گریز از آگاهی: بحثی در درمان یکپارچه نگر
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
1 - دپارتمان روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن. رودهن، ایران
کلید واژه: درمان یکپارچه نگر, گریز از آگاهی,
چکیده مقاله :
آگاهی و گریز از آگاهی از مفاهیم بنیادی رویکرد یکپارچه نگر است. در این رویکرد باور کلی بر آن است که چیزی بهعنوان آگاهی انتزاعی در فضا بدون وابستگی به مغز وجود ندارد و آگاهی از تولیدات عملکرد کل مغز است. به همین دلیل، هرگاه عملکرد مغز بهطور موقت یا دایم متوقف شود، چیزی به اسم آگاهی وجود نخواهد داشت. توانایی آگاهی، باز آفرینی ها، یکپارچه سازی ها و شناسایی اعمال و احساسات، نیازمند استفاده از معیارهای عملکرداست که می تواند به هزاران راه از منبع رفتار، شخص (و باورهایش) و محیط مایه بگیرد و بر اساس قوانین یادگیری، پایدار یا نسبتا پایدار شود. آنچه آنا فروید، فروید و سایرین در رابطه با مکانیسم های دفاعی گفته اند یا آنچه متاخرینی متفاوت مانند بندورا در رابطه با فرایندهای خود تبریه ساز مطرح کرده اند، نتیجه ی کارکردی است که با گریز از آگاهی به دنبال حفظ یکپارچگی، راحتی، لذت، یکسانی و حتی حل و فصل ناهماهنگی است.ما عمیقا معتقدیم انسان ها همواره از تدابیری استفاده می کنند که وظیفه ی آنها احساس راحتی و بر حذر داشتن فرد از درد و رنج و سرزنش است. الگوهایی که به صورت خودکار و در پاسخ به ادراک خطر یا تعارض روانی، در قبال تغییر غیرمنتظره در محیط درونی یا بیرونی یا در پاسخ به ناهماهنگی شکل میگیرند و افراد را قادر می سازند ضمن گریز از آگاهی، رفتارهای خود یا دیگران را توجیه کنند، آرمان های غیرعقلانی را بجویند، رفتارهای غیرمنطقی خود را منطقی بدانند و اهدافشان را بر بنیان های سست بنا کرده و به هزار شیوه، جلوی آگاهی خودشان را بگیرند.
Awareness and escape from awareness are the fundamental concepts of integrated and holistic treatment approach. In this approach, it is believed that intangible awareness that is independent of the brain is nonexistent and awareness is the production of the entire brain functions. For this, when brain functions is temporarily or permanently halted, there would be no consciousness. The ability of awareness, recreations, integrations and identifying actions and emotions requires the use of performance measures that can be emanated from various ways in individual’s behaviors, character, beliefs, and environment; and becomes stable or relatively stable based on learning principles. What Anna Freud, Freud and others have believed in respect to defense mechanisms; or what recent psychologist such as Bandura have proposed in relation to self-exoneration processes are the result of an operation that through escape from awareness seeks to preserve the integrity, comfort, pleasure, homeostasis and even resolving inconsistency. We strongly believe that humans have always used the measures that facilitate feeling of comfort and prevent feeling of suffering and blame. Patterns that are formed involuntarily and in response to the perceived danger or psychological conflict, and in the face of unexpected internal or external changes and imbalances in the environment and enable the individual, in addition to escape from consciousness, justify own or other’s behavior, pursue unreasonable ideals, rationalize their irrational behaviors, and center their objectives upon fragile foundations.