چالش های دموکراسی در عراق پس از سقوط صدام
محورهای موضوعی : مجله پژوهش های سیاسی و بین المللی
کلید واژه: هویت, امنیت, ساختار, چالش, دموکراسى, جامعه ناهمگون, صدام,
چکیده مقاله :
مجید نوید-دکتر اسماعیل شفیعی-مریم عابدینی عراق یکی از مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و همسایه غربی جمهوری اسلامی ایران است. نقشه سیاسی عراق نشان می دهد که این کشور بدلیل موقعیت جغرافیایی، فرهنگی و سایر شرایط خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله به بـررسى چـالشهاى دمـوکراسى در عراق مىپردازد. جامعة عراق، با توجه به آن که به تازگی از بند دیکتاتوری و خفقان رهانیده شده است و به سمت دموکراسی در حرکت است. در ساختار سیاسی عراق نوین قدرت را به شدت متکثر شده است. این عدم تمرکز در شرایط ملتهب و بی ثباتی ها و ناآرامی های سیاسی در کشور، به خصوص کشوری با تکثر قومیت ها و مذاهب روبروست حل مشکلات را دشوارتر کرده است. عدم انسجام و وحدت بین گروههای قومی و مذهبی موجب تفرقه و تشت در عراق گردیده است به ویژه اینکه گروههای خاص در گذشته بطور ناعادلانه ای از امتیازات ویژه ای برخوردار بوده اند و در شرایط جدید از امتیازات و مزیت های گذشته محروم شده اند و این امر موجب نارضایتی آنها از حکومت مرکزی گردیده است. به این عوامل باید دخالت قدرت های منطقه ای به جانبداری از گروههای خاص قومی و مذهبی باید افزود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که به دلیل شکاف های قومی، مذهبی و عدم انسجام و وحدت در بین مردم تحقق دموکراسی در عراق با چالش های فراوانی روبرو می باشد چرا که در میان نخبگان سیاسی و عامة مردم زمینه مناسب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای ایجاد دموکراسی وجود ندارد.
Iraq is one of the most important countries in the Middle East and the Islamic Republic of Iran's western neighbor. Iraq's political map shows that due to its geographical, cultural and other conditions is of great importance. This paper explores the challenges of democracy in Iraq.Regarding to the recent emancipation from the dictatorship and repression, Iraqi population moves toward democracy. Political structure of power in Iraq is highly diverse. This lack of centralization in case of inflammation, instability and political unrest in the country, especially a country with a diversity of ethnicities and religions, made the problems more complicated. Lack of cohesion and unity among ethnic and religious groups caused a division among Iraqi people. Especially regarding this fact that certain groups enjoyed unfair privileges in the past but in new conditions they are deprived from this advantages in a way that they became unsatisfied. In addition to this parameters, the involvement of regional powers in favor of certain ethnic and religious groups should be added. The results of this paper indicate that due to the ethnic and religious gap, the lack of unity among the people, democratization in Iraq faces many challenges because there isn’t a suitable political and cultural ground among political elite and ordinary people for establishment of democracy.
_||_