو و همچنین ساختارها و محیطها از طرف دیگر در نظر گرفتن این دو ستون اصلی با نظریههای اجتماعی - اجتماعی سازگار است و اشاره میکند که رفتار فعالیتبدنی به عوامل فردی و محیطی بستگی دارد (Sallis, Owen, & Fisher, 2015). با توجه به عوامل مرتبط با شخص، بارها و بارها پرداختن به سبک زندگی فعال را پیشنهاد میکند (World Health Organization، 2018).
با توجه به استفاده مکرر از مفهوم سبک زندگی فعال، یک سوال مهم مطرح میشود: زمانی که افراد میخواهند یک سبک زندگی سالم و فعال از نظر جسمانی را اتخاذ یا حفظ کنند، باید چه شایستگیها و چه ویژگیهایی را مورد توجه قرار دهند؟ هنگام مرور ادبیات مربوط به فعالیتبدنی افزایش دهنده سلامت2 و رویکردهای زیر جنبههای شناختی، مشخص میشود که توضیحات مربوطه الزامات چندوجهی و چندبعدی را برای یک شیوه زندگی فعال از نظر جسمانی با توجه به ادغام جسمانی و انگیزشی برجسته میکند (Tremblay et all, 2018; Carel et all, 2020b). کشورهای مختلف دنیا برنامههای جامع و منسجمی را جهت ترویج ورزش در بین مردم خود در پیش گرفتهاند. اما یکی از موارد قابل بحث در سبک زندگی، تفکیک آن به زندگی زنان و مردان (Alizadeh, Daneshmaleki, Javaheri, 2020,)، پیر و جوان (Rezaeardani, Hojat & Hoseinzadeh, 2019)، متاهل و مجرد (Kavehfiroz & Sarem, 2017) و افراد شاغل و فاقد شغل (Kordi & HadiZadeh, 2012) میباشد. میتوان اذعان نمود در نظر گرفتن گروههای مختلف و بررسی سبک زندگی آنها در قالب یک مساله مهم، میتواند تا حدودی گره برخی مشکلات را باز نماید. مسئلهشناسي درست، همواره يكي از كليديترين كارهای هدايت و رهبري در جوامع بشري است. اين مهم در مهندسي اجتماعي تمدنهاي بشري نيز امري حائز اهميت است. تمدنهاي بشري متناسب با عالمي كه با خود و در ذيل افق غايي خويش و مبادي معرفتي و حكمي خود، مسائل متناسب با خود را نيز توليد كرده و درصدد پاسخگويي به آنها برآمدهاند. از این رو میتوان اذعان نمود که اشاره به ورزش و فعالیتبدنی در قانون، به تنهایی به سبک زندگی فعال منجر نخواهد شد. اما میتوان بر اساس الگوها و نقشه راه مناسب، متناسب با فرهنگ یک اجتماع، استانداردهایی برای سبک زندگی فعال پیشبینی نمود. به نظر میرسد میتوان بر این اساس الگوهای بومی و منابع و امکانات موجود در ایران، استاندارهایی برای سبک زندگی فعال در جامعه ایرانی تبیین نمود.
در ارتباط با سبک زندگی و اهمیت توسعهبدنی و ورزش در ایران، تحقیقات خیلی جامع و کاربردی زیادی وجود ندارد. در این ارتباط میتوان به مطالعات (DashtiKhovidaki, Kamalizarach, Mohamadi ahmadabadi & Hoseini (2020 با هدف مقایسه کیفیت زندگی در بین کارگران فعال و غیرفعال؛ Ehsani dail (2023) با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی فعال و استرس ادراک شده با فرسودگی شغلی پرستاران؛ Sadathoseini & Manochehrinejad (2013) با هدف اهمیت توسعه ورزش و فعالیتبدنی در اصلاح سبک زندگی و سلامت جامعه؛ Rezae & Faghi abdolahi (2019) با هدف بررسی نقش ورزش و فعالیتبدنی در بهبود کیفیت زندگی معلمان؛ Khezri, Shahverdi & Ghasemi (2023) با هدف تحلیل محتوای آسیب شناسی تلویزیون، بر نحوه سبک زندگی فعال زنان؛ Taheri & Irandost (2020) با هدف رابطۀ کیفیت خواب با فعالیتبدنی و سبک زندگی سالمندان و مطالعه Nazem et all (2012) با هدف تأثیر شمارش گامهای روزانه با سبک زندگی فعال اشاره نمود. اکثر این پژوهشها، به بررسی این پدیده در جوامع خیلی کوچک پرداختهاند و آنطور که مشخص است، از یک نقشه راه قوی و آیندهنگارانه استفاده ننمودهاند. با بررسی ادبیات مربوط به سبک زندگی فعال در تحقیقات گذشته، خلاء اساسی که در تحقیقات داخلی در حوزه مدیریت ورزش و سلامتی به چشم میخورد، میتوان عدمپرداختن به استانداردهای سبک زندگی فعال در جامعه ایرانی و یا نپرداختن به معایب سبک زندگی بیتحرک یا غیرفعال، نام برد. بین داشتن یک سبک زندگی بیتحرک و فعال، تفاوت قابلتوجهی وجود دارد (Carel et all, 2020b). این واقعیت نشان میدهد که شخص باید شیوه زندگی خود را به شکلی عاقلانه انتخاب کند (Whelan, Morgan, Sherar, Orme & Esliger, 2017). سبک زندگی بیتحرک زمانی است که فرد از کمترین انرژی بدنی استفاده میکند. تفاوت اصلی بین داشتن زندگی کمتحرک و زندگی فعال ناشی از مشکلات مرتبط با سلامتی است. در حالی که افرادی که زندگی کمتحرک دارند میتوانند قربانی تعدادی از مسائل مرتبط با سلامتی مانند بیماریهای مزمن شوند، افرادی که سبک زندگی فعال دارند از بیشتر مشکلات بهداشتی مصون هستند. از طریق این مطالعه به بررسی استاندارهای سبک زندگی فعال در جامعه ایرانی پرداخته خواهد شد.
مساله اصلی پژوهش حاضر اذعان دارد که پرداختن به فعالیتبدنی و ورزش به صورت پایدار، یکی از ارکان اصلی یک سبک زندگی فعال است. میتوان بیان نمود استراتژیهای شیوۀ زندگی فعال که از تعامل اجتماعی از طریق فعالیتبدنی و مشارکت در ورزش پشتیبانی میکنند، ممکن است مفید واقع شوند (Kari et all, 2020). گرچه تحقیقات بیشتر آثار زیانبار یک شیوه زندگی بیتحرک را نشان داده است (Chetelat et all, 2017)، اما مردم هنوز تزلزل نمیکنند. حتی ترسناکتر، آمارهای جمعآوری شده توسط وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده نشان میدهد که از هر سه بزرگسال فقط یک نفر به میزان توصیهشده فعالیتبدنی در هفته دست مییابد و بیش از 80 درصد از بزرگسالان از دستورالعملهای هوازی و عضلانی پیروی نمیکنند (Cairney, Dudley, Kwan, Bulten & Kriellaars, 2019). از این رو توجه به جایگاه ورزش و اختصاص بودجه موجب بروز رفتارهایی نظیر احساس نیاز کردن به ورزش، امید به زندگی، اعتماد به نفس و مواردی از این دست می شوند که از ترکیب عوامل فردی، فرهنگی و اقتصادی رویکردهایی نظیر برنامه ریزی و تأمین منابع انسانی، ایجاد انگیزه، دادن آگاهی و برگزاری جشنواره شکل می گیرند(Jorkesh, Nazari & Taheri, 2019).
اما همینطور که مشخص است، افردا جوامع مختلف به خوبی از مزایای داشتن یک سبک زندگی فعال و سالم، اطلاع ندارند. در ایران نیز چنین مشکلاتی وجود دارد و سبک غالب، سبک زندگی غیرفعال میباشد. در تبیین مسأله این پژوهش میتوان بیان نمود که احتمالاً تبیین استاندارهایی برای سبک زندگی فعال در جامعه ایرانی، نیازمند یک الگوی مشخص که چراغ راه آینده باشد، دارد؛ احتمالا انجام این پژوهش و عملیاتی نمودن آن و ارائه یک الگوی مناسب برای سبک زندگی زندگی فعال ایرانیان، بتواند، استاندارهایی برای سبک زندگی فعال در ایران، مشخص نماید. جنبه نوآوری و خلاقیت این پژوهش که در صورت انجام با پژوهشهای موازی دیگر که در همین مبحث از آنها نام برده شد، این است که در این پژوهش بر اساس رویکرد ساختگرا، به دوباره ساختن دانش در این حیطه پرداخته خواهد شد. در یک بازاندیشی خلاقانه میتوان پژوهش حاضر را نسبت به پژوهشهای قبلی، از آن جهت که قرار است در راستا، گام بردارد و به دوباره ساختن دانش منجر گردد، را بتوان نقطه عطفی در پژوهشهای مربوط به فعالیتبدنی سلامت محور دانست. احتمالاً رسیدن به نتایج کاملاً کاربردی در این راستا، دور از واقعیت نباشد. احتمالاً نتایج احتمالی این پژوهش و مدلی که برای سبک زندگی فعال برای جامعه ایرانی ارائه خواهد شد، از آن جهت که حاکمیت، دولت و مجلس توجه ویژهای به ورزش دارند، میتواند مورد توجه سازمانهای متولی سلامت شهروندان مانند وزارت بهداشت، وزارت ورزش، شهرداریها و بخشی از وزارت علوم و آموزش و پرورش قرار گیرد. احتمالاً این ذینفعان بتوانند پیشنهادات کاربردی و احتمالی این پژوهش را عملیاتی نمایند و گام استواری در تحقق نهادنیه کردن سبک زندگی فعال، در جهت سلامتی مردم ایران، بردارند. بر این اساس پژوهش حاضر اذعان دارد که میتوان الگوی مناسبی برای سبک زندگی فعال در ایران تدوین نمود. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائۀ مدل سبک زندگی فعال جامعۀ ایرانی است.
روش پژوهش
این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی میباشد. روشهای پژوهشی مختلفی در رویکرد کیفی وجود دارد. رویکرد مورد استفاده بستگی به هدف و ماهیت مطالعه دارد (Plonsey, Barr, & Bioelectricity, 2007). از آنجایی که مطالعه حاضر به تولید مدل مربوط می شود، رویکرد نظریه زمینه ای3 به عنوان مناسب ترین گزینه در نظر گرفته شده است.
در این پژوهش، به منظور مدلسازی، از رويكرد ساختگرا در نظرية مبنایی یا داده بنياد كه Charmaz (2006) ارائه كرده است، استفاده گردید. این طرح اشاره به دیدگاه Charmaz (2000) دارد که نوعی موضع فلسفی است. تئوری مبتنی بر ساختگرایانه، محققان را به سمت این سوق میدهد که روی آنچه در زمینه تحقیق اتفاق میافتد تمرکز کنند، تکرار میکند که محققان بخشی از آن هستند، انعطافپذیر باشند و از رویدادهای تجربی پیروی کنند (Charmaz, 2019). در رویکرد ساختگرا، تأکید بیشتری هست که محقق باید یک کاشف باشد (Charmaz, 2006).
مشارکتکنندگان در این تحقیق، شامل متخصصان علومورزشی، علومپزشکی و توسعه در ایران بودند که بر اساس شاخصهای مشخص شده در قسمت معیارهای ورود به مطالعه در جدول 1 انتخاب شدند. به منظور نمونهگيري براي انجام مصاحبههاي عميق و نیمهساختاریافته از روش نمونهگيري هدفمند یا هدفدار و تكنيك نمونهگيري گلولهبرفي استفاده شد. مشارکتکنندگان در پژوهش با استفاده از شاخص اشباع نظری به 23 نفر رسید. ویژگیها و مشخصات دموگرافیک شرکتکنندگان، معیارهای انتخاب مشارکتکنندگان و مباحث موجود در مصاحبهها در جدول 1 نشان داده شده است.
جدول1- مشخصات دموگرافیک، ویژگیهای مشارکتکنندگان و معیارهای ورود به مطالعه
مشخصات دموگرافیک | ||||||||||
حوزه فعالیت | تعداد (نفر) | رشته تحصیلی | تعداد (نفر) | تحصیلات | تعداد (نفر) | سن | تعداد (نفر) | محل زندگی | تعداد (نفر) | |
دانشگاهی | 14 | علوم ورزشی | 12 | کارشناسی | 2 | 35 تا 45 | 7 | اصفهان | 6 | |
اجرایی | 7 | علوم پزشکی | 7 | ارشد | 5 | 46 تا 55 | 10 | تهران | 5 | |
سایر | 2 | سایر (توسعه) | 4 | دکترا | 16 | بالای 55 | 6 | گیلان | 3 | |
معیارهای انتخاب مشارکتکنندگان | مباحث موجود در مصاحبهها | مازندران | 2 | |||||||
1- افراد آشنا با ادبیات سبک زندگی فعال با ورزش | 1- سبکهای زندگی | 4- توسعه ورزش | آذربایجان غربی | 2 | ||||||
2- دارا بودن حداقل 2 مقاله علمی یا یک کتاب | 2- جامعهشناسی | 5- ورزش همگانی | یزد | 2 | ||||||
در زمینه سبک زندگی فعال و فعالیت بدنی | 3- زندگی فعال | 6- سلامتمحوری | سایر | 3 |
در این مطالعه، دادهها بر اساس نظریه زمینهای و با رویکرد ساختگرا (Charmaz, 2006) مورد کدگذاری و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. چهار فرآيند همپوش در تحليل ساختگرای نظريۀ دادهبنياد عبارتاند از: كدگذارياوليه، كدگذاري متمركزشده، كدگذار محوري و كدگذاري نظری (Charmaz, 2006). سه دور کدنویسی یا بیش از آن، امکان افزایش سطح انتزاع را فراهم میکند و در نهایت منجر به ارائۀ یک مدل تئوری میگردد (King & Snowden, 2020).
قابل اعتماد بودن، دقت و شفافیت تجزیه و تحلیل دادههای کیفی در نظریه مبنایی میتواند در زمانی که چندین تحلیلگر دیدگاههای مختلف را در کنار هم قرار میدهند و برای ایجاد یک چارچوب کد مشترک بر اساس یک تفسیر توافقی و سازگار با یکدیگر همکاری میکنند، مفید باشد (Díaz et all, 2023). از این رو در این مطالعه به منظور تأیید نتایج و استحکام، دقت تحقیق و برای مشروعیتبخشی و صحهگذاری بر یافتهها و تحلیلها از روش روش Guba & Lincoln (1994) با نام موثق بودن4 که در ارتباط با مطالعاتکیفی است، استفاده گردید. از این رو، از چهار شاخص مقبولیت، اعتماد، تأییدپذیری و انتقالپذیری برای قوام و استحکام دادههایکیفی مورد استفاده قرار گرفت. بر این اساس به منظور بررسی مقبولیت دادهها، علاوه بر پژوهشگر اصلی، اعضای تیم تحقیق نیز در مراحل جمعآوری و تجزیهو تحلیل و تفسیر دادهها، نظارت و مشارکت فعال داشتند. همچنین درگیری طولانی مدت با مشارکتکنندگان، به جلب اعتماد آنها، درک بهتر تجارب آنها و نهایتاً افزایش اعتبار و مقبولیت دادهها کمک کرد. پژوهشگر از روش آنالیز مقایسهای مداوم به منظور قابلیت اعتماد )ثبات( استفاده نمود. به این ترتیب که کدها چندین بار از نظر شباهتها و تفاوتها مرور گردید. برای تعیین تأییدپذیری از روش بازبینی اعضاء5 (Andrew, Pedersen & McEvoy, 2019) استفاده شد. بدین صورت که كدگذاريها و مدل نهايي در اختيار سه نفر از مشارکتکنندگان قرار گرفت و آنها نظرهاي خود را اعمال و در نهايت مدل كلي تحقيق، تأييد گردید. برای بررسی قابلیت انتقالپذیری نیز تلاش شد تا مشارکتکنندگان از تنوع بیشتری برخوردار باشند که این روند تا اشباع دادهها، ادامه داشت.
نتایج
در این مطالعه، مصاحبهها بر اساس رويكرد ساختگرا از نظرية داده بنياد تجزيه و تحليل شدند. نمونهای از روش تجزيه و تحليل دادهها در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول2- کدگذاری در رویکرد ساختگرا
نمونهای از کدگذاری اولیه، متمرکزشده و محوری | ||||
متن مصاحبه | کدگذاری اولیه | کدگذاری متمرکزشده | کدگذاری محوری | |
گزارهها و برچسبزنی (مفاهیم اولیه) | مقولهها | |||
با توجه به تأثیر مستقیمی که نحوه زندگی بر سلامت افراد دارد، مهم است که انواع سبک زندگی سالم را شناخته و به تبعیت از آن بپردازیم. انتخاب بین سبک زندگی سالم و ناسالم از علایق، نظریات، فرهنگ و بینشن افراد نشات میگیرد. و ارتباط عمیقی با طرز نگرش آن نسبت به زندگی دارد. به همین دلیل که گاهاً یک فرهنگ را میبینیم که افراد را به سمت تغذیه و سبک زندگی سالم هدایت کرده و یا برعکس آنها را از چنین معیارهای صحیحی دور می سازد. تدوین یک سبک زندگی سالم که در آن بتوان تمامی ابعاد زندگی بشر را پوشش داد و او را برای یک زندگی خوب و فعالیت سازنده اجتماعی آماده ساخت، نیاز به علم و دانش گستردهای دارد. سازمان بهداشت جهانی همیشه معیارهای جالبی برای برای یک زندگی سالم معرفی میکند؛ اما باید پذیرفت که مشخصههایی که ذکر میکنند، برای هر کشور، با کشور دیگر یا سرزمینهای دیگر، متفاوت است. شاید در ایران رفاه نسبی بتواند راضیکننده باشد و یا شاید برای برخی افراد جامعه، فقط سبک زندگی سالم و فعال است که مورد نظر است و میتواند راهگشا باشد. | - تأثیر نوع زندگی بر سلامت - شناخت انواع سبکهای سالم - طرز نگرش افراد جامعه - تحت تأثیر قرار دادن همه ابعاد زندگی - زندگی خوب - فعالیت سازنده اجتماعی - نیاز به دانش گسترده - معیارهای متفاوت - تفاوت معیارهای در مناطق جغرافیایی مختلف - رفاه نسبی - زندگی سالم و فعال | - تبعیت از سبک فعال - معنی زندگی خوب بر اساس نگرش افراد - فعالیت اجتماعی - نیازمند علوم جدید - معیارهای مختلف در مناطق مختلف - رفاه مبتنی بر زندگی فعال | - سبک فعال مبتنی بر نگرش افراد - فعالیت مفید مبتنی بر پیشینه علمی - معیارهای متفاوت رفاه در جاهای مختلف | - زیست بومها |
عوامل شناسایی شده از مصاحبهها در نه دستۀ اصلی طبقهبندی شدند. بدینصورت که بعد از حدود 295 جمله پیادهسازی شده از مصاحبهها، بعد از حذف موارد تکراری، تعداد 142 مفهوم اولیه و مقوله در کدگذاری اولیه توسط پژوهشگران شناسایی و نشانهگذاری شد؛ سپس، در کدگذاری متمرکز شده، 35 کد بدست آمد و در نهایت در نه کد محوری، ارائه گردید. براساس رویههاي مطرحشده در قسمت روششناسي و همچنين نمونۀ كدگذاري ارائه شده، مقولههای فرعي و اصلي مدل به شرح جدول 3 ارائه میگردد.
جدول 3- مقولههاي فرعي و اصلي مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی
مقولههاي فرعي | مقولههاي اصلي |
انگیزش – تفکر – آمادهسازی – اجرا – نگهداری | تغییر رفتار |
سواد حرکتی – خواستههای استقامتی – تقاضای تعادل – بار فیزیکی - تغذیه | حرکت و آگاهی بدن |
فعالیتبدنی – تأثیر دانش – روشهای اجرا | دانش اولیه فعالیتبدنی |
تواناییهای حرکتی – تواناییهای مهارتی | توانایی و مهارتهای اساسی |
خودکارآمدی – وظیفه خاص – رفتار خاص – ساختار انگیزش- ذهنی - عاطفی | تمایلات و انگیزهها |
آموزش و پرورش – آموزش عالی – بهداشت و درمان- موسسات رسمی آموزش | آموزش |
سبک فعال مبتنی بر نگرش افراد - فعالیت مفید مبتنی بر پیشینه علمی - معیارهای متفاوت رفاه در جاهای مختلف | زیستبومها |
چشم انداز – ماموریت – کوتاهمدت - میانمدت – بلندمدت | برنامهریزی |
صلاحیت حرکتی – صلاحیت کنترل – صلاحیت خود تنظیمی | صلاحیت فردی |
پس از واکاوی در مقولههای مربوط به سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، مدل نهایی تحقیق بدین صورت ارائه شد که ابتدا باید در افراد غیرمعتقد فعالیتبدنی و ورزش، یک تغییر رفتار ایجاد گردد؛ نحوه تغییر رفتار به معتقد به فعالیتبدنی، مشخص گردید؛ سپس پایه و اساس محورهایی که منجر به تغییر رفتار میگردد نیز شناسایی گردیدند؛ پس از آن مشخص گردید که چه ذینفعان اصلی، چشمانداز و ماموریت خود را برای مساله سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، باز طراحی نمایند و برای زیستبومهای مختلف در ایران، برنامهریزی کوتاه، میان و بلندمدت ارائه نمایند؛ در نهایت صلاحیتهای فردی که میتواند منجر نهادینه سازی فعالیت بدنی کنترل کننده سلامت باشد، ارائه گردید. در صورتی که این مدل به درستی هدایت گردد، شاید بتوان اذعان نمود که منجر به انتخاب سبک زندگی فعال توسط ایرانیان گردد. شکل 1، مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی را نشان میدهد.
شکل 1- مدل برساخت مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی
بحث و نتیجهگیری
در این پژوهش سعی گردید تا با ارائه یک الگوی مبتنی بر برساختگرایی، به افراد سنین مختلف کمک گردد تا عادات سالمی را ایجاد کنند که تا بزرگسالی ادامه یابد و بتوانند زندگی طولانی، سالم و شادی داشته باشند. مدل مورد نظر، از 9 محور اصلی تشکیل گردیده است. در ادامه با تفسیر محورهای مختلف، سعی می گردد، پیشنهادات کاربردی بر اساس این یافتهها ارائه گردد.
یکی از محورهای اصلی مدل حاضر، تغییر رفتار6 است. تغییر رفتار انسان به سمت یک سبک زندگی سالم (Klasnja, Consolvo, McDonald, Landay & Pratt, 2009) به استراتژیهای خود مدیریتی و رفتارهای پایدار وابسته است. این حال، ایجاد تغییرات رفتاری پایدار و طولانی مدت همچنان یک چالش باز است. اگرچه به خوبی مستند شده است که فعالیتبدنی میتواند از مشکلات مختلف سلامتی جلوگیری کند (World Health Organization, 2018) و علیرغم اینکه افراد میخواهند سالم و تناسب اندام باشند، سبک زندگی بیتحرک و عادات غذایی نامناسب همچنان منجر به اختلالات جدی سلامتی میشود.
در چندین زمینه کاربردی، مانند رفتار ورزشی، طراحی فنآوریهای متقاعدکننده را میتوان با تئوریهای روانشناختی و اجتماعی مرتبط هدایت کرد، که میتواند استراتژیهای رفتاری و شناختی خاصی را برای تقویت شروع یک سبک زندگی فعال و حفظ آن در طول زمان پیشنهاد کند. به عنوان مثال، نظریه تعیین هدف7 (Locke & Latham, 2002) تأثیر انواع مختلف اهداف و ویژگیهایی را که باید داشته باشند تا موثرتر و انگیزه بخشتر برای افراد باشند، توصیف میکند. تئوری ارائه8 خود در زندگی روزمره (Goffman, 1959) بر چگونگی تلاش افراد برای مدیریت تأثیرات خود بر دیگران در تعاملات اجتماعی روزانه متمرکز است و بنابراین میتواند دستورالعملهایی را برای ارائه عمومی اطلاعات شخصی ارائه دهد. نظریه ناهماهنگی شناختی9 (Festinger, 1957) به این موضوع میپردازد که وقتی رفتارها و نگرشهای افراد ناسازگار است چه اتفاقی میافتد و میتواند برای توسعه استراتژیهایی برای ایجاد تغییرات رفتاری مفید باشد.
یک تغییر رفتار موثر را میتوان با ارائه بازخورد شخصی به افراد با سطوح انگیزشی مختلف یا در مراحل مختلف فرآیند تغییر رفتار به دست آورد. به نظر میرسد میتوان چنین تغییر رفتاری را در افراد غیرمعتمد به فعالیتبدنی و ورزش به افرادی که معتقد به فعالیتبدنی میباشند، بر این اساس مشاهده نمود. پیشنهاد میگردد تغییر رفتار افراد غیرمعتقد به ورزش، به عنوان یک فرآیند طولی در مراحل مختلف مفهومسازی گردد. همچنین پیشنهاد میگردد، متولیان امر، تغییر رفتار افراد غیرمعتقد به ورزش را به عنوان یک فرآیند تدریجی مد نظر قرار دهند؛ در فرآیند تدریجی، انگیزه (بدون قصد تغییر) شروع میشود و به سطوح فزاینده تنظیم درونی میرسد و در نهایت به انگیزه درونی میرسد.
یکی دیگر از بخشهای مدل، اشاره به پایه و اساس مواردی دارد که میتواند وجه تمایزی بین افرادی که غیرمعتقد به فعالیتبدنی و معتقد به فعالیتبدنی اند، باشد. چهار محور اصلی مدل حاضر، به نامهای حرکت و آگاهی بدن، دانش اولیه فعالیتبدنی، توانایی و مهارتهای اساسی و تمایلات شخصی و ویژگیهای انگیزشی، در صورتی که مورد توجه همگان قرار گیرند، رفتن به سمت سبک زندگی فعال را، سرعت میبخشد. همانطور که در مدل حاضر مشخص است، نحوه دستیابی به این چهار محور اصلی مشخص گردیده است. مدل حاضر پیشنهاد نموده است که میتوان از طریق متولیان اصلی آموزش، یعنی آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت ودرمان، یا در کل، تمام موسسات آموزش رسمی، این چهار محور را برای مخاطبین با سنهای متفاوت، ارائه نمود و منجر به بالابردن سطح آگاهی آنان و یک تغییر رفتار پایدار نماید. پیشنهاد میگردد درسهایی اجباری با عناوین متناسب به چهار محور اصلی ذکر شده، در مدارس و دانشگاه ها ارائه گردد. همچنین پیشنهاد میگردد برای سر فصلهای این دروس، از مقولههای فرعی متناسب با هر محور اصلی استفاده گردد. به عنوان مثال برای درسی با عنوان حرکت و آگاهی بدن، میتوان از سرفصلهای کلی سواد حرکتی10، خواستههای استقامتی، تقاضای تعادل، بار فیزیکی و تغذیه استفاده نمود. این سرفصلها میتواند در طول دوران تحصیل در مقاطع مختلف مدارس و دانشگاه، در سطوح مختلفی ارائه گردد.
یکی دیگر از محورهای اصلی این مدل، زیست بوم11 هاست. این محور اصلی اشاره به تنوع زیستی متفاوت در جاهای مختلف ایران، بر اساس فرهنگهای مختلف دارد. حتی میتوان یک دستهبندی جغرافیایی بر این اساس ارائه داد. مدل حاضر اشاره به این دارد که برای تدوین مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، نمیتوان زیستبومهای مختلف و فرهنگهای متفاوتشان را در نظر نگرفت و تنها یک الگوی کلی ارائه نمود؛ بلکه پیشنهاد نموده است که متولیان اصلی آموزش، برای نهادینهسازی محورهای حرکت و آگاهی بدن، دانش اولیه فعالیتبدنی، توانایی و مهارتهای اساسی و تمایلات شخصی و ویژگیهای انگیزشی، زیستبوم هر منطقه را در نظر گرفت. پس میتوان متناسب با پیشنهاد ارائه دروس متناسب با این محورها در قسمت قبل، پیشنهاد نمود که این درسها در زیستبومهای متفاوت، بر اساس الگوهای فرهنگی و اجتماعی آن مناطق تدوین گردند. هر چند بصورت کلی پیشنهاد میگردد که استراتژی "بومیسازی آموزش در زیستبومهای مختلف" در مساله تدوین مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، مورد توجه دولتمردان، مخصوصاً متولیان مرتبط با آموزش قرار گیرد.
یکی دیگر از محورهای اصلی مدل حاضر، اشاره به چشم انداز12، مأموریت13، اهداف کوتاه، میان و بلندمدت متولیان اصلی آموزش در ایران در ارتباط با مساله تدوین مدل سبک زندگی فعال جامعه ایرانی دارد. به نظر میرسد برای رسیدن به این هدف مهم، سازمانهای متولی آموزش میتوانند این مورد را در دستور کار خود قرار داده و رسیدن به سبک زندگی فعال برای جامعه ایرانی، از اهداف اصلی آنان باشد و بخشی از مأموریت سازمان آنان گردد. پیشنهاد میگردد که این سازمانها، در بیانه چشمانداز و بیانیه مأموریت خود در برنامهریزی جدیدی که انجام میدهند، رفتن به سمت نهادینه کردن سبک زندگی فعال در ایران را مورد توجه ویژه قرار دهند و برنامه استراتژیک خود را در این راستا، باز طراحی نمایند. همچنین پیشنهاد میگردد برای چشمانداز و مأموریت این سازمانها، با استفاده از روشهای به روز آینده نگاری استراتژیک، کلان روندهای بسیار مهمی مانند زنانگی، رشد منفی جمعیت و فناوریهای نوین را مد نظر قرار دهند. در نهایت پیشنهاد میگردد که متولیان اصلی آموزش، برای برنامهریزی مجدد در ارتباط با نهادینه کردن سبک زندگی فعال در جامعه ایرانی، زیستبومهای مختلف را در نظر گیرند و برای برنامهریزی و ارائه راهبرد، از متخصصان و کارشناسان بومی آن مناطق استفاده نمایند.
آخرین محور اصلی مدل حاضر، محور صلاحیت یا شایستگیهای فردی میباشد. این محور از سه بخش صلاحیت حرکتی، صلاحیت کنترل و صلاحیت خود تنظیمی تشکیل شده است. این قسمت از مدل اشاره به این دارد که پس از اینکه افراد جامعه، در معرض آموزشهای مختلف مرتبط با فعالیت بدنی و سلامت قرار گرفتند و به واسطه برنامهریزیهای انجام گرفته، از مزایای آن باخبرند، میتوانند تصمیم بگیرند که چنین سبک فعالی را برای ادامه زندگی انتخاب نمایند یا خیر. پس حتی در صورتی که تمام زیرساختها و برنامهریزیها در این ارتباط، بی نقض باشد، در صورتی که فرد انگیزش لازم را نداشته باشد و نتواند با شایستگیهای فردی ذکر شده خود را مطابقت دهد، به نظر میرسد که نمیتوان چنین مدلی از سبک زندگی فعال را برای آن فرد، متصور شد. میتوان اذعان نمود که در ارتباط با تحریک افراد به فعالیتبدنی در جامعه، مولفههای روانشناختی بسیار میباشند. از این رو مدل حاضر، قسمت صلاحیت و شایستگی خود تنظیمی را به این امر اختصاص داده است.
مدل حاضر یک چارچوب یکپارچه را در تقاطع سواد سلامت و سوادبدنی تشکیل میدهد که سه شایستگی فرعی مرتبط و معادل را برای یک سبک زندگی سالم و فعال فیزیکی فرض میکند: اول، افراد به مهارت حرکتی نیاز دارند، که به آنها اجازه میدهد در جلسات ورزشی برنامهریزی شده شرکت کنند و در اوقات فراغت از نظر بدنی فعال باشند (مثلاً شنا) یا بر چالشهای مهم زندگی روزمره (مانند بالا رفتن از پلهها یا حمل کیف) تسلط پیدا کنند. دوم، شایستگی خودتنظیمی به عنوان مؤلفه روانشناختی عمل میکند که برای اطمینان از اجرای منظم این فعالیتها طراحی شده است. سوم، شایستگی کنترل مورد نیاز است، که تضمین میکند که افراد به سادگی هیچ محرکی را تا حد امکان به طور مکرر و فشرده اعمال نمیکنند. با توجه به نیازهای پیچیده سلامت این مؤلفه در جهت تخصیص بار کافی به بدن برای ارتقای سلامت جسمانی و رفاه روانی است. طبق مدل این سه حوزه شایستگی، به نوبه خود، نتیجه ادغام و جفت شدن عناصر اساسی مدل (حرکت و آگاهی بدن، توانایی و مهارتهای اساسی، دانش اولیه مرتبط با بدن و فعالیتبدنی و تمایلات شخصی و ویژگیهای انگیزشی) هستند (سمت چپ شکل 1 را ببینید). این فرض با توصیفات نظری شایستگیها به طور کلی هماهنگ است. به عنوان مثال، شایستگی حرکتی با تأثیر متقابل تواناییهای حرکتی پایه، مهارتهای حرکتی اولیه و آگاهی بدنی سالم شکل میگیرد. بر اساس شایستگی کنترل و توضیحاتی که در این ارتباط ارائه گردید، پیشنهاد میگردد یک پایگاه دانش مستحکم از نظر مزایای مرتبط با سلامتی و فعالیت بدنی و مناسب بودن روشها و تمرینهای خاص برای دستیابی به این مزایا، طراحی گردد. در نهایت، مدل از نگرشهای مثبت نسبت به فعالیت بدنی و همچنین خودکارآمدی بالای خاص فعالیتبدنی به عنوان مبنای شایستگی خودتنظیمی نام می برد. به عنوان مثال، آگاهی بدنی خوب نه تنها به شایستگی حرکتی کمک میکند، بلکه میتواند به عنوان منبع بازخورد برای شناسایی بار تمرینی مناسب نیز استفاده شود (Thiel, Pfeifer & Sudeck, 2018).
در نهایت میتوان اذعان نمود که مدل حاضر اذعان دارد که میتوان بر این اساس، سبک زندگی فعالی برای جامعه ایرانی، متصور شد: ابتدا باید در افراد غیرمعتقد به فعالیتبدنی و ورزش، یک تغییر رفتار ایجاد گردد؛ سپس محورهای چهارگانه حرکت و آگاهی بدن، توانایی و مهارتهای اساسی، دانش اولیه مرتبط با بدن و فعالیتبدنی و تمایلات شخصی و ویژگیهای انگیزشی به عنوان پایه و اساس محورهایی که منجر به تغییر رفتار می گردد، باید مد نظر قرار گیرد؛ پس از سازمان های آموزش رسمی، می توانند چشم انداز و ماموریت خود را برای مساله سبک زندگی فعال جامعه ایرانی، باز طراحی نمایند و برای زیستبومهای مختلف در ایران، برنامهریزی کوتاه، میان و بلند مدت ارائه نمایند، در نهایت شایستگیهای فردی سهگانه با عناوین شایستگیهای حرکتی، خودتنظیمی و کنترلی که میتوانند منجر به نهادینهسازی فعالیتبدنی کنترل کننده سلامت باشند، ارائه گردیدند. در صورتی که این مدل به درستی هدایت گردد، شاید بتوان اذعان نمود که منجر به انتخاب سبک زندگی فعال توسط ایرانیان گردد.
بر اساس آنچه بدست آمد و مشخص است، این مدل در یک بازۀ زمانی بلندمدت میتواند مثمرثمر قرار گیرد. زیرا برای نهادینه نمودن یک سبک زندگی فعال، باید آموزشهای اساسی و پایهای مد نظر قرار گیرد که احتمالاً زمانبر است. شاید به نظر برسد که این مدل برای سنین پایین و افرادی از جامعه که در معرض آموزش رسمی قرار دارند کاربرد دارد، اما بقیه اعضای جامعه میتواند با دسترسی به آموزشهای برخط و آنلاین، در معرض این آموزشها قرار گیرند. به نظر میرسد وزارت ورزش و جوانان و فدراسیونهای ورزشهای همگانی و آمادگی جسمانی میتوانند متولی خوبی برای آموزش بقیه افراد اجتماع که در معرض آموزش رسمی نیستند و اصطلاحاً افرادی با سنهای بالاتر هستند، باشد. در این ارتباط پیشنهاد میگردد این بازیگران ورزشی، سامانه برخط مجزیی به این منظور با محوریت وزارت ورزش و جوانان، ایجاد نمایند و بر اساس آنچه در مدل حاضر ارایه گردید، هدفگذاری نمایند. یکی از محدودیتهای این پژوهش، مشخص نبودن متولیان اصلی سلامت محوری بر اساس فعالیت بدنی می باشد که خبرگان مختلف، نظرات متفاوتی ارائه مینمودند؛ از این رو و در راستای این محدودیت، پیشنهاد میشود که در آینده مطالعه برای تحلیل بازیگران کلیدی این حیطه بر اساس اهداف و ماموریتشان، صورت پذیرد.
تشکر و قدردانی
از تمامی مشارکتکنندگان و صاحبنظران که با صبوری، مشارکت فعال در این پژوهش داشتند، سپاسگزاریم.
منابع
Alizadeh, A., Danesh, P., Maleki, A., & Javaheri, F. (2020). The Association of Healthy Lifestyle Components and Mental Health among Men and Women. SALĀMAT-I IJTIMĀĪ (Community Health), 7(3), 328-339. (In persian)
Andrew, D.P., Pedersen, P.M., & McEvoy, C.D. (2019). Research methods and design in sport management. Human Kinetics.
Baart, A. M., Balvers, M. G. J., de Vries, J. H. M., Ten Haaf, D. S. M., Hopman, M. T. E., & Klein Gunnewiek, J. M. T. (2021). Relationship between intake and plasma concentrations of vitamin B12 and folate in 873 adults with a physically active lifestyle: a cross‐sectional study. Journal of Human Nutrition and Dietetics, 34(2), 324-333.
Bruland, D., Voß, M., Schulenkorf, T., & Latteck, Ä. D. (2019). Mit Schwung und Energie durch den Tag. Partizipative Forschung zur Förderung der bewegungsbezogenen Gesundheitskompetenz bei Menschen mit Lernschwierigkeiten. Prävention Und Gesundheitsförderung, 14(4), 368-374.
Carl, J., Sudeck, G., & Pfeifer, K. (2020). Competencies for a healthy physically active lifestyle—reflections on the model of physical activity-related health competence. Journal of Physical Activity and Health, 17(7), 688-697.
Carl, J., Sudeck, G., & Pfeifer, K. (2020). Competencies for a healthy physically active lifestyle: Second-order analysis and multidimensional scaling. Frontiers in Psychology, 11, 558850.
Charmaz K. (2000). “Grounded theory: Objectivist and constructivist methods”. In Norman. Denzin & Lincoln, Yvonna (Eds.), Handbook of qualitative research, 2nd ed. (pp. 509–536). Thousand Oaks, CA: Sage.
Charmaz, K. (2006). Constructing grounded theory. Sage, London.
Charmaz, K. (2019). “With Constructivist Grounded Theory You Can’t Hide”: Social Justice Research and Critical Inquiry in the Public Sphere. Qualitative Inquiry, Vol 26 (2): pp. 165-176.
Cairney, J., Dudley, D., Kwan, M., Bulten, R., & Kriellaars, D. (2019). Physical literacy, physical activity and health: Toward an evidence-informed conceptual model. Sports Medicine, 49(3), 371-383.
Chetelat, G., Arenaza‐Urquijo, E. M., & Vemuri, P. (2017). [F5–02–03]: RELATIONSHIPS BETWEEN LIFESTYLE FACTORS AND AD NEUROIMAGING BIOMARKERS. Alzheimer's & Dementia, 13(7S_Part_30), 1446-P1447.
Das, B., & Fatima, T. (2024). Importance of lifestyle modifications. In Polycystic Ovary Syndrome (pp. 166-170). Elsevier.
Díaz, J., Pérez, J., Gallardo, C., & González-Prieto, Á. (2023). Applying Inter-Rater Reliability and Agreement in collaborative Grounded Theory studies in software engineering. Journal of Systems and Software, 195, 111520.
Dashty Khavidaki, M. H., Kamali Zarch, M., Mohammadi Ahmadabadi, N., & Hossein,i H. (2020). Comparison of Quality of Life between Active and Inactive Workers. JSSU, 28(8),2960-2970. (In persian)
European Union. (2018). Special Eurobarometer 472: Sport and Physical Activity (Report No. 978-92-79-80242-3). Directorate-General for Communication Publisher: European.
Ehsani Dil, M. (2023). The relationship between personality traits, lifestyle and perceived stress with job burnout of nurses in Gachsaran hospitals. New developments in psychology, educational sciences and education, 58: 39-47. (In persian)
Festinger, L. (1957). A Theory of Cognitive Dissonance. Stanford University Press, Stanford, CA.
Goffman, E. (1959). The Presentation of Self in Everyday Life. Doubleday Anchor, New York, NY, USA.
Guba, E., & Lincoln, Y. (1994). Competing paradigms in qualitative research. In N. Denzin & Y. Lincoln (Eds.), The handbook of qualitative research. Newbury Park, CA: Sage.
Guthold, R., Cowan, M. J., Autenrieth, C. S., Kann, L., & Riley, L. M. (2010). Physical activity and sedentary behavior among schoolchildren: a 34-country comparison. The Journal of pediatrics, 157(1), 43-49.
Guthold, R., Stevens, G. A., Riley, L. M., & Bull, F. C. (2018). Worldwide trends in insufficient physical activity from 2001 to 2016: a pooled analysis of 358 population-based surveys with 1· 9 million participants. The lancet global health, 6(10), e1077-e1086.
Hallal, P. C., Andersen, L. B., Bull, F. C., Guthold, R., Haskell, W., Ekelund, U., & Lancet Physical Activity Series Working Group. (2012). Global physical activity levels: surveillance progress, pitfalls, and prospects. The lancet, 380(9838), 247-257.
Jorkesh, S., Nazari, R., & Taheri, M. (2019). The Elderly Sport Model: Grounded Theory Approach. Sport Management Studies, 11(55), 35-58.
Kamran, H. S., & Saeed, T. (2024). Situation analysis, cultural beliefs, lifestyle, and the psychological impact of polycystic ovary syndrome in Europe. In Polycystic Ovary Syndrome (pp. 216-219). Elsevier.
Kari, J. T., Viinikainen, J., Böckerman, P., Tammelin, T. H., Pitkänen, N., Lehtimäki, T., ... & Pehkonen, J. (2020). Education leads to a more physically active lifestyle: Evidence based on Mendelian randomization. Scandinavian Journal of Medicine & Science in Sports, 30(7), 1194-1204.
Khezri, Z., Shaverdi, T., & Ghasemi, A. (2023). Qualitative content analysis of television pathology on lifestyle, women's socio-cultural values. Quarterly Journal of Woman and Society, 14(53), 1-20. (In persian)
Kaur, H., Chaudhary, S., Mohanty, S., Sharma, G., Kumaran, S. S., Ghati, N., ... & Pandey, R. M. (2022). Comparing cognition, coping skills and vedic personality of individuals practicing yoga, physical exercise or sedentary lifestyle: a cross-sectional fMRI study. Integrative medicine research, 11(1), 100750.
Kordi, H., & Hadizadeh, S. (2012). Investigating the lifestyle of working and non-working women. Women and society (former sociology of women), 4(12), 21-42. (In persian)
King, E. L., & Snowden, D. L. (2020). Serving on multiple fronts: A grounded theory model of complex decision-making in military mental health care. Social Science & Medicine, 250, 112865.
Kavehfirouz, Z., & Sarem, A. (2017). Effect of Lifestyle Factors on Single Girls’ Attitude toward Marriage: A Study on Female Employees of Shiraz Medical School , 8(1), 73-95. (In persian)
Klasnja, P., Consolvo, S., McDonald, D.W., Landay, J.A., and Pratt, W. (2009). Using mobile & personal sensing technologies to support health behavior change in everyday life: Lessons learned. In Proc. AMIA Annual Symposium, 338-342.
Locke, E.A., & Latham, G.P. (2002). Building a practically useful theory of goal setting and task motivation. A 35-year odyssey. Am Psychol 57( 9) : 705-17.
Maria, L., Rubio, S., Pilar Garzón Ayala, R.D., & et all. (2023).Chapter 9 - Environmental Diseases and Injuries.Field Guide to Global Health & Disaster Medicine,Elsevier,221-248.
Marioni, R. E., Ritchie, S. J., Joshi, P. K., Hagenaars, S. P., Okbay, A., Fischer, K., ... & LifeLines Cohort Study. (2016). Genetic variants linked to education predict longevity. Proceedings of the National Academy of Sciences, 113(47), 13366-13371.
Nazem, F., Jalili, M., Heidarian, A., & Tavilani, H. (2012). Prediction of VO2max with Daily Step Counts in 40-65-Year-Old Men with Active Lifestyle. Journal of Sport Biosciences, 4(11), 55-73. (In persian)
Orozco-González, C. N., Cortés-Sanabria, L., Márquez-Herrera, R. M., Martín-del-Campo-López, F., Gómez-García, E. F., Rojas-Campos, E., ... & Cueto-Manzano, A. M. (2022). Willingness to change diet and exercise behavior is associated with better lifestyle in dialysis patients close to a kidney transplant. Clinical Nutrition ESPEN, 47, 277-282.
Plonsey, R., Barr, R. C. (2007). Bioelectricity: Quantitative Approach. Springer, New York, NY.
Rezaei Ardani, F.A., Hohat, S.M., & HosseinZadeh, M. (2019). Lifestyle in youth and its effect on old age. The third national conference on lifestyle and health, Yazd. (In persian)
Rezaei, F., & Faqih Abdulahi, A. (2019). Examining the role of sports and physical activity in improving the quality of life of teachers. The 5th National Conference on New Researches in Curriculum Planning in Iran, Tehran. (In persian)
Sallis, J. F., Owen, N., & Fisher, E. (2015). “Ecological models of health behavior,” in Health Behavior and Health Education, eds. K. Glanz, B. G. Rimer, and K. Wiswanath (San Francisco, CA: Jossey-Bass), 43–64.
Sadat Hosseini, S. K., & Manouchehri Nejad, M. (2012). The importance of developing sports and physical activity in improving the lifestyle and health of society. The fourth congress of pioneers of progress, government and public organizations and centers. (In persian)
Sanft, T., Harrigan, M., Cartmel, B., Ferrucci, L. M., Li, F. Y., McGowan, C., ... & Irwin, M. L. (2021). Effect of healthy diet and exercise on chemotherapy completion rate in women with breast cancer: The Lifestyle, Exercise and Nutrition Early after Diagnosis (LEANer) study: Study protocol for a randomized clinical trial. Contemporary Clinical Trials, 109, 106508.
Taheri., M. & Irandoust, K. (2020). The Relationship Between Sleep Quality and Lifestyle of the Elderly. Salmand: Iranian Journal of Ageing, 15 (2) :188-199. (In persian)
Taherzadeh Nooshabadi, J., Nazari, R., & Hemmati, J. (2020). Presenting the Development Paradigmatic Model of Sport for All in Islamic Azad University. Sport Management Studies, 12(61), 85-108. doi: 10.22089/smrj.2019.6991.2466
Thiel, C., Pfeifer, K., and Sudeck, G. (2018). Pacing and perceived exertion in endurance performance in exercise therapy and health sports. German J. Exerc. Sport Res. 48, 136–144. doi: 10.1007/s12662-017-0489-5
Tremblay, M. S., Costas-Bradstreet, C., Barnes, J. D., Bartlett, B., Dampier, D., Lalonde, C., ... & Yessis, J. (2018). Canada’s physical literacy consensus statement: process and outcome. BMC Public Health, 18(2), 1-18.
Vella, S. A., Schweickle, M. J., Sutcliffe, J. T., & Swann, C. (2021). A systematic review and meta-synthesis of mental health position statements in sport: Scope, quality and future directions. Psychology of Sport and Exercise, 55, 101946.
Whelan, M. E., Morgan, P. S., Sherar, L. B., Orme, M. W., & Esliger, D. W. (2017). Can functional magnetic resonance imaging studies help with the optimization of health messaging for lifestyle behavior change? A systematic review. Preventive Medicine, 99, 185-196.
World Health Organization. (2019). Global action plan on physical activity 2018-2030: more active people for a healthier world. World Health Organization.
[1] World Health Organization
[2] HEPA
[3] Grounded theory
[4] Trustworthiness
[5] Member checking
[6] Behavior change
[7] Goal setting theory
[8] Presentation theory
[9] Cognitive dissonance theory
[10] Movement literacy
[11] Ecosystem
[12] vision
[13] Mission