باتوجه به اینکه تاثیرات مختلف پروپیوتیک ها ، پرهبیوتیک ها و سین بیوتیک ها بر میزان تولید و رشد در جوجههای گوشتی بیان شده است، لذا هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر پروبیوتیک، پرهبیوتیک و مخلوطی از آن دو بر عملکرد، سطوح آنتیاکسیدانی و شاخص پراکسیداسیون چربی در بلدرچینه چکیده کامل
باتوجه به اینکه تاثیرات مختلف پروپیوتیک ها ، پرهبیوتیک ها و سین بیوتیک ها بر میزان تولید و رشد در جوجههای گوشتی بیان شده است، لذا هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر پروبیوتیک، پرهبیوتیک و مخلوطی از آن دو بر عملکرد، سطوح آنتیاکسیدانی و شاخص پراکسیداسیون چربی در بلدرچینهای ژاپنیبود. بدین منظور، تعداد 192 قطعه جوجه یک روزه بلدرچین ژاپنی به طور تصادفی به 4 گروه با 4 تکرار 12 قطعهای به صورت مخلوط تقسیم و به مدت 42 روز ارزیابی گردیدند. گروه شاهد فقط جیره پایه دریافت کرد، ولی در گروه دوم (گروه پروبیوتیک) مخمر ساکارومایسس سرویزیه فعال به میزان یک گرم در کیلوگرم دان، در گروه سوم (گروه پرهبیوتیک) مخمر ساکارومایسس سرویزیه غیرفعال به میزان نیم گرم در کیلوگرم دان و در گروه چهارم (گروه سینبیوتیک) نیم گرم مخمر ساکارومایسس سرویزیه+250 میلیگرم از مخمر ساکارومایسس سرویزیه غیرفعال در کیلوگرم دان به جیره پایه اضافه گردید. نتایج نشان داد کهمیانگین سطح سرمیمالون دی آلدئید (MDA) فقط در جنس نر بین گروه های مختلف دارای اختلاف معنیدار بود (05/0p<). همچنین گروه چهارم با بیشترین میزان MDA با گروه سوم با کمترین میزان MDA، دارای اختلاف معنیدار بود (05/0p<). میانگین سطح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) در گروه های مورد مطالعه تفاوت معنیداری نداشت. از طرف دیگر میانگین میزان مصرف خوراک و میانگین وزن بدن در کل دوره نگه داری در گروه های دوم و سوم نسبت به گروه شاهد افزایش و میزان ضریب تبدیل غذایی نیز در گروه های مذکور نسبت به گروه شاهد و سینبیوتیک کاهش معنیداری داشت. بهترین میزان بازده لاشه نیز در گروه پرهبیوتیک مشاهده شد. پروبیوتیک و پرهبیوتیک مورد استفاده تنها در عملکرد بلدرچین ژاپنی تاثیر مثبتی داشتند، ولی تاثیر مشخصی بر سطح سرمی MDAوTACسرم خون بلدرچینهای ژاپنی نشان ندادند.
پرونده مقاله
استروئیدهای آنابولیک-آندروژنیک، جهت تحریک اشتها، رشد عضلانی و افزایش تولید گلبول های قرمز خون به کار برده می شوند. هدف از انجام مطالعه حاضر، مقایسه بین اثر هورمون های استانوزولول و ناندرولون دکانوآت بر غلظت سرمی اریتروپویتین و تستوسترون، عوارض جانبی احتمالی آنها بر کب چکیده کامل
استروئیدهای آنابولیک-آندروژنیک، جهت تحریک اشتها، رشد عضلانی و افزایش تولید گلبول های قرمز خون به کار برده می شوند. هدف از انجام مطالعه حاضر، مقایسه بین اثر هورمون های استانوزولول و ناندرولون دکانوآت بر غلظت سرمی اریتروپویتین و تستوسترون، عوارض جانبی احتمالی آنها بر کبد و تغییرات وزن بدن گربه بود. بدین منظور 10 قلاده گربه نر سالم، به 2 گروه مساوی A و B تقسیم شدند. گروه A، شامل 5 قلاده گربه بود که استانوزولول را یک بار در هفته و برای مدت 6 هفته (mg/cat 25 و به شکل داخل عضلانی) دریافت کرد. گروه B، شامل 5 قلاده گربه بود که ناندرولون دکانوآت، یک بار در هفته و برای مدت 6 هفته (mg/kg 1 و به شکل داخل عضلانی) به آنها تزریق شد. نمونه های خون، 5 بار و در روزهای صفر، 3، 14، 28 و 42 جهت سنجش تستوسترون و اریتروپویتین سرم جمع آوری شدند. استانوزولول و ناندرولون دکانوآت، هر دو عملکرد موثری در افزایش غلظت اریتروپویتین و تستوسترون نشان دادند، اما اثر استانوزولول در افزایش سطح هورمون ها، بیشتر از ناندرولون دکانوآت بود. یک تفاوت معنی دار (001/0>p)، بین گروه های A و B و در روزهای 14، 28 و 42 در افزایش اریتروپویتین و در روزهای 3، 14، 28 و 42 در افزایش تستوسترون مشاهده گردید. هر دو دارو، عوارض کبدی نداشتند، همچنین در مقایسه اثر دو هورمون بر افزایش وزن بدن، استانوزولول به صورت معنی داری (001/0>p) موثرتر از ناندرولون دکانوآت بود. نتایج نشان داد که اگرچه هر دو هورمون، عملکرد موثری در افزایش مقادیر اریتروپویتین، تستوسترون و وزن بدن در گربه ها داشتند، اما استانوزولول موثرتر از ناندرولون دکانوآت عمل کرد.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین مشکلات دامداری ها پایین بودن نرخ باروری است. بنابراین، می توان با استفاده از هورمون های صناعی فرآیند تولیدمثل را در دام ها کنترل و نرخ باروری آن ها را با استفاده از هم زمان سازی فحلی افزایش داد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر هورمون GnRH(هورمون آزادکن چکیده کامل
یکی از مهمترین مشکلات دامداری ها پایین بودن نرخ باروری است. بنابراین، می توان با استفاده از هورمون های صناعی فرآیند تولیدمثل را در دام ها کنترل و نرخ باروری آن ها را با استفاده از هم زمان سازی فحلی افزایش داد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر هورمون GnRH(هورمون آزادکننده گنادوتروپین) در روزهای 10، 11 و 12 بعد از تلقیح مصنوعی بر باروری میش بود. برای این منظور 226 رأس گوسفند ماکوئی با استفاده از سیدر همزمان سازی فحلی شدند. پس از درآوردن سیدر، تمامی میش ها PMSG(گنادوتروپین سرم مادیان آبستن) را به مقدار 400 واحد بین المللی دریافت کردند. دو روز بعد، میش های فحل شده با اسپرم تازه، تلقیح مصنوعی شده و به سه گروه تقسیم شدند. گروه شاهدهیچ هورمونی دریافت نکرد. گروه دوم به زیرگروه های D، E و Fتقسیم شدند که به ترتیب در روزهای 10، 11 و 12 بعد از تلقیح مقدار 20 میکروگرم GnRH(هورمون آزادکننده گنادوتروپین) به روش عضلانی دریافت کردند و گروه سوم (گروه G) نیز در روز 12 بعد از تلقیح مقدار 40 میکروگرم GnRH دریافت کرد. 5 میلی لیتر خون دو روز بعد از تزریق به وسیله لوله ونوجکت گرفته شد. غلظت گلوکز، فسفر، اوره، پروتئین تام و پروژسترون سرم خون اندازه گیری گردید. برای تجزیه متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل به ترتیب از رویه GLM(General Linear Model) و FREQ (frequencies) نرم افزار SASاستفاده شد. نتایج نشان داد که اثر GnRH بر میزان پروژسترون کاملاً معنی دار بود (01/0>p). همچنین بیشترین نرخ باروری متعلق به گروه سوم بوده و تفاوتی معنی دار در نرخ باروری بین گروه مذکور با سایر گروه ها مشاهده شد (01/0>p). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تزریق 5 میلیلیتر GnRH در روز 12 بعد از تلقیح، نرخ باروری میش را بهبود میبخشد.
پرونده مقاله
نبود استروژن در زنان یائسه و حیوانات اواریکتومی شده موجب اختلالات متابولیسم لیپیدی ،افزایش وزن وتجمع چربی در بافت های غیرچربی از جمله کبد می شود. از طرف دیگر درمان با استروژن جایگزین، ممکن است باعث عوارضی از قبیل سرطان پستان گردد. برگ زیتون منبع قابل ملاحظه ای از ترکیب چکیده کامل
نبود استروژن در زنان یائسه و حیوانات اواریکتومی شده موجب اختلالات متابولیسم لیپیدی ،افزایش وزن وتجمع چربی در بافت های غیرچربی از جمله کبد می شود. از طرف دیگر درمان با استروژن جایگزین، ممکن است باعث عوارضی از قبیل سرطان پستان گردد. برگ زیتون منبع قابل ملاحظه ای از ترکیبات فعال فنلی است که این ترکیبات ظرفیت آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و پاک کنندگی رادیکالی مناسبی دارند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات عصاره برگ زیتون بر سطح سرمی آنزیم های کبدی، لیپید و لیپوپروتئین ها و شاخص آترواسکلروزیس بود. بدین منظور 21 سر موش صحرایی ماده ویستار به طور تصادفی به 3 گروه برابر تقسیم شدند. 1) گروه کنترل شامل موش های سالم دست نخورده،2) گروه اواریکتومی شده شامل موش هایی که تخمدان شان به روش جراحی برداشت شد و 3) گروه تیمار شامل موش هائی که عصاره برگ زیتون را با دز 100 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 8 هفته از طریق گاواژ و به صورت محلول در آب آشامیدنی دریافت کردند. در پایان دوره مطالعه، سطح سرمی پروفایل چربی و آنزیم های کبدی اندازه گیری شد. در گروه اواریکتومیشده وزن بدن نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (000/0p=). همچنین اواریکتومی باعث افزایش معنی دار آنزیم های کبدی و پروفایل چربی سرم نسبت به گروه کنترل گردید (03/0p=). این مطالعه نشان داد که تجویز خوراکی عصاره برگ زیتون به مدت 8 هفته به میزان 100 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن از افزایش سطح سرمی پروفایل چربی، آنزیم های کبدی و شاخص آترواسکلروزیس در موش صحرایی اواریکتومی شده جلوگیری می کند.
پرونده مقاله
به دلیل اثرات مضر مصرف آنتی بیوتیک ها بر سلامت گله های طیور و متعاقب آن به مخاطره افتادن سلامت جوامع بشری، تلاش برای استفاده از مواد جایگزین به جای آنتی بیوتیک هاافزایش یافته است. از جمله مناسب ترین موادی که جهت جایگزینی مورد بحث واقع شده اند، پروبیوتیک ها می باشند. هدف چکیده کامل
به دلیل اثرات مضر مصرف آنتی بیوتیک ها بر سلامت گله های طیور و متعاقب آن به مخاطره افتادن سلامت جوامع بشری، تلاش برای استفاده از مواد جایگزین به جای آنتی بیوتیک هاافزایش یافته است. از جمله مناسب ترین موادی که جهت جایگزینی مورد بحث واقع شده اند، پروبیوتیک ها می باشند. هدف از این آزمایش، ارزیابی غلظتهای مختلف چهار سویه بومی پروبیوتیک بر ریختشناسی روده بلدرچین ژاپنی بود. این آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی روی 560 قطعه بلدرچین ژاپنی یک روزه با 7 تیمار، 4 تکرار و 20 قطعه بلدرچین به ازای هر واحد آزمایش در طول مدت 5 هفته انجام شد. تیمارها شامل گروهشاهد، تیمار حاوی پروبیوتیک تجاری پریمالاک (تیمار 2)، تیمار حاوی پروبیوتیک تجاری پروتکسین (تیمار 3)، تیمارهای 4، 5، 6 و 7 که به ترتیب حاوی ترکیب چهار سویه بومی در سطوح 50، 100، 150 و 200 گرم به ازای هر تن جیره بودند. بیشترین ارتفاع پرزها در دئودنوم بلدرچین های مربوط به تیمار حاوی 150 گرم پروبیوتیک بومی در تن جیره بود و همچنین بیشترین ارتفاع پرزها در ژوژنوم و ایلئوم به ترتیب مربوط به تیمارهای حاوی 50 و 150 گرم پروبیوتیک بومی در تن جیره بود. بیشترین و کمترین نسبت طول پرز به عمق کریپت در دئودنوم و ایلئوم به ترتیب مربوط به تیمارهای حاوی 150 گرم پروبیوتیک بومی در تن جیره و گروه شاهد بود. بیشترین و کمترین نسبت طول پرز به عمق کریپت در ژوژنوم هم به ترتیب در تیمارهای حاوی پروبیوتیکهای بومی در سطوح 50 و 150 گرم به ازای هر تن جیره و گروه شاهد مشاهده شد. بر اساس یافته های این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که سویههای بومی لاکتوباسیلوس در سطح 150 گرم در هر تن خوراک موجب افزایش ارتفاع پرزها و نسبت طول پرز به عمق کریپتها و بهبود عملکرد تولید میشوند، بهطوری که مخلوط سویههای بومی لاکتوباسیلوس دارای پتانسیل پروبیوتیکی در بلدرچین ژاپنی میباشند.
پرونده مقاله
مایکوپلاسما بویس از عوامل اصلی ایجاد پنومونی، ورم پستان و آرتریت مایکوپلاسمائی در گاو میباشد. هدف از این مطالعه، شناسایی مایکوپلاسما بویس در گاوهای مبتلا به ورم پستان بالینی با استفاده از کشت و روش زنجیرهای پلیمراز بود. این مطالعه روی تعداد 328 نمونه شیر گاو مبتلا به چکیده کامل
مایکوپلاسما بویس از عوامل اصلی ایجاد پنومونی، ورم پستان و آرتریت مایکوپلاسمائی در گاو میباشد. هدف از این مطالعه، شناسایی مایکوپلاسما بویس در گاوهای مبتلا به ورم پستان بالینی با استفاده از کشت و روش زنجیرهای پلیمراز بود. این مطالعه روی تعداد 328 نمونه شیر گاو مبتلا به ورم پستان بالینی که در طول یک سال به آزمایشگاه مرجع مایکوپلاسمای مؤسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی ارجاع میشد، اجرا گردید. نمونهها در دمای 4 درجه سلسیوس و در مدت کمتر از 24 ساعت به آزمایشگاه ارسال و به مدت 24-18 ساعت در 37 درجه سلسیوس انکوبه می شدند و پس از فیلتر شدن به محیط اختصاصی PPLO، در انکوباتور Co2دار به مدت 10-7 روز از نظر رشد پایش می شدند. همزمانDNA نمونهها به وسیله روش فنل- کلروفرم استخراج و خالص سازی شده و از روش PCR برای تشخیص جنس مایکوپلاسما بر اساس ژن 16SrRNA و برای تشخیص گونه بویس از جستجوی وجود ژن uvrC استفاده گردید.از تعداد 328 نمونه، 58 مورد (69/17 درصد) در محیط کشت PPLO مثبت شناخته شدند. از نظر حضور ژن مربوط به جنس مایکوپلاسما، تعداد 97 نمونه (57/29 درصد) مثبت شناخته شدند که از این تعداد، 14 نمونه (26/4 درصد) ژن اختصاصی گونه بویس (uvrC) را نشان دادند.نتایج این مطالعه روش PCR را به عنوان یک تست سریع و قابل اعتماد در شناسایی مایکوپلاسما بویس در نمونههای شیر معرفی کرده و نشان داد که میزان حضور مایکوپلاسما بویس در گلههای شیری در ایران بالا است و میتواند به عنوان یکی از عوامل اصلی مسبب ورم پستان بالینی در گاو مطرح باشد.
پرونده مقاله
بیهوشی در پرندگان با خطرات زیادی همراه است. به منظور رفع این مشکلات یافتن دارویی که با فیزیولوژی و آناتومی بدن پرندگان سازگار باشد، بسیار با اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثرات بالینی و آسیب شناسی بافتی کتوپروفن با میدازولام به عنوان پیش داروی بیهوشی در کب چکیده کامل
بیهوشی در پرندگان با خطرات زیادی همراه است. به منظور رفع این مشکلات یافتن دارویی که با فیزیولوژی و آناتومی بدن پرندگان سازگار باشد، بسیار با اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثرات بالینی و آسیب شناسی بافتی کتوپروفن با میدازولام به عنوان پیش داروی بیهوشی در کبوترها می باشد. بدین منظور 24 قطعه کبوتر نر با وزن تقریبی 300 گرم، به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. در گروه اول به عنوان شاهد، از داروی کتامین به تنهایی با دوز mg/kg 40 به صورت داخل عضلانی استفاده شد. در گروه دوم نیز تنها کتوپروفن با دوز mg/kg 50 به صورت داخل عضلانی تزریق شد. در گروه سوم کتوپروفن با دوز mg/kg 50 به صورت داخل عضلانی تزریق شد و 5 دقیقه پس از آن کتامین با دوز mg/kg 40 به صورت تزریق داخل عضلانی مورد استفاده قرار گرفت و در گروه چهارم نیز میدازولام با دوز mg/kg 6 به صورت داخل عضلانی تزریق شد و 5 دقیقه پس از آن کتامین نیز با دوز mg/kg 40 به صورت تزریق داخل عضلانی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تعیین عمق مناسب بیهوشی در هر گروه و به فاصله 5 دقیقه از آخرین تزریق، واکنش های مختلف بالینی روی هر کبوتر مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین آزمایشات هیستوپاتولوژی به منظور بررسی میزان آسیبهای بافتی کبد، کلیه، پانکراس، طحال و مغز انجام شد. نتایج ارزیابی بالینی، حاکی از کاهش معنی دار (05/0p<) واکنش های متفاوت بالینی گروه سوم در مقایسه با سه گروه دیگر بود. همچنین در مقایسه تغییرات بافتی نیز هیچ گونه تغییرات پاتولوژیکی معنیداری در 4 گروه مورد بررسی، مشاهده نگردید. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که به منظور ایجاد پیش بیهوشی بی خطر در پرندگان، ترکیب کتوپروفن و کتامین می تواند به عنوان دارویی منتخب و مناسب مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله
کدورت لنز ممکن است به دلایل متفاوت، در اندازه ها، اشکال و محل های مختلفی از لنز ایجاد شود .ازآن جایی که تاکنون درمان دارویی موثری برای عارضه تأیید نشده است، از دیرباز جراحی با روشهای گوناگون از جمله فیکوامولسیفیکیشن تنها راه درمان محسوب میگردد. این مطالعه گزارشی از در چکیده کامل
کدورت لنز ممکن است به دلایل متفاوت، در اندازه ها، اشکال و محل های مختلفی از لنز ایجاد شود .ازآن جایی که تاکنون درمان دارویی موثری برای عارضه تأیید نشده است، از دیرباز جراحی با روشهای گوناگون از جمله فیکوامولسیفیکیشن تنها راه درمان محسوب میگردد. این مطالعه گزارشی از درمان جراحی کاتاراکت با به کارگیری روش فیکوامولسیفیکیشن در سگ و گربه را در ایران ارائه می کند.پس از تشخیص کاتاراکت و مشخص کردن بیماران مناسب برای جراحی، برداشت لنز با روش فیکوامولسیفیکیشن در 13 سگ و 4 گربه (19 چشم) انجام شد و عوارض پس از جراحی بررسی گردید. بینایی با مشاهده الگوی راه رفتن سنجیده شد ولی معیار اصلی بینایی و افزایش احتمالی کیفیت زندگی بر اساس پرسش از صاحبان بیماران بود. شایع ترین عوارض پس از جراحی التهاب لایه عروقی چشم (uveitis) و حضور رشته های فیبرینی ناشی از ترومای حین جراحی در کپسول خلفی لنز بود. در سه سگ التهاب قرنیه، در یک سگ گلوکوم و در یک سگ ادم قرنیه از عوارض دیگر پس از جراحی بود. رفلکس مردمک به نور تنها در 3 سگ و یک گربه پس از جراحی منفی بوده و به گفته صاحب بیمار وضعیت بینایی بهبود نیافته بود. به طورکلی هرچه بیمار در سن پائین و با درجه خفیف تری از روند بیماری کاتاراکت مراجعه کرده بود، پیشآگهی جراحی فیکوامولسیفیکیشن بهتر بود و موجب افزایش کیفیت زندگی گردید، چراکه به تعویق انداختن عمل جراحی تا زمان رسیدن کاتاراکت به مراحل پیشرفته و ایجاد التهاب لایه عروقی چشم ناشی از متلاشی شدن عدسی مبتلا به کاتاراکت بر پیشآگهی جراحی تاثیرگذار است.
پرونده مقاله