کیفیت زندگی، مجموعهای از واکنشهای عاطفی و شناختی در مقابل وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی است که به عنوان پیامد نهایی کارآزماییهای بالینی، مداخله‎ها و مراقبت‎های بهداشتی مدنظر بوده و عامل مهمی در کاهش نشانه‎های بیماری‎های مزمن روانی و جسمانی است. هدف پ چکیده کامل
کیفیت زندگی، مجموعهای از واکنشهای عاطفی و شناختی در مقابل وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی است که به عنوان پیامد نهایی کارآزماییهای بالینی، مداخله‎ها و مراقبت‎های بهداشتی مدنظر بوده و عامل مهمی در کاهش نشانه‎های بیماری‎های مزمن روانی و جسمانی است. هدف پژوهش حاضر، تعیین تاثیر درمانگری ذهنآگاهی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS بود. بدین منظور طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل، 30 بیمار مبتلا به MS به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه کاربندی شدند. آزمودنی ها قبل و بعد از اجرای مداخله و پس از دو ماه (پیگیری)، از نظر کیفیت زندگی مورد آزمون قرار گرفتند. گروه آزمایش در هشت جلسه ی گروهی 90 دقیقه‎ای هر هفته یک بار، تحت درمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمانگری مبتنی بر ذهنآگاهی منجر به افزایش کیفیت زندگی بیماران MS شده است و این تاثیر در مرحله ی پیگیری نیز تداوم داشته است. با توجه به اهمیت کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به MS، می توان با آموزش ذهنآگاهی بستر لازم جهت ارتقای کیفیت زندگی این بیماران را فراهم کرد.
پرونده مقاله