حکومت و قدرت از دیدگاه زهد و پرهیز
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسیمسیح بهرامیان 1 , مریم بلوری 2
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد نجف آباد
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ـ دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد نجف آباد
کلید واژه: زهد, پرهیز, کنارهگیری از دنیا, کنارهگیری از قدرت, abstinence, piety, withdrawal from the world, withdrawal from power,
چکیده مقاله :
زهد و کنارهگیری از دنیا، از جمله مضامین موجود در متون ادب فارسی است. فرهنگی که پیشگامان و پیروان خود را به صفت آزادگی متّصف ساخته است و مصداق بارز آن، دوری از مصاحبت و همنشینی با صاحبان قدرت است. از آن جا که زهد، بیشتر جنبهی دینی و روحانی دارد ، در این گفتار ، به طبقات دیگری از جمله حکما، خردمندان و قناعت پیشگان نیز اشاره کرده ایم تا روشن شود که اجتناب کنندگان از قدرت، تنها زهّاد نیستند و تنها انگیزهی پرهیز هم ، توجه صِرف به امور اُخروی نیست. آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، اندیشههای زاهدانه و تاثیر آن در کنارهگیری از دنیا و قدرتهای مادی است. همچنین با نگاهی تازه، زهد را زیر ذره بینِ نقد قرار دادهایم تا نشان دهیم تمامی کسانی که در زمرهی این گروه به شمار می آیند، الزاماً قدسی مآب نیستند، هرچند که شاهد مدّعای ما دراین مجال، تنها متون نظم و نثرفارسی است که البته میتواند بازتابی از حقایق روزگار باشد.
One of the contents in this respect and farsi Literature is abstinence and withdrawal from the world. The culture that had endowed the pioneers and followers with the attribute of broadmindedness, and the clear evidence of this matter is avoiding companionship with powerful individuals. We have disregarded the explicit explanations about the meaning and history of abstinence. What are dealt with in this article are the abstinent thoughts and also its different approaches in withdrawal from the world and putting aside the materialistic powers. We have also considered abstinence and piety with precision, through a new look, in order to show that not all the people accounted for that group are necessarily with holy behaviors, although the evidence regarding our claim at this time is merely Farsi texts and prose, which of course undoubtedly could reflect the truth of our time.
1- بهزادی اندوهجردی،حسین، 1378، طنز و طنزپردازی، تهران، نشر صدوق.
2- بیهقی، ابوالفضل، 1378، تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیب رهبر، ج2، تهران، زریاب.
3- خامنه ای، سیدمحمد، 1380، سیر حکمت در ایران و جهان، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
4- سعدی ، مصلح الدین، 1385، کلیات، به تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، هرمس.
5- ـــــــــــ ، 1387، گلستان، به تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، چ هشتم.
6- سنایی، مجدود بن آدم، 1387، حدیقه الحقیقه، به تصحیح محمدتقی مدرس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، چ هفتم.
7- شمیسا،سیروس، 1383، بیان و معانی، تهران، فردوس، چ هشتم.
8- عطار نیشابوری، فریدالدین، 1388، اسرارنامه ،به تصحیح و توضیح شفیعی کدکنی، تهران، سخن، چ چهارم.
9- ـــــــــــ ، 1386، مصیبت نامه، به تصحیح و توضیح شفیعی کدکنی، سخن، تهران.
10- عوفی،محمد، 1384، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، به کوشش جعفر شعار، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم.
11- غزالی، امام محمد، 1381، کیمیای سعادت، به تصحیح محمد آرام ، ج2، تهران، چ هشتم.
12- ـــــــــــ ، 1389، نصیحة الملوک، به کوشش قوام الدین طه، تهران، جامی.
13- مولوی، جلال الدین، [بی تا] مثنوی معنوی، تصحیح رینولد الین نیکلسون، تهران، علی اکبر علمی
14- هسه،هرمان، اگوستوس، 1353، ترجمه مهدی زمانیان، تهران، سپهر.
15- همدانی، عین القضات، 1362، نامههای عین القضات، به اهتمام علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، منوچهری و زوّار، چ دوم.