هفت پیکر نظامی، ردیهای بر افکار صابئین
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسی
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد بوشهر
کلید واژه: نظامی, اقلیم, Nezami, نجوم, هفت پیکر, صابئین, The Haft Peykar, Sabian, Astrology, Teritory,
چکیده مقاله :
بخش عظیمى از هفت پیکر، به انعکاس دانش هاى کهن، به ویژه دانش نجوم وفرهنگ صابئین، اختصاص دارد و فهم این منظومه بدون آشنایى با اصطلاحات نجوم احکامى وفرهنگ صابئین دشواراست، ستارگان و صفات منسوب به آنها در هفت پیکر کار برد ویژهای دارد، به نظر میرسد نظامى با اندیشههای صابئه در تضاد است، و درپی اثبات خرافهای بودن کنشهای عقیدتی آنان و بیپایه نشان دادن باورهای دینی آنها ابتنای، داستان هاى هفتگانه را، برانگیزهی، براندازی باورهای صابئین، قرار داده است. او در طراحی عاقبت کار بهرام، مترصد بوده، غیرعلمى وخرافه بودن نظرات این گروه را، به اثبات بر ساند. صابئین در قرون وسطى، نمایندهی شرک، بت پرستى و پرستش ستارگان،؛ بوده اند. آنان، در باور ظهورو تجلى روح الهى، از طریق سیارات، به آموزه هاى نو افلاطونی، نظرداشتند؛ درباور آنان ،جهان داراى روح تلقى مى شد، سرچشمه وجریان حیات و عقل را نیز، از علتی نخستین میدانستند، که واحد و ناشناختنى است.
A great majority of The Haft Peikar reflects the ancient knowledge of astrology especially of Sabian culture. Stars and their characteristic signs are prominently used in The Haft Peikar. It would be difficult to understand The Haft Peykar without any knowledge on terminology of astrology and Sabian culture. Nezami seems to be against Sabian’s ideology. He has created the seven stories with motivation of overthrowing Sabian’s believes, displaying their superstitious actions, and questioning their religious beliefs. In creation of Bahram’s destiny, he has tried to prove that the ideas of Sabian are delusional without any scientific foundation. During medieval ages, Sabian represented idolatry and worship of stars. They believed in the emergence and manifestation of the divine spirit through the planets, inspired by the new doctrine of Plato. The world was viewed as infinite spirit in their beliefs. They had faith in an unknown and unique founding cause for the source and the course of life then the wisdom.
ـ ابن خلدون، 1369، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادى، تهران، بینا، چ هفتم.
2-بارون کارادو، 1369، متفکران اسلام، ترجمهی احمدآرام، ج چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى
3 -حمیدیان،سعید، 1373، آرمانشهر زیبایى، تهران، قطره، چ اوّل.
4-دستگردى، وحید،1380، گنجینه گنجوى، تهران،سخن
5ـ زرینکوب، عبدالحسین،1372، پیر گنجه در جستجوى ناکجاآباد، تهران، سخن
6- مبارز، ع، 1360، زندگى و اندیشه نظامى، مأخوذ از تاریخ ادبیات آذربایجان، چ باکو، ترجمه ح ـ م ـ.صدیق، تهران، طوس.
7- مسعودى، علىبنالحسین، 1370 سال چهارم، مروجالذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، بینا.
8ـ مصفى، ابوالفضل، 1366، فرهنگ اصطلاحات نجومى، تهران، دانشگاه تهران.
9ـ معین، محمد، بی تا، تحلیل هفت پیکر، دانشگاه تهران.
10ـ نظامى، الیاس بن یوسف،1374، مخزنالاسرار شرح برات زنجانى، دانشگاه تهران.
11ـ نظامى گنجوی ،الیاس، 1376، هفتپیکر، تصحیح وحید دستگردى، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران، قطره.
12ـ نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف،1379، لیلی ومجنون، به تصحیح محمد شمس، تهران، معاصر.
13ـ نظامی گنجوی ،الیاس،1388، شرفنامه، تصحیح، قادر فاضلی، تهران، بین المللی الهدی
14ـ نیما یوشیج، 1351، حرفهای همسایه، تهران، دنیا.