تبیین مدل مطلوب سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه استعدادهای برتر و نخبگان
رمضان شریفی
1
(
دانشجوی دکترای علوم سیاسی، سیاستگذاری عمومی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
)
مالک ذوالقدر
2
(
استادیار گروه علوم سیاسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران (نویسنده مسئول).
E- mail: malek.zolghadr@iauz.ac.ur
)
سید فرشید جعفری
3
(
استادیار گروه علوم سیاسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
)
کلید واژه: نخبگان, سیاستگذاری, استعداد برتر, مدل نهادی, مدل عقلائی, بنیاد ملی نخبگان,
چکیده مقاله :
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل مطلوب سیاست گذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه استعدادهای برتر و نخبگان بوده است. روش: این پژوهش از لحاظ جهت گیری در پی مفهوم پردازی و با رویکرد کیفی و کدگذاری نظری بر گرفته از تحلیل تم انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 30 مقاله و پایان نامه بوده که از مجموع 124 مقاله جستجو شده در پایگاه های اطلاعاتی علمی معتبر داخلی با استفاده از رویکرد هدف مند در بازه زمانی 1387 تا 1401 انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، الگوی غالب و حاکم بر فضای سیاست گذاری نخبگان در کشور الگوی نهادی بوده و بر نهادهای حکومتی معینی مانند رهبری، مجلس، ریاست جمهوری، دادگاه ها، و ... متمرکز است. بر اساس یافته های حاصل از تحقیق، الگوی عقلانی برای سیاست گذاری مطلوب نخبگان و استعدادهای برتر پیشنهاد شده است. الگوی پیشنهادی تحقیق تلفیقی از الگوی نهادی و عقلایی است که به نظر می رسد بتواند در مقابل نارسائی ها و محدودیت های کاربست مجزای الگوها پاسخگو و راهگشا باشد. نتیجه گیری: استفاده از الگوی سیاست گذاری بر مبنای عقلانی در کنار الگوی نهادی می تواند چالش ها و مشکلات گذشته را تا حدود زیادی بر طرف نماید، ثانیاً با بهره گیری از نتایج مطالعات مربوط به پژوهش، در جهت رشد و پیشرفت هر چه بیشتر این زمینه مثمر ثمر واقع گردد.
چکیده انگلیسی :
Background and purpose: The purpose of the present study was to outline the ideal policy situation of the Islamic Republic of Iran in the field of top talents and elites.Method: This research was conducted in terms of orientation following conceptualization and with a qualitative approach and theoretical coding derived from theme analysis. The research community included 30 articles and theses, which were selected from a total of 124 articles searched in reliable domestic scientific databases using a targeted approach in the period of 2017 to 2018.Findings: Based on the findings of the research, the dominant model governing the policy-making environment of elites in the country is "institutional model" and it is focused on certain governmental institutions such as leadership, parliament, presidency, courts, etc. Based on the findings of the research, an institutional and rational model has been proposed for the optimal policy of elites and top talents. The proposed research model is a combination of institutional and rational model, which seems to be able to respond to the inadequacies and limitations of individual models.Conclusion: The model of policy-making based on a rational basis can solve the challenges and problems of the past to a large extent, and secondly, by using the results of studies related to research, it can be fruitful for the growth and progress of this field as much as possible.
اردلان، امید و الوانی، سیدمهدی. (1397). طراحی و تبیین الگوی مناسب شایستهسالاری در نظامهای جذب و گزینش سرمایههای انسانی در دانشگاههای افسری ارتش ج.ا.ایران راهبرد دفاعی.16(2). 35-1.
الوانی، مهدی و فتاح شریف زاده(1396). فرایند خط مشی گذاری عمومی. تهران: دانشگه علامه طباطبایی.
بزرگزاده، سعیده، کاظمی پور، شهلا و رضا علی محسنی(1399). بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی موثر بر میزان گرایش نخبگان به مهاجرت خارج از کشور. نامه انجمن جمعیت شناسی ایران.14(2).169-141.
تسلیمی، محمدسعید، میثم علی پور(1398). رویکردهای استعدادپژوهی در خط مشیهای نخبگانی کشور. فصلنامه مدیریت دولتی. 11(1). 150-123.
حاتمی، علی، جهانگیری، جهانگیر، سجاد فتاحی(1391).بررسی عوامل مرتبط با گرایش دختران تحصیل کرده به مهاجرت به خارج از کشور. زن و جامعه. 10(2).
ذوالفقارزاده، محمد مهدیو نجفی رستاقی،،حیدر. (1399). شناسایی رویکردهای راهبردی در خطمشیگذاری نخبگان در راستای کارآمدسازی نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه علمی راهبرد29(3). 61-29. .
زندی، رضا، وکیلالرعایا، یونس، حیدریه، سید عبدالله. (1398). ارزیابی و ارجحیت عوامل مؤثر بر مدل نگهداشت نخبگان اعضای هیئت علمی وزارتین علوم و بهداشت با رویکرد ترکیبی دیمتل و فرآیند تحلیل شبکهای فازی. دوفصلنامه تحقیقات سیاست جمعیت5(2).89-63.
عباسپور، عباس، رحیمیان، حمید، غیاثی ندوشن، سعید، نرگسیان، جواد. (1397). ارائه مدل انتخاب کارکنان مستعد در سازمانهای دولتی. مدیریت دولتی، 10(4).
فاطمی امین، زینبالسادات(1396). تحلیل نهادی-ساختاری خروج نخبگان از کشور. رساله دکتری.دانشگاه فردوسی مشهد.
ملکشاهی، حجت الله، واعظ، نفیسه، تقی پور، فائزه. (1400). آسیب شناسی سیاستگذاری های جمهوری اسلامی ایران برای مهار مهاجرت نخبگان. ماهنامه جامعه شناسی سیاسی ایران4(4). 290-271.
مقتدائی، مرتضی، علیرضا ازغندی(1394). آسیبشناسی سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. فصلنمه تخصصی علوم سیاسی. 12(34). 26-7.
منتظرعطایی، محبوبه، اکبری، احمد، چرابین، مسلم، کریمی، محمد. (1398). ارائه مدل عقلانیت در سیاست گذاری نظامِ آموزشِ دانشگاه آزاد اسلامی. خطمشیگذاری عمومی در مدیریت،10(3)، 1-10.
Tyskbo, D. (2021). Competing institutional logics in talent management: Talent identification at the HQ and a subsidiary. The International Journal of Human Resource Management, 32(10), 2150-2184.
Mehdi, A. (2020). YOUTH EMIGRATION AND THE BRAIN DRAIN FROM IRAN: REASONS, TRENDS AND DIRECTIONS. Вестник Нижегородского университета им. НИ Лобачевского. Серия: Социальные науки, (3 (59)), 52-59.
Bakewell, Oliver (1996). Refugee Repartriation in Africa: Toward a Theoretical Framework?. Occasional Paper 09 (96). University of Bath
Thordarson, seveinbjorn (2006). On methodological individualism. www. Sveinbjorn.org.
Green, Donald and Shapiro Lan(1994).the pathologies of Rational choice. New Haven, Conn:Yale University press.
Gourevitch,peter Alexis(1986).politics in hard times: comparative responeses to international Economic crises. Ithaca.N.Y: cornell university press.
Lieberman, Robert C. (2005). Shaping Race Policy: The United States in Comparative Perspective. Princeton, N.J.: Princeton University Press
Beck, C. T. (2002). Postpartum depression: A metasynthesis. Qualitative Health Research, 12 (4), 453 - 472.
Zimmer, L. (2006). Qualitative meta‐synthesis: a question of dialoguing with texts. Journal of advanced nursing, 53(3), 311 - 318.
_||_Abbas Pour, A; Rahimian, H; Ghiasi Nodooshan, S., & Nargesian, J. (2018). Presenting a Model to Select Talented Employee in State Organizations. Journal of Public Administration, 10 (4), P.p: 605-628.
تبیین مدل مطلوب سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه استعدادهای برتر و نخبگان
Explanation of the ideal policy model of the Islamic Republic of Iran in the field of top talents and elites
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، ترسیم وضع مطلوب سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران در حوزه استعدادهای برتر و نخبگان بوده است.
روش: این پژوهش از لحاظ جهتگیری در پی مفهوم پردازی و با رویکرد کیفی و کدگذاری نظری برگرفته از تحلیل تم انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 30 مقاله و پایان نامه بوده که از مجموع 124 مقاله جستجو شده در پایگاههای اطلاعاتی علمی معتبر داخلی با استفاده از رویکرد هدفمند در بازه زمانی 1387 تا 1401 انتخاب شدند.
یافتهها: براساس یافتههای پژوهش، الگوی غالب و حاکم بر فضای سیاستگذاری نخبگان در کشور «الگوی نهادی» بوده و بر نهادهای حکومتی معینی مانند رهبری، مجلس، ریاست جمهوری، دادگاهها، و... متمرکز است. بر اساس یافتههای حاصل از تحقیق الگوی نهادی و عقلانی برای سیاستگذاری مطلوب نخبگان و استعدادهای برتر پیشنهاد شده است. الگوی پیشنهادی تحقیق تلفیقی از الگوی نهادی و عقلایی است که به نظر میرسد بتواند در مقابل نارسائیها و محدودیتهای کاربست مجزای الگوها پاسخگو و راهگشا باشد.
نتیجه گیری: الگوی سیاستگذاری بر مبنای عقلانی میتواند چالشها و مشکلات گذشته را تا حدود زیادی برطرف نماید، ثانیا با بهرهگیری از نتایج مطالعات مربوط به پژوهش، در جهت رشد و پیشرفت هر چه بیشتر این زمینه مثمرثمر واقع گردد.
واژگان کلیدی: سیاستگذاری، بنیاد ملی نخبگان، نخبگان، استعداد برتر، مدل نهادی، مدل عقلائی
Abstract:
Background and purpose: The purpose of the present study was to outline the ideal policy situation of the Islamic Republic of Iran in the field of top talents and elites.
Method: This research has been conducted in terms of orientation following conceptualization and with a qualitative approach and theoretical coding derived from theme analysis. The research population included 30 articles and theses, which were selected from a total of 124 articles searched in reliable domestic scientific databases using a targeted approach in the period from 1387 to 1401.
Findings: Based on the findings of the research, the dominant model governing the policy-making environment of elites in the country is "institutional model" and it is focused on certain government institutions such as leadership, parliament, presidency, courts, etc. Based on the findings of the research, an institutional and rational model has been proposed for the optimal policy of elites and top talents. The proposed research model is a combination of the institutional and rational model, which seems to be able to respond to the inadequacies and limitations of the individual models.
Conclusion: The model of policy-making based on a rational basis can solve the challenges and problems of the past to a large extent, secondly, by using the results of the studies related to the research, it can be fruitful for the growth and progress of this field as much as possible.
مقدمه
نخبگان در هر جامعه بهعنوان مهمترین منبع مزیت رقابتی، نقش مهمی را در راستای دستیابی به موفقیت و تحقق سیاستگذاریها و برنامهریزیهای ملی و سازمانی دارند(1). در صورت ایجاد ظرفیتهای حمایتی و تدوین خطمشیهای مناسب جهت راهبری نخبگان میتوان آینده نظام حکمرانی را، در راستای تحقق منافع عمومی کارآمدتر کرد (2). با توجه به اهمیت نخبگان در کارآمدسازی نظام حکمرانی و مدیریتی جمهوری اسلامی ایران، یکی از ظرفیتهای مهم، بهرهگیری از رویکرد نخبگان است که در این تحقیق مدنظر است. هر کشوری برای جایگزینی فرار نخبهها با قرار نخبهها تلاشها و اقداماتی را انجام میدهد، تا بتواند نفرات کلیدی را در جامعه حفظ کرده و از تخصصهای آنها بهرهبرداری کامل داشته باشد. در ایران سالانه بین 150 تا 180 هزار ایرانی با تحصیلات دانشگاهی از کشور خارج میشوند که معادل خروج 11 میلیارد دلار سرمایه از کشور است(3). بنا بر گزارش موسسه آموزش بین المللی (یونسکو)، با جذب دانشجویان ایرانی در دانشگاههای آمریکا در سال 2015 بیش از 320 میلیون دلار وارد چرخه اقتصاد آمریکا شده است. و در ردهبندی، ایران از بین 15 کشور اول دنیا از نظر تعداد دانشجو در آمریکا طی سالهای 15-2014، با تعداد 10 هزار و 194 دانشجو بعد از مکزیک رتبه یازدهم را به خود اختصاص داده است(4).
در دهههای اخیر کشورهای توسعه یافته با تزریق منابع مالی به مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی و همچنین برنامهریزیهای جامع و بلند مدت، سعی در جذب نخبگان خود و دیگر کشورها بودهاند، که این امر، از سویی باعث رشد علمی و اقتصادی کشورهای توسعه یافته شده و از سویی دیگر باعث کاهش نیروهای نخبه و کاهش و توقف رشد اقتصادی در کشورهای مبدأ گردید و در نهایت منجر به وابستگی به کشورهای توسعه یافته شده است. بنابراین متفکران، سیاستگذاران و برنامهریزان، برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان و استعدادهای برتر، برنامهها، آیین نامهها و سازمانهای متفاوتی تشکیل دادند تا این روند نابرابر را تعدیل کنند. در این میان با سخنرانی رهبری در مهرماه 1383، فصل جدیدی از برنامهریزی برای نخبگان و سرآمدان کشور شروع شد. در این مسیر، مهمترین حرکت تصویب اساسنامه «بنیاد ملی نخبگان» در اواخر سال 1383 در «شورای عالی انقلاب فرهنگی» بوده است. این بنیاد سعی داشت از ظرفیتهای نخبگان برای رشد و پیشرفت کشور، تولید دانش و جنبش نرمافزاری استفاده نماید و از سوی دیگر از مهاجرت نخبگان به خارج از کشور جلوگیری کند.
به طور کلی سیاستگذاران و برنامهریزان، برای مدیریت و جلوگیری از مهاجرت نخبگان و استعدادهای برتر، نیاز به مدارک و شواهد عمیقتر و ریشهای دارند، تا بتوانند خروج نخبگان از کشور و مدیریت نخبگان را به عنوان یک مسئله مهم سیاستگذاری، در مقیاس کلان نهادی تبیین نمایند. توجه به نقش ویژه نهادها در یک چارچوب نهادی، نوید رویکردی نو و بدیع جهت تحلیل پدیدههای اجتماعی از این دست را میدهد، نهادها دارای ویژگیها و خصوصیاتی هستند که موجب پویایی تحلیلها میگردند و نمیتوان آنها را در چارچوبهای ایستا تحلیل کرد. به همین دلیل با بررسی خصوصیات نهادهای تأثیرگذار در امر سیاستگذاری، به شناسایی مسیرهای اثرگذار نهادها بر شناسایی، حمایت و توانمندسازی و مهاجرت نخبگان رهنمون شد. چرا که این نهادها هستند که به انگیزههای اشخاص و جوامع شکل میدهند و ساختار آن را مشخص میکنند(3)، و هر گونه ثبات، نظم و امنیت نیازمند وجود نهادهای متناسب و حمایتکننده است. در این میان نهادهای سیاسی، حقوقی و اقتصادی یک جامعه از مهمترین تعیینکنندههای امور مربوط به سیاستگذاری نخبگان هستند. بر اساس دیدگاه بیکویل1(1996)، اگر نخبگان از شرایط نهادی حاکم بر جامعه رضایت نداشته و احساس خطر کنند، به فکر مهاجرت میافتند (5).
مهمترین نهادهای موٍثر بر سیاستگذاری نخبگان، نهادهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی بوده و با یهرهگیری از مولفههای حاکمیت قانون، آزادی سیاسی، فراهمسازی شرایط مالی و تحقیقاتی، امنیت شغلی، ثبات سیاسی، شایسته سالاری، امنیت اقتصادی و سرمایهگذاری، میتوانند زمینهی مطلوبی هم برای نخبگان جامعه و هم برای رشد اقتصادی جوامع فراهم آورند(6). سیاستگذاری بر اساس مدل نهادی محدودیت علایق، ارزشها و استراتژی های بازیگران وجود دارد (7). اغلب با اعتراض و تضاد و یا با همزیستی، ترکیب و منطق همراه است (8). واقعیت آن است که جامعه بدون وجود کارگزاران شایستهای که راهبری آن را در حوادث و اتفاقات مهم عرصه سیاست و اقتصاد بر عهده داشته باشد، نمیتواند کارکردهای خود را انجام دهد و تداوم خود را تضمین کند. در صورتی که نخبگان از نهادهای جامعه احساس کارآمدی کنند، آینده زندگی در آن جامعه را امیدبخش میدانند(9).
بررسی مطالعات بیانگر این است که عدم پرداخت به این موضوع منجر به برخی چالشها در کشور شده که هم اکنون پیامدهای آن در حوزههای مختلف جامعه قابل مشاهده است. چالشهایی همچون عدم توجه بخش دولتی و نظام حکمرانی به نخبگان علمی و اجتماعی، فقدان شایسته سالاری در مناصب مدیریتی(10)، ضعف ایدهپردازی و تفکر خلاق و حل مسأله در مراکز دولتی و حاکمیتی(11)، عدم اتصال یکپارچه نهاد علم و سیاست(12)، عدم توجه به مقوله مدیریت استعداد در سازمانهای دولتی(13)؛ فقدان جانشینپروری کارآمد مبتنی بر بهرهگیری از نخبگان(11)، خروج نخبگان از کشور به علت فقدان جایگاه شغلی جهت نقش آفرینی(14)، نظام جذب و گزینش ناکارآمد(13) عدم تمایل نخبگان جهت ورود به عرصههای علوم انسانی و مدیریتی و ... از سوی دیگر در نظام سیاستگذاری جمهوری اسلامی نیز، هم در سطح مشاورهای و هم در سطح مدیریتی مشکلات متعددی همچون بالا رفتن سن مدیران، فقدان شایستهسالاری، فقدان نگاه دانشمحور و خلاق محور، عدم ارتباط نظاممند با نخبگان، صاحبنظران و ... وجود دارد که برخی از این کاستی ها به ضعف پرورش منابع انسانی ملی و خصوصا نخبگان در راستای نقشآفرینی در نظام سیاستگذاری جمهوری اسلامی مربوط است. بنابراین مطالعه سیاستگذاری در زمینه نخبگان ضروری به نظر میرسد و دستیابی به یک نظام سیاستگذاری مطلوب مستلزم توجه و اهتمام جدی به پژوهش علمی در این زمینه است. بدین منظور مسأله اصلی در پژوهش حاضر با توجه به خلاء ساختاری مزبور در بنیاد ملی نخبگان و با تأکید بر نقش نهادها، به دنبال تدوین مدلی منطبق و سازگار با استعدادهای برتر است. لذا پژوهش حاضر با دارا بودن نوآوری، جامعیت، بومی بودن و اجرایی بودن آن که همزمان به اغلب مولفههای تأثیرگذار در سیاستگذاری مبتنی بر نخبگان توجه مینماید، در پی پاسخگویی به این سوال میباشد که الگوی مناسب برای سیاستگذاری نخبگان و استعدادهای برتر در بنیاد ملی نخبگان کدام است؟
مبانی نظری
پیشینه تجربی تحقیق
بررسی مطالعات و تحقیقات انجام شده در داخل ایران نشان میدهد که بیشتر پژوهشهای انجام شده در زمینه مدیریت استعداد، آسیبشناسی مهاجرت نخبگان، روشهای جذب و بکارگیری نخبگان بوده است. علی پور، تسلیمی(1398) در پژوهشی به بررسی رویکردهای استعدادپژوهی در خطمشیهای نخبگانی کشور پرداختند. این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. یافتههای پژوهش بر غلبه «عامگرایی» و «شخصنگری» در خطمشیهای نخبگانی کشور دلالت دارند. عامگرایی با تاریخ سیاسی و فرهنگ عمومی کشور سازگار بوده و در آن شخص مستعد در قلمرو میتواند به منزله فردی مستعد در همه قلمروهای دیگر تصور گردد. هر چند تبیین غلبه فردینگری با نوعی پیچیدگی همراه است. زیرا برنامههای مختلف شناسایی، پرورش، حمایت و نگهداری از استعدادهای برتر در کشور از رویکردها بهنجارسازی، استانداردسازی و عینیتگرایی تأثیرگذار هستند. ملکشاهی و واعظ و تقی پور (1400) در پژوهشی به آسیب شناسی سیاستگذاریهای جمهوری اسلامی ایران برای مهار مهاجرت نخبگان پرداخت. نوع روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای است. نتایج نشان داد که هر چند جمهوری اسلامی ایران در جهت مقابله با مهاجرت نخبگان، راهکارهای مختلفی به کار گرفته است ولی با این حال، این سیاستها با آسیبها و چالشهای بسیاری مواجه بوده است که این امر روند مهار مهاجرت نخبگان را متوقف نساخته است(17). این مقاله به دلیل عدم توجه به برنامههای اجرایی بنیاد ملی نخبگان دارای نواقصی بوده است که محقق در پژوهش حاضر درصدد رفع این کاستی است.فاطمی امین(1397) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود به بررسی تحلیل نهادی-ساختاری خروج نخبگان از کشور پرداخت. در این پژوهش، محقق جهت برقراری میان رویکرد نظری و تجربی، بر تحلیلهای نهادی متمرکز گردید و دو روش تطبیقی کمی(متغیرمحور) و کیفی(فرایند محور) به موازات یکدیگر به کار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر میزان بالای خروج نخبگان و ضرورت تقویت ظرفیتهای نهادی کشورهای مبدأ از طریق سرمایهگذاری در بستر نهادی و جذب مجدد نخبگان است. همچنین پژوهشگر به این نتیجه دست یافت که افزایش مهاجرت نخبگان در کشور بیانگر اجرای ضعیف حاکمیت قانون، آزادیهای اقتصادی و سیاسی محدود، بیثباتی سیاستها، ضعف مدیریت، عدم شفافیت و دیگر عوامل نهادی بوده است(18). کاموچی و لیت2(2022) در پژوهشی به بررسی عوامل تأثیر گذار بر روند تبدیل «استعداد» فردی به نخبگان شرکتی و مولفههای مهم در راستای فرآیند نخبه شدن چیست، پرداختند. این پژوهش با رویکرد کیفی و انجام مصاحبه انجام شده است. جامعه پژوهش 21 نفر از مدیران سازمانی و نخبگان سیاسی کشور هنگ کنگ بوده است. در این تحقیق فرایند مدیریت استعداد به عنوان شکل جدیدی از نوآوری منابع انسانی تا حد زیادی از دیدگاه مدیران و سازمان کشور هنگ کنگ بیان شده است(19). تیسکبو3(2022) در پژوهشی چگونگی آشکار شدن استعدادیابی در یکی از شرکتهای تابعه یک سازمان بزرگ سوئدی را براساس مدل نهادی مورد مطالعه قرار داد روش پژوهش کیفی و جمع آوری دادهها شامل مصاحبه، مشاهده و مطالعه اسناد بوده است . با استفاده از دیدگاه مدل نهادی، محقق پیشنهاد داده است روشی که بازیگران سازمانی استعدادیابی خود را انجام میدهند، مبتنی بر منطقی است که آنها اعمال میکنند و از آن استفاده میکنند. بنابراین توجه بر چگونگی ادغام هنجارها، نمادها و عملکردهای سازمانی مختلف در شناسایی استعدادها متمرکز است(20).
چارچوب مفهومی
در انجام پژوهش حاضر، با توجه به امکان به کارگيرى نظريههاى نهادى و عقلانی، استفاده از يک چارچوب نظرى که مبتنی بر پژوهشهاي گذشته و اسناد بالادستی، سازمانی، سیاستهای ملی و اساسنامه بنیاد ملی حوزه نخبگان است، ضرورى به نظر میرسد. پس از آن براي پاسخ دادن به سؤالات پژوهش بايد مبتنی بر اين چارچوب، يک پژوهش کيفی طراحی و اجرا شده است. هدف اصلی اين پژوهش، يافتن الگوى مطلوب برای سیاستگذاری نخبگان و استعدادهای برتر است. چارچوب نظرى ارائه شده بر مبناى مطالعات گذشته و اسناد بالادستی بوده است که در مرحلة جمعآورى اطلاعات استفاده شدهاند. علاوه بر اين، حساسيت نظرى پژوهشگر نسبت به موضوعات مختلف مشارکت و نقش نهادها در سیاستگذاری نخبگان بر مبناى اين چارچوب شکل گرفته است.
سیاستگذاري به مثابه پیامد نهادي: « بیان میدارد که رابطه بین سیاست عمومی و نهادهاي دولتی بسیار نزدیک است و یک سیاست تا زمانی که بعضی نهادهاي دولتی اتخاذ، اجرا و به پیش نبرند تبدیل به سیاست عمومی نمیشود»(18). در این مدل مبنا و اساس سیاستگذاری مبتنی است بر فعالیتهای نهادهای حکومتی مانند مجلس، ریاست جمهوری، قوهقضائیه و غیره، یعنی این نهادها هستند که خطمشیها را تدوین و اجرا میکنند. به عبارتی دیگر خطمشی در مدل نهادی حاصل تعادل و توازن بین نهادها است. در این مدل به نحوی سیاستگذاری شکل میگیرد که نهادی بر نهاد دیگر غالب نشود(19).
سياستهايي که از سوي نهادهاي دولتي اتخاذ ميشوند داراي چند ويژگي هستند. اول اينکه قبل از هر چيز دولت به سياستها مشروعيت ميبخشد. ويژگي دوم اين است که دولت به سياستها ضمانت اجرا بخشيده و موجب ميشود شهروندان به آن گردن نهند. و ويژگي سوم گستردگي و فراگيري است که سياستهاي اتخاذ شده از سوي دولت در سطح جامعه در بردارد. در واقع دولت با در دست داشتن قدرت اجرايي، خطمشيهاي متخذه را در سطح جامعه در مورد همگان به اجرا درميآورد. حال آنکه اين توانايي در ديگر مؤسسات جامعه وجود ندارد(1).
مولفههای مربوط به این الگو در جدول شماره 1 خلاصه و تبیین شده است.
الگوی نهادی | |
تعریف سیاستگذاری؟ | سیاستگذاری، همان خروجی سازمان(برون داد بروکراتیک) |
چه کسی؟ | شاخه های مجریه، مقننه و قضایی |
چگونه؟ | سیاست توسط این نهادها، به نوعی مقتدرانه تعیین، پیاده سازی و اجرا میگردد(قانونی، فراگیر و اجباری است) |
دلایل /مفروضات | اشخاص تأثیر کمی دارند و ساختار/ تشکیلات است که بر نتایج تأثیر می گذارد |
بنیاد ملی نخبگان با توجه به رسالت و ماهیت آن، بر بخشها و نهادهای مختلف نقش مهمی بر عهده دارد. بنابراین در امر سیاستگذاری برای این نظام در بیشتر موارد دخالت و حضور دیگر نهادهای جامعه الزامی است( 18). مهمترین مزیت کاربرد مدل نهادی در فرایند سیاستگذاری نخگان دستیابی نهادهای گوناگون به منافع مورد نظرشان است که به دستیابی منافع عمومی آحاد جامعه منجر میگردد(21 ).
در ایران مدل نهادی برای سیاستگذاری در نظام نخبگانی کاربرد بسیاری دارد. بیشتر مصوبات این بخش را نهادهای سیاستگذار با مشارکت نهادهای مرتبط با موضوع مصوبه مورد بحث اتخاذ میگردد. بررسی «سند راهبردی کشور در امور نخبگان» و «اساسنامه بنیاد ملی نخبگان» بیانگر این است سیاستگذاری در حوزه جذب و توانمندسازی و شناسایی نخبگان توسط نهادهای حاکمیتی صورت میگیرد. بدون لحاظ دولت به عنوان تصمیمگیر در سیاستگذاری امکان این اتفاقات و سیاستگذاری در کل دنیا قابل تصور نیست. لذا دلیل انتخاب الگوی نهادی جهت بررسی در پژوهش حاضر این بوده است که در کل دنیا امر جذب و شناسایی و توانمند سازی نخبگان یک امر حاکمیتی بوده است و سیاستگذاری در این خصوص یک امر دولتی است و بدون وجود نهادهای دولتی که در این خصوص وضع قانون بکنند و اجرا بکند و بر قوانین وضع شده و نحوه اجرا نظارت بکند. امکان تصور سیاستگذاری در این حوزه وجود ندارد پس فلسفه وجودی و انتخاب الگوی نهادی به همین دلیل است.
رویکردی دوم که لزوم سـیاسـت گذاری عرصـه نخبگان و استعدادهای برتر را تبیین نمودهاند و نیز بر ضـرورت سـیاسـت گذاری عقلانی در این باره اذعان نموده اسـت، مورد مدنظر نوشـتار حاضـر میباشـد این رویکرد میتواند در مدل سیاستگذاری عمومی در بعضی مواقع به نتایج مطلوب تری درزمینة توسعه و رشد نخبگان دست یابد. مدل عقلایی، مدل کلاسیک تصمیمگیری است که بیشتر جنبه آرمانگرایی دارد و بر رفتار و ویژگیهای تصمیمگیرنده و شرایط تصمیم متمرکز است. مدل عقلایی، تصمیمگیری را فرایندی منظم فرض میکند که بر اساس آن تصمیمگیرنده، گامهای مشخص و تعریف شدهای بر میدارد و نتیجه این اقدام، انتخاب بهترین پیشنهاد برای حل مسئله است. این مدل برای تصمیمات برنامهریزی شدهای مناسب است که تکراری و کاملا مشخص باشند و در عین حال برای حل مسئله، روشها و رویههای مشخصی وجود داشته باشد. برای این منظور میتوان از شاخصهای دقیق سنجش عملکرد و ارزیابی استفاده کرد و از خطمشیهایی بهره گرفت که نتایج به نسبت مشخص و مطمئ داشته باشند. سیاستگذاری برای امر نخبگان دارای مسائل ناشناخته، اهداف غیرصریح، معیارهای مبهم و راهحلها و نتایج نامشخصی است. بنابراین علت انتخاب الگوی عقلانی در پژوهش حاضر این است در برخی مواقع براساس الگوی نهادی دولت یا نهاد سیاستگذار بدون لحاظ و توجه و مشارکت گروه مخاطب که نخبگان باشد اقدام به سیاستگذاری میکند ولی در روش عقلایی سیاستگذاری براساس سنجش مطالعات انجام شده و تمامی اطلاعات جمعآوزی در خصوص موضوع در حوزه مورد نظر تصمیم گیری را انجام میدهد و در نهایت گزینه ای که بیشترین سود آوری و کارایی را دارد، انتخاب میگردد.
روش تحقیق
این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت دادهها و سبک تحلیل در گروه تحقیقات کیفی قرار میگیرد. اطلاعات اسنادی مبنای روش جمعآوری دادهها در این تحقیق است. روش انجام تحقیق، مرور تحقیقات گذشته است که یک فراترکیب با شیوه کدگذاری متداول در تحقیقات کیفی است. ابزار گردآوری داده 30 مقاله و پایان نامه است که از مجموع 124 مقاله جستجو شده در پایگاههای اطلاعاتی علمی معتبر داخلی با استفاده از رویکرد هدفمند در بازه زمانی 1387 تا 1401 انتخاب شدند. فراترکیب روش پژوهشی جهت یکپارچهسازی تحقیقات گوناگون در مورد یک موضوع با رویکرد تفسیری و جامع است(15). روش فراترکیب موجب شکلگیری نظاممند به موضوع را فراهم میسازد و به کشف موضوع و استعارهای جدید و به روز کمک میکند(16). در پژوهش حاضر بر اساس روش فراترکیب، مراحل تدوین مسئله پژوهش (شناسایی سیاستگذاریهای مربوط به نخبگان)؛ تدوین و توسعه دستورالعمل مرور متون، جستجوی نظاممند متون، بررسی و انتخاب مقالههای مناسب؛ ارزیابی کیفیت و اطلاعات مقاله، گردآوری دادهها، تجزیه و تحلیل و ترکیب یافتهها، گزارش یافتهها صورت پذیرفته است. در این مرحله، جامعه پژوهش عبارت است از مطالعات انجام شده در زمینه سیاستگذاری نخبگان و استعدادهای برتر. جهت تحلیل مرحله کیفی و انجام کدگذاری، از نرم افزار MAXQDA ورژن 18 استفاده شده است.
در پژوهش حاضر، به منظور درک چگونگی سیاستگذاری نخبگان نیاز به درک و شناخت اسناد بالادستی و سیاستهای ملی مرتبط با نخبگان و همچنین اسناد سازمانی و اساسنامه بنیاد ملی نخبگان وجود داشت. در جدول شماره 1 اسناد مورد مطالعه درج گردیده است.
جدول 1مشخصات محتوای پژوهش منبع یک
عنوان سند | مرجع تصویب/انتشار | تاریخ تصویب / انتشار |
سند چشم انداز 1404 | مجمع تشخیص مصلحت نظام | 1384 |
سند راهبردی کشور در امور نخبگان | شورای عالی انقلاب فرهنگی | 1391 |
بررسی روشهای شناسایی استعدادهای برتر و ارائه الگوهای عملی | ستاد اجرایی سازی سند راهبردی نخبگان | 1390 |
استخراج اصول تأمین نیاز فرهنگی استعدادهای برتر | ستاد اجرایی سازی سند راهبردی نخبگان | 1390 |
بررسی مسئله جداسازی استعدادهای برتر از سایر دانش آموزان در آرای صاحب نظران کشور | ستاد اجرایی سازی سند راهبردی نخبگان | 1390 |
|
|
|
آیین نامه ها و ضوابط بنیاد ملی نخبگان | بنیاد ملی نخبگان | 1393 |
همچنین از مقالات و پایاننامههای انجام شده در زمینه سیاستگذاری نخبگان جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. جدول 2 بیانگر منابع مورد استفاده شده است.
جدول 2 مرور سیستماتیک منابع مورد مطالعه
ردیف | عنوان | نام و نام خانوادگی نویسنده | مقاله/پایان نامه | نام نشریه/ نام دانشگاه | سال چاپ |
1 | طراحی مدل نگهداشت نخبگان در سازمان های دولتی ایران | ایوب سرافراز، معمارزاده طهران، غلامرضا و حمیدی،ناصر | مقاله | مدیریت منابع در نیروی انتظامی | 1398 |
2 | معماری فرایند هدایت و به کارگماری استعدادهای علمی در ایران | گلشاهی، بهنام، رستگار، عباسعلی، فیض، داوود، زارعی، عظیم اله | مقاله | پزوهشهای مدیریت منابع انسانی | 1397 |
3 | شناسایی رویکردهای راهبردی در خط مشی گذاری نخبگان در راستای کارآمدسازی نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ابران | نحفی رستاقی،حیدر،ذوالفقارزاده، محمد مهدی | مقاله | راهبرد | 1399 |
4 | واکاوی علل ماندگاری نخبگان در کشور | صفرزداه، حسن | پایان نامه | دانشگاه خوارزمی | 1397 |
5 | طراحی مدل به کارگیری نخبگان علمی در محیط های دانشگاهی کشور(مطالعه موردی: اساتید دانشگاه تهران) | پیوسته،اکبر | پایان نامه | دانشگاه تهران | 1396 |
6 | مدیریت بهینه منابع انسانی نخبه با بررسی نیازها، موانع و مشکلات و راهکارهای پیشنهادی از دیدگاه خود آنها | طالب زاده، خادمی | مقاله | پژوهش مدیریت منابع انسانی | 1397 |
7 | تحلیل نهادی – ساختاری خروج نخبگان از کشور | قاطمی امین، زینب السادات | پایان نامه | دانشگاه فردوسی مشهر | 1397 |
8 | فرهنگ سیاسی نخبگان و توسعه سیاسی ایران درالگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت | سوری، فاطمه و غلامرضا خواجه سروی | مقاله | فصلنامه پزوهش های معاصر انقلاب اسلامی | 1400 |
9 | ارزیابی نظام مدیریت نخبگان در بخش دولتی جمهوری اسلامی ایران | پازوکی طرودی، امیر | پایان نامه | دانشگاه آزاد واحد شاهرود | 1395 |
10 | طراحی الگوی مدیریت استعدادهای دانشجویی در دانشگاه امام صادق(ع) | باقری قورتانی، مهدی | پایان نامه | دانشگاه امام صادق | 1397 |
11 | بررسی تأثیر نخبگان سیاسی بر کارآمدی دولت در ایران (با تأکید بر دولتهای بعد از انقلاب اسلامی ایران) | یزدانی،ابوذر | پایان نامه | دانشگاه آزاد واحد رشت | 1398 |
12 | بررسی راهبردهای جذب نخبگان در نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران | نوروزی، خلیل؛ دوستار، محمد؛ فروغی، نفیسه؛ جوادی، مجتبی | مقاله | سیاستهای راهبری و کلان | 1392 |
13 | آسیبشناسی نظام جذب و نگهداری نخبگان علمی کشور با رویکرد MCDM | حمیدیا، بابک | پایان نامه | دانشگاه امام صادق | 1388 |
14 | گردش نخبگان و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران | طبیعی، منصور | پایان نامه | دانشگاه امام صادق | 1390 |
15 | رویکردهای استعداد پژوهی در خط مشی گذاری های نخبگانی کشور | تسلیمی،محمدسعید، علی پور، مبثم | مقاله | فصلنامه مدیریت دولتی | 1398 |
16 | الگوی پرورش و گزینش نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران | انصاری، محمدمهدی | پایان نامه | دانشگاه علامه طباطبایی | 1393 |
17 |
| نجفی رستاقی، حیدر | پایان نامه | دانشگاه تهران | 1399 |
18 | آسیب شناسی سیاستگذاری های جمهوری اسلامی ایران برای مهار مهاجرت نخبگان | ملگشاهی، حجتالله؛ واعظ، نفیسه و فائزه تقی پور | مقاله | جامعه شناسی سیاسی ایران | 1400 |
19 | مطالعه جامعه شناختی عوامل مؤثّر بر مشارکت نخبگان در سیاستگذاری فرهنگی | مقدم، شیوا؛ عزیزآبادی فراهانی، فاطمه؛ صالحی امیری،رضا | مقاله | مطالعات توسعه اجتماعی ایران | 1400 |
20 | مهاجرت نخبگان و رابطه آن با توسعه: فرصتها و چالش ها برای سیاستگذاران | خسروی وهمکاران | مقاله | راهبردهای آموزش در علوم پزشکی | 1398 |
21 | معماری فرایند مدیریت استراتژیک استعداد در بنیاد ملی نخبگان: رویکرد نگاشت شناختی | گلشاهی، بهنام | پایان نامه | دانشگاه سمنان | 1397 |
22 |
| شاه میری، بهمن | پایان نامه | دانشگاه پیام نور استان تهران | 1395 |
23 | تببین و آسیب شناسی الگوی جاری مدیریت دولتی در ایران | محمد زاده سلطان مرادی، هادی و همکاران | مقاله | مدیریت دولتی | 1398 |
24 | فهم انتقال خط مشی اصلاحات اداری در ایران: پزوهشی بر مبنای راهبرد داده بنیاد | دانایی فرد ،حسن و همکاران | مقاله | مدیریت فرهنگ سازمانی | 1391 |
25 | طراحی و تبیین الگوی اثربخش نظام اداری ایران | محمدی و همکاران | مقاله | خط مشی گذاری عمومی در مدیریت | 1395 |
26 | بررسی و زایش و بکارگیری نوآوری های مدیریتی در کارآمدسازی عوامل تحقق هدف های کارآفرینی سازمانی در سازمان های دولتی | حلاجیان، ابراهیم | مقاله | ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی | 1395 |
27 | بررسی عوامل اجتماعی –اقتصادی موثر بر میزان گرایش نخبگان به مهاجرت خارج از کشور | بزرگ زاد، سعیده، کاظمی پور، شهلا و رضا علی محسنی | مقاله | مطالعات راهبردی ورزش و جوانان | 1399 |
28 | ریشه ها و راهکارهای مسئله مهاجرت نخبگان در ایران | ملک پور، رضا و همکاران | مقاله | نشریه فرهنگ و ارتقا سلامت | 1401 |
29 | ضعف اجماع نخبگان و پیامدهای آن بر چرخه سیاستگذاری توسعه در ایران | نوربخش، بهمن و سعید میرترابی | مقاله | رهیافت انقلاب اسلامی | 1399 |
30 | گونه شناسی ذهنیت نقش آفرینان در تدوین سیاستهای نخبه گزینی و نخبه پروری: پژوهشی مبتنی بر روش شناسی کیو | ذوالفقارزاده، محمدمهدی، دیداری،مهدی و مریم هداوند | مقاله | مطالعات مدیریت دولتی ایران | 1399 |
با توجه به تحلیل انجام شده، در مجموع 102 مفهوم استخراج شد که با ادغام مفاهیم مشترک در مقولهی منحصر به فرد مشخص شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس روش کدگذاری نظری انجام گردید. کدگذاری شامل مراحل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است. در این تحقیق کدگذاری باز در طی مرور دادههای گردآوری شده و خلاصهنویسیهای صورت گرفته از اسناد و مدارک انجام شد.
یافتههای پژوهش
براساس یافته های پژوهش، پیرامون امکان سـیاسـتگذاری نخبگان در جامعه میتوان گفت نوع الگوی سیاستگذاری برای استعدادهای برتر از نوع نهادی می باشد(18،23). مدل نهادی«بر شرایط سازمانی دولت تمرکز دارد با توجه به آنکه سـیاستها و خط مشیها توسـط نهادهای دولتی اتخاذ و اجرا میشود بررسـی رابطه بین این نهادها و خط مشـیها از دیرباز در کانون توجه محققان ســیاسی قرار داشــته اسـت این نهادها شــامل بنیاد ملی نخبگان، نهاد رهبری، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت آموزش و پرورش، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... میباشد با توجه به اینکه نهادها هستند که به تولید و اعمال خط مشیها میپردازند هرگونه تغییری در آن ها موج تغییر در خط مشیها نیز میشـود به طور کلی در نهادگرایی تاکید بر تاثیر نهادهایی است که رفتار افراد و گروهها را تعیین میکنند الگوهای باثبات رفتار فردی و گروهی بر خط مشی ها نیز تاثیر میگذارد بنابراین سـیاستگذاری عمومی در این مدل حاصـل ارتباط بین نهادهای مختلف و پیامد حاصل از این ارتباط است.
در پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل اطلاعات بر مبنای کدگذاری نظری انجام شد. فرایند کدگذاری شامل سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی یا انتخابی است. نتایج این مراحل در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4 : مفاهیم و مقوله های سیاستگذاری نخبگان
مفاهیم | مقوله | منبع | ||
ضعف بنیاد در پیگیری اجرای قانون، ضعف در ایجاد هماهنگی و انسجام بخشی بین دستگاههای اجرایی در روند اجرای قانون، ناهماهنگی و جزیره ای عمل کردن دستگاههای اجرایی، فقدان اولویت بندی در اجرای تعهدات برنامه های توسط دستگاههای اجرایی، فقدان تصویر روشن دستگاهها از معیارهای طراحی برنامههای اجرایی، مشخص نبودن سازوکارهای نظارتی و عدم استقرار نظام ارزیابی عملکرد در بنیاد | مشخص نبودن جایگاه نهادهای رسمی متولی سیاستگذاری نخبگان | نجفی رستاقی(1399)؛ فاطمی امین(1397)؛ صفرزاده(1397) | ||
عدم توجه به واقعیت های موجود در جامعه در تدوین سیاستگذاری، عدم پاسخگویی به مسائل و مشکلات روز محیط، اعمال سلائق سیاسی و قوم گرایی، عدم پاسخگویی به نیازها و تقاضاهای اجتماعی، ناکارآمدی در سیاستگذاری و راهبردی کلان نظام نخبگان | ضعف مسئولیت اجتماعی | فاطمی امین(1396)؛ پیوسته(1396)؛ نجفی رستاقی(1399) | ||
غلبه تفکر حزبی و جناحی به جای تفکر تخصص محور در کنشهای مسولان و مدیران، شخصیتها و نهادهای سیاسی ذینفع در اقتصاد آموزش و پرورش، نهادها و شخصیتهای ناآشنا و ناآگاه نسبت به اهمیت مدیریت نخبگان و استعدادهای ملی، در اولویت قرار نداشتن مقوله پرورش استعدادها و نخبگان در برخی نهادهای تقینی و سیاسی ایران در فضای بینالملل و تهدید تعاملات بینالملل در عرصه مدیریت نخبگان» فقدان شایسته سالاری در نظام مدیریتی و اجرایی کشور و عدم بهره گیری از نخبگان در سطوح گوناگون اداری | عدم بلوغ بکارگیری مناسب سیاستگذاری مبتنی بر نهادی نظام نخبگان | نوری و خواجه سروی(1400)؛ نوروزی و همکاران(1392)؛ | ||
چشم پوشی و نادیده گرفتن افق و چشم انداز سیاستگذاری در تدوین، شکست برنامه های راهبردی با نگاه تک بعدی صرف، نداشتن برنامه مشخص و مدون، ناکارآمدی در سیاستگذاری و راهبردی کلان نظام نخبگانی | ضعف اندیشه راهبردی در سیاستگذاری نظام نخبگان | نجفی رستاقی(1399)؛ فاطمی امین(1397)؛ | ||
بودجه کم نهادهای مرتبط با زمینه های آموزش و پرورش، مشکلات معیشتی استعدادهای برتر و عدم شکوفایی این استعدادها، گسترش بیکاری و ضعف نهادهای کشور در زمینه کارآفرینی، رشد مجموعه های جایگزین نظام آموزشی کشور و موسسات کنکوری با رویکردهای نامناسب و تخریب کننده در زمینه مدیریت استعدادها و نخبگان | مشکلات اقتصادی | حمیدیا(1388) | ||
ناکارآمدی نهاد آموزش و پرورش در راهبری صحیح نخبگان و استعدادهای برتر،و نخبگان،ضعف در ایجاد بسترهای خلاق و مشارکتی در پرورش استعدادها و مدیربت نخبگان | ضعف عملکردی سیاستگذاری نظام نخبگانی | طبیعی(1391)؛ ملکشاهی و همکاران(1400)؛ | ||
ضعف در پرورش و توانمندسازی نخبگان در راستای حل مسائل و نیازهای کلان نظام، دتفکر اداری و بورکراتیک در برابر تعاملات نخبگان، ضعف در فعالیت رسانه ای و ارتباطاتی به منظور معرفی ظرفیت ها و برنامه های بنیاد | فقدان جانشین پروری کارآمد مبتنی بر بهره گیری نخبگان | طبیعی(1391)؛ فقیهی ذاکری(1393) | ||
خروج نخبگان از کشور به سمت کشورهای توسعه یافته، ضعف در جذب و هدایت نخبگان به ساختارهای مدیریتی وتأثیرگذار در کشور، عدم ارتباط و بهره گیری از ایرانیان و نخبگان خارج از کشور در راستای حل مسائل ملی، عدم تناسب فرایند توانمندسازی و نگهداشت نخبگان با نیازها و مسائل واقعی کشور | ضعف در مدیریت نخبگان | نجفی رستاقی، ذوالفقارزاده(1398)، ملک پور افشار(1401) | ||
زمینه سازی برای اثرگذاری افراد و گروه های نخبه در جامعه، ارتقای نظام سیاستگذاری و مدیریت امور نخبگان، بررسی و شناخت وضع موجود، در نظر گرفتن واقعیت ها و وضغ جامعه، نیازسنجی متناسب با شرایط جامعه و هر منطقه، ارتباط بنیاد با صنعت متناسب با نیاز جامعه، تحلیل وضع موجود و تصمیم گیری بر نیازهای نخبگان | نیازسنجی عقلایی | سند راهبردی کشور در امور نخبگان | ||
توسعه زیرساخت های پژوهشی، فرهنگی و اطلاع رسانی نخبگان، کیفیت گرایی، وضع قوانین به منظور بهره گیری موثر از شواهد | تدوین عقلایی برنامه های اقدام شاهد محور | ملک پور افشار(1401)؛ فرهی و همکاران(1395) | ||
تعامل اثربخش با سایر نهادها و تقویت آموزش غیررسمی، ارتباط موثر با نهادهای پژوهشی مستقل، ایجاد پایش مبتنی بر شواهد در سیاستگذاری، ایجاد سازوکارهای حمع آوری و تدوین شواهد علمی و پژوهشی | ایجاد بانک جامع شواهد قابل دسترس برای سیاستگذاری نخبگان | سند تحول بنیادین آموزش و پرورش | ||
توسعه مستمر شایستگی ها وتوانمندی ها، بازنگری ساختارها و رویه ها، توسعه مستمر شایستگی ها و توانمندی ها، بهبود هرم ترکیب نیروی انسانی نظام، ارتقای شایسته سالاری برای انتصاب افراد در جایگاه های مدیریتی، ارتقای همکاری های علمی و تحقیقاتی، ارتقای بهره وری منابع انسانی، ارتقای بهره وری منابع انسانی ، | توانمندسازی سیاستگذاران | سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، نقشه جامع علمی کشور | ||
مدرک گرایی، افزایش بی رویه توجه به کمیت گرایی، عدم نیازسنجی متناسب با شرایط جامعه، عدم نیازسنجی مناسب، عدم انطباق با واقعیت های جامعه | کمی نگری مزمن در سیاستگذاری نظام نخبگانی | نجفی رستاقی(1399)، فقیهی ذاکری(1392)؛ فاطمی امین(1397) | ||
فقدان شایسته سالاری در برنامه های آموزشی و دانشگاهی، نبود خبرگان و کارشناسان متخصص ، عدم توجه بخش دولتی و نظام حکمرانی به نخبگان علمی و اجتماعی، نادیده گرفتن نخبگان شایسته در دستگاه های اجرایی | ضعف شایسته سالاری در سیاستگذاری | احمدی و نوبخت(1396) | ||
نبود بستری مناسب در بهره گیری از پتانسیل بالقوه نخبگان، عدم استفاده از پتانسیل و توانایی بالقوه نخبگان، نبود بستری مناسب برای ارائه نظرات و پیشنهادات، عدم آزادی های علمی | ضعف ظرفیت سازی و فقدان آزاد اندیشی در سیاستگذاری نظام نخبگانی | نوری و خواجه سروری(1400)؛ یزدانی(1398)، نوروزی و همکاران(1392) | ||
سلیقهای عمل نمودن سیاستگذاران، ضعف در مستندات و همکارای، عدم توانایی در مشارکت وهمکاری گروهی، نبود تمایل به تصمیم گیری مشارکتی | ضعف فرهنگ مشارکت در سیاستگذاری نظام نخبگانی | فاطمی امین(1397)، بزرگ زاده و همکاران(1397) | ||
مقاومت در برابر تغییر، مقاومت در برابر تغییر و تحولات، نادیده گرفتن واقعیت ها ونیازهای جامعه | ایستایی در سیاستگذاری نظام نخبگانی | ملک شاهی(1400)، پازوکی طروحی(1395) | ||
تمرکز دخالت دولت در مدیریت و اداره نخبگان، عدم استقلال بنیاد، تصمیم گیری های آمرانه نظام وعدم استقلال نسبی در امور نخبگان، کاهش هیات علمی و اساتید در امور علمی، داخل شدن سیاست | سیاست زدگی در نظام سیاستگذاری نظام نخبگانی | بزرگزاده و همکاران(1399)، پیوسته(1396)، فاطمی امین(1397) | ||
جذب نخبگان از روشهای مختلف فرهنگی، گسترش همکاری های علمی در سطح بین الملل، گسترش فعالیت های علمی در حوزه های مختلف فرهنگی |
| نوروزی و همکاران(1392) | ||
مشارکت نخبگان در تمام سطح، ایجاد تعهد مشترک بین سیاستگذاران و مجریان |
| مقدم و همکاران(1400)؛ | ||
طراحی ساختار مناسب به منظور دسترسی به تولیدکنندگان شواهد، تربیت سیاستگذاران و خبرگان جهت استفاده از مدل عقلانیت، جایگاه سازی نهادهای موثر در سیاستگذاری نظام نخبگانی، گسترش فعالیت های بخش های خصوصی در سیاستگذاری نخبگانی | ایجاد ساختارکارآمد سیاستگذاری | ملک پور افشار(1401)، نوربخش و میرترابی(1399) | ||
الگوبرداری در تولید ثروت، سیاستگذاری متناسب با شرایط جامعه، الگوبرداری از مدل های موفق سیاستگذاری | بومی سازی سیاستگذاری | سندراهبردی کشوردر امور نخبگان، پیوسته(1396) |
آسیبهای فرایند سیاستگذاری نخبگان بر مبنای نهادی:
مرور تجربه سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت امور نخبگان در کشور نشان میدهد که علیرغم فعالیتهای خوب و ارزشمند بنیاد ملی نخبگان و سایر متولیان علم و فناوری در زمینه شناسایی، حمایت، هدایت و اثرگذاری صاحبان استعدادهای برتر، وجود برخی چالشها، مانع از تحقق کامل اهداف نظام سازماندهی این حوزه شده است.
همواره شاهد این بودیم که بیشتر سیاستگذاریهای کلان انجام شده در اینباره، مبتنی بر نگاه از بالا به پایین، بوده است. از مشکلات عمده این مدل سیاستگذاری این است که در فرایند تصمیمگیری از نظرات سیستم اداری اجرایی استفاده نمیکند. لذا دستورالعمل صادر شده درونی نبوده و به صورت عملی به اجرا در نمی آید. به صورت عملی آن چیزی که توسط سیاستگذاری تصمیم گرفته میشود و سیاستگذاری میشود با آنچه که مقامات اداری اجرا میکنند، فاصله زیادی وجود دارد. بنابراین، امروزه، سیاستگذاری نخبگان تنها برپایه الگوی نهادی در کشور، زیر سوال بوده و از ضرورت اصلاح و تغییر رویکردهای سیاستگذاری نخبگان در ایران حکایت دارد(طبیعی(1391)؛ پیوسته(1396)؛ فاطمی امین(1397).
اولین چالش پیش روی سیاستگذاری و سازماندهی امور نخبگان در سطح کلان، به مشخص نبودن جایگاه نهادهای رسمی متولی سیاستگذاری و برنامهریزی امور نخبگان در کشور مربوط میشود. بر اساس مصوبه شورای عالی فرهنگی"، "بنیاد ملی نخبگان" به عنوان عالیترین مرجع سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در حوزه امور نخبگان تعیین شده است. در این راستا برای تحقق وضعیت مطلوب و نقطه متعالی، به ایفای نقش برجسته و همکاری حداکثری دانشگاهها، دستگاهها و نهادهای مختلف دولتی، غیردولتی، شرکتها و مؤسسات دانشبنیان با بنیاد ملی نخبگان نیاز هست. سیاستگذاران نخبگان هم باید به دنبال احیا یا تعریف جایگاه قانونی بنیاد ملی نخبگان باشند و صرفاً بهعنوان نهادی که جایزه اهدا میکند نباشند. بایستی همه دستگاهها نبست به بنیاد ملی نخبگان پاسخگو باشند.
دومین مورد از مشکلات در نظام سیاستگذاری نخبگان، ضعف مسئولیت اجتماعی در سیاستگذاری نخبگان است. تهدیدهایی چون عدم حمایت مالی کافی دولت از نخبگان، عدم وجود بستری مناسب جهت مشارکت نخبگان و استعدادهای برتر به منظور ارائه اظهارنظر در مسائل مختلف کشور، محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، «غلبه تفکر جناحی به جای تفکر تخصص محور در کنشهای مدیران و برنامهریزان»، شخصیتها و نهادهای سیاسی ناآشنا و ناآگاه نسبت به اهمیت مدیریت نخبگان و استعدادهای ملی»، «در اولویت قرار نداشتن مقوله پرورش استعدادها و نخبگان در برخی نهادهای تقینی و سیاستگذار مرتبط، فقدان شایسته سالاری در نظام مدیریتی و اجرایی کشور و عدم بهرهگیری از نخبگان در سطوح گوناگون اداری» قابل طرح است.
چالش سوم در این زمینه ابهام در جایگاه برنامههای خاص نخبگان در نظام بودجهریزی کشور، دومین چالش مهم در این زمینه است. بودجه برنامههای مختلف از طریق لایحه پیشنهادی دولت (که به نوبه خود از پیشنهادهای تکتک دستگاه ها تشکیل شده است) به مجلس ارائه شده و مورد بررسی و تصویب قرار میگیرد. با توجه به دو ابهام پیشگفته، معمولاً وزارتخانهها و سازمانهای مختلف در هنگام پیشنهاد بودجه به معرفی برنامههای خاص خود پرداخته و توجهی به مفاد برنامههای خاص نخبگان ندارند. همچنین، از آنجایی که بنیاد ملی نخبگان که مسئول اجرای کل برنامههای مصوب شورای عالی فرهنگی باشد شناخته نمیشود، غیر از بودجه محدود مربوط به وظایف مرتبط ، بودجهکافی برای اجرایی کردن اسناد و برنامههای مصوب دریافت نمیدارد. از این رو، بدون وجود بودجه خاص، مفاد این اسناد به برنامههای سالانه دستگاه ها راه نمییابد. این امر باعث میشود که هر چند برنامههای مزبور بعضاً با مشارکت خود دستگاه ها تدوین شده و با حضور عالیترین مقام آنها در بنیاد ملی نخبگان یا هیأت دولت به تصویب رسیده است، اما در مقام اجرا با مشکل مواجه گردد.
چهارمین چالش، فقدان نظارت و ارزیابی کارآمد در نظام سازماندهی امور نخبگان است. پس از تصویب اسناد و برنامههای مرتبط با نخبگان معمولاً هیچ سازوکار دقیق، باثبات و قدرتمندی برای نظارت و ارزیابی وجود ندارد که بر روند اجرایی شدن آنها نظارت کند و ارزیابیهای علمی و متقنی را از زوایای مختلف درباره آنها انجام دهد و نتیجه آنها را جهت اتخاذ تصمیمات بعدی به نهادهای ذیصلاح (به ویژه شورای عالی فرهنگی و هیأت دولت) منعکس نماید. با توجه به اینکه بنیاد در زمینه اجرای این تعهدات فاقد ابزار اجرایی است؛ بدیهی است کل فرایند اجرایی سازی بند «ث» ماده ۶۴ و عملکرد تمامی دستگاه های اجرایی کشور مشمول این قانون را تحت تأثیر قرارداده است. لذا تعیین شاخصها و معیارها و ابلاغ آنها در ابتدای فرایند اجرایی سازی باید صورت می گرفت و از همین رو اثر منفی و نامطلوب عدم تحقق آن را در عملکرد ضعیف دستگاه های اجرایی در زمینه انطباق برنامه ها و رویکرد ناهماهنگ و جزیره ای عملکردن آنها می توان مشاهده کرد. آمار و عملکرد اجرای حکم بند «ث» ماده ۶۴ قانون برنامه ششم توسعه، حاکی از ضعف عملکردی دستگاههای اجرایی در اجرای این حکم همچنین ضعف بنیاد ملی نخبگان در نظارت و ارزیابی است.
پنجمین چالش به فقدان ضمانت اجرا برمیگردد. اسناد و برنامههای مصوب فاقد ضمانت اجرایی کافی هستند و دستگاه های مختلف با هیچگونه پاداش یا مجازاتی در قبال انجام یا عدم انجام این اسناد مواجه نمیشوند. بنیادملی نخبگان از لحاظ قانونی، یک بستر حمایت کننده برای مصوبات شورا میباشد، اما در عمل از آنجا که ضمانت اجرایی لازم برای اجرای این مصوبات در دستگاه ها به وجود نیامده است در بسیاری از مواقع حتی دستگاه های عضو شورا نیز این مصوبات را اجرا نمیکنند- این در حالی است که تاکنون این سیاستها از طرف دولت به شکل لایحه و از طرف مجلس به عنوان طرح، مطرح نشده است.
ششمین چالش در زمینه سیاستگذاری نخبگان، وجود ضعف عملکردی است. از جمله چالشهای ممکن در این زمینه، وجود بحرانهای متعدد، مقطعی و ملی و نوسانات روزمره سیاسی(مسکن، ماشین،...)، هزینههای بالای خرید و اجاره بها، وجود اختلاف زیاد سطح رفاه در ایران با کشورهای توسعه یافته، حجم پایین سرمایهگذاری در امور علمی- پژوهشی و جابه جایی بودجه از پژوهشی به غیر پژوهشی است.
هفتمین چالش در زمینه سیاستگذاری نخبگان، ضعف اندیشههای راهبردی است. مشکلاتی چون نبود بیمه ابتکارات و اختراعات، کمبود قوانین حمایتی مرتبط با مأموریتهای سازمانهای پشتیبان نخبگان، تصویب آییننامههای مقررات انعطاف ناپذیردر این زمینه وجود دارد.
هشتمین چالش موجود، ضعف شایستهسالاری در سیاستگذاری نخبگان میباشد. مشکلاتی چون فقدان شایسته سالاری در برنامههای دستگاههای اجرایی، مشکلات معیشتی صاحبان استعدادهای برتر و نخبگان» ضعف در ایجاد بسترهای خلاق و مشارکتی در پرورش استعدادها و مدیریت وجذب نخبگان وجود دارد و از آنجاکه مهمترین شاخصه نخبگی، اثرگذاری است، از این رو استعدادبرتر باید ضمن شناسایی، در مسیر نیازهای کشور هدایت و حمایت شود.
نهمین چالش، وجود کمی نگری مزمن در شناسایی نخبگان است. و موانعی چون مدرک گرای، عدم نیازسنجی متناسب با شرایط جامعه، عدم تناسب بین رشتههای تحصیلی و فعالیت شغلی، عدم انطباق با نیازهای واقعی جامعه، فقدان تأسیس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی همسو با نیازهای واقعی جامعه، عدم توازن و تعادل محیط آموزشی با فضای بازار کار، عدم ارتباط برنامه های آموزشی با نیازهای جامعه در این زمینه وجود دارد. در بخش مستعدان، شناسایی اغلب بر مبنای خوداظهاری انجام میشود، اما نخبگان در اکثر موارد باید در مسیری جدا از خود اظهاری مورد شناسایی قرار بگیرند چرا که این افراد علیرغم اثرگذاری بالا در کشور، عموما به دنبال معرفی خود نیستند؛ به همین دلیل باید برنامه جدیدی برای شناسایی دقیق نخبگان اجرا شود. نگاه بنیاد ملی نخبگان از عرضهمحور باید به سمت تقاضامحور اصلاح شود و این روند باید به شکلی باشد که فرد مستعد برتر براساس نیازهای کشور در مسیر نخبگی قرار بگیرد تا در نهایت نخبگانی تربیت شوند که بتوانند در حوزههای مورد نیاز، اثرگذاری بیشینه و بهینه داشته باشند.
دهمین چالش در زمینه سیاستگذاری نخبگان، نبود فرهنگ مشارکت در سیاستگذاری نخبگان است. این مانع با مولفههایی چون سلیقهای عمل نمودن خبرگان و کارشناسان، سلیقههای شخصی،سیاسی، اقتصادی، دخالت عوامل غیرآموزشی، ضعف مستندات و همکاری، عدم توانایی در مشارکت و همکاری گروهی، نبود تمایل به تصمیم گیری مشارکتی وجود دارد.
سیاستزدگی نیز یازدهمین از موانع مهم در سیاستگذاری نخبگان، است. میان سیاستهای کلان هماهنگی وجود ندارد. و فرایند سیاستگذاری در زمینه نخبگان متأثر از فشارهای سیاسی است. در این زمینه دخالت دولت به طور چشمگیری بالاست.
ج) ارائه مدل مطلوب جهت سیاستگذاری نخبگان
مدل پیشنهادی مقاله حاضر، یک مدل تلفیقی با رویکردی اقتضایی که تلفیقی از مدل نهادی و عقلانی است. بررسی مطالعات نشان میدهد هر دو مدل را سیاستگذاری نظام نخبگانی به کار می گیرد ( این الگو در برابر محدودیت های مدل عقلایی در حیطه سیاستگذاری اتخاذ شده و در عین حال به حضور نهادها و دستگاه های مرتبط با نظام نخبگانی قائل است. در حال حاضر هر دو مدل را نظام سیاستگذاری نخبگان به طور مجزا بکار میگیرند(18). ولی این الگو در قبال محدودیتها و کاربرد مجزای مدل نهادی و عقلایی در زمینه سیاستگذاری اتخاذ شده و در عین حال به حضور نهادها و دستگاههای مرتبط با بنیاد نخبگان در امر سیاستگذاری قائل است و بنیاد ملی نخبگان را به مثابه یک سیستم باز تلقی میکند که در ارتباط و تعامل با محیط است و به صورت فرایندی به حل مسائل خود مینگرد. اعتقاد براین است که نگاه یک بعدی به حل مسائل از طریق یک مدل سیاستگذاری متداول، با اوضاع متنوع و پیچیده امروزی بنیاد، نمیتواند نتیجه مطلوب را داشته باشد.
بنابراین الگوی طراحی شده مبنی بر یافتههای پژوهش شیوهای ترکیبی است که پدیده و مفاهیم را در سیاستگذاری کلان و راهبردی نخبگان با مسائل سطوح پایین و جزئی که برای سطوح بالاتر تدارک دیده میشود، با توجه به اصول و مبانی ارزشی مهندسی نخبگانی، صلاحدید متخصصین، نهادها و دستگاههای اجرایی مرتبط با نظام نخبگانی تلفیق پیدا میکند و با توجه به اوضاع و عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در جامعه به سیاستگذاری در زمینه نخبگان میپردازد.
بر اساس الگوی طراحی شده رویکردی دوم که لزوم سـیاسـتگذاری عرصـه نخبگان و استعدادهای برتر را تبیین نموده اند و نیز بر ضـرورت سـیاسـت گذاری عقلانی در این باره اذعان نموده اسـت، مورد مدنظر نوشـتار حاضـر میباشـد این رویکرد میتواند در مدل سیاستگذاری عمومی در بعضی مواقع به نتایج مطلوب تری در زمینة توسعه و رشد نخبگان دست یابد.
مدل عقلایی، مدل کلاسیک تصمیم گیری است که بیشتر جنبه آرمانگرایی دارد و بر رفتار و ویژگیهای تصمیمگیرنده و شرایط تصمیم متمرکز است. مدل عقلایی، تصمیمگیری را فرایندی منظم فرض میکند که بر اساس آن تصمیمگیرنده، گامهای مشخص و تعریف شدهای بر میدارد و نتیجه این اقدام، انتخاب بهترین پیشنهاد برای حل مسئله است. این مدل برای تصمیمات برنامهریزی شدهای مناسب است که تکراری و کاملا مشخص باشند و در عین حال برای حل مسئله، روشها و رویههای مشخصی وجود داشته باشد. برای این منظور میتوان از شاخصهای دقیق سنجش عملکرد و ارزیابی استفاده کرد و از خطمشیهایی بهره گرفت که نتایج به نسبت مشخص و مطمئنی داشته باشند.
بر اساس یافتههای حاصل از تحقیق پیامدهای سیاستگذاری مبتنی بر عقلانی در بنیاد ملی نخبگان، شامل اشتغال فراگیر، اخلاق حرفه ای، مسئولیت پذیری اجتماعی و پرورش نخبگان است. از آنجا که بنیاد ملی نخبگان در اجرای پرورش، رشد و حمایت نخبگان در چندین دهه در چارچوب آییننامههای متعدد، نسبت به تخصیص منابع و تأمین اعتبار مورد نیاز برای اجرای طرحهای مهارت آموزی و توانمندسازی نخبگان اقدام نموده است میتوان خوش بین بود که این بودجه میتواند قسمتی از مشکلات و مسائل مربوط به جذب و نگهداری نخبگان را حل نماید. یکی از پیامدهای سیاستگذاری براساس مدل عقلانی افزایش مشارکت اجتماعی نخبگان است که از مولفه های مشارکت همگانی و اعتماد متقابل شکل میگیرد.
براساس مدل عقلانیت بر استفاده بهینه از منابع تاکید میگردد و براساس این مدل موجب کاهش دخالت دولت در امر سیاستگذاری نخبگان و رسیدن به دموکراسی و یکپارچگی و مشارکت نخبگان آنها در صحنه های سیاسی می باشد. میزان رعایت سیاستگذاری بر مبنای عقلانیت موجب میگردد انتخاب مدیران با رأی و نظر نخبگان صورت بگیرد. در نتیجه گزارههای جذب کمکهای مردمی، ایجاد امکانات آموزشی و افزایش رفاه روانی نخبگان را در بر خواهد داشت بررسیها نشان میدهد تا زمانی بنیاد نتواند در سیاستگذاری های خود، نیازمندی های مالی نخبگان و استعدادهای برتر را تامین کند، به مرور مهره های اصلی انگیزه خود را از دست می دهند. همچنین براساس سیاستگذاری عقلانی، اعمال نظر افراد کاهش یافته ولی در عوض همدلی و هم گرایی نخبگان افزایش مییابد. بر اساس این مدل، حمایت نخبگان و اولیاء جلب شود و باعث افزایش حضور نخبگان و استعدادهای برتر در صحنه های مختلف گردد.
عقلانیت حرفه ای بر دانشی که از تجربیات عملی کسب می شود، توجه دارد؛ در این عقلانیت، روان شناسی اجتماعی، افزایش انگیزه نخبگان، انجام پژوهش های مربوط به طرح، تجربه های مشابه، سیاست های مکمل، نحوه ابلاغ دستورالعمل ها و شایسته سالاری نقش مهمی دارند. این رویکرد موجب برآوردن نیاز واقعی فرد نخبه شده، و به جای تقاضای کاذب، تقاضای واقعی نخبگان جایگزین میگردد، و موجب اشتغال نخبگان بر اساس تخصص واقعی صورت گیرد.
براساس یافتههای پژوهش مدل سیاستگذاری نخبگان به صورت شکل 1 طراحی گردید.
شکل 1 سیاستگذاری نخبگان
نتیجه گیری
یافتههای برآمده از مطالعات گذشته و اسناد بالادستی نشان میدهد که الگوی سیاستگذاری نخبگان در ایران از نوع نهادی بوده است(13؛ 23؛ 18). در واقع نقش الگوی نهادی بسیار برجسته است. این در حالی است که مطابق تحلیلهای صورت گرفته زیستبوم کشور از جمله زیستبوم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هم نقش تعیین کنندهای در حضور این افراد در چرخه خدمت به کشور دارد. اجزای الگوی سیاستگذاری نخبگان و استعدادهای برتر در جمهوری اسلامی در حقیقت نهادهای سیاستگذار هستند که در مراحل مختلف سیاستگذاری نقشآفرینی میکنند. در این تحقیق با توجه به حکم مقام معظم رهبری مبنی بر حمایت از افراد نخبه موجب شکل گیری بنیاد ملی نخبگان گردید. نهادی بودن الگوی سیاستگذاری نخبگان بیانگر ترتیبات نهادی تمرکزگرا در کشور است که با کیفیتهای پایین نهادی در هر سه نهاد حقوقی، اقتصادی و سیاسی مشخص میگردد. در داخل کشور این نوع از ترتیبات نهادی که با اجرای ضعیف سیاستگذاری، عدم توفیق برنامههای تدوین شده، دخالتهای سیاسی، ضعف مدیریت، عدم شفافیت، عدم شایستهسالاری و دیگر عوامل نهادی مشخص میگردد، نمیتواند بهترین عملکردها را از نهادها تضمین کند.
در نزد نخبگان، نادیده گرفتن سیاستگذاریهای کلان ملی و پیشرفت کشور علت العلل فقدان تفکر شایستهسالاری در کشور محسوب میگردد. زمانی که نخبگان نتوانند در جایگاه شایسته خود موثر باشند، احساس مفید بودن نمیکنند. فراهم نبودن شرایط به فعل رساندن توانمندیها و شایستگیها برای نخبگان و استعدادهای برتر برابر با احساس ناکارآمدی برای آنان است(18). هنگامی که نهادهای مهم و کلیدی و نخبگان به عنوان کنشگران علمی در کشور جهت دستیابی به اهداف اساسی جامعه با هم هماهنگی و تعامل نداشته باشند، فعالیتهای نهادها ناکارآمد و غیرموثر خواهد بود. همچنین عدم ایجاد بسترسازیهای نهادی لازم، ممکن است به فراهمسازی شرایطی کمک کند که احتمال بروز بحران خروج نخبگان را چه از جنبه خارج شدن از چرخه خدمت به جامعه و عدم اثرگذاری بالا ببرد. بستر نهادی جامعه و سیاستگذاریها موجب میشوند نخبگان تبدیل به فرصت شوند یا تهدید. به همین دلیل سیاستگذاران و مدیران اجرایی بایستی با مدیریت کلان امور مربوط به نخبگان در کشور، رشد و ارتقاء کیفیتهای نهادی در قالب حاکمیت قانون، امنیت حقوق مالکیت فکری، بالا بردن شفافیت در نهادهای سهگانه، جلوگیری از فسادهای نهادی و اولویت دادن برای اثربخشی و قابل اعمال بودن برنامههای کشور و .. امید و انگیزه لازم و همچنین فرصت فعالیت برای نخبگان و استعدادهای برتر را فراهم سازند. هنگامی که نخبگان در جایگاه شایسته خود نتوانند موثر و تأثیرگذار باشند، احساس مفید بودن و کارایی نمیکنند. در این میان، ناکارآمدی در میان نهادهای کشور آنان را به خروج از کشور ترغیب مینماید. حمایت و توانمندسازی نخبگان مستلزم کارایی نهادهای مهم و وجود بستر نهادی با ثبات و امن از جنبههای حقوقی، سیاسی و اقتصادی است. بنابراین کارآمدی نخبگان، باید از یک پشتوانه نهادی در سطح ملی برخوردار باشد.
براساس یافته های پژوهش می توان از الگوی عقلانیت در حالت مطلوب برای سیاستگذاری نخبگان استفاده کرد. بر اساس این الگو متقاعدسازی رخ میدهد و از طریق مباحثه و چانه زنی با مقامات پایین دست اتفاق میافتد. بر اساس این الگو، فرایندسیاستگذاری از قبل تعیین نشده و براساس نیاز جامعه نخبگانی صورت میگیرد. بر مبنای این مدل، چنانچه دولتمردان ســیاســت گذاری مشــارکتی مطلوبی را طرح ریزی نمایند، از مزایایی چون کـاهش هزینـههـای توســـعـه در جـامعـه بـه دلیـل مشـــارکـت دستگاه های اجرایی در تـأمین اهـداف در حوزه مربوطـه، برخوردار خواهند شـد.
بر اساس سیاستگذاری نخبگان بر اساس مدل عقلانیت، اشتغال فراگیر، اخلاق حرفهای، مسئولیتپذیری اجتماعی و پرورش نیروی انسانی ماهر رخ میدهد. نتایج تحقیق بیانگر این مطلب بوده است که یکی از پیامدهای سیاستگذاری اخلاق حرفهای است که با نتایج پژوهش منتظرعطایی(22) هماهنگ و هم سو بوده است. همچنین نتایج پژوهش بیانگر این مطلب بوده است که یکی از مولفههای بدست آمده در پیامدهای سیاستگذاری مسئولیتپذیری اجتماعی است که نتایج پژوهش، هماهنگ و همسو با پژوهش نتایج تسلیمی و علیپور(23) بوده است. در نهایت، انتظار میرود که پیادهسازی الگوی پیشنهادی تا حدود زیادی مسائل و چالشهای ساختاری پیش روی سازماندهی امور نخبگان در کشور را مرتفع نماید، از این رو، لازم است تلاشی جدیتر و همهجانبه توسط کلیه طرفهای ذیربط از جمله دانشگاهیان و متخصصان امور نخبگان، فعالان مدنی حوزه جوانان و مدیران و کارشناسان دخیل در این حوزه صورت گیرد تا در سطحی بنیادی، تغییراتی مثبت در بعد هنجاری، نگرشی و رفتاری حاصل شود که به نوبه خود میتواند تغییر ساختاری را نیز به همراه داشته یا آن را قرین موفقیت سازد.
9. پیشنهادهای پژوهش
مهمترین پیشنهاد پژوهشی این تحقیق آن است که جهت درک و فهم عمیقتر و اکتشافیتر سیاستگذاری مطلوب نخبگان از تحقیقاتی به روش کیفی، موردکاوی، پدیدارشناختی و یا روش های آمیخته استفاده گردد. بر اساس نتایج حاصل از مباحث مورد بحث در این تحقیق برای تحول در مدل سیاستگذاری نخبگان، و جهت اجرایی شدن همه اجزای الگوی ارائه شده میتوان پیشنهادات زیر را ارائه نمود:
الگوی مبتنی بر سیاستگذاری نهادی در بنیاد نخبگان به الگوی مبتنی بر عقلانیت و مبتنی بر پژوهش و بررسی اجتماعی از طریق تعامل دینفعان مختلف در شبکه سیاستگذاری تحول یابد. معادله قدرت برنامهریزی نخبگان از حالت متمرکز به حالت نیمه متمرکز و یا نامتمرکز، از حالت عمودی و از بالا به پایین به حالت تعاملی از پایین به بالا متحول گردد. اولویت بندی مسائل مربوط به نخبگان بر اساس تأمین نیازهای آنها صورت پذیرد. چرا که برخی مسائل ممکن است از اهمیت ویژهای برخوردار باشند ولی ضرورت آن در اولویت نباشد. از انجا که برخی از سیاستهای نخبگانی در مرحلهی اجرا با شکست روبرو میشوند پیشنهاد میگردد از کلیه عوامل دخیل در سیاستگذاری مخصوصا مجریان اصلح یا بازیگران خبره در سیاستگذاری نخبگان دعوت به مشارکت به عمل آید. با توجه به اینکه در دنیای امروز دستگاهها بصورت تخصصی اداره می شود پیشنهاد می شود تغییرات ساختاری خاصی در این بنیاد به وجود بیاید و بنیاد ملی نخبگان(سیاست گذار در حوزه علمی) از معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری(سیاستگذار در حوزه فناوری) جدا شود و رئیس مستقلی داشته باشد چرا که در حال حاضر هر دو نهاد توسط معاون علمی فناوری رئیس جمهور مدیریت میشود.
منابع
1.Tyskbo, D. (2021). Competing institutional logics in talent management: Talent identification at the HQ and a subsidiary. The International Journal of Human Resource Management, 32(10), 2150-2184.
2. Zolfagharzadeh, M. M., & Najafi Rastaghi, H. (2020). Identifying Strategic Approaches to Talents Policymaking In Order to Increase the Efficiency of the Governing System of the Islamic Republic of Iran. Strategy, 29(3), 29-61.
3. Hatami, A., Jahangiri, J., & fattahi, S.. (2012). Investigating Factor Related to Educate Girls’ Tenency to Migrate Abroad: A case Study of Girl Students ReEFERRING TO MIGRATION CENTERS IN SHIRAZ. SOCIOLOGY OF WOMEN (JOURNAL OF WOMAN AND SOCIETY), 3(2 (10)), 55-80. SID. https://sid.ir/paper/169148/en
4. Mehdi, A. (2020). YOUTH EMIGRATION AND THE BRAIN DRAIN FROM IRAN: REASONS, TRENDS AND DIRECTIONS. Вестник Нижегородского университета им. НИ Лобачевского. Серия: Социальные науки, (3 (59)), 52-59.
5. Bakewell, Oliver (1996). Refugee Repartriation in Africa: Toward a Theoretical Framework?. Occasional Paper 09 (96). University of Bath
6.Thordarson, seveinbjorn (2006). On methodological individualism. www. Sveinbjorn.org.
7.Green, Donald and Shapiro Lan(1994).the pathologies of Rational choice. New Haven, Conn:Yale University press.
8.Gourevitch,peter Alexis(1986).politics in hard times: comparative responeses to international Economic crises. Ithaca.N.Y: cornell university press.
9. Lieberman, Robert C. (2005). Shaping Race Policy: The United States in Comparative Perspective. Princeton, N.J.: Princeton University Press
10. ardalan, O., & Alvani, S. M. (2018). Designation and Explanation of the Proper Model of Meritocracy in the Recruitment and Selection Systems of Human in the Officers' Academy of the I.R. of Iran Army. Defence Studies, 16(2), 1-35.
11. Moghtadaie, M., & Azghandi, A. (2016). Pathology of Cultural Policy Making in Islamic Republic of Iran. Political Science Quarterly, 12(34), 7-26.
12.Abbas Pour, A., Rahimian, H., Ghiasi Nodooshan, S., & Nargesian, J. (2018). Presenting a Model to Select Talented Employee in State Organizations. Journal of Public Administration, 10(4), 605-628.
13. Bozorg Zad, S., Kazemi Pour, S., & Ali Mohseni, R. (2020). Investigation of Socio-Economic Factors Affecting Elite Tendency to Emigrate Abroad. Strategic Studies on Youth ans Sports, 19(48), 297-322.
14. Zandi, R., Vakil Alroaia, Y., & heydariyeh, S. A. (2019). Evaluation and preference of factors affecting the model of elite retention of faculty members of Science and Health Ministries with a combined of Dematel and Fuzzy network analysis process. Population Policy Research, 5(2), 63-89. doi: 10.22034/jips.2019.113852.
15. Beck, C. T. (2002). Postpartum depression: A metasynthesis. Qualitative Health Research, 12 (4), 453 - 472.
16. Zimmer, L. (2006). Qualitative meta‐synthesis: a question of dialoguing with texts. Journal of advanced nursing, 53(3), 311 - 318.
17. malekshahi, H., vaez, N., & taghi pour, F. (2022). Pathology of the policies of the Islamic Republic of Iran to control the migration of elites. Political Sociology of Iran, 4(4), 271-290. doi: 10.30510/psi.2022.313046.2571
18. Fatemi Amin, Zainab Al Sadat (2017). Institutional-structural analysis of the departure of elites from the country. PhD Thesis. Faculty of Literature and Humanities.
19. Kamoche, K., & Leigh, F. S. (2022). Talent management, identity construction and the burden of elitism: The case of management trainees in Hong Kong. Human Relations, 75(5), 817–841. https://doi.org/10.1177/0018726721996778
16.
20. Tyskbo, D. (2021). Competing institutional logics in talent management: talent identification at the HQ and a subsidiary. The International Journal of Human Resource Management, 32(10), 2150-2184.
Dye, T. R. (1978). Oligarchic tendencies in national policy-making: The role of the private policy-planning organizations. The journal of Politics, 40(2), 309-331.
21. Alwani, Seyed Mehdi; Sharifzadeh, Fattah. (2017 ). General Policy Making Process, Fifteenth Edition, Tehran Allameh Tabatabai University Press. (Persian).
22. Montazer Ataei, Mahbobeh, AKBARI, AHMAD, CHERABIN, MOSLEM, & KARIMI, MOHAMAD. (2019). The Rational Model In Policy Making of Islamic Azad University Education System. IRANIAN JOURNAL OF PUBLIC POLICY IN MANAGEMENT, 10(35 ), 1-10. SID. https://sid.ir/paper/410119/en
23. Taslimi, M.S., Alipour, M. (2019). Talent Research Approaches in I. R. Iran's Talent Policies. Journal of Public Administration, 11(1), 123-150. (in Persian
[1] Bakeville
[2] Kamoche, K., & Leigh
[3] Tyskbo