سببسازی و سببسوزی خداوند از دیدگاه مولوی
محورهای موضوعی : اسطوره
1 - استادیار دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز
کلید واژه: وحدت وجود, جبر, سبب, کسب, فنای افعالی,
چکیده مقاله :
ظاهر کلام اشعریان و عارفان دربارة فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی مؤثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تأثیر آنها را نفی میکنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قائل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تأثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستیاش و هر آنچه دارد، به تمامی از خداست. در این مقام، تمام تعیّنات رفع میشود، کثرات نابود میشوند و انسان فیض را از مبدأ فیاض، بدون هیچ واسطهای، میبیند. با وجود این، مولوی نظام عالم را براساس علیت میداند زیرا هر شیئی از اشیای عالم، اسمی از اسماء الهی است یعنی در عالم جز اسماء الهی، چیزی وجود ندارد تا اثر داشته باشد. بهعنوان نمونه سوزاندن اثری است که هم میتوان به آتش نسبت داد و هم به خداوند، در واقع آتش جلوهای از جلوههای حق است و به امرِ حق میسوزاند. از نظر مولوی، دیدة مردم عادی، سبببین است و این عالم چنین اقتضایی دارد، اما سرایندة مثنوی که خود دیدة سببسوراخکن دارد، برای تعلیم سالکان به تکرار از سببسوزی خداوند سخن گفته است
According to Muslim mystics all existing things, anything except God, have a virtual and unreal entity in the world. But Mawlānā Jalāl al-Din Rūmi's perspective seems to be altogether different. According to him, the perfection of man lies in the belief in his annihilation (Fanā`) in God. By so doing, one can come to a direct and complete intuition of the annihilation of any kind of entification and plurality. On the other side, Mawlānā seems to believe that although any thing that exists is nothing but Divine names, all changes occur according to the law of causality. The Present article, by taking into account the theological (kalāmi) theories of the Asharite school of thought and other various mystical schools, attempts to re-examine Mawlānā's understanding concerning the way God acts in the world.
_||_