بررسی اثر جهانی شدن فرهنگی،سرمایه اجتماعی وفرهنگی بر ارزش های معطوف به توسعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایران
1 - هیات علمی
کلید واژه: سرمایه اجتماعی, ارزش اجتماعی, توسعه, جهانی گرایی, سرمایه فرهنگی,
چکیده مقاله :
طرح مساله: هدف این مقاله بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با ارزش ها ی معطوف به توسعه است با توجه به این که پژوهش ها ونظریه ها نشان می دهند که مشارکت اجتماعی و عضویت در انجمن ها و به طور کلی سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در توسعه یک جامعه نقش دارد سئوال اصلی مقاله حاضر این است که آیا دستیابی دانشجویان به سرمایه اجتماعی و فرهنگی جهت گیری آنان را به سمت ارزش های توسعه پیش بینی می کند؟روش تحقیق پیمایش، با استفاده از پرسشنامه بود. جامعه آماری دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی است که به روش نمونه گیری خوشه های انتخاب شده و حجم نمونه 323 نفر بوده است، پرسشنامه دارای روایی صوری وروایی سازه است. و برای پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده کرده ایم. نتایج نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی وفرهنگی با ارزش های علم گرایی، رضایت از زندگی، عام گرایی و اعتماد رابطه مستقیم معنیدار وجود دارد. اما بین سرمایه اجتماعی وفرهنگی با جهانی شدن رابطه معنی داری وجود ندارد. سرمایه اجتماعی وفرهنگی برای ارزش معطوف به توسعه پیش بینی کننده مثبت و معنی داری است در حالیکه جهانی شدن فرهنگی اثر منفی بر ارزشهای توسعه مدار داشته است. به عبارتی ارتقای سرمایه فرهنگی واجتماعی دانشجویان در ارتقای ارزش های معطوف به توسعه نقش بسزایی دارد، به عبارتی سرمایه ها یک متغییر تعیین کننده در تجهیز شناختی دانشجویان نسبت به ارزش های معطوف به توسعه است.
Object: Social values have been central concept in social sciences. Individuals and groups differ in their values. Values are applied to characterize societies and individuals, trace changes over time and explain motivational, attitudes and behavior. The main research question is that, do student’s modern values differ across diverse social capital. Therefore, this research has striven to explain the effect of student’s social and cultural capital on their values orientation this study is based on sociological and social psychology theories. The present investigation has been funded value types that included: life satisfies, Universalistic, trust and desire to obtain science. Method: The research method is a survey on 323 students in Islamic Azad University. The questioner has face construct validity and reliability. Cranach’s Alpha is applied to measure reliability and Alpha was above 0/70 for all of scales .Factor analysis is applied to measure construct validity. Findings: Social and cultural capital has a positive affected on Value Orientation toward Development, but cultural globalization has a negative affected on Value Orientation toward DevelopmentConclusion: The result showed relationship between social capital and value orientation toward development. Therefore if we want to reach cultural development, we should promote student’s social and cultural capital.
_||_
بررسی اثر جهانی شدن فرهنگی،سرمایه اجتماعی وفرهنگی بر ارزش های معطوف به توسعه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي منطقه یک
چکیده
طرح مساله: هدف اين مقاله بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با ارزش ها ی معطوف به توسعه است با توجه به اين كه پژوهش ها ونظریه ها نشان می دهند كه مشارکت اجتماعی و عضویت در انجمن ها و به طور کلی سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در توسعه یک جامعه نقش دارد سئوال اصلي مقاله حاضر اين است كه آيا دستيابي دانشجویان به سرمايه اجتماعي و فرهنگی جهت گيري آنان را به سمت ارزش هاي توسعه پیش بینی می کند؟روش تحقیق پیمایش، با استفاده از پرسشنامه بود. جامعه آماری دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی است که به روش نمونه گیری خوشه های انتخاب شده و حجم نمونه 323 نفر بوده است، پرسشنامه داراي روايي صوري وروایی سازه است. و براي پايايي آن نیز از آلفاي كرونباخ استفاده كرده ايم. نتایج نشان می دهد كه بین سرمایه اجتماعی وفرهنگی با ارزش های علم گرایی، رضایت از زندگی، عام گرایی و اعتماد رابطه مستقیم معنیدار وجود دارد. اما بین سرمایه اجتماعی وفرهنگی با جهانی شدن رابطه معنی داری وجود ندارد. سرمایه اجتماعی وفرهنگی برای ارزش معطوف به توسعه پیش بینی کننده مثبت و معنی داری است در حالیکه جهانی شدن فرهنگی اثر منفی بر ارزشهای توسعه مدار داشته است. به عبارتی ارتقای سرمایه فرهنگی واجتماعی دانشجویان در ارتقای ارزش های معطوف به توسعه نقش بسزایی دارد، به عبارتی سرمایه ها یک متغییر تعیین کننده در تجهیز شناختی دانشجویان نسبت به ارزش های معطوف به توسعه است.
واژه هاي كليد:ارزش اجتماعي، توسعه، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی ، جهانی گرایی، عام گرایی، علم گرایی، اعتماد، رضایت از زندگی
Social, cultural Capital and cultural globalization of student and Their Value Orientation toward Development: The Case Study of Islamic Azad University
Object: Social values have been central concept in social sciences. Individuals and groups differ in their values. Values are applied to characterize societies and individuals, trace changes over time and explain motivational, attitudes and behavior. The main research question is that, do student’s modern values differ across diverse social capital. Therefore, this research has striven to explain the effect of student’s social and cultural capital on their values orientation this study is based on sociological and social psychology theories. The present investigation has been funded value types that included: life satisfies, Universalistic, trust and desire to obtain science.
Method: The research method is a survey on 323 students in Islamic Azad University. The questioner has face construct validity and reliability. Cranach’s Alpha is applied to measure reliability and Alpha was above 0/70 for all of scales .Factor analysis is applied to measure construct validity. Findings: Social and cultural capital has a positive affected on Value Orientation toward Development, but cultural globalization has a negative affected on Value Orientation toward Development
Conclusion: The result showed relationship between social capital and value orientation toward development. Therefore if we want to reach cultural development, we should promote student’s social and cultural capital.
Keywords: Desire to obtain science, life satisfies, Universalistic, trust, social capital, Social values.
مقدمه
ارزشها و توسعه از مفاهیم محوری در علوم اجتماعی هستند که پژوهشگران علوم انسانی- اجتماعی هر یک در پرتو چارچوب نظری خاص به طرح ابعاد مفهومی و نظری آن پرداختهاند. به نظر جامعهشناسان، ارزشها هسته اصلی فرهنگ است که عمدتا در قالب هنجارها سمت و سوی کنشگران اجتماعی را تعیین میکنند. بنابراین در توسعه فرهنگی ارزشهای اجتماعی که به عنوان احکام جمعی مورد پذیرش جامعه و یا گروه قرار گرفتهاند يكي از اهداف اساسي توسعه همه جانبه و پایدار است. علیرغم انتظار انديشمندان كلاسيك از توسعه که رسيدن به شاخصهاي مهم در زمينهي اقتصادي بوده است اما نقص چنين الگوهاي اهمیت توسعه فرهنگي را هر روز آشكارتر ميشود؛ و انتظارات جوامع بشري در سطح جهاني از توسعه را تغيير داده است. به عبارتي توسعه تنها بالا بردن توليدات اعم از كالاها و خدمات نيست، بلكه هدف شكوفايي استعدادهاي انساني است تا جایي كه زندگي انسان سرشار از خلاقيت و رضايت شود، پس توسعه فرهنگی نیز در مرکز تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي است، به عبارتي توسعه بدون توجه به بافت انساني و فرهنگي چيزي جز دستيابي به رشد بدون روح نيست(توسلي،
1373: 26؛ عربي و لشكري، 14:1383). بنابراين دستیابی به ارزشهای معطوف به توسعه را نبايد به عنوان ابزاري صرف در راه تحقق اهداف اقتصادي دانست؛ زیرا فرهنگ ماهيتي بيش از يك نقش مكمل در توسعه دارد و بايد آن را هدف غايي توسعه شمرد توليد و بازتوليد فرهنگ یک اصل بی بدیل در توسعه پایدار است. به عبارتی توسعه مطلوب و پايدار منجر به شكلگيري ارزشهاي والاي انساني شود. یک رویکرد غالب در ایجاد ارزش های معطوف به توسعه در بین جوانان اهمیت و نقش ساختارهای اجتماعی و سعی در جلب مشارکت جوانان و عضویت در انجمن های انسجام بخش است(pp.281،2003 et al., Johnson,). در مطالعات گسترده در حوزهای اجتماعی، سرمایه ها در اشکال گوناگون به تنهایی یکی از مناسبترین گزینه ها در ایجاد چنین بستری است زیرا اولین تجربه های جوانان در حوزه مشارکت اجتماعی و عضویت در انجمن ها را میسر کرده و تسهیل کننده رشد و توسعه ارزش های از جمله فرهنگ معطوف به توسعه است (سهامی،1390:13). بنابراین از یک سو توسعه فرهنگی در هدایت، جهت بخشی و مدیریت نیروهای انسانی ازجمله جوانان، در حرکت وخیزش جامعه به سوی توسعه همه جانبه یک عنصر کلیدی است واز سوی دیگر شاخص های سرمایه اجتماعی وفرهنگی بستری مناسب جهت درونی شدن ارزشهای اجتماعی مناسب توسعه می باشد. بنا براین سرمایه اجتماعی و فرهنگی همواره به عنوان یکی از عناصر مهم در اقتصاد، مدیریت منابع انسانی، سلامت اجتماعی، روانی و تقویت ارزش های اجتماعی مطرح است(Asimina, 2013, pp. 533; Christoforou, et.al.2014,pp. 355)؛ اندیشمندان متعددی، سرمایه اجتماعی را در مدیریت سرمایه انسانی و توسعه کمی و کیفی منابع انسانی و ارتقای حس مشترک و همکاری بین اعضای جهت دستیابی به توسعه همه جانبه وپایدار بسیار حیاتی است(Coleman,1988 ,pp. 95 ; Putnam RD. ,2001,pp.47). پژوهش ها در ایران نشان داده کهسرمایه اجتماعی وفرهنگی به عنوان دو عامل مهم که در تسهیل توسعه جامعه به صورت مستقیم وغیر مستقیم نقش داشته است همواره در پژوهش های گوناگون مطرح است این سرمایه ها به طرق گوناگون بر عملکرد ورشد اقتصادی، اجتماعی، رفاه وسلامت جامعه اثر گذار بوده اند(ازکیا وفیروزآبادی،1387: شریفیان ثانی وملکی سعید آبادی1385:روشنفکر وذکایی،1385:سعادت،1385:فیروزآبادی و ایمانی جاجرمی،1385: شادی طلب وحجتی کرمانی،1387؛ خواجه نوری و همکاران، 1393؛ نوابخش و همکاران،1393). به علاوه سرمایه اجتماعی با ارتقای کارآیی و بهروری عوامل تولید، انباشت سرمایه انسانی و کاهش هزینه ها سبب شکوفایی و توسعه اقتصادی می شود (رحمانی و همکاران، 1386؛Kawachi‚ 2001; Peepa and Micheal, 2001). جهانی شدن فرهنگی از چمله رویدادهای عصر توسعه است که اثر آن بر ارزشها ی توسعه مدار مبهم بوده وبا توجه به اینکه دانشجویان از جمله گروه های حساس وقابل تامل جامعه هستند هدف این مقاله بررسی اثر سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و چهانی شدن فرهنگی بر ارزش های معطوف به توسعه است .
ادبیات تحقیقات
فرهنگ در هر جامعه به همراه ارزش و ایدهآلیهای اجتماعی بنیان نواوری وشکوفایی است ارزش ها هسته ای اصلی فرهنگ و عامل کنش های انسانی هستند ؛ به علاوه ارزش در جوامع وگروه های مختلف با درجات مختلفی از توسعه وپیشرفت متفاوت است و ارزش ها تحت تاثیر ساختار های اجتماعی واقتصادی، میزان مشارکت و نوع رژیم سیاسی دگرگون می شود. بنا براین نتایج بسیاری از تحقیقات در زمینه ارزشها و توسعه تعامل بین تحول در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه با ارزش ها را نشان میدهد(Inglhart and Baker, 2000; Schwartz and Sagie, 2000; Hofsted, 2005). ادبیات پژوهش در حوزه ارزشها وفرهنگ در ایران تغییردر ارزشها را به طور فاحش گزارش می کنند(آزاد ارمکی و غیاثوند،1381؛ سهامی،1381: 49 ؛ سهامی،1387). به علاوه بسیاری از پژوهشگران جامعه شناسی در حوزه توسعه وتغییرات اجتماعی، توسعه ناموزون و خواسته های ناهمگون در ایران را یکی از مسایل مهم در ایران می دانند(سیف اللهی، 1381؛ سرایی،1381). از طرفی نیز نظریه ها و بسیاری از پژوهشهای معاصردر واکاوی توسعه در کشورهای در حال توسعه سرمایه اجتماعی را به عنوان گزینه ای بی بدیل برای دستیابی به توسعه پیشنهاد می دهند(قاسمی و همکاران، 1389؛ معینی وهمکاران،1381 ؛ فیروزآبادی وهمکاران،1385). سهامی وهمکاران (1390 ) در تحقیقی به بررسی رابطه بین سرمایه های اجتماعی زنان وارزش های توسعه مدار پرداخته است و یافته های تحقیق رابطه معنی داری بین این متغیر ها را نشان می دهد بنابراین تحقیقات متعدد این فرض را تائید می کند که گسترش سرمایه اجتماعی بستری مناسب جهت توسعه در ابعاد مختلف را ایجاد می کند و برهمین اساس مقاله حاضر درصدد است این یافته را به توسعه فرهنگی تعمیم داده وبه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی وارزش های معطوف به توسعه در بین دانشجویان بپردازد. در تبیین ارزش های معطوف به توسعه باید اذعان کرد که پژوهش ها نشان داده اند که بسترهای جامعه به طور عام و مولفه های سرمایه اجتماعی و فرهنگی به طور خاص در شکل گیری و توسعه نگرش، منش و درونی شدن ارزشهای بسیار نقش موثری دارند چنا نچه شواهد تجربی همواره تاثیر مثبت سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر اشکال گوناگون خصوصیات فردی و کنش های اجتماعی را تایید کرده است؛ از جمله این پژوهش ها اثر مثبت و معنی دار سرمایه اجتماعی بر خود کارآمدی جمعی(Skrabski et al.,2005,pp. 619)، هویت اجتماعی(Asimina, 2013, pp. 533; Christoforou, et.al.2014,pp. 355; Christoforou,2013,pp.719)، بهزیستی ( (Morgan, 2011, pp.432; Morgan, 2010,pp.324 بیماری های روحی وروانی (Kerri,2014,pp.231; Vyncke et al. 2013, pp. 18 ;Almedom,2005 ,pp.943 and De Silva et al. 2005,pp.619)را نشان داده است.
چارچوب نظری
به باور بسیاری از اندیشمندان اساس بسیاری از پیشرفت ها در هر جامعه ای تحت تاثیر ارزش ها می باشد و به عبارت بهتر، ارزش ها وفرهنگ زیر بنای جامعه انسانی است. تقدم یا تاخر ارزش ها در توسعه نزد متفکران توسعه وتغییرات اجتماعی از مباحث برجسته و قابل تامل می باشد. براساس این ديدگاه ها، جوامع توسعه يافته در برابر جوامع توسعه نيافته در ابعاد زير از نقطه نظر ارزشي متفاوت است: ارزش كار، اعتماد، تفكر دمكراتيك، رضايت از زندگي، عامگرایی، عقلانيت، جهانگرايي، ميزان مشاركت اجتماعی، فرهنگ در هر جامعه به همراه ارزش و ایدهآلیهای اجتماعی بنیان نواوری وشکوفایی است به عبارتی حیات جوامع انسانی در گرو ارزشها است وارزش ها نقش اساسی در تبیین و پیشبینی کنش های انسانی دارند. اصطلاح توسعه به صورت فراگير پس از جنگ دوم جهاني مطرح شده است .واژهي توسعه در لغت به معني خروج از لفاف است. در قالب نظريه نوسازي لفاف همان جامعه سنتي و فرهنگ و ارزشهاي مربوط به آن است. كه جوامع براي متجدد شدن بايد از اين مرحله سنتي خارج شوند (از كيا و غفاري،1384).درتعريف توسعه نكاتي را بايد در نظر داشت. اولاً توسعه مقولهاي ارزشي است. ثانياً آن را جرياني چندبعدي و پيچيده بدانيم و ثالثاً به ارتباط و نزديكي آن با مفهوم بهبود توجه داشت . برجستگی ارزش در فرایند تغییرات وتوسعه اجتماعی در اندیشمندان کلاسیک کنت(Comte,1973) ماركس1(1818-1883)، دوركيم2 (1858-1917) و وبر3 (1824-1920) نکته ژرف وقابل بحث است. مكتب نوسازي، از همان بدو پيدايش خود در جستجوي يك تئوري بود. اين مكتب براي توضيح نوسازي كشورهاي جهان سوم از هر دو نظريه «تكاملگرايي» و «كاركردگرايي» بهره گرفت. از آنجا كه نظريه تكاملگرايي توانسته بود گذار اروپاي غربي از جامعه سنتي به جامعه نو را در قرن نوزدهم تبيين كند، بسياري از پژوهشگران نوسازي به اين فكر افتادند كه اين نظريه ميتواند نوسازي كشورهاي جهان سوم را نيز توضيح دهد» (سو، 31:1380). ترسیم مسیر خطی برای رشد وتوسعه، تفکیک ميان جامعه قديم و جامعه جديد و شکل گیری باورها، اعتقادات و ارزش های نوین در مسیر تحول جوامع از نقاط مشترکاین دیدگاه می باشد به عبارتی سه پارادایم اثبات گرا، انتقادی و تفهمی در علوم اجتماعی متفقا بر ارزش ها بعنوان شاه کلید تغییرات اجتماعی و مدرنیت اشاره می کنند به علاوه توجه به بعد فرهنگی توسعه به دنبال عدم موفقيت الگوهاي صرفا اقتصادی دركشورهاي درحال توسعه حاصل تلاش جمعی از روانشناسان اجتماعی بوده است که با یک چشم انداز نو برخلاف مركانتيليستها و كلاسيكها كه صرفا به چگونگي انباشت و افزايش ثروت توجه ويژهاي داشتند به بعد روانی توسعه توجه کرد ودر قالب نوسازی روانی دیدگاه خود را مطرح کردند(هتنه،1381)، به باور این گروه از اندیشمندان عدم تکوین ارزش های مدنی در فرایند توسعه چيزي جز دستيابي به رشد بدون روح نيست بنابراین هدف توسعه وبالندگی استعدادهاي انساني است(وینر،1354؛ سیف زاده،1375). اینگلهارت(2000 ) با نقد نظریه نوسازي درصد يك بازانديشي در مباحث توسعه و ارزشها است وی با طرح اصطلاح فرهنگ مدنی به دنبال بررسی نقش نوسازي اقتصادي، سياسي و اجتماعي بر ارزش های مدنی شهروندان است، به باور وی توسعه اقتصادی منجر به پیدایش فرهنگ مدنی می شود که ارزشهای موجود در فرهنگ مدنی مورد نظر اینگلهارت عبارتند از اعتماد،رضایت ازندگی، حمایت از دمکراسی و رضایت سیاسی است.
نظريههاي اجتماعي جهاني شدن را با بررسي آرا و انديشههاي كاركردگرايي امريكايي آغاز ميكنيم. اين نظريهپردازان كه در چارچوب سنت فكري دوركيم ميانديشند، نوسازي را عاملي ادغامكننده و همگونساز ميدانند. از ديدگاه آنان فرايند نوسازي با افزايش و گسترش انفكاك در حوزههاي مختلف زندگي اجتماعي آداب و ارزشهاي خاص و سنتي را تضعيف و فردگرايي، يونيورساليسم، سكولاريسم و عقلانيت را تقويت ميكند؛ بنابراين انتخابهاي عقلاني اعضا بيش از پيش رواج مييابد؛گيدنز(1991) از جمله نظريهپردازاني است كه در واكنش به رهيافت تقليلگرا و اقتصادمحور نظريهپردازان نظام جهاني، به ويژه والرشتين، بر جنبههاي فرهنگي و اجتماعي فرايند جهاني شدن تأكيد ميكنند نظريهپردازاني مانند گيدنز و رابرتسن جهاني شدن را گسترش تجدد از جامعه به جهان و گسترش ويژگيهاي محوري تجدد در مقياس جهاني ميدانند (گل محمدي، 1381: 101). نظريهپردازان پايبند به نظريه امپرياليسم فرهنگي معتقدند كه ترديدي در گسترش و سلطه فزاينده يك فرهنگ در جهان وجود ندارد، ولي اين فرهنگ همان ارزشها، هنجارها و باورهاي قوم محور غربي است كه در ظاهري عام و غيرقومي عرضه ميشود. ادوارد سعيد مدعي است كه غرب به واسطه گفتمانهاي قدرت و غيرسازي، دستاندر كار گونهاي امپرياليسم و استعمار فرهنگي است. فاطمه مرنيسي هم در مقام يك روشنفكر و نظريهپرداز مسلمان به نقد سلطه فرهنگي غرب ميپردازد. بر پايه نظريه امپرياليسم فرهنگي، گر چه جهاني شدن فرهنگي چونان پديدهاي فراتاريخي و فراملي يا نيرويي متعالي و جهاني نمودار ميشود، ولي در واقع چيزي جز صدور كالاها، ارزشها و اولويتهاي شيوه زندگي غربي نيست. آنچه در عرصه ي جهاني فرهنگ رايج و مسلط ميشود، تصورات و مصنوعات و هويتهاي تجدد غربي است كه صنايع فرهنگي غربي عرضه ميكنند. اين صنايع بر شبكههاي جهاني مسلط هستند و امكان چنداني براي روابط و تبادل فرهنگي برابر، ميان غرب و بقيه جهان باقي نميگذارند» (گل محمدي، 1381: 102). به علاوه به باور بورديو (1986) عادت ساختار ذهني يا شناختي است که از طريق آن انسانها، ادراکات و جهان اجتماعي را ارزيابي ميکنند وعادتها، نظام خوي و خصلت و ارزش های که افراد کسب ميکنند به موقعيت که در جامعه اشغال ميکنند بستگي دارد و موقعیت فرد خود متاثر از سرمايه در عرصه اجتماعي است. که در توانايي فرد براي بهرهمندي از منابع خاصي که در اين صحنه حاصل ميگردد و مؤثر واقع ميشود سرمايه اساساً به سه صورت ديده ميشود : اقتصادي (دارايي مالي و مادي)، فرهنگي (کالا، مهارتها و عناوين نمادين کمياب) و اجتماعي (منابعي که به صرف عضويت در گروه به فرد تعلق ميگيرد). بنابراين وضعيت و موقعيت هر فرد، گروه يا نهاد در فضاي اجتماعي به وسيله دو خصوصيت ترسيم ميشود، ترکيب و حجم سرمايهاي که آنها به دست آورده و در اختيار دارند (راب استونز، 1381). بنا براین برخورداری از سرمایه ها از یک سو و فرهنگ جهانی از سوی دیگر تغییراتی را در ارزش های افراد ایجاد می کند که شناخت و ابهام زدایی از چهره ای آن بسیار سودمند است.
فرضیه پژوهش
سرمایه اجتماعی، فرهنگی و جهانی شدن بطور معناداری قادر به پیشبینی ارزش های معطوف به توسعه میباشند.
روش پژوهش
در اين تحقيق از روش كمي استفاده مي گردد . پژوهشهاي كمي داراي انواع مختلفي است كه يكي از انواع پر كاربرد و مهم آن پيمايش است (Doas, 2004). در پيمايش اجتماعي از شيوه هاي مختلفي براي جمع آوري اطلاعات استفاده مي كنند. پرسشنامه يكي از ابزار هاي مهم متداول براي جمع اوري اطلاعات پيمايشي است. بنابراين ابزار اصلي براي گردآوري داده ها در اين پژوهش ،پرسشنامه است.
الف-واحد نمونه گيري وحجم نمونه: جامعه آماری تحقیق دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه یک است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است ابتدا دانشگاه ها ی منطقه (مرودشت، شیراز، آباده، جهرم، استهبان و فیروز آباد )سپس دانشکده ها(پایه، علوم انسانی، مهندسی، پرستاری) و پس از آن در هر دانشکده کلاس های به تصادف انتخاب شدند و حجم نمونه 323 نفر بوده.
ب- ابزار پژوهش
ارزش های معطوف به توسعه
فرهنگ و ارزش ها در دیدگاههای جامعه شناسي توسعه و تغييرات اجتماعي جایگاه ویژه داشته وبراساس ديدگاه هاي توسعه جوامع توسعه يافته در برابر جوامع توسعه نيافته در ابعاد زير از نقطه نظر ارزشي متفاوت است: ارزش كار، اعتماد، تفكر دمكراتيك، رضايت از زندگي، عامگرایی، عقلانيت، جهانگرايي، ميزان مشاركت اجتماعي. بررسي جهتگيري ارزشي معطوف به توسعه موضوع و محور اصلي مقاله ي حاضر است که سهامی از سال1388در تلاش برای عملیاتی کردن این ساز و دست یافتن به درونه ی محتوای مفهوم ارزش های معطوف به توسعه ابتدا تعاریف گوناگون مفهومی و نظریه های موجود در سازه را جمع آوری و در نهایت بر اساس ابعاد، شاخص ها و معرف رفتاری هر سازه پرسشهای در شکل مقیاس لیکرت با طیف های پنج قسمتی طراحی کرده است. و روایی صوری ومحتوای پرسش ها توسط اشخاص متخصص تایید گردیده است. روایی وپایایی مقیاس ها ابتدا در سالهای 1388در نمونه از زنان شهر شیراز ودر سال 1394 با نمونه دانشجویان ارزیابی وتایید شده مقیاس ارزش های معطوف به توسعه مشتمل بر 5 بعد و 29 پرسش در مقیاس لیکرت است که با طیف 5 درجه اي و با درجات فوق العاده موافقم(5) خیلی موافقم(4)، موافقم(3)، مخالفم(2)، کاملا مخالفم(1) تنظیم گرديده است. این بعد ها شامل رضایت از زندگی(9 گویه)، علم گرایی (7گویه) ، جهانی گرایی (6 گویه)، عام گرایی(4گویه)و اعتماد سیاسی ( 3 گویه ) است. دراين پرسشنامه براي سنجش اعتبار،از اعتبار سازه اي با روش تحليل عاملي اکتشافی استفاده شده است. در تحلیل عاملی اکتشافی این مقیاس آزمون بارتلت4و KMO5استفاده گردید که مقدارKMO برای ماتریس همبستگی پرسش ها 75/0 و مقدار آزمون بارتلت درخصوص کفایت محتوای پرسشنامه با174/899، در سطحP<.0001 معنادار بود. مقادیر ویژه در هر پنج عامل مشخص شدکه برروی هم58/46 درصد واریانس مقیاس ارزش های معطوف به توسعه را تبیین می کنند. پايايي اين پرسشنامه بر اساس آلفاي كرونباخ(آلفاها تماما" بالای 70/0) و روش دونیمه کردن(آلفا ها تماما" بالای 70/0) بررسی شد که پایایی کل و ابعاد در سطح مطلوبی بوده است با توحه به اهداف تحقیق از چرخش واریماکس در تحلیل عاملی استفاده شده است.که آزمون کرویت بارتلت آن نیز معنی دار است.
جهانی شدن فرهنگی
جهاني شدن فرهنگ را می توان جهانگیر شدن فرهنگ و تمدن غربي دانست. بر اساس چنين ديدگاهي، برخي نظريهپردازان عقيده دارند كه فرايند جهاني شدن گونهاي همگوني فرهنگي را نيز به همراه دارد، که گسترش فرهنگ غرب وتجدد به جهان است، ولي به طور كلي ميتوان سه جنبه كلي آن عبارتند از گسترش تجدد غربي، فرهنگ مصرفي سرمايهداري و جهاني شدن فرهنگ امريكايي (;Mac Mishel, 2004;xxxiii Prrons, 2006:208)گيدنز برجستهترين وجه جهاني شدن فرهنگي را ميتوان جهانگير شدن ويژگيهاي محوري تجدد دانست. شاخص های این مفهوم شناخت ومصرف جشن های جهانی مثل والنتاین، غذاها، مصرف کالاهای غربی، استفاد از مدهای روز و این مقیاس شش سوال یا مقیاس لیکرت وطیف پنج قسمتی خيلي زياد(5)زياد(4)كم(3)خيلي كم (2)اصلاٌ(1)نیز توسط سهامی(1387)طراحی و از وروایی وپایایی مناسب برخوردار بوده است.
سرمايه فرهنگي
در تعريف مفهوم سرمايه فرهنگي بورديو در درجه نخست به معلومات كسب شده مانند با فرهنگ بودن، دست داشتن در حوزه خاصي از دانش و... اشاره دارد و در درجه بعد به عينيت يافته هاي فرهنگ مانند اموال فرهنگي از قبيل تابلوها، كلكسيون هاي مختلف، اجناس عتيقه و... و نهايتاً به اشكال نهادينه شده مانند مدارك تحصيلي و موقعيت هاي شغلي همچون معلم، پزشك، كشيش، شهردار مي پردازد. سهامی در سال 1378 برای اولین بار این سازه را با استفاده پرسشنامهای سرمايه فرهنگي كه اولين بار براي ارزيابي سرمايه فرهنگي توسط بورد يو براي نگارش گزارش تحقيقي براي یک مركز جامعه شناسي اروپا نوشته شده است (Savage&Bennet,2002;125). استفاده کرده این مقیاس ده معرف رفتاری داشته که براساس آن ده سوال طراحی شده كه با انجام مطالعه متعدد با استفاده از تحليل عاملي سئوالات به هشت گویه كاهش يافته است و بدين ترتيب 8 سئوال باقي مانده از روايي سازه اي برخوردار است. آزمون کرویت بارتلت آن نیز معنی دار است(, Bartlett’s Test=903/70, sig=0/01784/0 KMO=)) براي اندازهگيري پايايي اين مقياس نيز از آلفاي كرونباخ استفاده كردهايم كه نيز 81/0 بوده است.
ب) پرسشنامه سرمايه اجتماعي: ساخت و اعتبار یابی این مقیاس توسط سهامی (1387 ) آغاز شده، وی در تلاش برای عملیاتی کردن سازه سرمایه اجتماعی و دست یافتن به درونه ی محتوای مفهوم ابتدا تعاریف مفهومی، نظریه و پژوهش های موجود در ارتباط با سازه را جمع آوری و بر اساس ابعاد، شاخص ها و معرف رفتاری سازه، پرسشهای در شکل مقیاس لیکرت با طیف های پنج قسمتی طراحی کرده و روایی صوری ومحتوای پرسش ها توسط اشخاص متخصص تایید گردیده است. سپس در مطالعه متعدد با استفاده از نرم افزار spss وشاخص های اماری مناسب روایی وپایایی مقیاس ها بارها مورد ارزیابی قرار گرفته و تایید شده است (سهامی وهمکاران، 1390؛ سهامی و کشتکار، 1392؛ سهامی و اربابی، 1391 ).مقیاس سرمایه اجتماعی شامل پنج بعد، دوستان با نفوذ ، اعتماد اجتماعی ، مشارکت اجتماعی، اعتماد سیاسی و اعتماد به خانواده و 24 گویه در مقیاس لیکرت با طیف 5 درجه اي با درجات فوق العاده موافقم(5) خیلی موافقم(4)، موافقم(3)، مخالفم(2)، کاملا مخالفم(1) تشكيل گرديده است. دراين پرسشنامه براي سنجش اعتبار،از اعتبار سازه اي با روش تحليل عاملي اکتشافی استفاده شده است. وبه طورکلی این مقیاس 61درصد واریانس های مقیاس سرمایه اجتماعی را تبیین می کند. در این آزمون (Kmo=.832وp=/000و2.249 = Bartlett's Test of Sphericity)كه براي همه عوامل ذكر شده، مطلوب گزارش شده است. برای پایایی بعد ها از آلفای کرونباخ استفاده شده که آلفا ها عبارتند از:دوستان با نفوذ(82/0) ، اعتماد اجتماعی(83/0) ، مشارکت اجتماعی(83/0)، اعتماد سیاسی(76/0) و اعتماد به خانواده(65/0) (سهامی،1391،ص 255).روش تجزیه تحلیل در این پژوهش، با استفاده از نرم افزار Amos انجام شده است. در ابتدا یک مدل معادله ساختاری که بر اساس چارچوب نظری طراحی شده سپس شاخص های برازش مدل مورد بررسی قرار می گیرد
یافته های پژوهش
فرضیه پژوهش: سرمایه اجتماعی، فرهنگی و جهانی شدن بطور معناداری قادر به پیشبینی ارزش های معطوف به توسعه میباشند.
«شناخت علمي لازمهي هر دانشي است و بدون آن تحقيق علمي در معناي واقعي آن صورت نميگيرد. تحليل مسير يكي از اركان هر تحقيق است كه شناخت عليت را مطمح نظر دارد» ( ساروخاني،82 :49). «در نمودار مسير بايد متغيرها را بر اساس نظم علي مرتب كرد. متغيرهايي كه در تحليل وارد ميكنيم ترتيب قرار گرفتن آنها در مدل و فلشهاي نشان دهند رابطه علي همه به تصميم ما بستگي دارد (دواس،222:1383). از تحليل مسير براي كشف علتها استفاده نميشود. بلكه اين روش در مورد مدلهايي به كار ميرود كه بر مبناي دانش و ملاحظات نظري تدوين شده باشند. به قول رايت: منظور از اين روش، تركيب اطلاعات كمي مأخوذ از ضريبهاي همبستگي با اطلاعات كيفي موجود درباره روابط علي به صورتي است كه يك تفسير كمي حاصل شود (كرلينجر، 86:،416-417).
سرمايهها در ابعاد اجتماعي, فرهنگي وجهانی شدن فرهنگی همواره در امر توسعه تأثير به سزايي داشته در اين تحقيق نيز ما براي تبيين ارزشهاي توسعهمدار و روابط علي مدل را طراحي كردهايم كه اين مدل بر اساس مباني نظري به صورت مدل نظري در فصل دوم ارايه شده است سپس آن مدل نظري را با استفاده از رگرسيون به صورت مدل آماري ارايه ميدهيم.
بر اساس مدل آماري 1 – 4 سرمايهها به طور مستقيم بر ارزشهاي توسعه تأثير داشته است. تأثير هر سه بر ارزشهاي توسعهمدار مثبت بوده است و كليه ضريبهاي مسير بزرگتر 5./ است و به لحاظ آماري معنيدار هستند؛ بنابراين با توجه به مدل نظري تحقيق كه سرمايهاي را به عنوان عوامل مؤثر مثبت توسعه در نظر گرفتهاند. نتايج يافتههاي اين تحقيق نيز نشان ميدهد كه سرمايههاي اجتماعي و فرهنگي وجهانی شدن فرهنگی بر ارزشهاي توسعهمدار (جهانيگرايي، عامگرايي، علمگرايي، عقلانيت، اعتماد و رضايت از زندگي) تأثير مثبتي را نشان ميدهد. از بين سرمايههاي مطرح شده سرمايه فرهنگي از تأثير بيشتر (256/.=P) و خطاي كمتري (044 / = e) برخوردار است. پس از آن بيشترين تأثير مربوط به سرمايه اجتماعي است كه از ضريب تأثير بالاتري برخوردار است و كمترين تأثير بين اين سه سرمايه مربوط به سرمايه اقتصادي است. مدل ساده اما حاوي نتايج بسيار حايز اهميت است، زيرا در تأييد مدل نظري و چار چوب نظري اهميت سرمايه فرهنگي و اجتماعي را در عرصه ارزشها و توسعه نشان مي دهد. به عبارتي سرمايه ها در ايجاد تجهيز شناختي افراد جامعه به خوبي عمل كردهاند و اين توانايي را از خود نشان داده كه حتي ارزشها را كه عناصر ريشهدار و عميق فرهنگي هستند و به ندرت دچار تغيير شده يا اگر تغييراتي را در آنها مي بينيم بسيار كند و بطئي است را دگرگون ميكنند. جهاني شدن اجتماعي و فرهنگي بر اساس يافتهها ماتريس همبستگي (2-13-4) تأثير مستقيمي بر ارزشهاي توسعهمدار نداشته اما بر اساس ديدگاه
فوكو ز جهاني شدن به عنوان يكي از عناصر مهم در توليد سرمايه اجتماعي نقش داشته است بنابراين در مدل آماري نهايي به بررسي تأثير جهاني شدن بر سرمايه پرداختهايم و مدل آماري (1-4) را ارايه كردهايم.
جدول 1- نتایج تحلیل رگرسیون ارزش توسعه مدار از روی سرمایه اجتماعی و فرهنگ وجهانی شدن فرهنگی | |||||||||
متغیر ملاک | متغیرهای پیش بین | بتا | t | p | R | R2 | F | df | p |
| سرمایه اجتماعی | .114 | 1.975 | .000 | 0/321 | 0/103 | 587/11 | 3 | 0/000 |
ارزش های توسعه مدار | سرمایه فرهنگی | .248 | 4.185 | .000 |
|
| 91/66 | 303 |
|
| جهانی شدن اجتماعی | -.164 | -2.934 | .004 |
|
|
| 306 |
|
برای آزمون این فرضیه از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش همزمان (ورود) استفاده میکنیم . از نتایج آزمون تحلیلواریانس ]01/0>p ، 91/66=F(11/58) [ میتوان استنباط کرد که بین متغیرهای پیشبین (سرمایه اجتماعی و فرهنگ وجهانی شدن فرهنگی) و متغیر ملاک (ارزش های توسعه مدار) رابطه خطی معنیدار در سطح 01/0 وجود دارد و سرمایه اجتماعی و فرهنگ وجهانی شدن فرهنگی به طور معنیدار قادر به پیشبینی تعهدسازمانی میباشند . مجذور ضریبهمبستگی چندگانه (ضریب تعیین) برابر با 0/103 است ، این بدان معنی است که سرمایه اجتماعی و فرهنگ وجهانی شدن فرهنگی رویهم 10 درصد واریانس متغیر ارزش های توسعه مدار را تبیین میکنند. با مراجعه به ستون بتا ( ضرائب استاندارد رگرسیون) میتوان استنباط کرد که از بین سرمایه اجتماعی و فرهنگ وجهانی شدن فرهنگی ، سرمایه فرهنگی چون نسبت به ارزش های توسعه مدار ، بتای بزرگتری دارد(248/0) پیشبین قویتری برای ارزش توسعه مدار میباشد
1-1- تحليل مسير ارزشهاي توسعهمدار و سرمايهها
114 111114 /.=41P
935 /. = 4 e
248/=42p
p43=- ./165
سرمايه اجتماعي= X1
سرمايه فرهنگي= X2
جهانی شدن فرهنگی= X3
ارزشهاي توسعهمدار = X4
Z4= -./580z3+/376z2+./107z1+e4
بحث ونتیجه گیری
توجه به عامل سرمايه در تحقق اشکال مختلف توسعه همواره مورد توجه صاحبنظران بوده است. امروزه ادبيات توسعه در مبحث سرمايه حاوي صورتهاي متعدد از اين مفهوم بوده است. نخست اقتصاددانان با تعابير اقتصادي از توسعه به سرمايه فيزيکي و نيروي کار جستجو ميکردند. در دهه 1960 نئوکلاسيکها ايدهي سرمايه انساني را مطرح نمودند و سپس مفهوم سرمايه اجتماعي وارد ادبيات علوم اجتماعي به خصوص جامعهشناسي ميشود. بورديو و کلمن بر اهميت روابط اجتماعي و هنجارهاي مشترک در رفاه اجتماعي و کارآمدي اقتصادي تأکيد كردهاند. سرمايه اجتماعي امروز در کنار ديگر سرمايهها به عنوان يک عامل مهم در توسعه در نظر گرفته ميشود. در باور برخي انديشمندان سرمايه اجتماعي اکسير شفابخش همه دردهاي جامعه است» (کواچي6 و همکاران 1999)؛ کنکاک7 و کيفر8 (1997) پانتام (2000) هوگ9 و درکز10 به نقل از ازکيا و غفاري، 1382: 386).
در کشورهاي توسعه نيافته شايد حلقه مفقود توسعه را بتوان سرمايه اجتماعي دانسته زيرا سرمايه اجتماعي با تسهيل روابط سبب کاهش هزينهها ميشود. غنيسازي کنشهاي اجتماعي، بالا بردن کيفيت، هدف و مفهوم زندگي از ديگر رهآوردهاي سرمايه اجتماعي است.بنابراين سرمايه اجتماعي به تدريج به عنصر حياتي توسعه اقتصادي در سرتاسر جهان تبديل ميشود. يافته نشان ميدهد که سرمايه اجتماعي به تقويت فرهنگ و ارزش توسعهمدار کمک ميکند. تحقيقات متعدد بين فرهنگها نشان داده که ارزشهاي فرهنگي در بين فرهنگها متفاوت است. شوارتز و اينگلهارت در تحقيقات متعدد نشان داده که توسعه اقتصادي- اجتماعي جامعه تأثير مستقيم بر جهتگيري ارزشي افراد داشته است (شوارتز، 2006؛ شوارتز، 2000؛ اينگلهارت؛ اليک و رالو، 2004). در تحقيق حاضر نيز شاخصهاي پايگاه اجتماعي- اقتصادي که عبارتند از سرمايه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با ارزشهاي توسعهمدار ارتباط معنيداري داشته به عبارتي سرمايهها به طور عام و سرمايه فرهنگي و اجتماعي به طور خاص توانسته يک تجهيز شناختي براي افراد به وجود آورد، به طوري که جمعيت نمونه که از سرمايه بالاي اجتماعي و فرهنگي برخوردار هستند. جهتگيري مثبت و قوياي نيز به سمت ارزشهاي توسعهمدار داشتهاند.
همين طور که در مدل ميبينيم جهاني شدن فرهنگی نیز اثر منفی بر ارزشها داشته است در بحث ايجاد ارزشهاي جديد همان طور که قبلاً ذکر آن رفت، انديشمندان معتقدند که در کشورهاي در حال توسعه به دليل دخالتهاي دولت در امر فرهنگ پس ايجاد کنند و هدايتکننده آن نيز انتظار ميرود دولت باشد، بنابراين هرگاه مشاهده شود که ارزشي مانند عامگرايي در يک چنين کشوري کاهش يافته است. بايد دولت را مسؤول چنين روندي بدانيم، از طرفي فوکويما نيز معتقد است دولت در امر توليد سرمايه اجتماعي بايستي کمتر دخالت کند؛ زيرا به اعتقاد او مبناي همکاري عادت است و اگر دولت در سازماندهي همه چيز دخالت کند، مردم به دولت وابسته ميشوند و توانايي خودجوش خود را براي کار کردن با يکديگر از دست ميدهند و به اعتقاد او اين مسأله سبب فرسايش اعتماد افقي ميشود و در صدر همه اين دلايل ميتوان به انگيزههاي فرهنگي براي حفظ قلمرو کنش فرد و ابتکار فرد در ايجاد سازمانهايي که محصول به هم پيوستن مردم جهت ايجاد جامعه مدنياند، صدمه بزند. اگر اين گزارهها را در کنار يافتههاي تحقيق قرار دهيم که نشان ميدهد در اين جامعه برخي ارزشهاي مهم مانند عامگرايي، اعتماد و ...که براي تشکيل يک جامعه مدني لازم است، دچار فرسايش شده است، به نتايج قابل توجهي خواهيم رسيد و آن اين است که در جامعه ما تنها گزينه يا به عبارت بهترین گزينه براي ايجاد يک جامعه با ارزشهاي توسعهاي و مدرن، ايجاد محيط امن و باثبات براي کنش و واکنش مردمي است. به طوري كه اعتماد به صورت خودجوش در نتيجه تکرار کنش و واکنشهاي شکل گرفته و افراد عقلاني به ظهور ميرسند، به عبارت بهتر مردمي که از قدم زدن در خيابان بترسند، هرگز نميتوانند با هم انجمن تشکيل دهند، داوطلبانه دست به کاري بزنند، راي بدهند يا از حقوق هم حمايت کنند. در واقع با توجه به ويژگيهاي اين جامعه تنها نقش دولت ايجاد بستر مناسب و امن براي کنش است. در غير اين صورت از توسعه به معناي واقعي آن تحقق نمييابد.
جهاني شدن از ديگر متغير هاي مستقل مدل نظري مورد نظر است. جهاني شدن واقعيتي است که در باب توسعه بعضاً به عنوان عامل ايجادکننده يا بازدارندهي توسعه مورد ستايش و نکوهش قرار گرفته است تا جايي که حتي برخي انديشمندان معتقدند فرايند جهاني شدن سبب قطبي شدن جهان شده و فاصله بين شمال و جنوب را هر روز عميقتر و گستردهتر ميکند. برخي انديشمندان آن را مقارن با غربي شدن و آمريکايي شدن ميدانند و حتي آن را به زيان کشورهاي در حال توسعه ميدانند. نهايت اين که جهاني شدن براي توسعه اجتماعي با توجه به ابعاد و شاخصهاي مختلفي که براي آن لحاظ ميشود ميتواند پيامدهاي مختلف را به دنبال داشته باشد. به عبارتي گستردگي ابعاد جهاني شدن از يک سو و تناقض در نتايج آن از سوي ديگر سبب ميشود که نتوان ديدگاهها و رويکردهاي مشخص را در زمينه ارتباط توسعه و جهاني شدن يافت. با توجه به فرايند و ابعادي از جهاني شدن (جهاني شدن فرهنگ و اجتماعي) که در اين پژوهش به آن توجه شده است، آنچنان که نتايج نشان ميدهد آن دو بر ارزشهاي توسعهمدار تأثيري نداشته است که اين مسأله ميتواند از يکسو به جوان بودن کشور در امر جهاني شدن فرهنگي و اجتماعي بازگردد و از سوي ديگر اينکه مسأله جهاني در داخل جامعه نيز با چالش جدي مواجه بود مانند عدم شکلگيري برخي جنبههاي جهاني شدن در سطح کلان اقتصادي و سياسي وعدم توجه مديريت سياسي به اصلاحات ساختاري و سياست نو ليبرالي مورد نظر شوالياي جهانيسازي در ايران است، به عبارتي فرايند جهاني شدن در ايران ناموزون است. جهاني شدن تنها در برخي ابعاد و به صورت سطحي در ايران وجود دارد و از آنجايي که ارزشها عميق و ريشهدار هستند از بخشهاي زيرين فرهنگ و جزء ايستارهاي بود و علاوه بر اين بازتاب جامعهپذيري شخص به طور کلي، به ويژه جامعهپذيري در سالهاي اوليه زندگي است.
بنابراين از طريق ترغيبهاي عقلاني ظرف يکي و دو روز پذيرفته يا رد نميشود. «به عبارتي ارزشها کمتر شناختي و بيشتر عاطفي بود و نسبتاً پايدار هستند. ارزشهاي مؤلفههاي عاطفي نسبتاً نيرومندي هستند» (اينگلهارت، 1382: 417-418). مسلماً خيزش ارزشهاي جديد نياز به تحولات عميقتر در ساختارهاي جامعه داشته با تغييرات سطحي و آن هم تنها در ابعاد مادي فرهنگ تحت تأثير قرار نخواهد گرفت. به علاوه مسايل داخلي کشور نيز مي تواند تأثيرات جهاني را خنثي کند. چنانکه شولت در مباحث مربوط به توسعه اجتماعي و جهاني شدن بر سه موضوع انسان، عدالت اجتماعي و دموکراسي تأکيد ميکند. اما او معتقد است كه امنيت انساني با مسايل مربوط به عدالت اجتماعي رابطهاي تنگاتنگ دارد. اگر در يک جامعه عدالت نباشد، بعيد است که در آن صلح، مراقبت کافي از محيط زيست، رشد آزادانه هويت يا انسجام اجتماعي تحقق پيدا کند (ازکيا و غفاري، 1384: 379). به عبارتي شکلگيري و تحقق توسعه اجتماعي با مؤلفههايي همچون کيفيت زندگي، تحقق برابري و عدالت اجتماعي، نيل به يکپارچگي اجتماعي، مشارکت اجتماعي در قالب بسط انجمن و نهادهاي مدني تقويت مي شود واين قابليت نمي تواند تنها متأثر از عوامل جهاني باشد بلکه تحت تأثير عوامل داخلي نيز است؛ بنابراين در کشوري که عدالت و امنيت سياسي وجود ندارد بعيد است مشارکت آزادانه، اعتماد و ... نيز رشد کنند.
منابع
1- ازکیا، مصطفی و غفاری،غلامرضا (1384). جامعه شناسی توسعه. تهران: نشر کیا.
2- ازكيا، م. و فيروزآبادي، س.ا. (1387)، بررسي سرمايه اجتماعي در انواع نظام هاي بهره برداري از زمين و عوامل موثربر تبديل بهره برداري هاي دهقاني به تعاوني، نامه علوم اجتماعي، بهار، 16(پياپي 33):77-98.
3- توسلی، غلامعباس (1373). جامعیت مفهوم توسعه ورایانه آن با فرهنگ. فرهنگ توسعه. شماره 15 سال 3.
4- حاجیلری، ع. (1379)، مقایسه ارزشها در مطبوعات کشور،پژوهش فرهنگي استان ها، تهران، وزارت فرهنگ وارشاد.
5- خواجه نوري بيژن , پرنيان ليلا, همت صغري(1393). مطالعه رابطه سرمايه اجتماعي، سرمايه فرهنگي و هويت اجتماعي مطالعه موردي: جوانان شهر: مطالعات ملي، بهار 1393 , دوره 15 , شماره 1 (57) ;
6- دواس. دی. ای. (1383)، پیمایش در تحقیقات اجتماعی(ترجمه هوشنگ نایبی)، تهران، نشر نی.
7- ذکایی محمد سعید ؛ روشنفکر، پیام (1385). « جوانان، سرمايه اجتماعي و رفتارهاي داوطلبانه ».فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعي، زمستان /1385، 6(23):113-146.
8- راب استونز، راب (1381). متفكران بزرگ جامعه شناسي. ترجمه مهرداد ميرداماد، تهران: انتشارات مركز.
9- رحمانی، ت. و عباسی نژاد، ح. و امیری، م. (1386)، بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی ایران مطالعه موردی: استانهای کشور با روش اقتصاد سنجی فضایی، فصلنامه پژوهش اقتصادی، سال ششم، شماره دوم، تابستان.
10- روحاني حسن(1388). درآمدي بر نظريه سرمايه فرهنگي. راهبرد ، زمستان 1388 , دوره 18 , شماره 53 ويژه بررسي هاي فرهنگي و اجتماعي ; از صفحه 7-35 .
11- روشن فكر، پ. و ذكايي، م. (1385)، جوانان، سرمايه اجتماعي و رفتارهاي داوطلبانه، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعي، زمستان /1385، 6(23):113-146.
12- - سرایی، حسن وهاشم زهی، نوروز(1381). شرایط اجتماعی و گفتمانهای روشنفکری در آستانه انقلاب مشروطه. مجله جامعه شناسی ایران، دوره ی چهارم، شماره 3، ص 114-81.
13- سعادت، ر. (1385)، تخمين سطح و توزيع سرمايه اجتماعي استان ها، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعي، زمستان /1385; 6(23):173-195.
14- -سهامي، سوسن (1381)، بررسي ارزش هاي فرهنگي جوانان در مقايسه با بزرگسالان در شيراز، فصلنامه پژوهشي فرهنگي فرهنگ فارس، دوره جديد شماره 5-4 :49-23 .
15- -سهامی، سوسن(1387)، اولویت های ارزشی دانشجویان، پژوهش نامه علوم اجتماعی گرمسار، سال دوم، شماره دوم.
16- سهامی، سوسن (1387). بررسی تاثیر پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان بر جهت گیری ارزشی معطوف به توسعه: مطالعه موردی زنان شهر شیراز. رساله دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات، دانشکده علوم انسانی، گروه جامعه شناسی.
17- سهامي، سوسن (1392). « سرمایه اجتماعی و علاقه ي اجتماعي درجوانان شهر شیراز». گزارش نهایی طرح پژوهشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، معاونت پژوهشی دانشکده علوم انسانی.
18- سهامی، سوسن (1394). رابطه بین سرمایه اجتماعی با ارزش های معطوف به توسعه دانشجویان. طرح پژوهشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، دانشکده علوم انسانی، گروه جامعه شناسی.
19- سهامي، سوسن ؛ اربابی قلاتی، مینا (1391) رابطه بین سرمایه اجتماعی فرهنگی با هویت ملی جوانان. کنفرانس بین اللملی نقش میراث فرهنگی در شکل گیری هویت. شیراز: انتشارات ادیب.
20- سهامي، سوسن ؛ کشتکار، فرزانه(1392) رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی سبک زندگی دانش آموزن. مجموعه مقالات مدیریت سبک زندگی، همایش ملی تربیت فرهنگی و مدیریت سبک زندگی، آباده: دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده.
21- سهامي، سوسن ؛ مظلومي، سعيده(1391). « ساخت واعتباريابي مقياس علاقه ي اجتماعي». فصلنامه روشها و مدلهاي روان شناختي ، سال دوم، شماره9،113-121.
22- سهامی، سوسن؛ زهرا، خدادادی ؛ صادق، رحیمی(1390). « رابطه بین سرمایه اجتماعی فرهنگی با تمرد اجتماعی ». مجموعه مقالات برگزیده همایش نظم وامنیت، شیراز، صص195-213.
23- سهامی،سوسن؛ سرایی،حسن؛ کلدی،علی رضا؛ (1390) رابطه سرمایه اجتماعی با ارزش های معطوف به توسعه زنان . رفاه اجتماعی » پاییز 1390 - شماره 42، صفحه - از 255 تا 280.
24- سو، الوین(1380). تغییرات اجتماعی و توسعه. ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
25- سیف اللهی، سیف الله(1381). جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران. تهران: موسسه انتشارات جامعه پژوهان سینا.
26- شريفيان ثاني، م. و ملكي سعيدآبادي، ا. (1385)، سرمايه اجتماعي به مثابه يك سيستم پيچيده، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعي، زمستان 1385; 6(23):45-65.
27- عربی، سید هادی و لشکری، علیرضا (1383). توسعه در آینه تحولات . تهران: انتشارات سمت.
28- فوکویاما، ف. (1379)، پایان نظم (سرمایه اجتماعی وحفظ آن)( مترجم غلامعباس توسلی)، چاپ اول، تهران، انتشارات جامعه ایرانیان.
29- فيروزآبادي، س.و ايماني جاجرمي، ح. (1385)، سرمايه اجتماعي و توسعه اقتصادي- اجتماعي در كلان شهر تهران، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، زمستان 1385; 6(23):197-224.
30- قاسمي، و. و اديبي، س. و آذربايجاني ك. و توكلي، خ. (1389)، رابطه سرمايه اجتماعي با توسعه اقتصادي، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعي بهار 1389; 10(36):27-60.
31- گل محمدی،احمد(1381).جهانی شدن فرهنگ،هویت. تهران: نشر نی.
32- محسنی، م. (1379)، بررسی آگاهی ،نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایران ،دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور.
33- معيني، م. و تشكر، ز. (1381)، نگاهي به سرمايه اجتماعي و توسعه،رفاه اجتماعي، تابستان 1381; 1(4):25-42.
34- نوابخش مهرداد, رضايي محمد, رحيمي ماريا(1393). بررسي رابطه ميزان اعتماد شهروندان با ميزان مشارکت اجتماعي آنان (مطالعه موردي: شهر ايلام). مطالعات جامعه شناختي شهري (مطالعات شهري)، بهار 1393 , دوره 4 , شماره 10 ; از صفحه 1 تا صفحه27.
35- هتنه، پژورن(1381). تئوری توسعه و سه جهان. ترجمه احمد تقی پور، تهران: نشر قومس.
36- وینر، م. (1354)، نوسازی جامعه( ترجمه مقدم مراغه ی)، تهران، فرانکلین.
1. Allik, J. and Realo, A. (2004), Individualism-Collectivism and social capital, Journal of Cross Cultural Psychology, Vol. 35, No. 1, Pp.290-490.
2. Almedom AM(2005) Social capital and mental health: an interdisciplinary review of the primary evidence. Social Science & Medicine. 2005, 61: 943-964..
3. Anheier,H.K. and Room, F. P. (1995), Forms of Capital and Social Structure in Cultural Fields: Examining Bourdieu's Social Topography, American Journal of sociology, Vol. 100, No. 4, Pp: 859-903.
4. Asimina, C. (2013). On the identity of social capital and the social capital of identity. camb.j.Econ., 4(37), 719-736.
5. Astier M. Almedom(2005)Social capital and mental health: An interdisciplinary review of primary evidence, Social Science & Medicine, Volume 61, Issue 5, September 2005, Pages 943-964
6. Bourdiue, P. (1986), The Forms of Capital, in j.G Richard son. The handbook of theory and research for sociology of education, New York, Greenwood press.
7. Christoforou, A. (2013) ‘On the identity of social capital and the social capital of identity’, Cambridge Journal of Economics, 37(4): 719-736.
8. Christoforou, A. and J. Davis, eds(2014) Forthcoming in Social Capital and Economics: Social Values, Power, and Identity., London: Routledge.
9. Coleman, J. (1988). "social capital in the creation of human capital" , American journal of sociology, Vol. 94, Pp. 95-120.
10. Coleman, J. (1988a). "The creation and destruction of social capital: implications for the law", Notre Dame journal of Law, Ethics and Public policy, vol. 3,pp. 375-404.
11. Coleman,J.S.(1990),Social capital in the creation of human capital, American Journal of Sociology, 94, Pp:95-120.
12. Comte, A. (1973), System of Positive Polity, New York: Burt Franklin.
13. De Silva MJ, McKenzie K, Harpham T, Huttly (2005)SRA: Social capital and mental illness: a systematic review. Journal of Epidemiology and Community Health. 2005, 59: 619-627. 10.1136.
14. Durkheim, E. (1964), The division of labor in society, New York, press.
15. Giddens, A. (1991), The consequences of modernity, Stanford, Stanford university press.
16. Giordano, Giuseppe Nicola & Lindström, Martin (2011).Social capital and change in psychological health over time. . Soc Sci Med. Volume 72, Issue 8, April 2011, Pp. 1219–1227.
17. Hofstede, G. H. (2005), Culture and organization, USA, McGraw.
18. Hooghe, M. & Derks, A. (1997), Voluntary Associations and the Creation of Social Capital: the Involvement Effect of Participation’’ paper presentation at the European consortium for political research joint session,vFebruary/March Bern. Arrick L.
19. Inglehart, R. and Baker, W. E. (2000), Modernization, culture change, and the persistence of traditional values, .American sociological Review, Vol. 65, February, Pp19-47.
20. Jackson, John E. Wade, (2005) "Police perceptions of social capital and sense of responsibility: An explanation of proactive policing", Policing: An International Journal of Police Strategies & Management, Vol. 28 Iss: 1, pp.49 – 68.
21. Johnson, P., Smith, A. J., & Nelson, M. D. (2003). Predictors of social interest in young adults. The Journal of Individual Psychology, 59(3), 281-292.
22. Kawachi‚ I. ) 2001(, Social Capital for Health and Human Development, The Society for International Development‚ Vol. 44, pp. 31-32.
23. Kerri E McPherson, Susan Kerr, Elizabeth McGee, Antony Morgan,Francine M Cheater,Jennifer McLean and James Egan(2014) The association between social capital and mental health and behavioural problems in children and adolescents: an integrative systematic review, BMC Psychology20142:7.
24. Lijun, Song. (2011)Social Capital and Psychological Distress. journal of Health and Social Behavior October 21, Pp.12-05-2011.
25. Mc Mishael, Philip (2004). Development and Social Change a Global Perspective. Pin for GE Press.
26. -Manohar, P. )2006(, “Social, Capital?”, The Social Science Journal, Vol. 31 ,p.215.
27. Marx, K. (1967), Capital, Vol. 1, 2, 3. New York, International publishers.
28. moore, B. (1963), Social Change, Englewood Cliffes.
29. Morgan A. (2010). Social capital as a health asset for young people’s health and wellbeing. Journal of Child and Adolescent Psychology. 2010, S2: 19-42.
30. Morgan A.( 2011). Social Capital as a Health Asset for Young people’s Health and Wellbeing: Definitions Measurement and Theory. 2011, Stockholm: Karolinska Institutet
31. Paris, J. (2014), The relevance of social capital for the treatment of personality disorders. Personality and Mental Health, 8, Pp.24–29.
32. Perrons, Dian (2006). Globalization and Social Change People and Place in a Divided World. London: Rout ledge.
33. Putnam RD. (2001)Social Capital: Measurement and Consequences. Isuma: Canadian Journal of Policy Research [Internet]. 2001;2(Spring 2001), Pp.41-51.
34. Putnam, R (2003)."Ethnic diversity and social capital", paper presented at "Ethnic Diversity and social capital" seminar, Families & social capital ESRC Research Group in association with the Economic and social Research council and British Academy, 24 june, British Academy, London.
35. Putnam, R. (1993), Making democracy work: Civic traditions in modern Italy, Princeton, NJ, Princeton University Press.
36. Savage, M.,& Bennet, T. (2005). Editors’ introduction: Cultural capital and social inequality. The British Journal of Sociology, 56(1), 1.
37. Schwartz, H.Sh. and Galit, S. (2000),Value consensus and importance Across-National study, Journal of cross-culture Psychology, Vol. 31, No. 4, July, Pp: 465-497.
38. Schwartz, Sh. H. (2006), Basic Human Values: Theory, Measurement, and Applications, The Hebrew University of Jerusalem.
39. Vyncke V, Maes L, De Clercq B, Stevens V, Costongs C, Barbareschi G, Jónsson SH, Curvo SD, Kebza V, Currie C(2013).Does neighbourhood social capital aid in levelling the social gradient in the health and well-being of children and adolescents? A literature review. BMC Public Health. 2013, 13: 65-65. 10.1186/1471-2458-13-65.
40. Weber, M. (1978), Anticritical last word on spirit of capitalism (translate David, Wallace, A), American Journal of sociology, 83.
[1] - Karle Marx
[2] - Emil Durkheim
[3] - Max Weber
[4] Bartlett test of sphericity
[5] kaisar-meyer olkin
[6] - Kawachi
[7] - Kanack
[8] - Keefer
[9] - Hooghe
[10] - Derks